یک مدرس حوزه علمیه با ارسال یادداشتی به نشست دبیر مجمع روحانیون مبارز و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در محل پایگاه اطلاع رسانی جماران اشاره کرد [ اینجا ] و نوشت: چند روز پیش به مناسبت سی امین سالگرد صدور پیام تاریخی حضرت امام، موسوم به «منشور برادری» حضرات حجج اسلام و المسلمین آقایان مجید انصاری و مصباحی مقدم از اعضای محترم جامعه روحانیون مبارز و روحانیت مبارز طی نشست صمیمانهای که داشتند و در آن نکته نظراتی را ارائه کردند و به مسائلی اشاره داشتند که در تعدیل فضای مسموم کشور بسیار موثر و امیدوار کننده و قابل تقدیر بود.
به گزارش جماران در یادداشت حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری آمده است: آنهایی که مسائل کشور لبنان و منطقه خاور میانه را دنبال میکنند، به خوبی میدانند که سید حسن نصرالله در میان مردم عرب؛ اعم از شیعه، سنی، مسیحی، یهودی و... از جایگاه ویژه¬ای بر خوردار است حتی بسیاری از جوانان سنی و مسیحی لبنان و غیره به ایشان عشق میورزند. به عبارت دیگر؛ این جوانان، بی آنکه خود بدانند، تشیع را برگزیده¬اند؛ به این معنا که ناخودآگاه از فرهنگ و تفکر سیاسی شیعه پیروی میکنند.
روزگاری، در کشور مصر شایع شد که پسران رییس وقت
جامعه الأزهر
مصر به تشیع گرویده¬اند؛ او ضمن تکذیب این شایعه گفته بود: «پسران من شیعه نشدهاند، اما عاشق نصرالله هستند!» خوب این جمله اگر درست تجزیه و تحلیل شود، معنای بسیار والاتر از
شیعه شدنِ اصطلاحی دارد؛ یعنی فرزندان رییس الازهر
مصر در راستای تفکر سیاسی مذهب تشیع حرکت و عمل میکنند و این فرق میکند با کسی که فقط با گفتن شهادت ثالثه شیعه شده باشد و از جهاتی از آن به مراتب ارزشمندتر است.
حال سوال این است: چرا چنین شده است؟ رمز موفقیت سید حسن در چیست؟ چطور و چگونه وی توانسته است قلوب میلیونها جوان حقیقت جو از هر فرقه و مذهب را به خود جلب کند؟ این در حالی است که ما روحانیان
ایران حتی با جوانان شیعه دوازده امامی خودمان نمیتوانیم ارتباط فکری و منطقی برقرار بکنیم و هر روز که میگذرد فاصله این دو قشر از همدیگر زیادتر، وخیمتر و بدتر می¬شود!
در این مورد مسائل و دلایل زیادی را میتوان در ابعاد مختلف مطرح کرد لیکن از آنجاکه فرصت زیاد می¬طلبد، به اجمال باید گفت: مهمترین رمز موفقیت آقای نصر الله و
حزب الله لبنان در صداقت، صلابت، سعه صدر، تحمل مخالف، دور اندیشی و کلان نگری در مسائل فردی،
سیاسی و اجتماعی است.
به عنوان نمونه اخیراً وی در پی استعفای
سعد حریری در
عربستان و بازگشت او به لبنان، طی پیامی گفته بود: «سعد حریری چه ظالم باشد چه مظلوم، ما از وی حمایت میکنیم!» شما این جمله را چگونه میبینید و چطور ارزیابی میکنید؟ کاش مدیران و مسئولان سیاسی و به ویژه روحانیت ما همین یک درس کوچک را از نصرالله یاد بگیرند و فلسفة آن را دریابند که چگونه در مقابل دشمن مشترک و برای حفظ و ثبات امنیت در کشور با مخالفان جناحی و گروهی خویش تعامل کنند و با هم کنار بیایند و منافع ملی را بر طعمههای جناحی و گروهی ترجیح دهند؛ آموزش همین یک درس در رفع بسیاری از مشکلات حوزوی و مدیریتی کشور کافی است.
شما همین برخورد آقای نصر الله را با برخورد اخیر دبیر محترم
جامعه روحانیت مبارز تهران مقایسه کنید و ببینید فرق از کجاست تا به کجا؟! چند روز پیش به مناسبت سی امین سالگرد صدور پیام تاریخی حضرت امام، موسوم به «منشور برادری» حضرات حجج اسلام و المسلمین آقایان
مجید انصاری و مصباحی مقدم از اعضای محترم جامعه روحانیون مبارز و روحانیت مبارز طی نشست صمیمانهای که داشتند و در آن نکته نظراتی را ارائه کردند و به مسائلی اشاره داشتند که در تعدیل فضای مسموم کشور بسیار موثر و امیدوار کننده و قابل تقدیر بود؛ از جمله آقای مصباحی مقدم گفتند: «منعی برای ادامه گفتگوی جامعه روحانیت با مجمع محققین و روحانیون وجود ندارد» و دیگران نیز از این موضوع استقبال کردند.
اما فردای آن روز، متاسفانه دبیر محترم جامعه روحانیت تهران طی اظهارات عجیبی فرمودند: نمیدانم این اظهارات به نقل از آقای مصباحی مقدم درست نقل شده یا نه؟ اما اگر ایشان چنین حرفی زده، حرفش اشتباه بوده است، چون ما به هیچ عنوان چنین بنایی نداشته و نداریم!» به قول یکی از فضلای دردمند: گویی ایشان می¬خواهند با نیتانیاهو و سران اسرائیل وارد گفتگو شوند!
روشن است که تفکر و روش
سید حسن نصرالله ریشه در بدنة حوزه و روحانیت دارد و از سیرة سیاسی شخصیتهایی مانند: امام خمینی، امام موسی صدر، شهید بهشتی، شهید مطهری، آیت الله خامنهای و هاشمی و... سر چشمه میگیرد و سلسله وار در طول تاریخ به سیره فقهای بزرگی مانند: شیخ کلینی، شیخ طوسی، شیخ مفید، شهید اول، شهید ثانی، خواجه نصیر و... منتهی میگردد. در حالی که روش مقابل به اقلیتی باز میگردد که درهمیشة تاریخ حواشی حوزه به شمار میآمده و برای این تشکیلات دینی و معنوی همواره دردسر ساز بوده است.
بارها تجربه نشان داده که این روش جواب نمیدهد، با این طرز تفکر و منش نه تنها کشور لبنان و
ایران ، حتی نانوایی یک شهر کوچک را نمیتوان اداره کرد، در حالی که ما مدعی هستیم فقه شیعه تئوری زندگی بشر از گهواره تا گور است و ما میخواهیم دنیا را اداره و مدیریت کنیم!
متأسفانه وضعیت بخش اندکی از روحانیت در عدم تأسی از سیره و سلوک بدنة حوزه و دوری از مبانی سیاسی بنیانگذاران
نظام اسلامی بسیار نگران کننده است، هر روز که میگذرد در حال فاصله گرفتن از این اصول و مبانی هستیم به بهانههای گوناگون به طبل تشتت و تفرقهکوبیده می شود و این در شأن یک تشکیلات سیاسی متعلق به بخشی از روحانیت نیست.
هنر آن است که در این اوضاع و شرایط سرنوشت ساز، منادی وحدت باشیم ، دست دوستی به هم دهیم و صداهای تفرقه انگیز را از صفوف خود بیرون کنیم. از سید فرزانه نصرالله یاد بگیریم و به متن حوزه و روحانیت باز گردیم و از حواشی دوری کنیم. امروز وحدت و همگرایی تمام اقشار از نان شب لازمتر است. هرکس از این اصول، به هر بهانه و دلیلی عدول یا غفلت کند، به آرمانهای امام، شهدا و به مردم و کشور و
انقلاب و نظام جفا کرده است؛ اگر از نصرالله نمی پذیریم از فیلسوف وفقیه دردمند الهی قمشه ای بشنویم :
بیا تا شمع هم پروانه ی هم یار هم باشیم - درین صحرا بهار هم گل هم خار هم باشیم
شبان تیره را روشن کنیم از مهر یکدیگر - درین تاریک محفل شمع گلرخسار هم باشیم
ز یکرنگی بهم آیینه وار اوصاف هم گوییم - بگلزار وفا همناله های زار هم باشیم
الهی دشمنان دادند دست دوستی با هم - چرا ما دوستان پیوسته در پیکار هم باشیم؟