آیتالله العظمی بیات زنجانی در اظهاراتی جدید در جمع تعدادی از علما و روحانیونی که در دفتر ایشان حضور یافته و پیرامون فتوای اخیر معظم له شبهات و نظراتی داشتند، بیاناتی اظهار داشتند که عینا از سایت ایشان منتشر میگردد:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
همانطوری که حضرات مستحضرند در متون روایی و فقهی ما پیرامون روزه شیخ و شیخه (پیرمرد و پیرزن) و ذوالعطاش (مبتلا به مرض تشنگی)، بحثی داریم که آیا افطار آنها از باب رخصت است یا عزیمت؟ یعنی مختارند که افطار کنند یا موظف به افطار روزه هستند؟ در خلال همین بحث، درباره افرادی بحث شده که بیماری تشنگی ندارند و عنوان "ذوالعطاش" بر آنها صدق نمیکند، اما دچار عطش مقطعی و اتفاقی میشوند و نمیتوانند روزه خود را ادامه دهند. مثلاً کارگری روزه گرفته و در اثر گرما احتمال دارد ادامه روزه منجر به غش و حتی مرگ شود. این فرد ذوالعطاش نیست، اما دچار عطش شدید مقطعی شده است. در این مورد امام صادق (علیهالسلام)فرمودهاند که آنان میتوانند آب بنوشند. دو روایت در اینباره وارد شده که هر دو هم به نظر اینجانب معتبر است. البته در نسخه وسائل در موثقه عمار، کلمه عطاش آمده است، ولی در تهذیب، کلمه عطش آمده که همین درست است، چون ذوالعطاش لازم نیست به اندازه رمق آب بخورد، چراکه مطابق صحیح محمد ابن مسلم اساساً روزه بر او واجب نیست. سند موثقه عمار، احمد بن ادریس از نظر نجاشی و شیخ ثقه است. محمد بن احمد به دلیل احمد بن محمد بن حسن همان ابن یحیی است. اینجا سلسله سند وسائل اصح است، با اینکه معمولا تهذیب اصح است. احمد بن حسن و عمرو بن سعید و مصدق بن صدقه و عمار همگی اگرچه فطحی مذهب هستند ولی همگی ثقه هستند.
سند روایت دوم (روایت مفضل) هم ما معتقدیم معتبر است و این دو روایت از حیث سند جای بحث ندارد.
روایت مفضل انگار که درباره امروز است و درباره افرادی ست که به دلیل تشنگی فراوان، قادر به ادامه روزه نیستند. حضرت هم نمیگوید که: "روزهشان را تمام کنند ولو اینکه در فشار قرار گیرند" و نیز نمی فرمایند که روزه شان را افطار کنند و بعد کفاره دهند و یا قضا کنند، بلکه راهنمایی میکنند که با خوردن آب به مقدار ضرورت، به روزه ادامه بدهند. البته برخی از اعاظم و اعلام فرمودهاند که اینجا درباره افطار یا ادامه روزه سکوت شده و طبق قواعد عامه دال بر ابطال روزه است، اما به این نکته توجه نشده که اگر عمومات در اینجا حاکم بود، نیاز نبود که گفته شود روزهدار «بقدر ما یمسک رمقه» بخورد.
به نظر من نسبت این روایت با روایات عمومات، نسبت شبه حکومت است نه تخصیص. امام (ع) از عنوان افطار استفاده نکرده و اساساً چنین شربی را مثلاً مانند ریختن دارو به زور به حلق روزه دار مفطر نمیدانند چراکه آنجا از عبارت "افطر" استفاده فرمود.
دقت در موثقه عمار و روایت مفضل نشان میدهد که معصوم (ع)در عنوان «مفطر» تصرف کرده و چنین شربی را موضوعاً از عنوان مفطرات خارج کرده است. پس این دو روایت بر عمومات تقدم دارد و الا لغویت این دو روایت لازم می آید.
با این وجود مطلبی جامع تر و کاملتر پیرامون این فتوا به زودی در اختیار دوستان قرار خواهد گرفت.