حسین نقاشی: مراجع تقلید و علمای اسلامی در طول تاریخ جوامع شیعی نقش برجستهای در پیگیری مطالبات مردمی داشتهاند. مردم آنان را ملجأ و پناهگاهی میدانستند که میشد از اجحاف و مظالم حکّام و فرمانروایان، بدانها پناه برد و از آنان خواست که حاکمان را به معروف و خیر دعوت نموده و از منکر، فساد و تباهی نفوس، عرض و مال مردمان بر حذر دارند. این رویکرد غالب در میان علمای مسلمان شیعی مذهب، اگرچه دارای فراز و فرودهایی بوده اما از روندی معقول برخوردار بوده است.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در گفت و گویی با آیتالله العظمی محمدعلی گرامی، از مراجع تقلید حوزه علیمه قم و از شاگردان امام خمینی(س) و مبارزان دوره پهلوی، پیرامون جایگاه اخلاق در جامعه اسلامی، موانع وحدت در جهان اسلام، رویکردهای مرجعیت شیعه در قبال حکومت های پیش و پس از انقلاب اسلامی و جایگاه حریم خصوصی و آبروی شهروندان، پرداخته است. آنچه در پی میآید مشروح این گفتوگوست:
در کشورهای اسلامی اعمال غیراخلاقی هست اما مگر دیگران مبرا هستند؟
آیتالله العظمی محمدعلی گرامی، از مراجع تقلید شیعه در خصوص جایگاه اخلاق در جوامع اسلامی و نوع برخوردها و بزرگنمایی کشورهای غربی در قبال برخی از انحرافات موجود در جوامع اسلامی گفت: در جوامع اسلامی شکی نیست که کارهای خلاف اخلاق زیاد و همیشه بوده است. شوخی نیست به فاصله چند روز از شهادت پیامبر اکرم به منزل فاطمه زهرا ریختند. این کار را مسلمانان انجام داده و از غیر مسلمانان نبودهاند. دو نکته مهم وجود دارد. اول اینکه این خلاف اخلاقها اختصاص به جو مذهبی اسلامی ندارد و در مذهبهای دیگر بدتر هم است. مسیحیت در ویتنام چه کار کرد؟ در کامبوج و کشورهای دیگر که تحت نفوذ آمریکا قرار نمیگرفتند آمریکا با آنها چه کرد؟ از آن طرف در بلوک شرق-روسیه قدیم- همه کشورهای اتحاد جماهیر شوروی منقاد شدند. آمار جمعیت مسلمانان در ابتدای زمامداری استالین در مناطق مسلمان نشین اتحاد جماهیر شوروی سابق، چیزی قریب به 46 میلیون نفر بوده است در حالی که در زمان خروچف این آمار به 16 میلیون نفر رسیده بود. اگر این حرف راست باشد یعنی 30 میلیون را از بین بردهاند. علمای زیادی در ناحیه قفقاز و جاهای دیگر کشته شدند و شرح حال آنها را هم نوشتهاند. خمرهای سرخ در کامبوج حوادث ناگواری به وجود آوردند و بنیان خانواده را از بین بردند تا همه چیز را اشتراکی کنند. این بداخلاقیها در اسلام و غیراسلام است، اما از اسلام این توقع وجود ندارد.این موضوع با توجه به خصوصیات پیامبر اکرم و دین اسلام دور از شأن ماست.
فروکاستن اسلام به «پان عربیسم»
شاگرد امام خمینی(س) در ادامه افزود: نکته دوم اینکه مردم در صدر اسلام جز عدهای خاص مسلمان به معنای اصیل و واقعی کلمه، نشدند و اساس تشکیلات آنها بر پان عربیسم بود و اسلام و پیامبر اسلام را در جهت قدرت گیری عرب و قدرت عربی می پنداشتند. در آن دوره ایمان نبود و تعجب نکنیم که حادثه منزل فاطمه زهرا پیش آمد و بعد هم حادثه کربلا پیش آمد. واقعیت این است که در بسیاری از جنگهای آن دوران عزت عرب مطرح بود نه اسلام. از صدر اسلام اینگونه بوده و در طول تاریخ اهل بیت خانه نشین بودند و هیچکدام حکومت نداشت و حضرت امیر در دوران خود دائما خون دل میخورد و سرانجام با آن اوصافی که می دانید، حکومت را از او پس گرفتند. لذا هر چه جلوتر میرویم از حقیقت اسلام دورتر شدیم. روش کنونی کشورهای اسلامی را پیامبر اصلا نداشت. او سوار اسب نمیشد برای اینکه سواری بر اسب در آن دوران برای ثروتمندان محسوب می شد و ایشان بر الاغی سوار می شدند تا اینکه در چشم مردم ضعیف و ندار، چنین جلوهگر نشود که پیامبر و زمامدار حکومت اسلامی در سطحی بالاتر از متوسط مردم آن روز است. اما به مرور زمان فاصله ایجاد شد. وقتی عمر به شام آمد و زندگی سلطنتی معاویه را دید، اعتراض کرد و معاویه یک جواب داد که باعث شد عمر قانع شود و آن پاسخ این بود که: «درست است که حقیقت اسلام چیز دیگری است اما ما در برابر سلاطین رم هستیم اگر مقابل آنها حشمت و جلال و شکوه نداشته باشیم اسلام را تحقیر میکنند...» و با این حیله عمر را قانع کرد و روز به روز بر شوکت ظاهری خود و تشکیلات سلطنتی خود افزود.
روحانیت شیعه جلودار مقابله با افراط گرایی
آیتالله گرامی در پاسخ به این سئوال که روحانیت شیعه تا چه اندازه توانسته جلوی رفتارهای افراط گرایانه را بگیرد، اظهار داشت: از دیدگاه من در این میان تنها قدرتی که جلوی افراط را گرفت، قدرت بیان روحانیون و علما و خطابهها و به لغت واقع همان «حوزههای علمیه» هستند. آنها روش متفاوتی دارند و در بسیاری از امور مردم به آنها رجوع میکنند و به آنها احترام میگذارند و در عین حال با مردم عادی در تماس هستند. آنها تا حدودی جلوی افراط را گرفتند و کشورهای دیگر که از حوزههای علمیه دور هستند همان خرابی و همان افراطیگری ها در آنها دیده میشود. در سریلانکا که بعضی آقایان رفته بودند میگفتند به حدی از مسیر اسلام دور بودند که وقتی اعلام شد جمعی از روحانیون آنجا به دیدن روحانیون ایرانی بیایند، تعریف میکردند که وقتی میخواستیم وارد شویم دم در خانمی با پوششی زننده در حال کنترل کارت ها بود. در داخل هم تمام علما با خانمهایشان آمده بودند که با وضعیت بدلباسی و بدحجابی-یا حتی بی حجابی- حضور بهم رسانده بودند. اینها در واقع به واسطه نبود حوزههای علمیه و عدم دسترسی به این ذخایر معنوی جهان اسلام میباشد.
وی با اشاره به رویکردهای وهابیون در قبال آموزههای اسلامی، گفت: وهابیون در ظاهر به قرآن و سنت تظاهر میکنند. اما در عمل رویکردهایی عداوت جویانه دارند. وهابیت با اهل بیت مخالف هستند و شکی نیست که اعمالشان بر ضد اهل بیت است و دلیل آن این است که اهل بیت پیامبر با پان عربیسم مخالف بودند و آنها در واقع مبلغ نوعی«پان عربیسم» هستند. اینها گفتارشان نیز با اعمالشان یکی نیست. گفتهاند که زیارت قبور نکنید اما تشکیلات «خالد ابن ولید» را ببینید. الآن خالد ابن ولید مقبره دارد و گنبد و بارگاه دارد. در آخر بقیع قبر عثمان، خلیفه سوم- که خیال میکنند عثمان بن عفان است، در حالی که این مقبره ی عثمان بن مذهون است- را ببینید. قبر او را سنگ و شن ریزی کردند و مامور دارد و نسبت به باقی قبور برجسته تر است و به نوعی مقبره دارد. خوب چطور برای اهل بیت پیامبر داشتن مقبره و برجسته کردن قبورشان خلاف سنت و آموزه های دینی است ولی برای خالد بن ولید و عثمان بن عفان ایرادی ندارد؟!
آیت الله گرامی همچنین افزود: آنها با اهل بیت مخالف هستند و نگاه «پان عربی» دارند. درباره پیغمبر هم که او را به قول خودشان قبول دارند، میخواستند که گنبد و بارگاه آن حضرت را معدوم کنند که علی الظاهر با مخالفت شدیدی که کشورهای اسلامی نمودند منصرف شدند و بعدها توجیه کردند که این گنبد مربوط به مسجد النبی است و نه بارگاه رسول اکرم. شما توجه بفرمایید که چقدر کتابهای نویسندگان اهل سنت در کتابخانههای عمومی و شخصی ما هست، اما در کتابخانههای عمومی آنها هم از ما کتاب نیست تا ببینند و لااقل گفتهها و سخنان و ادله ما را بخوانند و تامل کنند. به خاطر دارم در مسجد الحرام جوانی از اهل تسنن به من مراجعه کرد و از من کتاب خواست من چند کتاب از جمله کتبی که نویسندگان آن از اهل تسنن بودند به او معرفی کردم، در همین حین از من پرسید که نویسندگان این کتاب ها که از شیعیان نیستند؟! منظورش این بود که اگر شیعه هستند، کتابهایشان را نمیخواهم. البته در این بین استثنائاتی نیز مانند شیخ محمد شلتوت نیز هستند که به دنبال تقریب هستند و افرادی اهل انصاف به شمار میآیند.
این مرجع شیعه در ادامه اظهارات خود با اشاره مجدد به رویکردها «پان عربیستی» برخی از اعراب مسلمان اشاره کرد: متاسفانه بسیاری از افراد در جوامع اسلامی به منابع اخلاقی و رفتاری اسلامی به معنای واقعی کلمه رجوع نمیکنند. الان بعد از این همه سال که دعوت به اتحاد و وحدت مطرح شده است نگاه به عمل آنها و ما کنید، متاسفانه در بسیاری از موارد مسئله عداوت است نه بیفرهنگی. دائما از شیعه میکشند. توجه بفرمایید که هیچ فرقهای را مانند شیعه نکشتهاند و اندیشمندان آن را به شهادت نرساندهاند. اما یک مورد از ترور هم از سوی شیعیان بر علیه دیگر فرق اسلامی صورت نگرفته است. الان هم دائما از ایران ندای وحدت و اتحاد بلند میشود و از آنها ندای تکفیر و توهین. اگر یک نفر از شیعه اشتباها یا به هر دلیل دیگری کلمهای به خطا بگوید، سریعا در صدد برملا کردن و کوبیدن هستند. متاسفانه جماعتی از آنها بنا بر عناد دارند. چنانکه پیش تر هم گفتم، مسئله نوع نگاه «پان عربیستی» آنها به اسلام باعث ایجاد بسیاری از مشکلات است. آنها توان هضم این موضوع را ندارند که جماعتی از ایران بر خلاف آنها به جای اینکه از «پان ایرانیسم» سخن بگویند، از اسلام سخن می گویند. اسلامی که فارغ از عربیت و عجمیت است. اسلامی که قوم و نژاد در آن مطرح نیست.
روحانیت شیعه، پیشتاز وحدت در جهان اسلام
آیتالله گرامی در رابطه با موضوع وحدت بین مسلمین و طرح موضوع «هفته وحدت» از سوی امام خمینی ابراز داشت: مرحوم آیت الله منتظری با پیشنهاد این موضوع که مورد قبول و پسند امام خمینی(س) نیز مواجه شد، میخواستند مسلمین را از تشتت، چند پارگی و عدوات به در آورند. اما افسوس که جز معدودی از اهل سنت مانند شیخ شلتوت و همراهان او، این ندا در میان سایر اهل تسنن چندان بازتاب نیافت. همین الان در عربستان فلان خطیب مسجد و امام جمعه در سخنرانیهای خود میگویند که شیعه مشرک است.
توهینکنندگان به یادگار امام و رییس مجلس باید تادیب میشدند
این مرجع تقلید شیعه، در ادامه سخنانش درباره بد اخلاقیهای صورت گرفته در فضای سیاسی کشور با تاکید بر اخلاق حسنه و رعایت ادب و اخلاق اسلامی گفت: هیچ وقت روحانیت بیادبیها و بیاحترامیها که در کشور انجام شده است را مورد بی توجهی قرار نداده است. اخلاق و رعایت احترام و شان افراد در نظام اسلامی از واجباتی است که هرگز نباید مورد غفلت و فراموشی قرار گیرد.
ایشان در ادامه افزود: در مراسم سالگرد امام خمینی که سه سال پیش به وقوع پیوست به روشنی دیدیم که عده ای چگونه نسبت به یادگار امام(س)، جناب حجت الاسلام سیدحسن خمینی، توهین روا داشتند و شان و جایگاه ایشان را نشناختند و مورد اهانت قرار دادند. همین نوع عملکردها و رویکردها بار دیگر در حرم حضرت معصومه(س) صورت پذیرفت و نسبت به ریاست مجلس اهانت و بی ادبی صورت گرفت. این نشان از این دارد که برای گروهی بداخلاقی رویه جاری شان شده است. از نظر من باید حکومت در این موارد مستقیما ورود کند و این افراد و جریان ها را مورد تادیب قرار دهد. این معنا ندارد که در یک جلسه عمومی به سمت رییس مجلس کشور مهر و کفش پرتاب کنند و یا چنانکه گفته شد در منظر عمومی به نوه امام توهین نمایند و از هرگونه گزند هم در امان باشند. هرگز فراموش نمیکنم که حجت الاسلام حاج سیدحسن خمینی در آن مراسم گفتند: «آقایان هنوز 20 سال از رحلت امام(ره) نگذشته است». اگرچه همان زمان و بعدتر اعتراضاتی شد و گفته شد که با این رفتارها موافقتی نبوده است اما من به مسئولان گفتم که با روش شما چیزی جبران نشده است و این کافی نیست. اخیرا تصریح شده که با این اتفاقات موافق نبودهاند و تایید نمیکنند، علما و روحانیون نیز این کارها را نمیپذیرند.
عدم رعایت حریم خصوصی افراد، خلاف شرع است
آیت الله العظمی گرامی در ادامه، ضمن تاکید بر دیدگاه قرآن و سنت نبوی بر رعایت حریم خصوصی افراد اظهار داشت: شکی نیست که صریح قرآن «ولا تجسسوا» است. اگر بنا باشد که انسان در اتاق خود هم امنیت نداشته باشد، که دیگر سنگ بر روی سنگ بند نمیشود. متاسفانه بعضیها به خاطر مطلبی که زمانی مرحوم امام فرمودند: «من به حسب تکلیف شرعی به همه ملت عرض می کنم... شما باید جمعیت اطلاعاتی و گروه اطلاعاتی باشید» رفتارهای افراطی را در پیش گرفتند. در حالی که منظور امام به ضد انقلابیونی بود که میخواستند انقلاب را از بین ببرند بعنی براندازی نظام کنند. مفهوم آن کلام این بود که اگر چیزهایی از آن میدانید بگویید قبل از آنکه آنها موفق شوند با اعمال خرابکارانه خود موجبات ترور و به خاک و خون کشیده شدن نفوس را به وجود آوردند یا جایی را تخریب کنند. اما اینکه از آن سوءاستفاده کنند و به هر صورت در حریم خصوصی افراد وارد شوند و حتی افرادی را بگمارند تا یک نکته از کسی بگیرند و آبروی او را ببرند، هرگز روش اسلامی نیست. این قبیل رفتارها نه تنها مورد تایید شریعت اسلامی نیست بلکه روایات متعدد و معتبری مبنی بر حرمت آن نیز وجود دارد.
این مرجع تقلید شیعی در ادامه با نقل روایتی در این زمینه افزود: «اگر کسی از برادر دینی خود نکتهای بگیرد و در دل خود نگه دارد تا روزی آبروی او را ببرد خدا او را به رو در آتش میاندازد» این دستور اسلام است و روایت نیز ار روایات معتبر است. بنابراین کارهایی از این دست ولو اینکه به نام دین و مذهب صورت بگیرد مورد تایید فقهای اسلامی نیست و باید با آن برخورد شود ولو به هر اسمی و حتی عنوان مذهبی هم اگر انجام شود.
جایگاه روحانیت شیعه در دفاع از حقوق شهروندان
آیت الله العظمی گرامی در ادامه در پاسخ به این سئوال که جایگاه روحانیت شیعه در دفاع از حقوق مردم چیست و چگونه باید در برابر برخی رفتارهایی که احیانا موجب تضییع حقوق شهروندان شود، عمل نمایند، اظهار داشت: علما و مراجع امور را زیر نظر دارند و مطلع هستند و منابع اطلاعاتی مستقل خود را دارند. اگر از بعضی چیزها به طور خاص مطلع نباشند اما بالاخره اجمالاً مطلع هستند. اما یک چیز که دست آنها را بسته و گاها مانع اظهارنظر جدی و انتقادی شان میشود، این است که مبادا حکومت در مقابل دشمنان لطمه بخورد. سید جمال اسدآبادی دنبال برپایی امپراتوری اسلامی بود و نظر او هم این بود که این اتحاد و امپراتوری یکپارچه با محوریت عثمانی آن زمان باشد. مرجع عام هم عصر ایشان در آن دوران هم «میرزای شیرازی» بودند. آیت الله نجفی مرعشی تعریف می کردند که سید جمال برای اینکه این مرجع مسلم آن عصر را با نظر خود همراه کنند با لطایف الحیلی توانست خود را به اندرونی منزل ایشان برساند و در این باب با ایشان سخن بگوید. پاسخ مرحوم میرزای شیرازی به درخواست سید جمال الدین اسد آبادی منفی بود و استدلال ایشان این بود که ناصر الدین شاه قاجار، تنها سلطان مستقر شیعه است و این طرح موجب تضعیف سلطان شیعه و نابودی آن خواهد شد.
دلایل عدم انتقاد صریح مراجع تقلید از برخی مسئولان
وی در ادامه افزود: از زمان تاسیس حکومت آل بویه که اولین حکومت شیعه مذهب در ایران بود تا به الان همین شیوه از سوی روحانیت شیعه حفظ شده است. در غیر این صورت اگر روحانیت انتقادهای صریحی داشته باشد مردم میان برخی مسئولان و مرجعیت، مرجعیت را مقدم میدانند. بنابراین روحانیت و مرجعیت شیعه همیشه مراقب بودند که مبادا حکومت شیعه صدمه ببیند، این اصل مسئله است. نکته دیگری هم که باید به آن اشاره کنم این است که بعد از انقلاب کسانی که متصدی حکومت هستند از مقامات روحانی هستند و ورود روحانیت در طرح مواضع انتقادی نسبت به حکمرانان روحانی، به درگیری روحانی با روحانی تعبیر میشود و این بر اعتقاد مردم اثر منفی میگذارد. این موضوع موجبی بوده که حتی المقدور سعی کنند خصوصی انتقادات را بگویند اما نه به صورت عمومی و علنی که موجب لطمه شود. اگر دقت کنید روش مرحوم آیت الله بروجردی، پیش از انقلاب اسلامی و در دوران پهلوی دوم به همین صورت بوده است. من به یاد دارم که ایشان درباره ماجرای اصلاحات ارضی که موجبات ناراحتی ایشان را ایجاد کرده بود، به شاه پیغام داد که گذرنامه من را آماده کنید که به نجف بروم. شاه هم گذرنامه ایشان را فرستاده بود که ایشان برود. خبر عزیمت آیت الله بروجردی به نجف و ترک قم از سوی ایشان، باعث اعتراض مردم و برپایی تظاهرات شد. هیات عزاداری و سینه زنی راه افتاد و مردم گریه کنان به منزل ایشان رفتند. شاه که این وضعیت را دید، عقب نشینی کرد. اما مرحوم آیت الله بروجردی هیچ جا مطرح نکرد که دلیل ناراحتی شان موضوع اصلاحات ارضی است. حتی وقتی مردم به در خانه ایشان آمده بودند، ایشان باز طرح موضوع نکردند. نهایتا وقتی در جمع مردم که در حیات خانه ایشان حضور یافته بودند، حاضر شدند نیز گفته شد که که آیت الله قصد عزیمت به نجف جهت زیارت عتبات را داشته اند که به واسطه ابراز احساسات مردم، از این سفر منصرف میشوند. یعنی علنی و منظر عمومی باز هم از گفتن اصل موضوع امتناع کردند تا یک سری اختلافات به صحن عمومی جامعه کشیده نشود.
آیتالله العظمی گرامی، از مراجع تقلید قم همچنین در پاسخ به این سئوال که از نظر شما آیا عدم طرح صریح انتقادات از سوی مراجع دینی و علما، زمینه ساز دین گریزی و تردید در بین اقشار مختلف مردم و از جمله جوانان نمیشود، گفت: عدم طرح انتقادات در جاهایی که خیلی حساس باشد نبوده و نخواهد بود و در این موارد مرجعیت ساکت نمینشینند. به عنوان نمونه زمانی که در سال 81 پس از یک سخنرانی که توسط یکی از اساتید دانشگاه بیان شده بود، دادگاه برای وی حکم ارتداد صادر نمودند، بنده به شدت موضع گرفتم و اعلام کردم که ارتداد میزان دارد. این طور صحیحی نیست که برای حفظ روحانیت، آدم کشی به راه بیندازید و این نه تنها احترام و حفظ حرمت علمای دینی نیست بلکه باعث وهن آنان نیز خواهد بود. یا در همین موارد اخیر که آقای رییس جمهور در قضیه درگذشت هوگو چاوز، آن سخنان نادرست و دور از ذهن را مطرح کرد، مراجع و علما موضع گرفتند و تذکر و هشدار دادند که این گونه سخن گفتن درباره معتقدات اسلامی و شیعی، غلط و نا بجاست و معنا ندارد کسی که در زمینه مسائل دینی اطلاعات لازم را ندارد، درباره رجعت چاوز و...سخن بگوید. مجموعا میخواهم بگویم که این طور نیست که آقایان مراجع در موارد حساس و آنجاها که با دین و اعتقادات مردم مواجه است، سکوت کنند و چیزی نگویند.
مواجه رژیم پهلوی با مرجعیت شیعه
وی درباره دیدگاه خود در زمینه نوع مواجهه پهلوی دوم با نهاد مرجعیت اظهار داشت: بنده معتقدم که شاه قصد داشت نهاد مرجعیت را از ایران برکند. امام خمینی این موضوع را با کیاست دریافته بود و از این جهت اصرار داشت که باید موضوعات با مردم درمیان گذاشته شود و آنها را مطلع کرد. همان زمان شاه در سخنانی در رابطه با انقلاب سفید گفت که من میخواستم این کارها-اصلاحات مورد نظر شاه در انقلاب سفید- را انجام دهم، یک مقام غیرمسئول در مملکت بود که مانع بود و منظورش از «مقام غیر مسئول» اشاره به آقای بروجروی بود. در واقع شاه می خواست به نوعی مردم را در آن ماجرا در برابر مرجعیت قرار دهد که با تلاش امام و نکته بینی ایشان، صورت دیگری به خود گرفت.