آیت الله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی، که او را پیش از فعالیت در بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی ، به واسطه فعالیتهایش در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و سخنرانی هایش با محوریت وحدت امت اسلامی در کشورهای مسلمان نشین می شناسیم، یکی از شاگردان ملاهاشم قزوینی است.
او خود در رابطه با چگونگی حضور در کلاس درس استادش می گوید: «من در سال 1321 بعد از سه سال و نیم تحصیل در عتبات عالیات، به همراه پدرم به مشهد آمدم و در اواخر سال 1322 نیز شنیدیم که شیخ هاشم قزوینی این شخصیت بزرگ به مشهد آمده است. شیخ هاشم قزوینی در مدرسه باقریه، مدرسه نواب و حوزه علمیه مشهد تدریس میکرد و شخصاً گفته بود که در جوانی از قزوین برای تحصیل به اصفهان آمده و در هنگام تدریس نیز خاطرات خود را از اصفهان بازگو میکرد...»
عضو هیات امنای بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی ادامه می دهد: «آیت الله شیخ هاشم قزوینی یکی از بزرگترین مدرسین و استادان سطح خارج فقه و اصول در مشهد مقدس بودند. در همان حال که مطول و شرح لمعه میخواندم، میشنیدم که یکی از بزرگترین مدرسین سطح آقای شیخ هاشم قزوینی هستند. البته آن وقت در قزوین بودند، تا این که در حدود اواخر سال 1322 که من خیلی از شرح لمعه و مطول را خوانده بودم، شنیدم ایشان به مشهد آمدهاند رفتیم زیارت ایشان و یکی از کسانی که در حوزه خیلی نقش داشت به من گفت شما از ایشان تقاضا کنید برگردند برای تدریس، و من به عرض ایشان رساندم.
در این سفر مدت یک ماه در مشهد ماندند، بعد به قزوین برگشتند، سال بعد که سال 1323 شمسی بود، آخر تابستان ایشان به مشهد آمدند و درس خود را شروع کردند. کفایه در مدرسه حاج حسن، رسائل در مدرسه باقریه و مکاسب در مدرسه نواب. من به درسهای کفایه و مکاسب ایشان میرفتم و رسائل را قبلاً پیش مرحوم شیخ کاظم دامغانی شروع کرده بودم و هنوز ادامه داشت. این درسها تا سال 1328 شمسی که من به قم رفتم، طول کشید. تا این که در سال 1339 یعنی بعد از 11 سال که من به مشهد برگشتم، ایشان فوت کردند و من در تشییع ایشان شرکت کردم. این رابطه من و مدت و زمان آن با ایشان بود. ایشان بعد از تمام شدن کفایه خارج فقه و اصول را شروع کردند.»
*رعایت نظم برایش خیلی مهم بود
آیت الله واعظ زاده در خصوص ملاهاشم قزوینی و چگونگی ادامه تحصیل او در حوزه علمیه اظهار می دارد: «ایشان اهل قزوین بودند و تحصیلاتی را در ده خود یا در قزوین داشتهاند، و در جوانی به اصفهان رفته بودند و خاطرات زیادی از اصفهان داشتند. حدود سالهای اول 1300 به مشهد آمده و تحصیلاتشان را به ویژه در دوره خارج در مشهد ادامه داده بودند. ایشان از شاگردان خارج مرحوم آقازاده میرزا محمد فرزند آخوند خراسانی بود و او مدرس بسیار عالی قدری بود و در سنوات اخیر که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی از نجف به مشهد آمده و مبانی اصول مرحوم نائینی را برای اولین بار به مشهد آورد، از ایشان نیز استفاده برد».
اولین دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، با ذکر خاطره ای از استاد خود ادامه می دهد: «حدود سه سال و نیم درس کفایه ایشان در مدرسه حاج حسن طول کشید. ایشان این درس را اول آفتاب میفرمود و خیلی کم اتفاق میافتاد که شاگردان قبل از ایشان وارد مدرسه شوند. همین که ما میرفتیم ایشان در محل درس که در تابستانها یک تخت بود وسط مدرسه و کنار حوض و در زمستان در مدرس بالای سر در مدرسه این درس را میگفتند،حضور داشتند. در آغاز جمعیتی در حدود 25 نفر شرکت میکردند ولی بعد اضافه شدند. چون کسانی که مقدمات و سطوح اولیه را میخواندند، کمکم فارغ شدند. مرحوم شیخ علی رضا پسر میرزا مهدی اصفهانی از شاگردان ایشان در این درسها بود و من با او مباحثه می کردم. مرحوم مدیر شانهچی، زاهدی و جورابچی و عدهای دیگر از شاگردان ایشان در این دوره بودند. من رسائل را نزد حاج شیخ کاظم شروع کرده بودم و پس از آمدن حاج شیخ هاشم در مدرسه دو درب ادامه داشت، ولی من نرفتم، اما درس مکاسب بیع ایشان عصر در مدرسه نواب شروع کردند آن را تا حدود خیارات رفتم ولی کفایه را تا آخر رفتم و با آقای مصباحالهدی مباحثه میکردیم. بعد کسان دیگری ملحق شدند مثل آقای سیدعلی سیستانی که الان مرجع تقلید هستند و دکتر محقق. عدهای دیگر نزد مرحوم میرزا علی اکبر نوقانی، کفایه را در مدرسه نواب شروع کردند».
مؤسس دانشگاه مذاهب اسلامی با اشاره به موضوع و شیوه تدریس ملاهاشم قزوینی تصریح می کند: «چند سال پس از این که کفایه به آخر رسید، ایشان شب ها در مدرسه حاج حسن درس خارج اصول را برای کسانی شروع کردند که قبل از ما در حوزه بودند؛ مثل مرحوم شیخ محمدرضا ترابی، و آیت الله وحید خراسانی که در قم تشریف دارند و چند نفر امثال ایشان. خود ایشان به من که هنوز کفایه را تمام نکرده بودم، گفتند تو هم پای درس بیا. من مطالب کفایه ایشان را مینوشتم و ایشان ریز و در حاشیه یک جا ایرادی گرفته است. من تا حدود برائت به مدت چند سال این درس را خدمت ایشان میرفتم و خیلی مفید بود. اما کیفیت بیان ایشان در نهایت سلامت و توسعه و بلاغت بود. اول عبارت را با دقت میخواند بعد از خارج همان را شرح میداد و وقتی شرح میداد مثل یک کسی که مجذوب سخنرانی شده و از در و دیوار برای مطلبش شاهد میآورد، حتی در بین داستان نقل میکرد، قضایایی که اگر نوشته میشد رسالهای میشد. باز دو مرتبه برمیگشت و متن را با تأنی میخواند. ما بعد قم رفتیم کسانی بودند که مدرس خوشبیان بودند اما ایشان جور دیگری بود. وقتی وارد بیان میشد به صورت سخنرانی در میآمد و خیلی شیرین و یکنواخت صحبت میکرد. گاهی در درس ایرادی مطرح میشد ولی نمیگذاشت کسی زیاد صحبت کند جوابی میداد و رد میشد. بعضی درسها مجال میدادند تا شاگرد اشکال کند و استاد جواب میداد و اوقات استاد از اطاله بحث تلخ نمیشد، ولی ایشان مجال زیاد نمیدادند. ایشان کفایه را بیان میکرد و در جاهایی مثل جبر، حرفهای مرحوم نائینی را در رد کفایه ذکر میکرد. درس حدود یک ساعت طول میکشید و تمام میشد. من حتی درس ایشان را مینوشتم و نشان میدادم. او میدید. خیلی منظم و مرتب بود. اول وقت میآمد. اگر یک وقتی مسافرت داشت میگفت فردا درس نیست. این نظم و رعایت وقت خیلی مهم بود».
آیت الله واعظ زاده خراسانی با بیان ا ین مطلب که بعد از درس غالباً تا در منزلشان میرفتم، می گوید: «منزلشان آن زمان در ته پل محله بود، بعد آمدند کوچه حاج ملاهاشم. روش اصولی ایشان تحت تأثیر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی واقع شده بود. مبانی مرحوم نائینی را با همان تفصیل وحتی مفصلتر از تقریرات آیت الله خویی یا مرحوم حاج شیخ محمدکاظم یا حاج شیخ محمدعلی کاظمینی بیان میکرد، و مرحوم میرزا مهدی را خیلی احترام میگذاشت و تجلیل میکرد».
* اگر کسی فلسفه نداند فهم درستی ندارد
نایب رئیس اتحادیه بین المللی علمای مسلمان، با اشاره به دیدگاههای علمی استاد خود می گوید: «میرزا مهدی یک درس معارفی در روزهای تعطیلی در مدرسه نواب شروع کرد که ایشان از باب احترام میآمد و شرکت میکرد. حتی یک بحث مشترکی هم این اواخر مرحوم حاج شیخ هاشم با میرزا مهدی اصفهانی، سیدهاشم نجف آبادی و عدهای داشتند. بعد که ما با مرحوم سیدهاشم نجفآبادی مرتبط شدیم میگفت من تعجب میکنم که حاج شیخ هاشم خیلی مهمتر از میرزا مهدی هستند، چرا این مقدار نسبت به ایشان اظهار کوچکی میکند. چون ایشان روی مبانی خیلی خوب بحث میکرد و آقا میرزا مهدی از اصول معمولی منصرف شده بود و مطالب تازهای داشت که خیلی خام و نپخته بود کما این که در مسایل اعتقادی و معارف هم یک سلسله معارف را ایشان داشت که بر ضد فلسفه بود و معتقد بود که خود ائمه اطهار(ع) در همه مسایل اعتقادی، مبانی خاص خودشان را دارند که منطبق با قرآن است و با فلسفه معمولی که از یونان آمده است فرق دارد. مبارزات میرزا مهدی بر ضد فلسفه، مفصل بود و اهانتهایی که به فلاسفه میکرد خیلی زیاد بود. مرحوم شیخ هاشم در این قسمت با او موافق نبود؛ نه معارف ایشان را به آن صورت قبول داشت، و نه ضدیتش را با فلسفه، در بین درس و به مناسبت این جمله را چند بار از ایشان شنیدم که میگفت اگر کسی فلسفه نداند فهم درستی ندارد. در عین حال این مسأله باعث نمیشد که از احتراماتش نسبت به او بکاهد».
*مبارزه علیه کشف حجاب
مدیر گروه قرآن بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی با ذکر خاطره ای ازحضور ملاهاشم قزوینی در جریان مبارزه با کشف حجاب می گوید: «پیش از سال 1314 شمسی که رضاخان شروع کرده بود به اتحاد شکل و برداشتن عمامهها ، زمزمه کشف حجاب بود ولی شروع نشده بود، مرحوم حاج آقا حسین قمی یکی از سه رکن علمای مشهد بود و دو رکن دیگر مرحوم آقازاده و مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی بودند، مرحوم آقازاده خیلی به مسایل سیاسی اهمیت میداد و با دولت ارتباط داشت و دولت هم به او احترام میگذاشت و مرحوم حاج آقا حسین خیلی مقدس بود و زمزمه تقلید از ایشان هم شروع شده بود.
مرحوم حاج آقا حسین تصمیم گرفت که نزد رضاخان برود و به او بگوید از این جریان دست بردار، مرحوم پدر من که در این زمینه حاج آقا حسین با ایشان مشورت کرده بود، خاطراتی را گاهی نقل میکرد. وقتی که ایشان به تهران رفت، بهلول هم زمان به مشهد آمده بود و مردم دورش را گرفتند و او در گوهرشاد به سخنرانی میپرداخت. من بچه بودم آمدم مسجد گوهرشاد تا پدرم را ببینم دیدم مردم همه به ایوان مقصوره توجه دارند، آن وقت من ده سال داشتم. این جریان منتهی شد به کشتار جمعیت زیادی.
یکی از نتایج نهضت این شد که همه کسانی را که در جریان نهضت طومارهایی را امضا کرده بودند مثل مرحوم شیخ هاشم قزوینی و مرحوم سیدهاشم نجفآبادی، که میگفت امضاها را به زور از ما گرفته بودند. تبعید کردند یا به زندان فرستادند. مرحوم آقازاده را بعد از مدتی به یزد تبعید کردند، بعد بردند تهران تا آخر همان جا بود که گفته میشد او را به شهادت رساندند. مرحوم شیخ هاشم را به قزوین تبعید کردند. بعضی از خاطرات من از مرحوم شیخ هاشم راجع به دوران زندان و حوادث آن جاست».وی میافزاید:« درباره خاطرات زندان میگفت من با حاج آقا بزرگ در یک اتاق بودیم اتاق این قدر تنگ بود که ما وقتی میخوابیدیم سرهایمان به هم میرسید، یک شب نصف شب یکی به من گفت شیخ هاشم؛ آمدهاند ما را بکشند. من چشم باز کردم دیدم یکی از پاسبانها آمده است سیگارش را با چراغ موشی که بالای سر ماست روشن کند و میترسد ما بیدار شویم. به او گفتم حاج شیخ این پاسبان آمده است تا سیگارش را روشن کند».
وی در ادامه می گوید:« مرحوم شیخ هاشم با دولت مربوط نبود، حتی یک وقتی عدهای آمده بودند تقاضاهایی داشتند، ایشان به آنها تندی کرد و گفت آقایان اینها را نباید منتشر کنید. از لحاظ سیاسی به دستگاه و کسانی که صاحب قدرت بودند عقیده نداشت، و بسیار انقلابی بود مکرر میگفت هیچ چارهای نیست جز اینکه همه رجال را از دم بکشند تا مملکت از شر اینها آزاد شود و در قیام مرحوم نواب صفوی، حمایت خاصی از ایشان میکرد».
آیت الله واعظ زاده بیان می کند: « ما وقتی در سال 1321 به مشهد آمدیم شاید طلبههای مشهد به 70ـ 60 نفر نمیرسید. حوزه ریشهکن شده بود. یک عده پیرمرد گوشه و کنار بودند بعضی هم رفته بودند دهات و شهرهای خودشان، چند نفر هم برگشته بودند. وقتی که مثلاً یک نفر از علما مثل مرحوم میرزااحمد طلبهها را جمع میکرد تا در تشییع شرکت کنند به 100 نفر نمیرسیدند. ولی تعداد طلبهها به تدریج رو به ازدیاد بود. مرحوم شیخ هاشم که به مشهد آمد خیلی از طلبهها سطح و شرح لمعه را خوانده بودند و آماده بودند برای رفتن به درس رسائل و مکاسب و کفایه. ایشان از اوضاع و احوال اصفهان هم خیلی صحبت میکرد و از علاقه استاد و شاگردی که به مرحوم آقازاده داشت بحث میکرد و برای او خیلی احترام قائل بود. تا مرحوم میرزا احمد کفایی زنده بود ایشان یکی از ارکان جلسات شبانه بود. روش مرحوم شیخ هاشم این بود که وقتی عصر درس مکاسب تمام میشد، میآمد شبستان نجف آبادی مسجد گوهرشاد. شیخ کاظم دامغانی و بعضیهای دیگر کمی مینشستند. بعد مرحوم نوقانی به ایوان حصیربافها میرفت و نماز میخواند. شیخ هاشم هم حرم میرفت و از حرم که در میآمد طرف منزل خود میرفت. شبهای پنجشنبه که تعطیل بود منزل میرزا احمد کفایی در کوچه نصرت الملک میرفت، خیلی وقتها من با ایشان میرفتم».
* روزنامه بخوانید
از خصوصیات ایشان این بود که روزنامه و مجله زیاد میخواند. حتی یک بار گفت روزنامه بخوانید، انسان خیلی مطالب در روزنامهها میبیند. از چیزهایی که هیچ کس ظاهراً اطلاع ندارد این است که در آن اواسط که ما درس میخواندیم، مرحوم حاج میرزا احمد به ایشان گفته بود یک درس اخلاق در مدرس مدرسه سلیمانخان شروع کند. چند جلسه در روزهای تعطیلی دایر شد. چهل پنجاه طلبه شرکت میکردند. تأکید داشت طلبهها باید نماز شب بخوانند بعد کم کم وارد مسایل اجتماعی شد و مرحوم میرزا احمد دید این با فکر او نمیسازد، درس تعطیل شد».
وی تاکید می کند:«شیخ هاشم به لحاظ فکری مستقل بود و با فلسفه آشنایی داشت و از آن حمایت میکرد. مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی تعهد کرده بود در مسیر کسب، نشر علم و دانش گام بردارد و از این راه نیز ذرهای منحرف نشد». مرحوم شیخ هاشم قزوینی ویژگیهای شاخص بسیاری داشت و در اوج فشارهای زندگی در نهایت زهد و تقوا زندگی کرده و توجه خاصی به زمان داشت و از تمامی لحظات زندگیش نهایت بهره را برد. مدیرکل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی بابیان این مطلب تصریح می کند: «مرحوم شیخ هاشم قزوینی انسان حر و آزادهای بود. شیخ هاشم روشنفکر، زاهد، عابد و به قدری متواضع بود که در زمان حیاتش کسی به ایشان حتی آیتا... نگفت». وی توضیح می دهد: «شیخ هاشم قزوینی تا زمان فوتش پنج الی شش دوره درس سطح و همچنین دروس فقه و خارج را تدریس کرد و میتوان گفت بیش از هزار شاگرد در محضر این عالم ربانی تربیت یافتند. مدیرکل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی اظهار داشت: شیخ هاشم قزوینی شاگردان برجستهای را تربیت کرد که برخی از آنها نظیر آیتالله وحیدی خراسانی و آیتالله سیستانی از مراجع تقلید هستند».
او خود در رابطه با چگونگی حضور در کلاس درس استادش می گوید: «من در سال 1321 بعد از سه سال و نیم تحصیل در عتبات عالیات، به همراه پدرم به مشهد آمدم و در اواخر سال 1322 نیز شنیدیم که شیخ هاشم قزوینی این شخصیت بزرگ به مشهد آمده است. شیخ هاشم قزوینی در مدرسه باقریه، مدرسه نواب و حوزه علمیه مشهد تدریس میکرد و شخصاً گفته بود که در جوانی از قزوین برای تحصیل به اصفهان آمده و در هنگام تدریس نیز خاطرات خود را از اصفهان بازگو میکرد...»
عضو هیات امنای بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی ادامه می دهد: «آیت الله شیخ هاشم قزوینی یکی از بزرگترین مدرسین و استادان سطح خارج فقه و اصول در مشهد مقدس بودند. در همان حال که مطول و شرح لمعه میخواندم، میشنیدم که یکی از بزرگترین مدرسین سطح آقای شیخ هاشم قزوینی هستند. البته آن وقت در قزوین بودند، تا این که در حدود اواخر سال 1322 که من خیلی از شرح لمعه و مطول را خوانده بودم، شنیدم ایشان به مشهد آمدهاند رفتیم زیارت ایشان و یکی از کسانی که در حوزه خیلی نقش داشت به من گفت شما از ایشان تقاضا کنید برگردند برای تدریس، و من به عرض ایشان رساندم.
در این سفر مدت یک ماه در مشهد ماندند، بعد به قزوین برگشتند، سال بعد که سال 1323 شمسی بود، آخر تابستان ایشان به مشهد آمدند و درس خود را شروع کردند. کفایه در مدرسه حاج حسن، رسائل در مدرسه باقریه و مکاسب در مدرسه نواب. من به درسهای کفایه و مکاسب ایشان میرفتم و رسائل را قبلاً پیش مرحوم شیخ کاظم دامغانی شروع کرده بودم و هنوز ادامه داشت. این درسها تا سال 1328 شمسی که من به قم رفتم، طول کشید. تا این که در سال 1339 یعنی بعد از 11 سال که من به مشهد برگشتم، ایشان فوت کردند و من در تشییع ایشان شرکت کردم. این رابطه من و مدت و زمان آن با ایشان بود. ایشان بعد از تمام شدن کفایه خارج فقه و اصول را شروع کردند.»
*رعایت نظم برایش خیلی مهم بود
آیت الله واعظ زاده در خصوص ملاهاشم قزوینی و چگونگی ادامه تحصیل او در حوزه علمیه اظهار می دارد: «ایشان اهل قزوین بودند و تحصیلاتی را در ده خود یا در قزوین داشتهاند، و در جوانی به اصفهان رفته بودند و خاطرات زیادی از اصفهان داشتند. حدود سالهای اول 1300 به مشهد آمده و تحصیلاتشان را به ویژه در دوره خارج در مشهد ادامه داده بودند. ایشان از شاگردان خارج مرحوم آقازاده میرزا محمد فرزند آخوند خراسانی بود و او مدرس بسیار عالی قدری بود و در سنوات اخیر که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی از نجف به مشهد آمده و مبانی اصول مرحوم نائینی را برای اولین بار به مشهد آورد، از ایشان نیز استفاده برد».
اولین دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، با ذکر خاطره ای از استاد خود ادامه می دهد: «حدود سه سال و نیم درس کفایه ایشان در مدرسه حاج حسن طول کشید. ایشان این درس را اول آفتاب میفرمود و خیلی کم اتفاق میافتاد که شاگردان قبل از ایشان وارد مدرسه شوند. همین که ما میرفتیم ایشان در محل درس که در تابستانها یک تخت بود وسط مدرسه و کنار حوض و در زمستان در مدرس بالای سر در مدرسه این درس را میگفتند،حضور داشتند. در آغاز جمعیتی در حدود 25 نفر شرکت میکردند ولی بعد اضافه شدند. چون کسانی که مقدمات و سطوح اولیه را میخواندند، کمکم فارغ شدند. مرحوم شیخ علی رضا پسر میرزا مهدی اصفهانی از شاگردان ایشان در این درسها بود و من با او مباحثه می کردم. مرحوم مدیر شانهچی، زاهدی و جورابچی و عدهای دیگر از شاگردان ایشان در این دوره بودند. من رسائل را نزد حاج شیخ کاظم شروع کرده بودم و پس از آمدن حاج شیخ هاشم در مدرسه دو درب ادامه داشت، ولی من نرفتم، اما درس مکاسب بیع ایشان عصر در مدرسه نواب شروع کردند آن را تا حدود خیارات رفتم ولی کفایه را تا آخر رفتم و با آقای مصباحالهدی مباحثه میکردیم. بعد کسان دیگری ملحق شدند مثل آقای سیدعلی سیستانی که الان مرجع تقلید هستند و دکتر محقق. عدهای دیگر نزد مرحوم میرزا علی اکبر نوقانی، کفایه را در مدرسه نواب شروع کردند».
مؤسس دانشگاه مذاهب اسلامی با اشاره به موضوع و شیوه تدریس ملاهاشم قزوینی تصریح می کند: «چند سال پس از این که کفایه به آخر رسید، ایشان شب ها در مدرسه حاج حسن درس خارج اصول را برای کسانی شروع کردند که قبل از ما در حوزه بودند؛ مثل مرحوم شیخ محمدرضا ترابی، و آیت الله وحید خراسانی که در قم تشریف دارند و چند نفر امثال ایشان. خود ایشان به من که هنوز کفایه را تمام نکرده بودم، گفتند تو هم پای درس بیا. من مطالب کفایه ایشان را مینوشتم و ایشان ریز و در حاشیه یک جا ایرادی گرفته است. من تا حدود برائت به مدت چند سال این درس را خدمت ایشان میرفتم و خیلی مفید بود. اما کیفیت بیان ایشان در نهایت سلامت و توسعه و بلاغت بود. اول عبارت را با دقت میخواند بعد از خارج همان را شرح میداد و وقتی شرح میداد مثل یک کسی که مجذوب سخنرانی شده و از در و دیوار برای مطلبش شاهد میآورد، حتی در بین داستان نقل میکرد، قضایایی که اگر نوشته میشد رسالهای میشد. باز دو مرتبه برمیگشت و متن را با تأنی میخواند. ما بعد قم رفتیم کسانی بودند که مدرس خوشبیان بودند اما ایشان جور دیگری بود. وقتی وارد بیان میشد به صورت سخنرانی در میآمد و خیلی شیرین و یکنواخت صحبت میکرد. گاهی در درس ایرادی مطرح میشد ولی نمیگذاشت کسی زیاد صحبت کند جوابی میداد و رد میشد. بعضی درسها مجال میدادند تا شاگرد اشکال کند و استاد جواب میداد و اوقات استاد از اطاله بحث تلخ نمیشد، ولی ایشان مجال زیاد نمیدادند. ایشان کفایه را بیان میکرد و در جاهایی مثل جبر، حرفهای مرحوم نائینی را در رد کفایه ذکر میکرد. درس حدود یک ساعت طول میکشید و تمام میشد. من حتی درس ایشان را مینوشتم و نشان میدادم. او میدید. خیلی منظم و مرتب بود. اول وقت میآمد. اگر یک وقتی مسافرت داشت میگفت فردا درس نیست. این نظم و رعایت وقت خیلی مهم بود».
آیت الله واعظ زاده خراسانی با بیان ا ین مطلب که بعد از درس غالباً تا در منزلشان میرفتم، می گوید: «منزلشان آن زمان در ته پل محله بود، بعد آمدند کوچه حاج ملاهاشم. روش اصولی ایشان تحت تأثیر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی واقع شده بود. مبانی مرحوم نائینی را با همان تفصیل وحتی مفصلتر از تقریرات آیت الله خویی یا مرحوم حاج شیخ محمدکاظم یا حاج شیخ محمدعلی کاظمینی بیان میکرد، و مرحوم میرزا مهدی را خیلی احترام میگذاشت و تجلیل میکرد».
* اگر کسی فلسفه نداند فهم درستی ندارد
نایب رئیس اتحادیه بین المللی علمای مسلمان، با اشاره به دیدگاههای علمی استاد خود می گوید: «میرزا مهدی یک درس معارفی در روزهای تعطیلی در مدرسه نواب شروع کرد که ایشان از باب احترام میآمد و شرکت میکرد. حتی یک بحث مشترکی هم این اواخر مرحوم حاج شیخ هاشم با میرزا مهدی اصفهانی، سیدهاشم نجف آبادی و عدهای داشتند. بعد که ما با مرحوم سیدهاشم نجفآبادی مرتبط شدیم میگفت من تعجب میکنم که حاج شیخ هاشم خیلی مهمتر از میرزا مهدی هستند، چرا این مقدار نسبت به ایشان اظهار کوچکی میکند. چون ایشان روی مبانی خیلی خوب بحث میکرد و آقا میرزا مهدی از اصول معمولی منصرف شده بود و مطالب تازهای داشت که خیلی خام و نپخته بود کما این که در مسایل اعتقادی و معارف هم یک سلسله معارف را ایشان داشت که بر ضد فلسفه بود و معتقد بود که خود ائمه اطهار(ع) در همه مسایل اعتقادی، مبانی خاص خودشان را دارند که منطبق با قرآن است و با فلسفه معمولی که از یونان آمده است فرق دارد. مبارزات میرزا مهدی بر ضد فلسفه، مفصل بود و اهانتهایی که به فلاسفه میکرد خیلی زیاد بود. مرحوم شیخ هاشم در این قسمت با او موافق نبود؛ نه معارف ایشان را به آن صورت قبول داشت، و نه ضدیتش را با فلسفه، در بین درس و به مناسبت این جمله را چند بار از ایشان شنیدم که میگفت اگر کسی فلسفه نداند فهم درستی ندارد. در عین حال این مسأله باعث نمیشد که از احتراماتش نسبت به او بکاهد».
*مبارزه علیه کشف حجاب
مدیر گروه قرآن بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی با ذکر خاطره ای ازحضور ملاهاشم قزوینی در جریان مبارزه با کشف حجاب می گوید: «پیش از سال 1314 شمسی که رضاخان شروع کرده بود به اتحاد شکل و برداشتن عمامهها ، زمزمه کشف حجاب بود ولی شروع نشده بود، مرحوم حاج آقا حسین قمی یکی از سه رکن علمای مشهد بود و دو رکن دیگر مرحوم آقازاده و مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی بودند، مرحوم آقازاده خیلی به مسایل سیاسی اهمیت میداد و با دولت ارتباط داشت و دولت هم به او احترام میگذاشت و مرحوم حاج آقا حسین خیلی مقدس بود و زمزمه تقلید از ایشان هم شروع شده بود.
مرحوم حاج آقا حسین تصمیم گرفت که نزد رضاخان برود و به او بگوید از این جریان دست بردار، مرحوم پدر من که در این زمینه حاج آقا حسین با ایشان مشورت کرده بود، خاطراتی را گاهی نقل میکرد. وقتی که ایشان به تهران رفت، بهلول هم زمان به مشهد آمده بود و مردم دورش را گرفتند و او در گوهرشاد به سخنرانی میپرداخت. من بچه بودم آمدم مسجد گوهرشاد تا پدرم را ببینم دیدم مردم همه به ایوان مقصوره توجه دارند، آن وقت من ده سال داشتم. این جریان منتهی شد به کشتار جمعیت زیادی.
یکی از نتایج نهضت این شد که همه کسانی را که در جریان نهضت طومارهایی را امضا کرده بودند مثل مرحوم شیخ هاشم قزوینی و مرحوم سیدهاشم نجفآبادی، که میگفت امضاها را به زور از ما گرفته بودند. تبعید کردند یا به زندان فرستادند. مرحوم آقازاده را بعد از مدتی به یزد تبعید کردند، بعد بردند تهران تا آخر همان جا بود که گفته میشد او را به شهادت رساندند. مرحوم شیخ هاشم را به قزوین تبعید کردند. بعضی از خاطرات من از مرحوم شیخ هاشم راجع به دوران زندان و حوادث آن جاست».وی میافزاید:« درباره خاطرات زندان میگفت من با حاج آقا بزرگ در یک اتاق بودیم اتاق این قدر تنگ بود که ما وقتی میخوابیدیم سرهایمان به هم میرسید، یک شب نصف شب یکی به من گفت شیخ هاشم؛ آمدهاند ما را بکشند. من چشم باز کردم دیدم یکی از پاسبانها آمده است سیگارش را با چراغ موشی که بالای سر ماست روشن کند و میترسد ما بیدار شویم. به او گفتم حاج شیخ این پاسبان آمده است تا سیگارش را روشن کند».
وی در ادامه می گوید:« مرحوم شیخ هاشم با دولت مربوط نبود، حتی یک وقتی عدهای آمده بودند تقاضاهایی داشتند، ایشان به آنها تندی کرد و گفت آقایان اینها را نباید منتشر کنید. از لحاظ سیاسی به دستگاه و کسانی که صاحب قدرت بودند عقیده نداشت، و بسیار انقلابی بود مکرر میگفت هیچ چارهای نیست جز اینکه همه رجال را از دم بکشند تا مملکت از شر اینها آزاد شود و در قیام مرحوم نواب صفوی، حمایت خاصی از ایشان میکرد».
آیت الله واعظ زاده بیان می کند: « ما وقتی در سال 1321 به مشهد آمدیم شاید طلبههای مشهد به 70ـ 60 نفر نمیرسید. حوزه ریشهکن شده بود. یک عده پیرمرد گوشه و کنار بودند بعضی هم رفته بودند دهات و شهرهای خودشان، چند نفر هم برگشته بودند. وقتی که مثلاً یک نفر از علما مثل مرحوم میرزااحمد طلبهها را جمع میکرد تا در تشییع شرکت کنند به 100 نفر نمیرسیدند. ولی تعداد طلبهها به تدریج رو به ازدیاد بود. مرحوم شیخ هاشم که به مشهد آمد خیلی از طلبهها سطح و شرح لمعه را خوانده بودند و آماده بودند برای رفتن به درس رسائل و مکاسب و کفایه. ایشان از اوضاع و احوال اصفهان هم خیلی صحبت میکرد و از علاقه استاد و شاگردی که به مرحوم آقازاده داشت بحث میکرد و برای او خیلی احترام قائل بود. تا مرحوم میرزا احمد کفایی زنده بود ایشان یکی از ارکان جلسات شبانه بود. روش مرحوم شیخ هاشم این بود که وقتی عصر درس مکاسب تمام میشد، میآمد شبستان نجف آبادی مسجد گوهرشاد. شیخ کاظم دامغانی و بعضیهای دیگر کمی مینشستند. بعد مرحوم نوقانی به ایوان حصیربافها میرفت و نماز میخواند. شیخ هاشم هم حرم میرفت و از حرم که در میآمد طرف منزل خود میرفت. شبهای پنجشنبه که تعطیل بود منزل میرزا احمد کفایی در کوچه نصرت الملک میرفت، خیلی وقتها من با ایشان میرفتم».
* روزنامه بخوانید
از خصوصیات ایشان این بود که روزنامه و مجله زیاد میخواند. حتی یک بار گفت روزنامه بخوانید، انسان خیلی مطالب در روزنامهها میبیند. از چیزهایی که هیچ کس ظاهراً اطلاع ندارد این است که در آن اواسط که ما درس میخواندیم، مرحوم حاج میرزا احمد به ایشان گفته بود یک درس اخلاق در مدرس مدرسه سلیمانخان شروع کند. چند جلسه در روزهای تعطیلی دایر شد. چهل پنجاه طلبه شرکت میکردند. تأکید داشت طلبهها باید نماز شب بخوانند بعد کم کم وارد مسایل اجتماعی شد و مرحوم میرزا احمد دید این با فکر او نمیسازد، درس تعطیل شد».
وی تاکید می کند:«شیخ هاشم به لحاظ فکری مستقل بود و با فلسفه آشنایی داشت و از آن حمایت میکرد. مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی تعهد کرده بود در مسیر کسب، نشر علم و دانش گام بردارد و از این راه نیز ذرهای منحرف نشد». مرحوم شیخ هاشم قزوینی ویژگیهای شاخص بسیاری داشت و در اوج فشارهای زندگی در نهایت زهد و تقوا زندگی کرده و توجه خاصی به زمان داشت و از تمامی لحظات زندگیش نهایت بهره را برد. مدیرکل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی بابیان این مطلب تصریح می کند: «مرحوم شیخ هاشم قزوینی انسان حر و آزادهای بود. شیخ هاشم روشنفکر، زاهد، عابد و به قدری متواضع بود که در زمان حیاتش کسی به ایشان حتی آیتا... نگفت». وی توضیح می دهد: «شیخ هاشم قزوینی تا زمان فوتش پنج الی شش دوره درس سطح و همچنین دروس فقه و خارج را تدریس کرد و میتوان گفت بیش از هزار شاگرد در محضر این عالم ربانی تربیت یافتند. مدیرکل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی اظهار داشت: شیخ هاشم قزوینی شاگردان برجستهای را تربیت کرد که برخی از آنها نظیر آیتالله وحیدی خراسانی و آیتالله سیستانی از مراجع تقلید هستند».
کپی شد