دو عنصر در قرآن مهم است؛ اولا توحید و دوم اخلاق و حقوق و پیامبری پیامبر(ص) بر حول این دو محور است.

بهترین سخن، گفتن و شنیدن از سیره پیامبر (ص) است خصوصا آنجا که ما بتوانیم با استفاده از سیره پیامبر رحمت به رفع نیاز های روزمان پاسخگو باشیم‌. امروز دین مسئله اصلی است.
 
به گزارش جماران حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش استاد حوزه علمیه قم در شب رحلت خاتم الانبیاء در جمع عزاداران هیئت عشاق الائمه با بیان مطلب فوق افزود: امشب و فردا به عنوان رحلت رسول اکرم (ص)  رخدادی است که امیرالمؤمنین در نهج البلاغه از آن تعبیر میکند که مواجهه با مصیبتی هستم که نظیر ندارد ؛  لقدانقطع بموتک ما لم ینقطع بموت احد .. یعنی رحلت پیامبر اعظم مصائب است که با فقدان ظاهری پیامبر فاصله ای بین ما و بین وحی ایجاد شد و این آسیب با موت هیچ کس دیگری اتفاق نمی افتاد!

وی با تاکید بر این که اول باید دید دین چیست و بعد در دین چه مسئله ای بالاترین اهمیت را دارد؟ ادامه داد: هر اندیشمندی تعریفی از دین ارائه کرده ، اما دو تعریف خوب از دو شخصیت برجسته که بر گرفته از تعریف علمای سابق است را در اینجا کنار هم قرار می دهیم. 

اول تعریف دین از سید قطب در تفسیر قرآن وی بنام فی ضلال القرآن است که میگوید : الدین اتصال الانسان الفانی الی وجود الباقی الذی صدر عنه الوجود ، یعنی ؛ دین اتصال یک موجود به نام انسان است که او فنا پذیر است به یک موجودی که اصل اوست و مطلق است و باقی است و عالم وجود از او ساخته شده .
طبق این تعریف هرکس به ربوبیت الله اعتراف کند صاحب دین است .
تعریف دوم از علامه طباطبایی است و در جلد ۲۰ المیزان آمده، باید توجه داشت ایشان طی ۲۰ سال المیزان را نوشته و نظرات ایشان گاهی در جلدهای آخر المیزان عوض می‌شود. ایشان میگوید: دین هو انه سلوک فی الحیاة دنیا یتضمن بکمال الاخروی ؛ دین یعنی زندگی در دنیا که بشکل مقبولی باشد که متضمن کمالات آخرت شما هم باشد . علامه طباطبایی با این تعریف تمام رهبانیت و غیره را کنار می‌زند.
طبق این نظریه، عنصر اصلی پیامبری پیامبر(ص) این است که کمالات اخروی را با حفظ امور دنیوی انسان محقق  می کند.
این مدرس حوزه افزود: پیامبر ،‌ تعلیم داشت اما تزکیه هم داشت و وارد عرصه اخلاقی و تربیت جامعه هم می‌شد، حال ما که ادعای ام القرای اسلامی داریم باید مقایسه کنیم و ببینیم آیا شبیه عناصر اصلی پیامبر هستیم یا نه . 
دو عنصر در قرآن مهم است؛ اولا توحید و  دوم اخلاق و حقوق و پیامبری پیامبر(ص) بر حول این دو محور است .

توحید ؛ یعنی تمام توجه به خداوند ، یعنی خدامحوری و خدا خواهی است ، آنقدر خداوند در رابطه با این توحید غیور است که در آیه سوره اسرا نشان دهنده غیرت الهی است تصریح میکند گوشه انحرافی از مسیر توحید به بت و بت خواهی و بت پرستی و بت پرستان باعث عذاب است و نسبت به پیامبر (ص) بصورت جدی تری بیان نموده ؛ "لو ترکن شیئا قلیلا"  ای پیامبر اگر ذره ای به غیر خدا توجه کنی چند برابر آنچه کافران در عذاب قرار گرفتند شما هم گرفتار همان شدائد میشوی.

حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی ادامه داد: آنقدر ما را غرق سیاست  کرده اند که همان هایی که طلایه دار ارزش اسلامی اند متاسفانه در بین شان هستند کسانیکه خدایی بودن و خدامحوی و خلوص از برخی از آنان دیده نمی‌شود! ما بر اساس سخن امیرالمومنین(ع) میتوانیم با دیدن وجنات و صورت و ادبیات افراد از نیت های توحیدی و یا شرک آمیزشان مطلع شویم .

وی افزود: علامت توحید این است که به تعبیر علمای اخلاق یک فرد مخلص و معنویت گرا ؛ "نُکران الذات" باشد ، یعنی  کسی که به هیچ عنوان برای خودش حسابی باز نمی‌کند،  ما این حال را در پیامبر مشاهده میکنیم ، وقتی یک عربی از بیرون مدینه که بخاطر اینکه با نام پیامبر آشنا شده و آمده پیامبر را ببیند و وقتی وارد مسجد شد و پیامبر را دید لکنت گرفت و نتوانست حرف بزند و اینجا بود که پیامبر به او نزدیک شد و فرمود من هم یک بنده خدا هستم و مانند شما از شیر بُز استفاده میکنم و خودم آن شیر را میدوشم. این چنین است که پیامبر کسی که نزدیک ترین خلائق به خدا بود . 
 
 امام خمینی در دهه سی در تابستانها به شهر محلات سفر میکردند و علماء شهر مساجد خود را تقدیم ایشان کردند و ایشان نپذیرفت ، بعد درخواست دوم را مطرح کردند که برای مردم مجلس وعظ و سخنرانی داشته باشید و ایشان باشرط اینکه علماء مساجد را تعطیل نکنند، پذیرفتند و در اولین روزی که حدود مغرب آمدند تا در مسجد جامع شهر صحبت کنند دیدند تشک کوچک و پشتی گذاشتند، امام راحل،  اول آنها را کنار گذاشت و مانند مردم دیگر روی زمین نشست وبعد صحبت کرد. گمان کنم کتاب "شرح حدیث جنود عقل و جهل" که ایشان در پایان آن کتاب تصریح کرده اند در شهرمحلات نوشته اند ، مفاد آن جلسات اخلاقی امام باشد.

غرض این بود که شرط اول در دین ؛ توحید و خلوص و بیرون آمدن از پوسته های خود ساخته شرک و ریا است.

 

استاد حوزه ادامه داد: عنصر دوم در پیامبریِ پیامبر، رعایت  اخلاق و حقوق است.
استاد شهید آقای مطهری مطلب جالبی دارد و می‌فرماید؛ دین قانون است اما مانند قوانین دنیا قانون تک بعدی نیست که بگوید باید این کار باید برای حفظ مصالح توسط مردم انجام شود مانند پرداخت مالیات، بلکه دین از مردم عملی را مطالبه میکند که در عین حال توام با روح باشد.

ما تمام حقوق و احترام به انسان و انسانیت را در آخرین سخنرانی و خطبه پیامبر در مسجد النبی میبینیم ، همان خطبه ای که پیامبر (ص) اعلام کرد تمام مسلمین جمع شوند و حتی از اطراف مدینه هم آمدند و امر فرمودند برای اینکه جلسه کاملا رسمی باشد؛ فرماندهان نظامی با لباس نظامی وارد شوند ، و پیامبر اکرم فرمودند : "اُذکر الله الولی من بعدی" یعنی به هرکسی که فردای بعد از من دارای جایگاه چنین است تذکر می‌دهم و خدا را ما بین خود و او قرار می‌دهم؛ مبادا بر مردم رحم نکند! باید بزرگ ها را احترام کند ، به کوچک تر ها عطوفت داشته باشد ، باید در جامعه به فرهیختگان و بزرگان اندیشه و علم احترام گذارد ، مبادا به جامعه ضرری وارد کند که مردم ذلیل میشوند ، و مبادا در تصمیم گیری کاری انجام شود که جامعه گرفتار فقر شود و اگر افراد فقیر شوند دیگر دین نخواهند داشت ( در مورد دین گفته شد که سلوک معنوی دنیا توام با آخرت معنا میشود ) مبادا مسئول و حاکم درب ها را ببندد! بین خود و مردم فاصله نیندازید که در اینصورت در جامعه آنهایی که زور دارند بر آن‌ها که زور ندارند مسلط میشوند و گردن ضعیفان را می‌شکنند، مبادا در هر شرایطی اعلام بسیج عمومی برای جنگ کند که چنین تصمیماتی نسل امت اسلام به انقراض خواهید کشاند .

با دقت در این خطبه انسان به پیامبریِ پیامبر(ص) بیشتر و بیشتر نیل پیدا می کند که این انسان بی نظیر در بشریت تا چه حد به فکر مردم و دلواپس آینده مردم و دین آنان است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.