آیتالله عباسعلی روحانی استاد پژوهشکده امام خمینی با یادکرد هفتمین سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، تصریح کرد: رحمت و رضوان خدا بر مفسّر، فقیه و سیاستمدار مخلص این نظام مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی(رض) باد که روز نوزدهم دیماه، سالگرد هفتمین درگذشت ایشان بود و چه سرمایه عظیمی، مظلومانه از دست ملت ایران گرفته شد. من تفسیر راهنمای ایشان را در این بحث نگاه کردم. تفسیر ایشان را گاهی نگاه میکنم؛ به خصوص آیاتی که به صبر، جهاد، مبارزه و مقاومت مربوط میشود چون اکثر نکاتی که ایشان نوشتهاند زیر فشار زندان دوران مبارزه نوشتهاند که بسیار دلچسب است. مثل اینکه با همه وجودش آن فراز را لمس کرده و از آن نکته درآورده است.
آیتالله عباسعلی روحانی در نشست فقه پژوهی با موضوع «کرامت انسان» که به همت مؤسسه فقه الثقلین قم و با حضور علما و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی در محل دفتر مرحوم آیت الله العظمی صانعی در قم برگزار شد، اظهار داشت: بحث کرامت انسان بحث طویلالذیلی است. اینکه کرامت یعنی چه، دهها تفسیر و متن درباره موضوع کرامت انسان وجود دارد که محضر شما عرض میکنم. برای نمونه عالمی مینویسد: کرامت انسان این است که خدا به وی عقل و اختیار داده است و خداوند متعال به او نعمتهای متفاوتی را داده باشد. متنی را از یکی از مفسرین اهل تصوف دیدم که 15 نظر درباره کرامت انسان نقل کرده است؛ سُلمی یکی از متقدمین مفسرین است که در تفسیر خود به این آیه که میرسد، اقوال اعاظم متصوفه و عرفا را نقل میکند که چرا انسان کرامت دارد؟ تا اینکه به این سخن میرسد که انسان موجود بسیار زیبایی است، خیلی خوش صدا است، حسن صوت و حسن صورت دارد، با دو دست غذا میخورد در حالی که بقیه حیوانات با دهانشان غذا میخوردند، و روی دو پا راه میرود. در برخی روایات نامعتبر هم از قول ابنعباس و امثال ایشان، چنین مسائلی را درباره کرامت آوردهاند.
وی ادامه داد: بدون استثناء در وجود هر انسانی از کودکی که خود را میشناسد و شاید قبل از آن، حسی به نام احترامپسندی، احترامپویی و احترامپذیری وجود دارد. این حس در همه وجود دارد و کاری به دین، مذهب و خدا و پیامبر ندارد. هر انسانی این حس را دارد که احترام را میپسندد، دنبال احترام است و احترامی که به سوی او میآید را میپذیرد. اگر در همسایگی شما کسی باشد که هر روز صبح که از منزل بیرون میآیید و او را میبینید، به شما لبخند میزند، عرض ارادت و محبت میکند، جلوتر از شما راه نمیرود، اگر شما با ماشین از کوچه رد میشوید و او هم از آن کوچه رد میشود، ترمز میکند تا اول شما رد شوید؛ اینها احترام است و بخواهید یا نخواهید به او سمپاتی پیدا میکنید و او را دوست میدارید.
روحانی با بین اینکه احترام یک مقوله انتزاعی است و در هر عرفی امری را ارزشگذاری میکنند، گفت: احترام یک مقوله انتزاعی است. در هر عرفی چیزی را ارزشگذاری میکنند و به ارزشهای او احترام میگذارند، اینها امر عرفی است. در جایی وارد میشوید، همه نشستهاند، یک نفر جلو پای شما بلند میشود، اما بقیه تکان نمیخورند اسم این در عرف ما احترام است. در یک جمعی بودیم، بزرگی به آن جمع وارد شد همه به احترام او برخاستند اما یک نفر که آدم شاخص و سرشناسی بود و با وی کینهای از قبل داشت، تکان نخورد. همه این آقا را که احترام نکرد، نقد و اشکال کردند و برخی گفتند: این چه کاری بود که تو کردی؟! احترام یک امر عرفی است و هر انسانی و لو کودک باشد، احترام را دوست میدارد و میپسندد. همچنین دنبال این است که به او احترام گذاشته شود و از احترامی که به او گذاشته میشود، استقبال میکند. کسانی که به شما احترام میکنند، به وی عکسالعمل، مهر و محبت و واکنش مثبت نشان میدهید، این در خمیرمایه وجودی هر انسانی است.
آیا کرامت ذاتی یا اکتسابی است؟
استاد پژوهشکده امام خمینی با بیان این نکته که آیا کرامت ذاتی یا اکتسابی است؟ یا اینکه آیا کرامت تکوینی یا تشریعی است؟ افزود: علامه طباطبایی(رض) در المیزان، کرامت را ذاتی دانسته است اما عدهای از شاگردان ایشان، کرامت را اکتسابی دانستهاند در حالی که کرامت اکتسابی قابل انکار نیست. کرامت به همین معنایی که عرض کردم؛ نه به معنای ارزشهای ذاتی انسان، چون عقل و اختیار، ارزش ذاتی انسان است. اینکه انسان روی دو پا راه میرود و بقیه روی چهار پا راه میروند، اگر کسی اصرار دارد که این هم ارزش ذاتی انسان باشد، ایراد ندارد. خیلی از ارزشهای ذاتی را انسان و موجودات دیگر دارا هستند. اساساً هر ماهیتی که لباس وجود پوشید، دارای ارزش است. اگر نپذیریم باید قائل به عبث در خلقت شویم. به کدام موجود در عالم میتوان انگشت گذاشت که این بیخود و فاقد ارزش است؟
وی تصرح کرد: تمام عالم وجود با همه انواع و اقسام موجودات، از ماده تا معنا، تجلیات عشق به خدا و جلوههای رحمت خدا هستند و خداوند عالم را به محبت و رحمت خود آفرید. «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف». تمام موجودات عالم آیهها، ظلّ و بازتاب جمال خداوند هستند. مگر ماهیتی داریم که لباس وجود بپوشد، قطرهای از اقیانوس وجود در حدود او بچکد، اما دارای ارزش نباشد؟ پس کرامت، ذاتی خلقت است. کرامت به معنای ارزش است و هیچ موجودی بیارزش نیست.
وی ادامه داد: در آیه شریفه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» آدم کجاست؟ بنیآدم شامل خود آدم هم میشود یا نه؟ بنیآدم با آدم متفاوت است. میشد بفرماید «و لقد کرمنا الانسان» یا «و لقد کرمنا البشر» یا «و لقد کرمنا الناس»، اما چرا بنیآدم گفته است؟ در بنیآدم، بنی مضاف و آدم مضافالیه است. بنی جمع ابن است. بنون و بنین، جمع سالم ابن است و ابن به معنای پسر است. در بنیآدم آیا منظور پسران آدم هستند؟ یعنی ذکور از فرزندان آدم را خداوند تکریم کرده است؟ پس اناث فرزندان آدم چه میشود؟ حتماً خواهید فرمود که بنیآدم مثل یا «ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام» است که همه را شامل میشود. درست است که «الذین» مذکر است اما از باب تقلیل گفتهاند که خانمها را هم شامل میشود، آیا این نقض کرامت انسان نیست؟ چرا تقلیل از این طرف؟ چه میشد اگر میفرمود که «یا ایها اللواتی کتب علیکم الصیام» یا «یا ایها اللواتی آمنتن کتب علیکن الصیام»، تا مردان را هم شامل شود؟ نمیخواهم درباره این دو مسئله صحبت کنم، شاید آخر بحث اشارهای کردم.
روحانی با بیان اینکه انسان موجودی احترامپسند است و با محبت و مهربانی متفاوت است، تصریح کرد: انسان موجودی احترامپسند است. ما از بقیه موجودات بیخبر هستیم. آیا اسبان، گوسفندان و شتران هم احترام میخواهند؟ البته محبت امری است اما احترام امر دیگری است. بسیاری از حیوانات مثل سگها اسبها، محبت و مهربانی را میفهمند و واکنش مثبت نشان میدهند. وقتی به برخی از حیوانات وحشی محبت کنیم، محبت را میفهمند و واکنش نشان میدهند، این یک بحث است. ولی احترام که یک امر عرفی است آیا در جامعۀ غیر جامعه انسان، دیده شده و دیده میشود؟ من چون سخنگوی این مقولات نیستم، نمیدانم، اما انسان این حس را دارد؛ انسان احترام را میپسندد، احترام را میخواهد و احترام را میپذیرد. این حس انسان، یک نیاز است. مثل اینکه انسان گرسنه میشود، غذا میخواهد؛ تشنه میشود، آب میخواهد و تمام نیازهای فطری و غریزی نوع انسان، پاسخ مناسبی در طبیعت دارد و خدای تبارک و تعالی برای انسان در طبیعت قرار داده است. لذا حس احترامپسندی، احترامجویی و احترامپذیری، بدون استثنا در تمام انسانها وجود دارد.
وی ادامه داد: خدای تبارک و تعالی با شریفه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» این حس (احترام) را به رسمیت شناخته است. لذا به انسان باید احترام گذاشته شود و بحث مومن و مسلمان، ایمان و کفر، کوچک و بزرگ و زن و مرد نیست، ملاک بنیآدم به معنای فرزندان آدم است. پس فرزندان آدم که حس احترامخواهی، احترامپسندی و احترامپذیری دارند را ما قبول کردیم.
اگر کرامت ذاتی و به اراده تکوینی باشد، یعنی خدای تبارک و تعالی به اراده تکوینی در ذات و سرشت انسان، کرامت را قرار داده است، کدام قدرتی میتواند آن را از دست انسان بگیرد؟ مگر اراده تکوینی پروردگار، قابل سلب است؟ این اراده ذاتی و تکوینی اینجا مطرح نیست. انسان این حس را دارد که احترام را دوست دارد. خدای تبارک و تعالی در این آیه میفرماید: ما کرامت انسان را پذیرفتهایم.
کرامت یک اصل و قاعده مَنّی
روحانی با بیان اینکه کرامت یک اصل و قاعده مَنّی است، گفت: امتنان یعنی منتپذیری، کار من و شماست اما منتگذاری کار خداست؛ پس اصل منّی است و خداوند منّت گذاشته است. میگویند حدیث رفع در مقام امتنان است، نخیر در مقام مَنّ است. اصل کرامت انسان و به رسمیت شناختن احترامخواهی انسان که در جامعۀ بنیآدم مطرح شده است را خدای تبارک و تعالی با این بیان به رسمیت شناخته است.
روحانی با یادکرد هفتمین سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، تصریح کرد: رحمت و رضوان خدا بر مفسّر، فقیه و سیاستمدار مخلص این نظام مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی(رض) باد که روز نوزدهم دیماه، سالگرد هفتمین درگذشت ایشان بود و چه سرمایه عظیمی، مظلومانه از دست ملت ایران گرفته شد. من تفسیر راهنمای ایشان را در این بحث نگاه کردم. تفسیر ایشان را گاهی نگاه میکنم؛ به خصوص آیاتی که به صبر، جهاد، مبارزه و مقاومت مربوط میشود چون اکثر نکاتی که ایشان نوشتهاند زیر فشار زندان دوران مبارزه نوشتهاند که بسیار دلچسب است. مثل اینکه با همه وجودش آن فراز را لمس کرده و از آن نکته درآورده است.
وی ادامه داد: آن مرحوم در بحث کرامت انسان در آیه «ولقد کرمنّا»، نوزده نکته مطرح کرده که چهار نکته آن مربوط به «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» است. مرحوم هاشمی رفسنجانی متمایل به کرامت ذاتی است و منظور آقایانی که کرامت ذاتی را مطرح کردند، این است که خداوند این فضیلت را به هر انسان بما هو انسان داده است که محترم باشد. برخی تعلیل کردهاند که چرا خداوند این فضیلت را به انسان داده است؟ به خاطر اینکه انسان عاقل، مختار و آزاد است و .... آن صوفی قرن پنجم میگفت چون انسان خوشتیپ است. انسان چون خوشتیپ و خوشصدا است، خدا خواسته او را محترم بداند. نه، این کرامت با معنایی که عرض کردم، کرامت ذاتی نیست. کرامت اکتسابی هم در جای خود درست است؛ یعنی با سرمایههایی که خدا به انسان داده، راه تقوا، عمل صالح و قرب به خداوند را طی کرده و به ارزشهای والاتری دست پیدا میکند. «انّ اکرمکم عندالله اتقاکم» یا «کل تقی مکرم عندالله و الإکرم من کان اتقاکم» و ... جای خودش درست است که کرامت عنداللهی است و ربطی به کرامت «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» ندارد.
روحانی با بیان اینکه آیه شریفه «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» از آیات تشریع از سوی خدای تبارک و تعالی است، افزود: بنده جمله «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» را جعلی (تشریعی) میدانم؛ خدای تبارک و تعالی احترام انسان بما هو انسان را به رسمیت شناخته است. اگر دوستان، بزرگان و کسانی که این کرامت را ذاتی میدانند، منظورشان این است فنعم الوفاق، و مثل حدیث «رُفع عن اُمتی تسعة اشیاء» است. خداوند در حدیث رفع بر امت اسلام منّت گذاشته و نُه دردسر را از جلو پای آنان برداشته است. اینجا هم خداوند بر فرزندان آدم بر اساس حسی که در جبلّت آنها قرار داده که احترامپذیر، احترامپسند و احترامخواه هستند، منّت گذاشته و این حسها را به رسمیت شناخته است.
کرامت اصل متغیّـر
روحانی اضافه کرد: آیا این یک اصل لایتغیّر است؟ خیر. جاهایی خداوند احترام را استثنا کرده است. «فمن یهن الله فلا مکرم له» اگر کسی مورد اهانت خدا قرار گرفت، کاری کرد که مورد اهانت شود، هیچ کس حق ندارد از او اکرام کند. «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی دینِ اللَّه» آیا خواباندن یک انسان و شلاق زدن او، احترام به اوست؟ احترام نیست، بلکه سلب احترام است ولی خداوند اجازه داده است، چون این شخص به احترام دیگران بیاحترامی کرده است. تمام حدود در اسلام، از باب کرامت بقیه انسانها است. حدی را بر کسی جاری میکنند به دلیل اینکه احترام دیگران را شکسته است. لابد جرم، فاش شده است که «فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» و اگر فاش نمیشد و مجرم بین خود و خدا توبه میکرد، کسی کارش نداشت. «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّه» خداوند فرموده که دست سارق را ببُرید. این کار بیاحترامی نیست؟ بیاحترامی است اما وی مستحق این کار است چون احترام اموال و انسانهای دیگر را شکسته است لذا خداوند با این بیاحترامی برخورد میکند.
روحانی عنوان کرد: اگر از بنده سوال بفرمایید که اصل کرامت انسان یک اصل فقهی است؟ عرض میکنم: خیر. آیا اصل حقوقی است؟ خیر؛ بلکه کرامت فراحقوقی، فرافقهی و یک اصل تربیتی، فقهی، حقوقی و احتماعی است.
درباره قاعده طهارت میگوییم که یک اصل و قاعده است چون در ابواب مختلف فقه از آن استفاده میشود؛ اما اصل کرامت انسان که در آیه مطرح است در فقه، حقوق، روانشناسی، روانکاوی، امور اجتماعی، امور حکومت، مسائل و فروعات زیادی دارد. آیا آیه «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» چیزی جز کرامت انسان است؟ به فقیر که کمک میکنید، اگر با دست راست دادید، دست چپ از آن مطلع نشود. «صدقة السرّ تطفوا غضب الرب» صدقه سرّ مگر چیزی جز حفظ کرامت و احترام انسان است؟
گزارش تصویری»»» دومین نشست از سلسله نشست های فقه پژوهی
لزوم حفظ کرامت بنی آدم
استاد پژوهشکده امام خمینی با انتقاد از برخی روشهای سیمای جمهوری اسلامی که با کرامت افراد و خانوادهها ناسازگار است، گفت: تلویزیون نشان میداد که کمیته امداد حضرت امام برای خانوادههای مستمند، جهیزیههایی تهیه کرده بود. اینها را بار وانت کرده بودند، در شهر میگرداند، به در خانه نیازمند میبردند و از عروس و داماد فیلم و عکس میگرفتند. من در سخنرانی خود در اصفهان، داد زدم که این چه کاری است که شما میکنید؟ چرا کمک کردن به فقیر را نشان میدهید؟ این بیاحترامی به انسان است، ولی متأسفانه از این موارد فراوان داریم. اگر در جمعی انسانهای شریف و فرزانهای وجود داشتند اما یک انسان نادان و ابله را گماشتند این کار، کرامت انسان را نقض میکند.
روحانی ادامه داد: در آیۀ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ»، بنیآدم جمع است. این جمع آیا جمع مجموعی است یا جمع افرادی؟ عام گاهی عام مجموعی است و گاهی عام افرادی و استغراقی است. جمع فرزندان آدم، کل و ادات عموم ندارد و معلای به الف و لام نیست، پس عام نیست اما جمع است. آقایان، علما و بزرگان میگویند که این شامل هر انسانی اعم از سیاه، سفید، بزرگ، کوچک، کافر، مسلمان، شیعه، سنی، ناصبی و .. میشود. یا ابن ملجم مرادی، اشقی الاولین و الاخرین را نیز شامل میشود. امیرالمومنین(ع) با او چه کرد؟ وقتی ابن ملجم دستگیر شد، امیرالمومنین(ع) توصیه کرد که «اگر خودم ماندم که میدانم چه کنم. (بزرگی میگفت حضرت اگر زنده میماند حتماً او را میبخشید) و اگر از این ضربت از دنیا رفتم، فقط یک ضربه به او بزنید.» در ایامی که ابن ملجم اسیر شد، امیرالمومنین(ع)، امام حسن(ع) را صدا زد و فرمود: «مقداری از شیری که برای من آوردید به ابن ملجم که اسیر است ببرید.» آیا این کار چیزی جز کرامت انسان است؟ تمام دستوراتی که در قرآن و حدیث برای اداره زندگی این دنیایی و آن دنیای انسان آمده است منطبق بر این اصل است که «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ».
نمونهای از فتاوا در مصاف با کرامت و حفظ حرمت انسان
روحانی با بیان اینکه باید ببینیم کرامت و حفظ حرمت انسان بما هو انسان، آیا با برخی از احکامی که در فقه استنباط شده، سازگاری دارد یا نه؟ تصریح نمود: برای نمونه فتوای مشهور علمای اسلام سنی و شیعه تا قرون اخیر، حد رجم بوده است که اگر محصنه یا محصنهای زنا کرد، باید گوادلی بکنند، وی را چال کنند، دور او خاک بریزند، تا سینه از گودال بیرون باشد و آن قدر وی را با سنگ بزنند و رجم کنند تا بمیرد. آیا این حکم از اول بوده است؟ در اسلام چنین حکمی بوده است؟ در کتاب شریف کافی روایت صحیحهای منقول از امام صادق(ع) وجود دارد که رجم در اسلام بوده، در قرآن نازل شده است ولی آنها در قرآن نیاوردند و تحریف کردند. عین این را صحیح بخاری نقل کرده که مسند آن صحیح است؛ با این عبارت که رجم در قرآن بوده و میخواستند آن را به قرآن اضافه کنند اما ابنمسعود قبول نکرد. با این روایت باید چه کار کرد؟
یادم است انقلاب که پیروز شد، چند مورد حکم رجم را در برخی شهرستانها اجرا کردند که آن قدر سر و صدا کرد و بیآبرویی درست کرد که به بیت شریف امام رسید، امام فرمود تعطیلش کنید و رجم اجرا نشود. اگر احکامی در عصر و زمان ما موجب وهن اسلام و بیحرمتی به انسان باشد، آیا همچنان آن را اجرا کنیم؟ آیا اصل کرامت که یکی از زیربناییترین اصول دین است را تعطیل کنیم؟
استاد حوزه و دانشگاه اضافه نمود: ما چهل و خوردهای سال درباره اصل عدالت و کرامت گفتیم اما چه کردهایم؟ امروزه گفتهاند که نان را با کارت بخرید تا شماره بیندازد که چند عدد نان میخورید، لابد منظورشان کنترل نان و آرد کشور است و حرفی نیست. چند روز پیش شایعهای درست کردند که برای هر کارت چهار قرص نان میدهیم. البته هر چیزی را شایع میکنند و بعد از اینکه قبح آن ریخت، میتوانند آن را عملی کنند. در اصفهان گوشت کیلویی صد و ده تومان بود. اسکناس 200 تومانی جدید تازه چاپ و به بازار آمده بود. شایعهای پیچید که میخواهند یک کیلو گوشت را 200 تومان کنند به همین خاطر این اسکناس به بازار آمده است. ما در خطبه نماز جمعه به شدت حمله کردیم که این حرف چیست؟ چرا شایعه درست میکنید؟ خیلی نگذشت که هر کیلو گوشت 250 تومان شد! اینکه چند نان میخورید برخورد با کرامت انسانی است.
جعفری: مرحوم آیت الله العظمی صانعی به مساله فقه و بحث استنباطات و اجتهادات فقهی نگاه جدیدی داشتند
فقه ایشان «فقه انسانمحور» با تأکید بر صناعت اجتهاد جواهری به معنای خاص حوزوی کلمه است
به گزارش جماران، حجت الاسلام و المسلمین جعفری مدیر جلسه اظهار داشت: 1) موضوع بحثی که برای این نشست در نظر گرفته شده «کرامت انسان» است. این موضوع از موضوعاتی است که از دیرباز، مطرح شده و لذا تاریخچه اندیشه کرامت انسانی از سه بُعد، قابل توجه است:
1. از نظر تاریخی، اندیشه کرامت انسانی به عنوان مبنای کلیدی و بنیادین حقوق بشر، قدمتی به درازای تاریخ زندگی اجتماعی انسانها دارد و لذا از تاریخ طولانی و دارای قدمت، برخوردار است.
2. از بُعد نظری تبیین و تحلیل دقیق اندیشه، ریشه در اندیشه فلاسفه قرن هجدم دارد و نخستین بار، آقای «کانت» فیلسوف معروف آلمانی آن را مطرح کرده و از نظریهای با عنوان «خودمختاری اخلاقی و استقلال ذاتی انسان» سخن به میان آورده است. ایشان با توجه به اصولی از جمله فرامین مطلقه اخلاقی و اصل غایت بودن انسان، این بحث را در راستای غایت بودن انسان، مطرح میکند. فکر میکنم در اندیشههای قرآنی میتوانیم از این دست مطالب را بیابیم و به خوبی هم میشود استفاده کرد.
3. از منظر عملی، طرح اندیشه کرامت انسانی بهصورت رسمی و در قالب قانون، سابقهای چندان طولانی ندارد. اولین مقرره قانون در این ارتباط در سطح ملی، اعلامیه حقوق بشر و قانون شهروندی فرانسه در سال 1789 و در سطح بین الملل، تصویب منشور سازمان ملل متحد، مصوب سال 1945 است. بحثهایی که این اندیشه کرامت انسانی، معلول چه علل و دلائلی است که تقریباً از قرن هجدهم، بیشتر مورد توجه قرار گرفت، مربوط به جنایات گستردهای است که در جنگهای جهانی و به ویژه در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد و این را به عنوان یکی از علت العللها مطرح میکنند و همچنین اندیشههایی که به نوعی، پیکار با انسانیت انسان شمرده میشود؛ مثل ایدههای «انسان ناتمام»، «انسان موجودی پست» و بحثهای که در اصلاح نژادانسان در دولت آلمان نازی، مطرح شد و امروزه هم بحثهایی در حوزه ژنوم انسانی در این ارتباط، قابل طرح است.
2) محور دوم، مبانی نظری کرامت انسان است. سه چهار مبنا به عنوان مبانی نظری کرامت انسانی، بیان شده است که عبارتند از:
نظریه «حقوق فطری (طبیعی)»؛
نظریه «اصالت فرد»؛
نظریه «خودمختاری اخلاقی کانت»؛
نظریه «کرامت انسانی مبتنی بر وحی».
بحثهای مفصلی هم پیرامون گونهشناسی کرامت انسانی به میان آمده که در یک تقسیمبندی به عنوان کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی انسانها مطرح میشود و در هر دو زمینه میتوانیم آیاتی از قرآن را به عنوان شاهد، مورد توجه و بحث قرار دهیم.
نکته دیگر، آن است که در ذیل نظریه کرامتمدار مبتنی بر وحی، مطرح میشود و دو دیدگاه کلان در این زمینه، طرح میشود که یکی دیدگاه سنتگرایان اسلامی است و دیگری دیدگاه نواندیشان دینی که برخی از آنها به «روشنفکران دینی» تعبیر میکنند و ظاهراً میخواهند تفاوت و مرزی بین این دو تفکر و اصطلاح، قرار دهند، ولی در اینجا به مناسبت این مکان شریف، «نواندیشی» دینی را ترجیح میدهم که کرامت انسان را مبتنی بر وحی میداند.
3) مهمترین دلائل نقلی که در ارتباط با اندیشه کرامت انسانی، مطرح شده، یکی آیه 70 سوره اسراء است که میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً». این آیه کلیدیترین آیه قرآن در ارتباط با کرامت انسانی است. روایات متعددی هم در این زمینه داریم که فقط به یک فراز کوتاه از نامه امیرالمومنین به مالک اشتر، اشاره میکنم که خطاب به مالک میفرماید: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ». کسانی که بحث حقوق بشر را به عنوان ایدههای نوپیدا مطرح میکنند، از چنین نکتهای که در نهج البلاغه حضرت امیر بیان، مولا امیرالمومنین (علیه السلام) بیان شده، غافلند که از مردم به «رعیه» تعبیر کرده و ما آن را به «شهروند» ترجمه میکنیم. حضرت میفرماید: شهروندان بر دو گروهند: «إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ»، «وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً». در اندیشههای دینی ما نمونههای فراوانی داریم که در آیات و در کلمات معصومین داریم.
4) کرامت ذاتی انسان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به طور خاص به اصل دوم اشاره میکنم: «جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
۱ ـ خدای یکتا ... 2ـ وحی الهی ...، 3ـ معاد ...، 4ـ عدل خدا...، 5 ـ امامت و رهبری ...، ۶ ـ کرامت و ارزش والای انسان» که این در قانون اساسی، مورد توجه قرار گرفته؛ اگرچه برخی با توجه به برداشتی که از کرامت ذاتی انسان دارند، معتقدند در قانون اساسی با تعارض در این زمینه، مواجهیم، یعنی در اصلی مانند این اصل و حتی در مقدمه قانون اساسی، در چند جا بحث کرامت انسان را مطرح میکند؛ اما بعد در بحث حقوق و تکالیف، گویا این اصل کرامت انسانی با آن برداشتی که به عنوان یک اصل راهبردی قرآن، مطرح است، نگریسته نمیشود یا حداقل این شبهه و احتمال تعارض وجود دارد که نیاز دارد اندیشمندان در حوزهاش سخن بگویند و آن را تبیین کنند و اگر احیانا تعارض و شبههای وجود دارد، در حلش اهتمام بورزند.
بنابر این، آنچه که اقتضای این بیت شریف و نگاه جدیدی است که مرحوم حضرت آیت الله العظمی صانعی به مساله فقه و بحث استنباطات و اجتهادات فقهی داشتند، من از فقه ایشان به «فقه انسانمحور» تعبیر میکنم اما با تأکیدی که خود ایشان دارند و میفرمایند به صناعت اجتهاد جواهری به معنای خاص حوزوی کلمه، تقید دارند، اما در عین حال، به اصول بنیادینی مثل اصل عدالت و اصل کرامت انسانی، عنایت دارند.
آیت الله صانعی فقیهی است که جهانبینی و نگاه معرفتشناسانه وی نسبت به انسان، تأثیر شگرفی در اجتهاد و استنباطات او ایفا نموده است. یکی از آن نگاهها توجه به مدار و میزان عزّت و کرامت انسان است که این فقیهِ فقید در تمام تحلیلهای فقهی خویش به این مبنا و معیار عنایت ویژه داشته و فروعات و موضوعات مختلف اجتماعی و تعاملات بینالمللی را بر اساس آن استخراج و استنباط کرده است.
تکیه آیت الله صانعی بر اصول و قواعد محکمی چون: قاعده عدالت، قاعده لاضرر، قاعده لاحرج، قاعده انصاف و... بالندگی اجتهاداتش را رونق دو چندان بخشید و در خروجی استنباطاتش تحوّل چشمگیری به ارمغان آورد. محصولِ آن نگاهِ جامع به انسان و خلقت: برابری آدمیان از تمام حقوق و مواهب الهی بوده است. شاید اگر بخواهیم نمادی از لُبّ اصول ارزشی اندیشه فکری و فقهیِ حضرت آیت الله صانعی را بیان کنیم، در این کلامش خلاصه میگردد:
«تمام دقّت و توجّهام در حین اجتهاد و استنباطات فقهی این است که آنچه بدست میآید کمترین مخالفتی با اصول، قواعد و ضوابط کلی اسلام که بر مدار عقل، قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) است، نداشته باشد؛ بلکه معتقدم اجتهاد و استنباط باید محوریّت مسائلی چون: عدل و قسط، انصاف و احسان را به طور جدّی مدّ نظر قرار دهد و موجب کمترین ظلم، ستم و تجاوز به انسانها نگردد. معتقدم تمامی افراد بشر در بهرهوری از حقوق طبیعی یکسانند و هیچ تفاوتی بین آنان نیست؛ نه از جهت رنگ پوست و نه از جهت جنسیّت؛ در صورتی که این ویژگیها نیز از اختیارشان خارج و سبب برتری یکی بر دیگری نخواهد بود؛ و نه از جهت زبان عربی یا عجمی و... ؛ و نه از جهت جغرافیا و مکان؛ مکّی یا مدنی بودن؛ و نه از شرق عالم و نه از غرب آن؛ و نه در مذهب و آیین و اعتقاد». (مجمع الفائدة والبرهان، مقدمة المحشّی، تحقیق مؤسسة فقه الثقلین 9:1)