از زمره حقوقی که یک مسلمان دارد، آن است که اگر به کسی سلام کرد، سلام او را پاسخ گفته و با او به خوبی سخن بگویند. لازم است به یاد داشته باشیم که سلام شعار بزرگ مسلمانان و ابراز صلح و دوستی به طرف مقابل است و به نوعی تقاضای سلامتی و تندرستی برای او را در بر دارد.
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در سلسله یادداشت های دیگری با عنوان" آیین مسلمانی حقوق انسانها در کلام رسول اکرم (ص)" به بازخوانی معارف رمضانی اسلام می پردازد.
یادداشت های یادگار امام با این عبارات آغاز می شود: "ماه مبارک رمضان در پیش است و همه باید خویشتن را برای استفاده از آن آماده کنیم. ماهی که ابواب رحمت الهی در آن گشوده می شود و طالبان معرفت بیش از هر زمان دیگر امید دارند تا با اجابت دعوت خداوند، به مطلوب خویش رهنمون شوند. امسال نیز نگارنده بر آن است که از خرمن معارف اسلامی، هر روز چند سطری را تقدیم دوستان کند. باشد که از نفحات قدسیه ای که در این ماه می وزد، شمیمی نیز نصیب ما شود و از مطالعه آن چه می نویسیم، اثری در جان خسته بنشیند."
بدین ترتیب، از امروز تا آخرین روزماه مبارک رمضان ، هر روز، یادداشتی به قلم حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران منتشر می شود که بیست و دومین بخش آن در ذیل می آید:
بیست و دومین حق
یردّ سلامه
«حق جواب سلام، سلام شعار مسلمانی»
از زمره حقوقی که یک مسلمان دارد، آن است که اگر به کسی سلام کرد، سلام او را پاسخ گفته و با او به خوبی سخن بگویند. لازم است به یاد داشته باشیم که سلام شعار بزرگ مسلمانان و ابراز صلح و دوستی به طرف مقابل است و به نوعی تقاضای سلامتی و تندرستی برای او را در بر دارد.
رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و اله می فرمایند: «سلام، آئین ماست و امانی است که نسبت به عهد و پیمان خویش داریم.» [1] و هم ایشان می فرمایند: «یکی از موجبات غفران الهی، سلام کردن و سخن نیکو گفتن است.» [2] و می فرمایند: «بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل بورزد.» [3] پس باید همواره در آغاز کلام خویش و پیش از آن که سخنی بگوییم سلام کنیم چنانکه امام صادق علیه السلام می فرمایند: «سلام کنید و سپس سخن بگویید.» [4] و جالب آن که ایشان از پدرانش از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل می فرمایند که: «هرکس پیش از سلام کردن سخن گفت، جوابش را ندهید.» [5] فراموش نکنیم که به فرموده رسول خدا سلام ، شعار اسلام است و پاس داری از آن در حقیقت نگهبانی از دین داری است.
ضمن این که خوب است بدانیم، که سلام از اسماء الهی است. [6] و در فقه اسلامی، سلام کردن مستحب ولی پاسخ به آن واجب است. [7] و به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام باعث پیدایش محبت و کم شدن دشمنی ها می شود. [8] وپیش تر از این خواندیم که یکی از اموری که در ایین مسلمانی بسیار مورد تاکید قرار گرفته و از مسمانان خواسته شده است ، ان است که در میان خودشان مهر و محبت و صمیمیت را گسترش دهند و هر چه می توانند جامعه اسلامی را از دوییت و دشمنی پیراسته کنند. در نگاه اسلامی هر چه باعث محبت شود پسندیده است و هر چه جامعه ما را به پراکندگی و عصبانیت منتهی کند، اشتباه است و به همین سبب است که باید همه در ساختن جامعه ای مهربان و با نزاکت شریک شویم و با پرهیز از پرده دری و بی ادبی ، این کار را از یک لبخند و از یک سلام آغاز کنیم و شاید به سبب این که کسی که سلام می کند، پیش قدم در امر «محبت زایی» و «دشمنی زدایی» شده است، در روایات برای او، شصت و نه ثواب مقرر گردیده و برای پاسخ گوینده تنها یک ثواب قرار داده شده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: «با صدای بلند و رسا سلام کنید.» [9] و «به کودکان نیز سلام کنید تا بعد از من این امر به سنت تبدیل شود.» [10] همین امر مورد اشاره امام باقر علیه السلام واقع شده و ایشان می فرماید: «خداوند رواج دادن سلام را دوست دارد.» [11]
نکته: در روایات ما مواردی است که گفته شده «کوچکتر به بزرگتر سلام کند و اگر دو گروه به هم نزدیک شدند، آن ها که عده کمتری دارند، سلام کنند.» [12] به نظر می رسد علت این امر آن است که سلام کردن نوعی ابراز احترام است. و لذا مناسب است این امر توسط کسانی که کوچک تر هستند و یا در رده کوچکتری هستند آغاز شود تا به ماهیت احترام نزدیک تر باشد. چراکه شاید در سلام «بزرگتر» رنگ و بوی تفقد و دلجویی بیشتر به چشم اید اما سلام «کوچکتر» بیشتر احترام آمیز است. وقتی کوچکتری به بزرگتر خود سلام می کند و او را احترام می کند، در حقیقت به دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله عمل کرده است که می فرمایند: «پیرمردها و پیرزن های جامعه خود را احترام کنید.» [13] و در عین حال، آینده خویش را نیز تضمین می کند. زیرا روزی او نیز پیر می شود و در دوره ای که ضعف بر او مستولی شد، بیش از هر زمان دیگری به احترام جوانان نیاز خواهد داشت. پس کسی که به سالمندان احترام می گذارد در حقیقت «فرهنگ احترام به بزرگان » را تحکیم می بخشد وآینده خود را قرین احترام می کند. همچنین در برخی روایات می خوانیم که «کسی که سواره است به پیاده سلام کند.» [14] و این نیز به سبب آن است که سلام کردن، تکبّر را از بین می برد و لذا به جاست کسانی که در موقعیتی هستند که آن ها را به سوی «تکبّر» می کشاند، با تمرین عملی ـ که یکی از آن ها «سلام کردن به مردم عادی» است ـ خود را از این خطر برهانند. چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «کسی که ابتداءً سلام کند، از تکبّر به دور است.» [15]
سابق بر این خواندیم که آن چه بزرگان را ذلیل، و حکومت ها را تباه، و انسان ها را روسیاه می کند، تکبّر است. و آن چه شیطان را از بهشت دور کرد همین خود بزرگ بینی است. چنانکه امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هرکس بر این باور باشد که از دیگران برتر است، از مستکبران است.» [16]
سلمان در روایتی شنیدنی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل می کند که: «مردی بر پیامبر وارد شد و عرض کرد: سلام بر تو ای رسول خدا! حضرت فرمود: سلام و رحمت خدا بر تو باد. سپس، مرد دیگری وارد شد و عرض کرد: سلام و رحمت خدا بر تو باد ای رسول خدا. حضرت پاسخ دادند: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد. بعد مرد دیگری آمد و عرض کرد: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد. حضرت فرمود: و بر تو باد. آن مرد عرض کرد: ای پیامبر خدا ـ پدر و مادرم فدایت باد ـ فلان و فلان آمدند و بر شما سلام کردند و در جوابشان چیزی اضافه فرمودی، اما در جواب من چیزی اضافه نکردی؟! حضرت فرمود: تو چیزی برای ما باقی نگذاشتی. خدا فرموده است: «هرگاه تحیتی به شما گفته شد، به بهتر از آن یا همانند آن جواب دهید.» و ما هم همانند تحیّت تو را به تو جواب دادیم.» [17]
و نکته آخر آن که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: «هرگاه کسی بر خانه ای وارد شد، سلام کند. چراکه سلام بر آن خانه برکت می آورد و فرشتگان با او انس می گیرند.» [18]
[1] . کنز العمال، هندی، 25242.
[2] . جامع الاخبار، ص230.
[3] . امالی، شیخ طوسی، ص89.
[4] . جامع الاخبار، ص231.
[5] . خصال، ص19.
[6] . سوره حشر، آیه23 / وسائل الشیعه، ج8، ص130.
[7] . وسائل الشیعه، ج12، ص58.
[8] . عیون الحکم و المواعظ، ص340.
[9] . روضه الواعظین، ص459.
[10] . وسائل الشیعه، ج12، ص62.
[11] . محاسن، ج2، ص143.
[12] . کافی، مرحوم کلینی، ج2، ص646.
[13] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج93، ص357.
[14] . همان، ج76، ص7.
[15] . کنز العمال، هندی، 25265.
[16] . کافی، مرحوم کلینی، ج8، ص128.
[17] . الدرّ المنثور، ج2، ص605 / میزان الحکمه، ج6، ص2563.
[18] . بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج76، ص7.