پایگاه خبری جماران: یکی از بخش ها مهم دیدگاه فقهی آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی، آراء ایشان در خصوص مسائل مرتبط با زنان است.
فتاوای متفاوت ایشان در این باب باعث شهرت و محبوبیت این مرجع تقلید فقید در جامعه زنان و فعالین مدنی شده بود.
در ایام چهلمین روز رحلت ایشان، در گفت و گو با خانم دکتر اشرف بروجردی مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران به بررسی این موضوع پرداخته ایم.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با وی در پی می آید:
بخش مهمی از دیدگاه های فقهی آیت الله العظمی صانعی در خصوص مسأله زنان، فتاوا و احکامی بود که داشتند. سرکار عالی با مطالعه ها و دیدارهایی که با ایشان داشته اید، راهگشا بودن دیدگاه های ایشان در خصوص زنان را در چه بخش هایی می بینید و فکر می کنید این دیدگاه ها چه اثراتی در رابطه میان جامعه امروز، به ویژه زنان با حوزه و مرجعیت داشت؟
قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهم، لازم می دانم دو نکته را عرض کنم که عمدتا ناظر بر روش، منش و شخصیت آیت الله صانعی است. یکی اینکه ایشان نسبت به مسائل اجتماعی و تحولات روز بی تفاوت نبودند و سعی می کردند همواره در زمینه نیاز جامعه و مباحثی که مطرح می شود واکنشی داشته باشند.
این رویکرد کمک می کند به آنهایی که متدین هستند و دلشان می خواهد که مبانی دینی شان حفظ شود؛ بدین معنا که فتوای مرجع برایشان مهم است به عنوان تأسی به او، چون وقتی انسان به ویژه نسل جوان احساس کند، مطالبه و نیازش توسط دین پاسخ داده نمی شود یا پاسخی منطبق با شرایط دین به او داده نمی شود، از دین روی گردان خواهد شد.
نکته دیگری که می خواهم عرض کنم و جای تامل دارد این است که ایشان به این دلیل در میان علماء و فقها سرآمد بود که نیازهای امروز را و مطالبات جوانان را بی پاسخ نمی گذاشت. به عبارت دیگر، همان فقه پویایی که امام نسبت به آن تاکید داشتند و می گفتند یک مرجع یا یک فقیه کسی است که بتواند بر حسب شرایط زمان، نیاز مردم و مطالبه نسل پرسشگر را پاسخ دهد، اجرا می کردند.
حتی اگر نسل پرسشگری هم نباشد باید چنین باشد. مثلا من نوعی که سالها پایبند به احکام دینی و مقید بوده ام، باید بتوانم اگر امروز شرایط عوض شده و کسی از من سوالی پرسید که با این شرایط چه می کنم، پاسخی برایش داشته باشم. پس فقه پویا از جمله ویژگی هایی است که حضرت آیت الله العظمی صانعی توجه زیادی به آن داشت.
توجه به شرایط و نیاز روز و همچنین زمان و مکان می تواند در صدور یک فتوا تاثیرگذار باشد. نکته دیگر اینکه، یکسری از فتاوایی که علما صادر می کنند مبنای تصریحی در قرآن دارند. برای نمونه، موضوع شهادت یک مرد و دو زن تنها در یک جای قرآن ذکر شده و مربوط به همه احوال نیست. در یک مورد خاص است و چنانچه بخواهید کالایی را به صورت امانت به فردی دهید باید فردی عادل این امانت را مکتوب کند و در اینجا نیاز به شهادت است و در قرآن آمده که دو زن و یک مرد باید شهادت دهند. به نظر می رسد که این نوع شهادت تنها در چنین موردی مصداق دارد.
این مسأله یک دستور صریح قرآنی دارد و وقتی خداوند در قرآن چنین دستوری داده، باید اجرا شود و تشکیکی در آن وجود ندارد. یا مثلا فرض کنید بحث ارث نیز تصریح دارد منتها تشخیص آن به خود فرد واگذار می شود. یعنی گفته شده می توان ارث را به طور مساوی نیز تقسیم کرد. ولی آمده که در موارد اختلاف، حکم الهی چنین است.
آیت الله العظمی صانعی، نسبت به مواردی که تصریح نبوده و تضییق کننده عملکرد زنان بوده واکنش داشتند و برای زنان و مردان دستورالعمل واحدی صادر کردند. به خصوص در بحث دیه، نظرشان این بود اگر مردی زنی را به عمد کشته، چنانچه قرار به پرداخت دیه باشد، مبلغ آن باید مساوی با مردان باشد.
یا در مسائلی مانند سن ازدواج که «تصریحی» نیست. سن ازدواج دختران که امروز 13 سال و قبلا 9 سال بود، هیچکدام تصریحی در قرآن ندارد و «برداشت فقهی فقیه» است. آیت الله العظمی صانعی در این برداشت فقهی بسیار به شرایط روز، موقعیت زمان و مکان و شرایط اجتماعی توجه داشتند.
این مساله از اهمیت زیادی برخوردار است. چرا که افراد را در موقعیت دینی خودشان تثبیت می کند و مانع عدول آنها از دین می شود و نمی گذارد چنین تصور کنند که دین نمی تواند پاسخ روز آنها را دهد. همواره ادعای ما چنین بوده که دین اسلام دین کاملی بوده و قادر است به تمامی نیازهای بشر برحسب شرایط روز پاسخگو باشد. وقتی شرایط روز و شرایط زندگی و روابط اجتماعی تغییر کرده، دیگر این مرجع تقلید است که باید هوشیار باشد و بتواند فتوایی که صادر می کند را عملیاتی یا اجرایی کند.
اگر قرار باشد فتوایی که صادر می شود در حد نوشتار کتاب باقی بماند و از آن بهره برداری نشود یا کسی بخواهد از آن عدول کند، ارزشی ندارد. مهم این است آن فتوا قابلیت اجرا در شرایط اجتماعی را داشته باشد.
بسیاری از افراد وقتی این بحث ها را با آنها مطرح می کنیم، می گویند «یعنی دین باید خودش را با نیازهای شما تطبیق دهد؟ شما باید نیازهایتان را با دین تطبیق دهید». این گونه نیست. دین برحسب عقل باید بتواند تمشیت زندگی فردی و اجتماعی را داشته باشد. دین برای بشریت، زندگی بهتر و آسایش و آرامش و تکامل بشر است. دین که نیامده تضییقات ایجاد کند.
دین اصولا بحث تساهل و تسامل را مطرح می کند. در تاریخ بسیار نقل شده که طرف نزد علی بن ابی طالب(ع) می رود و می گوید من فلان خلاف را مرتکب شدم، ایشان رویشان را برمی گردانند و می فرمایند تو این خلاف را نکردی، اینجا را ترک کن. چرا؟ چون اگر می خواستند حرف او را باور کنند مجبور بودند که مجازات آن جرم را در قبالش اجرا کنند. اما از آنجا که خودشان ناظر نبودند می فرمایند نه تو این جرم را مرتکب نشدی و اشتباه می کنی.
حتی در مورد پیغمبر اسلام(ص) هم داشتیم که مواردی بوده و افرادی خدمت ایشان می آمدند و مطالبه خوردن «حدّ» برای خود می کردند یا تقاضای جاری شدن حکم علیه خود را داشتند ولی پیغمبر(ص)آنها را پس می زدند و می فرمودند این کار آنها خطا است.
در هر صورت آیت الله صانعی به عنوان چهره ای پایبند به دین و در زمره کسانی بود که قادر بود نیازهای نسل امروز را پاسخ دهد. ولی متاسفانه قدرش دانسته نشد و چهره اش در میان آحاد جامعه به خوبی ترسیم نشد. شاید کسانی که مطالبه گر بودند توانستند به خواسته های خود از طریق ایشان برسند ولی اگر فرهنگ، ایده و دیدگاه ایشان بیشتر در جامعه تسری پیدا می کرد و افراد نسبت به آن آگاه می شدند، می توانست مرجعیت و ملاکی برای بروز این احساس در افراد شود که دین می تواند پاسخگوی نیازشان باشد. دین می تواند حامی شان باشد و دین می تواند خواسته های آنها را برآورده کند، بدون اینکه احساس کنند گناهی یا خطایی مرتکب شده اند. زیرا وقتی فرد در شرایط اضطرار قرار گرفته و حس می کند دارد از دستورالعمل ها تخطی می کند، برایش بسیار سخت و سنگین است و هیچ ایده روشنی هم از مرجعیت و مبانی دینی خود نگرفته است.
البته مسلم است که مرجعیت رعایت اصول و مبانی را می کند. چون ما روایت داریم که «حلال محمد، حلال علی یوم القیامه، حرام ایشان نیز حرام علی یوم القیامه» یعنی حلال و حرامی که پیغمبر(ص) تشریح کرده تا روز قیامت تغییر نمی کند. آنچه قابلیت تغییر دارد مستحبات، مکروهات، مباحات و مواردی است که جزو نیازهای روز بوده و شرایط زندگی را تسهیل می کند.
برای نمونه، «نوشیدن شراب» برای همیشه حرام است. به این دلیل که صریحا در قرآن تصریح شده «شراب خواری» حرام است. بنابراین هیچ مرجع تقلیدی نمی گوید به این دلیل که عده ای به سمت شراب خوردن رفته اند، شراب خواری را حلال کنیم. ولی مواردی که می تواند مبنای دینی صریحی نداشته باشد، یا جزو مباحات یا مکروهات و مستحبات باشد قابلیت تغییر دارند.
البته بیشتر در احکام فقهی ما «مباحات» مهم است. اجرای مستحب و رعایت مکروهات معمولا به میزان دینداری فرد برمی گردد. ما این فقدان را به عنوان یک ضایعه ای می دانیم برای مردم دیندار ایران و جامعه مسلمانان که نتوانستیم از وجود ایشان در برهه زمانی خودش، بهره کافی و وافی ببریم. شاید ارتحال ایشان این تلنگر را به ما بزند که افراد، شخصیت ها و چهره های علمی و پایبند به مسائل دینی را و یا مراجع را جدی بگیریم.
شاید بتوانیم بگوییم که در دهه اخیر مرجعیت تضعیف شد و این بسیار جای گله مندی از کسانی دارد که این سد و حریم را شکستند. مرجع همانطور که از نامش معلوم است یعنی کسی که «محل رجوع و پناه» دیگران است. او به مثابه پایگاهی است که می تواند خواست ها و نیاز جامعه را تامین کند. متاسفانه در دهه اخیر این تضعیف توسط بعضی ها صورت گرفت و مرجعیت ما آسیب دید. شاید همین باعث شد که خیلی از مراجع سکوت را ترجیح دهند تا مبادا مورد شائبه دیگران قرار گیرند یا شبهه ای برایشان عارض شود.
در هر صورت فقدان آیت الله العظمی صانعی برای ما سنگین بود و امیدوارم که بتوانیم با تأسی از دیدگاه های ایشان، همچنان آن فقه پویا را در جامعه شاهد باشیم.
آراء و دیدگاه آیت الله صانعی در خصوص زنان یا به طور وسیع تر دیدگاه مراجعی چون ایشان در فعالیت های اجتماعی زنان مسلمان چقدر موثر بوده است؟
متاسفانه دایره ارتباطی زنان با مراجع چندان وسیع نیست. مقداری از این اشکال به خود خانم ها برمی گردد. مقداری از این مسأله به دلیل شرایط اجتماعی است و بخشی هم به جهت غفلت است. برای نمونه همین فتوایی که آیت الله صانعی در این خصوص دارد که چنانچه خانواده ای به ازدواج دختر زیر13 سال خود رضایت دهد، مرتکب گناه می شود اگر مطرح می شد و تعمیم پیدا می کرد، بسیاری از گرفتاری های اجتماعی بعدی به وجود نمی آمد.
بنابراین، یک مقدار کم کاری از سوی زنان اتفاق می افتد. ما باید به سراغ مراجع رویم و با آنها حرف بزنیم. هر کدام مرجعیتی دارند و ما باید مسائل را به آنها منتقل کنیم. هرچقدر بیشتر این مسائل منتقل شود، اثرگذاری بیشتری دارد و می تواند نتیجه بهتری در بر داشته باشد.
دلیل دیگر به مراجع ما برمی گردد. مراجع باید مطالعات اجتماعی و تحولات اجتماعی جهان امروز را رصد کنند. هرچقدر این میزان رصد کردن افزایش پیدا کند، رویکرد آنها تغییر پیدا خواهد کرد. طبیعتا امثال آیت الله صانعی جزو مراجعی بودند که حوادث و رخدادها را رصد می کردند. شاید همین رویکرد را اگر ما به مراجع دیگر منتقل کنیم دیدگاه شان تغییر می کند. ولی متاسفانه نه هیچ گاه ما به دیدار آنها رفتیم و نه آنها تحولات را رصد کرده اند.
مبانی صدور احکام فقهی چهار چیز است؛ قرآن، سنت، اجماع و عقل. ما نسبت به اجماع هیچ اقدامی در حوزه های علمیه نمی بینیم. یعنی حوزه های علمیه ما یک مرکز فتوای مشترک ندارند که مراجع بنشینند و اجماع کنند و در نهایت یک فتوا صادر کنند. همین می توانست به حل مسائل اجتماعی کمک کند ولی متاسفانه چنین رویکردی وجود ندارد. به نظرم این مسأله یکی از آفت هایی است که نتیجه اش این می شود وقتی آیت الله صانعی یک فتوا بر اساس نظر و دیدگاه خودشان صادر می کردند، بسیار شاز و خاص می آمد. این به آن دلیل است که مشورت و گفت و گو در این باره یا همان «مباحثه»لازم صورت نمی گرفت.
به نظرم مراجع باید فکری به حال این مساله کنند. چرا که اگر این نظرات مشترک حاصل شود بهتر می توانند در جامعه اثرگذار باشند. دیدگاه امثال آیت الله صانعی بسیار می تواند در حل مشکلات اجتماعی زنان در جهان موثر باشد. از راهگشا بودن سایر فتواهای ایشان در عرصه های دیگر اطلاع چندانی ندارم. البته فتوای ایشان را در عرصه جهاد نیز خوانده ام، به نظرم رویکرد بسیار مترقیانه تری از دیدگاه دیگران دارد.
به نظرم بسیار خوب است فتواهای متفاوت ایشان از فتواهای دیگر را در قالب کتابچه ای تهیه کنند و در اختیار عموم قرار دهند. این می تواند کاری باشد که برعهده زنان است و آنها می توانند این فتواها را به سطح جامعه منتقل کنند. به هر حال زنان نقش مهمی در فرهنگ سازی جامعه دارند. آنها می توانند این دیدگاه ها را تسری بخشند و از مراجع دیگر چنین دیدگاه هایی را مطالبه کنند.
امیدواریم روزی برسد که دیدگاه های حضرت آیت الله العظمی صانعی بتواند به عنوان یک خط فکری جدید در حوزه اجتهاد مطرح شود. البته من دیدگاه های متفاوت ایشان را در عرصه اجتهاد، حاصل تربیت شدن در مکتب امام می دانم. امام نقش بزرگی داشتند در اینکه فقه پویا را در صدور فتاوا تسری دهند.
شما می دانید با فتوای امام بود که در جمهوری اسلامی شطرنج حلال شد. تا پیش از آن چنین نبود. اصلا داخل خانه های ما خانواده های روحانی تلویزیون نبود. تنها رادیویی برای شنیدن اخبار یا حداکثر یک داستان شب وجود داشت. کسی به خودش اجازه نمی داد تلویزیون نگاه کند و می گفتند این ابزاری حرام است. ولی بعد از آن به این نتیجه رسیدند همین ابزار می تواند مفید باشد.
از ملاقات های خود با آیت الله العظمی صانعی بگویید؟
من یکی دو مرتبه به همراه سایر خانم هایی که به دیدن ایشان می رفتند، با ایشان ملاقات داشتم.
چه مباحثی در آن جلسات مطرح شد؟
مباحث مربوط به زنان بود. وقتی می گویم خانم ها به دیدار ایشان رفتند طبیعتا خواسته هایی مبنی بر« صدور فتوا در مسائل خاص» در آن دیدارها مطرح می شد که مورد نیاز جامعه و ملزومه تحولات اجتماعی بود. از ایشان خواسته می شد که نسبت به آن مسائل، فتوای جدید صادر کنند یا نگاه خود را بگویند. ایشان نیز طبیعتا با مطالعه این کار را می کردند و زمانی را به این موضوع اختصاص می دادند تا فتوایی صادر کنند یا به درخواستی پاسخ دهند.
آیا در مباحثی که در این دیدارها مطرح کردند به نکته ای اشاره نموده اند که در اخبار رسمی منعکس نشده و توجه شما را جلب کرده باشد؟
البته مسائلی که در آن دیدارها مطرح می شد، بیشتر جنبه ای اجتماعی داشت. ما گزارشی از تحولات جامعه در اختیار ایشان قرار می دادیم و از تغییر رویکردها در مسائل اجتماعی و تغییر سبک زندگی دختران امروز می گفتیم و از لزوم توجه بیشتری که باید به این مسائل صورت گیرد حرف به میان می آمد. همه این ها بازگو می شد و بعد نهایتا آن نکته ای که باید مطرح شود تا به عنوان درد مشترک زنان جامعه برایش حکمی صادر شود را مطرح می کردیم و از ایشان می خواستیم نظر خود را بیان کنند.
ایشان می گفتند باید بررسی کنند و پس از بررسی نظر خود را اعلام می کردند.
به نظرتان راهگشاترین فتوایی که ایشان طی سالیان گذشته دادند، چه بود؟
ترجیح می دهم فتواهای ایشان را تفکیک نکنم. ولی به نظرم همه فتواهایی که ایشان درمورد زنان صادر کردند بسیار راهگشا برای حضور اجتماعی زنان بوده و است. در مصادیقی مانند ریاست جمهوری زنان و مسند پذیرش مسئولیت اجتماعی، ایشان همیشه مشوق این بحث بودند و نظر خود را اعلام می کردند.
در پایان نکته ای درباره فتواهای ایشان دارید که بخواهید با مخاطبین ما درمیان بگذارید؟
نکته خاصی را مطرح نمی کنم. برای اینکه این رویکرد است، ممکن است دیگران فتوای دیگری را بپسندند. انتظارم از بانوان این است راهی را که آغاز کردند و با مرحوم آیت الله العظمی صانعی پیش بردند، ادامه دهند. همانطور که در عرایضم گفتم یک مقدار ما زنان در بیان مطالبات اجتماعی مربوط به خود مقصریم. باید این راه را دنبال کنیم و به سراغ سایر مراجع رویم. مراجع نیز بهتر است به بحث اجماع توجه کنند زیرا این موضوع خیلی می تواند به حل مسائل اجتماعی کمک کند.