اتفاقی که برای ما افتاده این است که شهادت به عنوان یک منزلت معنوی در کتاب و سنت را به یک منزلت مادی فرو کاسته ایم و تنزل داده ایم. اینکه می گوییم شهادت یک منزلت معنوی و کرامت الهی است، به خاطر این است که در هیچ کدام از آیات قرآن درباره شهادت اشاره ای به یک امتیاز دنیوی و مادی نشده و آنچه درباره شهدا گفته شده فقط این است که بعد از شهادت از چه الطاف الهی، کرامت و نعمت های الهی برخوردار هستند.

یک استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه مرز شهادت و هلاکت در تشخیص اقدام به جا و به موقع است، گفت: خون حسین بن علی(ع) قرن ها است که می جوشد و مبدأ تغییر و تحول در تاریخ است؛ این هلاکت نیست. اما آیا هرکسی و در هر جایی ایستاد و در برابر ظالم مقاومت کرد می تواند بگوید من دارم کار امام حسین(ع) را انجام می دهم؟! شاید برخی چنین تصویری داشته باشند ولی این تصور جاهلانه است. مگر هر کسی در موقعیت اباعبدالله الحسین(ع) قرار می گیرد؟!

به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در نشستی با عنوان «مرز شهادت و هلاکت» گفت: اهمیت مسأله از این جهت است که هرگاه شخصی از خطر برای جان خود استقبال کند، در صورتی که استقبال از مرگ مشروع باشد می تواند عمل او اقدام به شهادت تلقی شود. ولی اگر عمل او مشروع و مجاز نباشد، این استقبال از مرگ در واقع هلاکت است.

این استاد حوزه علمیه قم افزود: برای بسیاری از وظایف دینی در فقه اسلامی یک شرط وجود دارد. مثلا تکلیف روزه در ماه رمضان مشروط به این است که روزه برای شخص روزه دار ضرری نداشته باشد. روزه ای که خود شارع برای فرد بیمار اجازه نداده چون می تواند برای خطر جانی داشته باشد، مصداق هلاکت است. اینجا مردن شهادت نیست.

وی یادآور شد: در امر به معروف و نهی از منکر نیز همه فقها این شرط را آورده اند که یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که خطری برای خود شخص نباشد. کسی که با امر به معروف کردن جان خودش را در معرض خطر قرار می دهد بر خلاف دستور اسلام عمل کرده و اگر او را بشکند مصداق شهید نیست. شاید گمان می کرده که دارد امر به معروف و نهی از منکر مشروع انجام می دهد.

سروش محلاتی ادامه داد: برخی از امر به معروف و نهی از منکرها چنان اهمیتی دارد که باید برای آن جان داد. یعنی منکر بسیار بزرگ و وحشتناکی است و ارزش دارد که انسان های زیادی جان خودشان را برای جلوگیری از وقوع یک فساد بزرگ فدا کنند؛ آنجا شهادت است. اما اینکه در عبور از کوچه و خیابان به شخصی برخورد می کنیم که احیانا مرتکب کار خلافی شده یا برخی از ظواهر اسلامی را رعایت نکرده، اگر امر به معروف و نهی از منکر مخاطره آمیز باشد، تکلیف از شخص ساقط می شود.

وی تأکید کرد: وقتی ما با این مبنا مواجه شویم که از نظر عقل و شرع «خود را به هلاکت انداختن» ممنوع است، هر کجا شخصی در برابر این حکم عقل و قرآن اقدام مخاطره آمیزی انجام می دهد، باید مجوزی از ناحیه عقل یا شرع داشته باشد؛ والّا هلاکت است و جایز نیست. مثلا وقتی مأمون عباسی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را دعوت و با او مذاکره کرد که می خواهم خلافت و یا ولایت عهدی را به شما واگذار کنم، حضرت امتناع کرد. مأمون تهدید کرد و حضرت فرمودند حالا که تهدید می کنی، می پذیرم؛ البته مشروط به اینکه در امور حکومت دخالتی نداشته باشم.

این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: این گفت و گو را شیخ صدوق در برخی از آثار خودش نقل می کند که مأمون گفت «یا می پذیری و یا گردنت را می زنم». حضرت رضا(ع) نفرمودند من از شهادت استقبال می کنم. باید دید اینجا قتل چه ارزش و اهمیتی دارد. هرگونه قتلی، ولو اینکه به دست یک جبار و سفاک اتفاق بیفتد، الزاما به معنای شهادت نیست. حضرت فرمودند «خداوند مرا از اینکه خودم را به هلاکت بیاندازم نهی کرده است».

وی افزود: یک موقع شخص در موقعیتی است که جان می دهد و از قتل استقبال می کند و با قتل خود تحولی به وجود می آورد؛ انقلابی به وجود می آورد و می تواند مسیر تاریخ را تغییر دهد؛ اینجا هلاکت نیست. اقدام امام حسین(ع) شهادت بود. خون حسین بن علی(ع) قرن ها است که می جوشد و مبدأ تغییر و تحول در تاریخ است؛ این هلاکت نیست. اما آیا هرکسی و در هر جایی ایستاد و در برابر ظالم مقاومت کرد می تواند بگوید من دارم کار امام حسین(ع) را انجام می دهم؟! شاید برخی چنین تصویری داشته باشند ولی این تصور جاهلانه است. مگر هر کسی در موقعیت اباعبدالله الحسین(ع) قرار می گیرد؟!

سروش محلاتی تأکید کرد: برای اینکه مشخص شود بین علمای بزرگ شیعه و عوامی که خود را به انقلابی بودن منتسب می کنند چه فاصله ای وجود دارد، به این مثال تأمل کنید. بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی(ع)، چه در دوران بنی امیه و چه در دوران بنی عباس، یکی از اقداماتی که بسیاری اوقات اتفاق می افتاد این بود که شیعیان را دستگیر می کردند، شکنجه می دادند و از آنها می خواستند که از علی بن ابیطالب برائت و بیزاری بجویند. افرادی هم در همین شکنجه ها به شهادت رسیدند.

وی در خصوص ماهیت این مقاومت و ایستادگی، گفت: اگر ما این را شهادت بدانیم، آن وقت می توانیم قاعده ای داشته باشیم که ایستادگی کردن در برابر خواسته های ظالمانه، ولو به قیمت جان انسان، شهادت است. ولی علمای بزرگ ما چنین قاعده ای را به صورت کلی نمی پذیرند. توصیه آنها این است که شخص در همین شرایط هم وقتی که مجبور شد جان خودش را حفظ و «تقیه» کند؛ عقیده خودش را که از دست نمی دهد اما با اعلام برائت زبانی از علی(ع) جان خودش را حفظ کند. ما می گوییم عمل میثم تمار در شرایطی بوده که شاید در هر صورت او را به قتل می رساندند و راهی برای نجات او وجود نداشته است. لذا او مقاومت کرد و این هلاکت نیست.

این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه بزرگترین شخصیت انقلابی دوران معاصر، امام خمینی(س) است، یادآور شد: امام خمینی(س) رساله ای در مورد تقیه دارند. همین روایات مربوط به اجبار بر برائت از امیرالمؤمنین(ع) را آنجا مطرح می کنند و می فرمایند که لابد میثم تمار در شرایطی بوده که اگر اعلام برائت هم می کرد نمی توانست نجات پیدا کند. اگر کسی می تواند با اعلام برائت جان خود را نجات دهد، وظیفه اش همین است. دیگران نباید بگویند میثم این طور عمل کرد.

وی با بیان اینکه گرایش فقهی دیگر مربوط به مرحوم آیت الله خویی است، افزود: دقیقا ایشان هم در این مورد همین نظر را دارد که ماجرای میثم یک قاعده کلی نیست. نباید این را به مردم القاء کنیم که میثم ایستادگی کرد و شما هم ایستادگی کنید. آنچه به عنوان قاعده باید به مردم یاد داد این است که «لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ». آیت الله خویی در کتاب رجال ذیل احوال میثم تمار فرموده اند که «اگر میثم تمار و برخی شخصیت های بزرگ دیگر شیعه تقیه نکردند، این یک وظیفه اختصاصی برای آنها بوده است».

سروش محلاتی ادامه داد: امام سجاد(ع) در «رسالة الحقوق» وقتی به بحث سلطان می رسند مجددا بحث «القاء نفس إلی تهلُک» را مطرح می کنند این مطلب را آورده اند که اگر کسی وظیفه اش این باشد که امر به معروف و نهی از منکر نکند، چون مخاطره آمیز است و ضرر جانی برای او دارد، در این شرایط امر به معروف و نهی از منکر کرد و او را گرفتند و کشتند، خودش شریک در قتل خودش هست.

وی با تأکید بر اینکه مرز شهادت و هلاکت در تشخیص اقدام به جا و به موقع است، گفت: این احتیاج به یک درک قوی دارد. هرکسی جان خود را در مخاطره قرار می دهد و از مرگ استقبال می کند، الزاما به معنای شهادت نیست. احتیاج به یک محاسبه دقیق دارد که صرفا در کتاب و سنت هم نیست. یک نگاه سیاسی و اجتماعی و تحلیل واقعی از اوضاع و احوال جامعه و محیط باید وجود داشته باشد که وقتی این افراد در صحنه پر خطری حاضر می شوند و جان می دهند، چه اتفاقی می افتد و خون آنها چه اثری دارد.

این استاد حوزه علمیه قم افزود: امام حسین(ع) ایستادگی کرد چون فرمود اگر به دستگاه خلافت اجازه بدهیم، ظلم و جور و مقابله ای که با اسلام دارند، همه ارزش ها را از بیخ و بن نابود می کند. در چنین شرایطی آن حضرت ایستادگی کرد و تاریخ نشان می دهد که این ایستادگی کاملا به جا و به موقع بوده است. اما به معنای این نیست که ما بتوانیم هزاران نفر انسان را در معرض خطر قرار دهیم و بگوییم امام حسین(ع) از مرگ استقبال کرد و شما هم باید مانند امام حسین(ع) از مرگ استقبال کنید.

وی با بیان اینکه شکل صوری و ظاهری عمل ملاک نیست، گفت: در برابر چه کسی هم ملاک نیست. آیا پیوسته در برابر ظالم ایستادن به معنای قبول شهادت است؟! پاسخش را حضرت رضا(ع) در برابر مأمون دادند. لذا وقتی که عالم بزرگی مانند محقق کرکی در کتاب «جامع المقاصد» به امام حسین(ع) می رسد دو سه وجه بیان می کند که آنجا هلاکت نبود. یکی از مسائلی که مطرح می کند این است که اساسا آنها در هر شرایطی تصمیم به قتل امام حسین(ع) گرفته بودند؛ و امام حسین(ع) راهی نداشت برای اینکه بتواند خودش را حفظ کند.

سروش محلاتی یادآور شد: صاحب جواهر می گوید این خیلی خوب است که آمادگی در انسان برای فداکاری وجود داشته باشد ولی اول باید مشخص شود که عمل مشروع هست یا نیست. کسی که برای امر به معروف و نهی از منکر در مسائل عادی جامعه اقدامات مخاطره آمیز انجام می دهد، عملش مشروع نیست؛ بر اساس فتوایی که فقهای ما دارند.

وی با تأکید بر اینکه علاوه بر ماهیت عمل شرط دومی هم هست که شهادت و هلاکت را از یکدیگر تفکیک می کند، تصریح کرد: شرط دوم نیت و انگیزه است. فرض می گیریم استقبال از خطر به جا و به موقع است. مثلا دشمن به کشور ما تعرض کرده و ما هم وظیفه داریم در مقابل او ایستادگی و دشمن را از خانه خودمان بیرون کنیم. ما کسی را شهید می دانیم که انگیزه او الهی باشد. کسی که می رود تا به دنیایی برسد و خطری برای او پیش می آید و به دنیا هم نمی رسد، به دنبال این است که از مزایای حضور در جبهه بهره مند شود، آیا این فرد شهید است؟!

این استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: شهادت یک عنوان مقدس است که هم اقدام به جا و به موقع و هم انگیزه پاک لازم دارد. به تعبیر دیگر، حسن فعلی و حسن فاعلی باید به هم ضمیمه شود. ما از نظر ظاهری چنین فردی را می ستاییم؛ اما عنوان شهید که مدال افتخاری است که خدا به انسان ها می دهد، به کسی که انگیزه پاکی نداشته باشد نمی دهد. شهادت احتیاج دارد که باطن، قلب و انگیزه های واقعی انسان معلوم باشد. ما اصلا نمی توانیم داوری کنیم که شهید واقعی کیست. در ظاهر همه اینها را حکم به صحت می کنیم؛ اما شهید واقعی در قیامت معلوم می شود.

وی افزود: اتفاقی که برای ما افتاده این است که شهادت به عنوان یک منزلت معنوی در کتاب و سنت را به یک منزلت مادی فرو کاسته ایم و تنزل داده ایم. اینکه می گوییم شهادت یک منزلت معنوی و کرامت الهی است، به خاطر این است که در هیچ کدام از آیات قرآن درباره شهادت اشاره ای به یک امتیاز دنیوی و مادی نشده و آنچه درباره شهدا گفته شده فقط این است که بعد از شهادت از چه الطاف الهی، کرامت و نعمت های الهی برخوردار هستند.

سروش محلاتی گفت: در زمان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) شهادت وسیله ای برای دریافت مدرک، گرفتن پست، امتیاز برای تجارت، امتیاز برای ورود به نهادهای آموزشی و غیر آموزشی، اشتغال و مانند اینها نبود. هرگز در تاریخ چنین چیزی وجود نداشته و دیده نمی شود. قرآن می فرماید که رزق و روزی شهدا پیش خدا است؛ نه اینکه اینجا ردیف بودجه دارند. شهید از فضل الهی استفاده می کند. همه ارزش ها الهی و معنوی است. خدا می توانست وعده های زمینی هم به آنها بدهد اما ارزش شهادت بالاتر است و نباید به مسائل زمینی آلوده شود.

وی با بیان اینکه ما داریم مفهوم شهید را توسعه می دهیم، افزود: ما باید شهادت را همان گونه که اسلام خواسته و با همان احکام ببینیم. احکامی که اسلام برای شهید قرار داده مثلا این است که احتیاج به غسل ندارد؛ اگر در میدان جنگ کشته شود. اگر مجروح را یک قدم از میدان جنگ بیرون آوردند و کشته شد را هم باید غسل بدهند. شهید را با همان لباس خودش دفن می کنند؛ که اینها هم بیشتر جنبه تسهیل دارد نه اینکه یک ارفاق مادی باشد.

این استاد حوزه علمیه قم در پایان گفت: الگوی شهادت امام حسین(ع) و شاخص شهادت اصحاب امام حسین(ع) هستند. حقیقت شهادت در کربلا خودش را نشان داد. ما باید از همین الگو استفاده کنیم. اصحاب امام حسین(ع) با وفاترین اصحاب و خالص ترین شهیدان هستند. امام حسین(ع) راه را برای رفتن آنها باز گذاشت اما ماندند و ایستادگی کردند. اخلاص و معرفت ارکان شهادت است. امیدواریم خداوند چنین شهادتی را قسمت و روزی ما کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.