دکتر نجفقلی حبیبی پژوهشگر فلسفه اسلامی و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص کتاب «شرح دعای سحر» امام خمینی(س) یک مجموعه یادداشت نوشته و برای انتشار در اختیار پایگاه خبری جماران گذاشته تا در روزهای باقی مانده از ماه مبارک رمضان منتشر شود.
پایگاه خبری جماران: دکتر نجفقلی حبیبی در خصوص کتاب «شرح دعای سحر» [1] امام خمینی (س) یک مجموعه یادداشت نوشته که بخش اول آن در ادامه می آید:
متن دعای سحر
در کتاب «مسند الإمام الرضا (ع)»، ج 2، ص 15، به نقل از ابن طاوس با راویان مختلف از علی بن یقطین نقل کرده است که او در نامه ای از حضرت امام رضا علیه السلام خواست که عبارات دعای سحر را تصحیح فرماید. امام پذیرفت و به او نوشت که این دعای امام محمد باقر علیه السلام است که در سحر های ماه رمضان می خوانده است. بعد امام رضا (ع) از پدر بزرگوارش نقل کرده است که فرمود که امام باقر فرمود در خواندن این دعا کوشش و دقت کنید و دوست داشته که بگوید اسم اعظم الهی در این دعا است پس در خواندن آن با دقت بکوشید. در مفاتیح الجنان نیز همین موضوع از طریق حضرت امام رضا نقل شده است که فرموده اند حضرت امام باقر علیه السلام آن را در سحر های ماه رمضان می خوانده اند (مفاتیح الجنان، با تصحیح حسین استاد ولی)
توضیح: شماره گذاری قطعات دعا از این بنده است.
متن دعای سحر
1. اللهم إنّی أسألک من بهائک بأبهاه؛ وکلّ بهائک بهیٌّ. اللهمّ إنّی أسألک من بهائک بأبهاه.
2 . اللهم إنّی أسألک من جمالک بأجمله؛ و کلّ جمالک جمیل. اللهم إنّی أسألک من جمالک کلّه.
3 - اللهم إنّی أسألک من جلالک بأجلّه؛ و کلّ جلالک جلیل. اللهم إنّی أسألک بجلالک کلّه.
4. اللهم إنّی أسألک من عظمتک بأعظمها؛ و کلّ عظمتک عظیمة. اللهم إنّی أسألک من بعظمتک کلّها.
5. اللهم إنّی أسألک من نورک بأنوره؛ و کلّ نورک نیّر. اللهم إنّی أسألک بنورک کلّه.
6. اللهم إنّی أسألک من رحمتک بأوسعها؛ و کلّ رحمتک واسعة. اللهم إنّی أسألک برحمتک کلّها.
7. اللهم إنّی أسألک من کلماتک بأتمّها؛ و کلّ کلماتک تامّة. اللهم إنّی أسألک بکلماتک کلّها.
8. اللهم إنّی أسألک من کمالک بأکمله؛ وکلّ کمالک کامل. اللهم إنّی أسألک بکمالک کلّه.
9. اللهم إنّی أسألک من أسمائک بأکبرها؛ وکلّ أسمائک کبیرة. اللهم إنّی أسألک بأسمائک کلّها.
10. اللهم إنّی أسألک من عزّتک بأعزّها؛ وکلّ عزّتک عزیزة. اللهم إنّی أسألک بعزّتک کلّها.
11. اللهم إنّی أسألک من مشیّتک بأمضاها؛ و کلّ مشیّتک ماضیة. اللهم إنّی أسألک بمشیّتک کلّها.
12. اللهم إنّی أسألک من قدرتک بالقدرة التی استطلتَ بها علی کل شیء؛ وکلّ قدرتک مستطیلة. اللهم إنّی أسألک بقدرتک کلّها.
13. اللهم إنّی أسألک من علمک بأنفذه؛ وکلّ علمک نافذ. اللهم إنّی أسألک بعلمک کلّه.
14. اللهم إنّی أسألک من قولک بأرضاه؛ وکلّ قولک رضیٌّ. اللهم إنّی أسألک بقولک کلّه.
15. اللهم إنّی أسألک من مسائلک بأحبّها؛ وکلّ مسائلک حبیبة. اللهم إنّی أسألک بمسائلک کلّها.
16. اللهم إنّی أسألک من شرفک بأشرفه؛ وکلّ شرفک شریف. اللهم إنّی أسألک بشرفک کلّه.
17. اللهم إنّی أسألک من سلطانک بأدومه؛ وکلّ سلطانک دائم. اللهم إنّی أسألک بسلطانک کلّه.
18. اللهم إنّی أسألک من مُلکک بأفخره؛ و کلّ ملکک فاخر. اللهم إنّی أسألک بملکک کلّه.
19. اللهم إنّی أسألک من علوّک بأعلاه؛ و کل علوّک عال. اللهم إنّی أسألک بعلوّک کلّه.
20. اللهم إنّی أسألک من منّک بأقدمه؛ و کلّ منّک قدیم. اللهم إنّی أسألک بمنّک کلّه.
21. اللهم إنّی أسألک من آیاتک بأکرمه؛ وکلّ آیاتک کریمة. اللهم إنّی أسألک بآیاتک کلّها.
22. اللهم إنّی أسألک بما أنت فیه من الشأن والجبروت؛ وأسألک بکلّ شأن وحدها و جبروت وحدها.
23. اللهم إنّی أسألک بما تجیبنی حین أسألک فأجبنی یا اللّه.
در این دعا از 23 کمال یا صفت الهی یاد و درخواست شده است که عبارتند از:بهاء، جمال، جلال، عطمت، نور، رحمت، کلمه، کمال، اسم، عزّت، مشیت، قدرت، علم، قول، مسائل، شرف، سلطان، مُلک، علوّ، مَنّ، آیه، شأن و جبروت.
و در پایان به صورت کلی هر چه که خداوند به وساطت آنها اجابت می کند مورد درخواست قرار گرفته است.
بنده از خدا می خواهد که از همه این صفات و کمالات الهی از بهترین و کاملترین وجه آنها برخوردار شود.
در این دعا مشخص می شود که انسان باید و میتواند به تمام این کمالات متصف شود و هم معلوم می شود که این کمالات از چنان قداستی برخوردارند که در دعا، هم صفات الهی تلقی شده و هم مورد درخواست بنده قرار گرفته است. بنا بر این می شود در شرح این دعا برای پرورش انسان از جهات گوناگون نگریست.
اما امام خمینی (ره) در این شرح که در 28 سالگی نوشته است به بعد عرفانی این دعا بیشتر توجه کرده، ضمن عنایت خاص در موارد متعدد به جایگاه معنوی انسان در نظام هستی، به ابعاد معرفتی این دعا در تبیین نظام هستی و صفات الهی با بهره گیری از آیات و روایات متعدد و نظریات اهل عرفان و معرفت در تبیین جایگاه انسان، فضای لازم را برای ورود اهل معرفت به این دنیای شگفت انگیز که یکی از فضاهای بزرگ معرفتی و رشد انسانی است یعنی حوزه معرفت عرفانی، فراهم کرده است.
این اثر نشان میدهد حضرت امام خمینی در سنین جوانی در حوزه معرفت عرفانی و تسلط به مبانی عمیق عرفان اسلامی به لحاظ علمی استادی صاحب نظر بوده است چنان که از ملاحظه راز و نیازهای جانسوز گاه و بیگاه و تذکار های هشدار دهنده که در این اثر به قلم او رفته است بر می آید که آن بزرگ در حوزه عمل و تربیت عرفانی نیز به مقام والایی رسیده بوده و به حق یک عارف واصل بوده است. یاد اوری این نکته در این مقدمه نیز مهم است که برای اصحاب تعلیم و تربیت نیز در بهره گیری از تعالیم پراکنده این اثر عظیم الشان در تعلیم و تربیت رسمی و عمومی میدانی فراخ در اختیار است.
حضرت امام خمینی چنان در این وادی معرفتی غرق شده بوده است که در اواخر عمرش چنین سروده است:
گرچه پیرم به سر زلف تو ای دوست قسم در سرم عشق چو ایام جوانی باشد[2]
وافسوس می خورد که:
گروه عاشقان بستند محملها و وارستند تو دانی حال ما واماندگان در این میان چون شد[3]
و در آرزوی مرگ و وصل جانان می گوید:
مرغ جان در این قفس بی بال و پر افتاد و هرگز آن که باید این قفس را بشکند از در نیامد[4]
و یا با امیدواری و شادمانی به نزدیکی ایام وصال و دیدار یار چنین نغمه سر می دهد:
غم مخور ایّام هجران رو به پایان می رود این خماری از سر ما میگساران می رود
پرده را از روی ماه خویش بالا می زند غمزه را سر می دهد، غم از دل و جان می رود
وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد روز وصلش می رسد ایام هجران می رود[5]
کاتب دیوان امام خمینی در حاشیه غزل فوق نوشته است : این غزل را فقط 10 ساعت قبل از پر کشیدن آن مرغ ملکوتی کتابت کرده است.
امام خمینی در تمام مسؤولیتهای بزرگ دینی و اجتماعی و سیاسی نیز در همین فضا تنفس کرد. و سر انجام در ترنم این آواهای شور انگیز معنوی به لقاء معبود و معشوق خویش شتافت. رضوان الله تعالی علیه.
فقره 1: اللهم إنّی أسألک من بهائک بأبهاه؛ وکلّ بهائک بهیٌّ. اللهمّ إنّی أسألک من بهائک بأبهاه.
چند اصطلاح: در عرفان اسلامی کل هستی دو عالم است: عالم غیب و عالم شهادت:
عالم شهادت یعنی همین عالمی که ما میبینیم شامل زمین و آسمانها و هر چه در آنها است. عالم غیب یعنی عالمی که از دید ما پنهان است. شامل خدای متعال و فرشتگان، آخرت و بهشت و جهنم و موجوداتی از این نوع. بر مبنای این تقسیم بندی کل موجودات در سه مرتبه قرار میی گیرند: 1. مرتبه عقلی یعنی موجودات کاملاً مجرد از ماده مثل خدا 2. مرتبه مثالی یعنی موجوداتی که نه مادی کاملند و نه مجرد کامل مثل جنّ یا آنچه ما در خواب می بینیم.
3. مرتبه شهادت (یعنی مادی) که قابل شهود و رؤیت است مثل من و تو و زمین و آسمان.
امام خمینی می فرمایند انسان دارای همه این مراتب هستی است که از او به «کون جامع» یا «هستی فراگیر» تعبیر می کند. یعنی انسان هم بعد مادی دارد هم بعد مثالی و هم بعد عقلی (مجرد). باید بکوشد تا از مادی و مثالی عبور کند و به جنبه عقلی و الهی برسد. رفتن از مرتبه ای به مرتبه دیگر را «سلوک» می گویند که همان به معنای رفتن و پیمودن است. این رفتن از مرتیه ای به مرتبه دیگر آسان نیست و با زحمت صورت می گیرد و به همین لحاظ از آن به «مجاهده» تعبیر می کنند که یعنی جهاد و کوشش بسیار می خواهد تا بتوانیم از مرتبه ای به مرتبه بالا تر برویم. پای رفتن در این مسیر «معرفت» و شناخت درست است. این مسیر خطرناک است پس کسب علم و معرفت برای این حرکت از ضروریات است. و دزد و راهزن در آن کمین کرده است راهزن سالک در این مسیر «شیطان» است. شیطان ممکن است در همه مراحل این سفر معنوی اعم از معرفت و سلوک و مجاهده گمراهی ایجاد کند. امام حمینی می فرمایند «سالک» با پای «معرفت » بسوی «خدا»، به منزله مسافری است که در یک راه وحشتناک تاریک به سوی حبیبش در حرکت است و شیطان راهزن این راه است و فقط خدای متعال با اسم جامع محیط، حافظ سالک است. بنا بر این سالک باید با تضرع و توسل با گفتن «اللّهم» یا «یا الله» به حافظ و مربّی خود توسل کند. و این است راز این که همه دعاها با «اللّهم» و «یا اللّه» شروع می شود[6].
در دعاها که معمولاً با کلمه «إنّی أسألک» یعنی همانا من از تو میخواهم، شروع می شود یک بحث مهم این است که علی القاعده باید بنده فانی در حق باشد، به عکس یک هویت مستقل به خودش می دهد و می گوید «من». حصرت امام خمینی می فرمایند «إنّی» در اینجا به معنای اثبات «أنانیت» یعنی «من» بودن نیست چون اثبان «من» با سوال منافات دارد و نظیر آیه ﴿أنتم الفقراء إلی الله﴾ که «أنتم» (شما) با ملاحظه «الفقراء» معنای استقلال و بی نیازی نمیدهد و خلاصه آن که اثبات أنانیت در مقام فقر وتذلل مذموم نیست زیرا مقام عبودیت با توجه به فقر و فاقه عبد، حفظ شده است.
«إنّی أسألک» خدایا من از تو می خواهم. ممکن است بنده گناه کار باشد و شایستگی توجه الهی را نداشته باشد حضرت امام می فرماید این سؤال به زبان استعداد است یعنی استعداد این را دارد که بخواهد گر چه ممکن است حالا گناهکار باشد و شایسته خواستن نباشد پس به لحاظ استعداد می خواهد. حضرت امام به این لحاظ به دعا کننده می فرماید پس بکوش تا باطن و سرّ تو دعا کند و بخواهد تا بلکه درهای ملکوت به روی قلب تو باز شود و کشتی عقل تو در دریاهای خیر و برکات جریان یابد و تو به ساحل نجات برسی و بتوانی از این دِهِ تاریک به دنیای روشناییها پرواز کنی. مراقب باش که مبادا با این صفات و حالات نیک و در این فضای نورانی به دنبال شهوات پست و لذات پست و فناپذیر حیوانی باشی! باید در چنین احوالی باید در جستجوی کرامات الهی و انوار عقلی و کمالات شایسته انسانی باشی. عارف کامل کسی است که قلبش پذیرای هر صورتی باشدکه از جانب محبوب به او می رسد و اینجا به ابیاتی از حافظ تمسک می کند:
در ضمیر ما نمی گنجد بغیر از دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
ونیز :
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دیگر یاد نداد استادم
بدا به حال بنده ای که در چنان حال هوای روحانی و معنوی، در خواست او شهوات نفسانی و رذایل حیوانی و ریاستها و مقامات باطل و بدست آوردن قدرت و بسط و گسترش قدرت در سرزمینها و تسلط بر مردمان باشد در حالی که به فرموده حافظ:
تو را زکنگره عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاده است
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
عبارات «من بهائک بأبهاه و کلّ بهئک بهیّ اللهم إنّی أسألک ببهائک کله» تأویل می شود «أسألک بأبهی من بهائک» و همچنین است در دیگر فقرات دعا.
امام یادآوری می کنند که برخی از فقرات دعا برتر از آن است که ما بتوانیم به زبان بیاوریم و سالک نمیتواند با قدم معرفت به غایت قصوای شهود برسد پس بهتر است زبان خود را به منزله زبان ولی مطلق قرار دهد و از زبان امام دعاکند.
[1] شرح دعاء السحر، تألیف امام خمینی، چاپ اول، 1374ش. از انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
[2]. دیوان امام، ص 87.
[3]. دیوان امام، ص 91.
[4]. دیوان امام، ص 97.
[5]. دیوان امام، ص 111.
[6]امام خمینی، سرح دعای سحر، صص 7 – 9.