مهم است که ادلهی عقلی را در عرض احادیث و روایات، یا در طول آن به کار می بریم. خود اخبارگری هم گاه عقل را در طول احادیث و روایات قبول دارد و میگوید من قرآن و حدیث را با عقلم میفهمم. اما بحث بر سر این است که شما به عقل به عنوان یک منبع فهم و شناخت و صدور رأی قائل باشید که اخباریون این را قبول ندارند ولی اصولیون قبول دارند.
به گزارش جماران دکتر راهداری که در موسسه دین و اقتصاد و درباره اندیشه های اقتصادی شهید بهشتی سخن می گفت، تکیه بر برهان عقلی در صدور فتوا را رویکردهای روش شناختی ویژه شهید بهشتی در اجتهاد دانست و گفت: دو جریان عمدهی اخباریگری و اصولگری از قدیم در حوزهی ما فعال بوده است، گفت: اخباری گرایان بیشتر نقلی هستند و روی احادیث و آیات قرآن کار میکنند، اما اصولیون به ادله و برهان عقلی خیلی تکیه دارند. شهید بهشتی از جمله اصولیون است.
وی گفت: زمانی که آثار علمی ایشان را مطالعه میکنید خیلی جاها که آیه و حدیثی در دست نیست، برهان عقلی میآورد و بعد فتوی میدهد؛ به طور مثال جایی که دربارهی مالیات صحبت میکند، میگوید: اگر حدیث و آیه نداشته باشیم، زمانی که جامعه به مشکل برمیخورد ما باید چه کاری انجام دهیم؟ بعد برهان عقلیمیآورد که ما چارهای نداریم جز اینکه مالیات بگیریم. وقتی درباره جامعه و سرمایهداری صحبت میکند؛ می گوید فرد سرمایهداری که از تجربهی بشر استفاده کرده است، باید سهم جامعه را پرداخت کند. برای کارخانه دار زکات و خمس تعریف نشده، او به برهان عقلی در این زمینه می پردازد. حتی کسانی که جزو اصولیون هستند لزوماً مانند شهید بهشتی فکر نمیکنند.
وی افزود: مهم است که ادلهی عقلی را در عرض احادیث و روایات، یا در طول آن به کار می بریم. خود اخبارگری هم گاه عقل را در طول احادیث و روایات قبول دارد و میگوید من قرآن و حدیث را با عقلم میفهمم. اما بحث بر سر این است که شما به عقل به عنوان یک منبع فهم و شناخت و صدور رأی قائل باشید که اخباریون این را قبول ندارند ولی اصولیون قبول دارند. اما چه عقلی؟ عقل شهید بهشتی یا عقل دیگری؟
وی گفت: در فقه سنتی کسی که زمینی را آباد میکند مال او میشود، اما شهید بهشتی بحث متفاوت خود را در این زمینه با برهان عقلی مطرح می کند و این که زمین مشاع و برای همه انسانها هست. اگر نسل های بعدی که آمدند، فاقد زمین برای زندگی بودند. در این صورت اگر کسی از زمینهای قبلی که دیگران آباد کردند بگیرد و به نحوی تقسیم کند؛ آیا درست است؟ فقه سنتی به این شکل رفتار نمیکند.
وی افزود: من از چند مرجع تقلید استفتائی کرده بودم درباره این که در شیلات کارشناسان می گویند بیم آن میرود که نسل برخی از ماهیها از بین بروند. برخی از فقها گفته بودند این کار اشکال دارد. برخی گفتند باید طبق قانون عمل شود ولی برخی میگفتند حیازت مباحات است و نمیتوان جلوی آن را گرفت که برای من عجیب بود. در اینجا شهید بهشتی حرف جدی دارد و به هیچ وجه این مسئله را نمیپذیرد.
دکتر راهداری گفت: شهید بهشتی در مدل فکری خود علاوه بر اینکه بحث عقلانی را مطرح میکند پارامترهای دیگر را هم وارد میکند. یک نمونه از آن، بحث درباره نسبت اختیار ولی فقیه با مصلحت جامعه است که برخی از فقها در مدل فقهی همین عامل را وارد نمیکنند. شهید صدر در جلد دوم اقتصادنا در صفحهی 36 بحثی را مطرح میکند و میگوید: یکی از فقها در این خصوص که اگر فردی زمین خود را رها کرد و متروکه شد آیا حکومت میتواند آن را آباد کند یا به کسی دهد تا آباد کند؟ فتوی داد اگر چه در این زمینه حدیثی هست اما، اولی به ترک این حدیث است. شهید صدر توضیح میدهد ایشان مالکیت خصوصی را مقدس شمارده و با این فرض نمیپذیرد فتوایی را قبول کند که حکومت زمین را بگیرد و آباد کند.
در آن دوره برخی از فقها میگفتند به جز خمس و زکات و آنچه در احادیث داریم مالیات جدیدی نداریم. به طور مشخص در روزنامهی رسالت 15.7 .66 یکی از فقها چنین مطلبی را مطرح کردند. در روزنامهی جمهوری اسلامی 63.10.19 فرد دیگری این موضوع را مطرح کرد. امام در 62.9.26 میفرمایند: آقا مینویسد که نباید مالیات داد. بیاطلاعی تا کجا! در 65.2.7 فقیهی در روزنامهی رسالت مینویسد مالیات اسلامی قابل تعمیم به چیزهای دیگر نیست. به طور مثال آنچه در زکات درباره نُه چیز گفته شده را ما نمیتوانیم افزایش دهیم. به همین ترتیب دو نفر از فقها به مجلس نامه نوشتند و همین مضمون را در نامه خود مطرح کردند.
وی گفت اینکه می گویم چه عقلی؛ به خاطر آن است که آن فقیه در مقدمه ی فتوای خود میگوید این کار عقلاً قبیح است. اما چرا این کار عقلاً قبیح است در حالی که فقهای بزرگی مانند شهید بهشتی داریم که چنین فتوایی دادند. عدهای هم از نظر فکری با شهید بهشتی هم سنخ هستند که چنین فتوایی را میپذیرند. کتابهای اسلام و مالکیت مرحوم طالقانی این را میپذیرد. اصطکاکی که امام در دههی شصت با شورای نگهبان داشت و در نهایت به مجمع تشخیص مصلحت نظام ختم شد، حول همین محور بود.
وی افزود: در آن دوره برخی از فقها میگفتند به جز خمس و زکات و آنچه در احادیث داریم مالیات جدیدی نداریم. به طور مشخص در روزنامهی رسالت 15.7 .66 یکی از فقها چنین مطلبی را مطرح کردند. در روزنامهی جمهوری اسلامی 63.10.19 فرد دیگری این موضوع را مطرح کرد. امام در 62.9.26 میفرمایند: آقا مینویسد که نباید مالیات داد. بیاطلاعی تا کجا! در 65.2.7 فقیهی در روزنامهی رسالت مینویسد مالیات اسلامی قابل تعمیم به چیزهای دیگر نیست. به طور مثال آنچه در زکات درباره نُه چیز گفته شده را ما نمیتوانیم افزایش دهیم. به همین ترتیب دو نفر از فقها به مجلس نامه نوشتند و همین مضمون را در نامه خود مطرح کردند.
این تحلیل گر اندیشه اقتصادی شهید بهشتی گفت: او در کتاب نظام اقتصادی در اسلام و مباحث کاربردی دارد و در صفحهی 149 می گوید: از ما میپرسند مجوز شرعی شما برای مالیات چیست؟ کسانی که از شهید بهشتی میپرسند آدمهای معمولی نبودند، حوزوی بودند . یکی از فقها به ایشان گفت: شاه که به زور میگرفت، شما با چه مجوز و اذنی میخواهید این کار را انجام دهید؟ آیت الله ادبیلی 15.12.65 می گوید: نظر امام این است که مالیات یک بحث غیر موقت و غیر ثانوی هست بلکه جزو احکام اولیه است. شهید بهشتی مفصّل برهان عقلی و نقلی و به خصوص عقلی در خصوص مالیات ستانی میآورد و مطرح میکند اگر خمس و زکات مملکت را نچرخاند و ما به بن بست بخوریم به مردم چه بگوییم؟ مرحوم طالقانی در کتاب اسلام و مالکیت صفحهی 209 مطرح کردند اگر مصلحت ایجاب کند بیرون از حدیث و روایات برای این موضوع حق فتوی داریم. اما دو نفر از فقها نامهی تندی به مجلس نوشته بودند و گفتند غیر از آن چیزی که در احادیث آمده اجازه نداریم چیز دیگری وضع کنیم.
به گزارش جماران دکتر راهداری ادامه داد: موضوع بعدی ای که شهید بهشتی در کتاب به آن پرداخته بحث اقتصاد تعاون هست. دو نفر از فقها در نامهی خود به تعاون پرداختند و مخالفت کردند و از مجلس خواستند دیدگاه خود را تعدیل کند. این در حالی است که شهید بهشتی در همین کتاب، صفحهی 38 به اقتصاد تعاون تأکید و اشاره کرد و اینکه وسایل و امکانات کار در اختیار صاحبان نیروی کار قرار میگیرد. شهید بهشتی در این مورد خیلی نگران است که زمانی که افرادی صاحب سرمایه میشوند و تراکم سرمایه ایجاد می شود؛ یک وضعیت آزاد برای آن ها قدرت ایجاد میکند و زمانی که قدرت ایجاد کرد بر عدهای سلطه پیدا میکند و زمانی که سلطه پیدا کردند زور میگویند و زمانی که زور گفتند به جای اینکه ده میلیون حقوق دهند دو میلیون حقوق میدهند. در شرایط فعلی آمار سه میلیون بیکاری را میدهند ولی با تعریفی که ما داریم تا شانزده میلیون بیکار داریم. شهید بهشتی به دلیل نگرانی از پدید آمدن چنین وضعیتی، بحث اقتصاد تعاون را مطرح میکند پشتوانهی فکری قوی دارد و حتی از نظامهای سرمایهداری آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه مثال میزند که تعاون دارند و آمار آنها را ارائه میکند. از سوی دیگر تفکرات افراطی ای داریم که تصور میکنند اقتصاد تعاون فقط مخصوص چپ و سوسیالیستها هست در حالی که این گونه نیست.
امام دیدگاهی دارد که میگوید ما حدیث داریم که میشود با آن فتوا داد و عمل کرد و آن این است که «باشد به این که فقرا در مال اغنیا شریک هستند» مگر نه این است که مال مورد شرکت مشاع است، پس فقرا درمال اغنیا شرکت دارند. سپس بر این اساس فتوی میدهد ما میتوانیم از اغنیاء بگیریم و به فقرا دهیم. جالب است که سیستم تأمین اجتماعی نظام سرمایهداری به همین سمت رفتند حتی در آیهی قرآن داریم در اموال اغنیاء حق سائل و محروم نهفته است و باید گرفته شود به آنها داده شود. اما اگر شما خیلی از مطالب وقت آن زمان را مطالعه کنید متوجه میشوید بعضی شدیدا با این قضیه مخالف بودند. در روزنامهی رسالت نوشته بود سرمایهداری بد است، نه سرمایهدار بد است.
وی گفت: از بحثهای دیگری که شهید بهشتی به آن پرداخته اند بحث زمین است. اوایل انقلاب بحث بند جیم معروف بود. در کتاب نظام اقتصادی در اسلام؛ مباحث کاربردی در صفحهی 91 به این موضوع پرداختند و مطرح کردند چرا ما سراغ فئودالها رفتیم و گفتیم باید برخی از زمینها را به رعایا و دیگران داده شود؟ سه فقیه و ایشان بعلاوه مرحوم آیت الله العظمی منتظری و مشکینی روی این موضوع کار کردند. در صفحهی 89 اشاره میکند ما با رعایت موازین فقهی باید این کار را انجام دادیم اما بعضی از علمای نامدار با نظریهی فکری ما چندان موافق نبودند. مهم است که دستگاه فکری این دو گرایش فکری چیست و چه تفاوت هایی با هم دارد.
وی گفت: در یکی از موضوعاتی که سالهای اخیر پیش آمده بود یکی از مراجع تقلید به شورای نگهبان پیشنهاد کرد شما در بررسی هر موضوع و مصوبه ای باید بررسی کنید آیا مرجعی هست که این مطلب را پذیرفته باشد، اگر پذیرفته شما بپذیرید و نگویید با فتوای ما همخوانی ندارد پس نمیشود و در اسلام نداریم. اگر دستگاه فکری دیگری به آن رسیده و حکم داده، شما موظف هستید به آن توجه کنید.
از بحثهای دیگری که شهید بهشتی به آن پرداخته اند بحث زمین است. اوایل انقلاب بحث بند جیم معروف بود. در کتاب نظام اقتصادی در اسلام؛ مباحث کاربردی در صفحهی 91 به این موضوع پرداختند و مطرح کردند چرا ما سراغ فئودالها رفتیم و گفتیم باید برخی از زمینها را به رعایا و دیگران داده شود؟ سه فقیه و ایشان بعلاوه مرحوم آیت الله العظمی منتظری و مشکینی روی این موضوع کار کردند. در صفحهی 89 اشاره میکند ما با رعایت موازین فقهی باید این کار را انجام دادیم اما بعضی از علمای نامدار با نظریهی فکری ما چندان موافق نبودند. مهم است که دستگاه فکری این دو گرایش فکری چیست و چه تفاوت هایی با هم دارد.
به گزارش جماران دکتر راهداری ادامه داد: مطلب دیگری که در آن دوره محل اصطکاک فکری بوده این بود که در بین دو نظام متعارفی که مبتنی بر بازار، سرمایهداری، دولت و نظام برنامه ریزی وجود دارد؛ جایگاه ما کجاست؟ در آن زمان به آن ها که منافع طبقهی کارگر را در برابر صاحبان سرمایه مورد توجه قرار می دادند، مارک کمونیستی میزدند. در آن زمان این اصطکاکها به جایی رسید که امام خمینی بحث اسلام سرمایهداری را مطرح کرد. سپس به مناسبت انتخابات مجلس سوم فرمودند به طرفداران اسلام سرمایهداری رأی ندهید. در این مورد شهید بهشتی مطالب زیادی در کتاب خود دارد. من بررسی میکردم متوجه شدم به جز ایشان شهید صدر، طالقانی، شهید مطهری هم بحثهای مهمی دارند. شهید بهشتی در کتاب بانکداری بدون ربا و قوانین مالی اسلام در صفحهی 159 مطرح میکند که اگر اقتصاد آزاد باشد کارتل و تراست شکل میگیرد و بازار را مختل میکنند و آن ها به اهداف سودجویانهی خودشان میرسند و عدهای استثمار میشوند. در کتاب نظام اقتصادی در اسلام صفحهی 187 می گوید: وجود گروهی محروم در کنار گروه مرفه قابل تحمل نیست. این نشان میدهد تمایلات فکری ایشان ضد سرمایهداری بوده و دنبال ساخت یک جامعهی سالم بوده که هم بخش خصوصی بتواند کار کند و هم در عین حال تمرکز سرمایه و ثروت در شرایط آزاد نتواند سوء استفاده کند و به استثمار بپردازد.
در روزنامهی رسالت 5 و 6 مهر سال 66 یکی از فقها میگوید ما که به مسائل مستحدثه برخورد میکنیم بیرون از احادیث و روایات راه حل نداریم و هر چه هست باید با همان کار کنیم. منظور ایشان این بود که ما نمیتوانیم به اقتضاء شرایط فتوی دهیم. حتی در برابر بحث مصلحت نظام مقالهای نوشت و به شورای نگهبان خطاب کرد شما در مصلحت نظام کماکان بر آراء فقهی خودتان بمانید. این در حالی است که شهید بهشتی در مبحث نظری اقتصاد اسلامی صفحهی 31 بر مسئلهی زمان و مکان تأکید بسیاری دارد. مرحوم طالقانی در اسلام مالکیت صفحهی 257 روی این موضوع و فقه پویا خیلی تأکید میکند. شهید بهشتی در یکی از مقالات خود که حج در قرآن هست در صفحهی 88 بحث فقه پویا را مطرح میکند و شدیدا معتقد است که ما نمیتوانیم درجا بزنیم و باید با روز حرکت کنیم.
وی افزود: او در صفحهی 29 همین کتاب بحثهایی مطرح میکند که معلوم است دنبال فقرزدایی هست. به طور مثال میگوید این وظیفهی حکومت است که خانوادههایی که حداقل را ندارند تأمین کند. در بحثی که روی انباشت سرمایه و قدرت و دربارهی کارگر داشت در صفحات 75 و 76 بانکداری به این موضوع اشاره می کند. امام دیدگاهی دارد که میگوید ما حدیث داریم که میشود با آن فتوا داد و عمل کرد و آن این است که «باشد به این که فقرا در مال اغنیا شریک هستند» مگر نه این است که مال مورد شرکت مشاع است، پس فقرا درمال اغنیا شرکت دارند. سپس بر این اساس فتوی میدهد ما میتوانیم از اغنیاء بگیریم و به فقرا دهیم. جالب است که سیستم تأمین اجتماعی نظام سرمایهداری به همین سمت رفتند حتی در آیهی قرآن داریم در اموال اغنیاء حق سائل و محروم نهفته است و باید گرفته شود به آنها داده شود. اما اگر شما خیلی از مطالب وقت آن زمان را مطالعه کنید متوجه میشوید بعضی شدیدا با این قضیه مخالف بودند. در روزنامهی رسالت نوشته بود سرمایهداری بد است، نه سرمایهدار بد است. سپس با این منطق شروع به مانور دادن کرده بود.
شهید بهشتی در کتاب بانکداری بدون ربا و قوانین مالی اسلام در صفحهی 159 مطرح میکند که اگر اقتصاد آزاد باشد کارتل و تراست شکل میگیرد و بازار را مختل میکنند و آن ها به اهداف سودجویانهی خودشان میرسند و عدهای استثمار میشوند. در کتاب نظام اقتصادی در اسلام صفحهی 187 می گوید: وجود گروهی محروم در کنار گروه مرفه قابل تحمل نیست. این نشان میدهد تمایلات فکری ایشان ضد سرمایهداری بوده و دنبال ساخت یک جامعهی سالم بوده که هم بخش خصوصی بتواند کار کند و هم در عین حال تمرکز سرمایه و ثروت در شرایط آزاد نتواند سوء استفاده کند و به استثمار بپردازد.
وی گفت: نزاع فکری دیگر درباره شرایط زمان و مکان در فتوی است. علی رغم اینکه کتاب اسلام و مقتضیات زمان از آثار شهید مطهری هست و شهید بهشتی هم در این زمینه خیلی کار کرد اما مقاومت هایی بزرگ در این زمینه وجود داشت امام خمینی زمانی که متوجه شدند به بن بست خوریم به شورای نگهبان دستور دادند اگر دو سوم مجلس تصویب کردند برای مصلحت نظام باید چیزی را به تصویب رساند، شما هم باید بپذیرید که این اتفاق نیفتاد و ناچار شدند شورای مصلحت نظام را درست کنند. در روزنامهی رسالت 5 و 6 مهر سال 66 یکی از فقها میگوید ما که به مسائل مستحدثه برخورد میکنیم بیرون از احادیث و روایات راه حل نداریم و هر چه هست باید با همان کار کنیم. منظور ایشان این بود که ما نمیتوانیم به اقتضاء شرایط فتوی دهیم. حتی در برابر بحث مصلحت نظام مقالهای نوشت و به شورای نگهبان خطاب کرد شما در مصلحت نظام کماکان بر آراء فقهی خودتان بمانید. این در حالی است که شهید بهشتی در اقتصاد اسلامی صفحهی 31 بر مسئلهی زمان و مکان تأکید بسیاری دارد. مرحوم طالقانی در اسلام و مالکیت صفحهی 257 روی این موضوع و فقه پویا خیلی تأکید میکند. شهید بهشتی در یکی از مقالات خود که حج در قرآن هست در صفحهی 88 بحث فقه پویا را مطرح میکند و شدیدا معتقد است که ما نمیتوانیم درجا بزنیم و باید با روز حرکت کنیم.
زمان من دانشجو بودم. فکر کنم فخرالدین حجازی برای ما سخنرانی کرد و گفت زمانی که قصد داشتند قیمتگذاری کنند عدهای دنبال این افراد دویده بودند و با چوپ و چماق اجازه نمیدادند وارد بازار سنتی شوند تا کالاها را قیمت بزنند. عدهای حاجی بازاری بودند و با فقها ارتباط داشتند، مدعی بودند کار شما خلاف شرع است و اجازه ندارید این کار را انجام دهید.
به گزارش جماران دکتر راهداری با اشاره به این که اگر بخواهیم اندیشهی صاحب اندیشهای را بحث کنیم باید دقت کنیم در چه شرایط و جامعهای صحبت کرده و چه مسائل و اصطکاک های فکری ای وجود داشته است، گفت: عدهای با قیمتگذاریها مخالفت میکنند در حالی که شهید بهشتی در کتاب اقتصاد اسلامی کاربردی توضیح میدهد که چرا کوپنی کردن یا سهمیه بندی گاهی اوقات ضرورت پیدا میکند یا حاکم اسلامی میتواند ورود پیدا کند و در شرایطی حتی قیمتها را مشخص کند تا ظلمی صورت نگیرد و سوء استفاده نشود. امام خمینی ها در دیدگاه های فقهی خود معتقد است: ولی مسلمین میتواند دخالت کند و این کارها را انجام دهد. اما همان زمان عدهای از نظر فقهی مخالف بودند. یادم هست آن زمان من دانشجو بودم. فکر کنم فخرالدین حجازی برای ما سخنرانی کرد و گفت زمانی که قصد داشتند قیمتگذاری کنند عدهای دنبال این افراد دویده بودند و با چوپ و چماق اجازه نمیدادند وارد بازار سنتی شوند تا کالاها را قیمت بزنند. عدهای حاجی بازاری بودند و با فقها ارتباط داشتند، مدعی بودند کار شما خلاف شرع است و اجازه ندارید این کار را انجام دهید.
اوایلی که دولت شکل گرفته بود عدهای مخالف بودند و اجازه نمیدادند سازمان برنامه راه اندازی شود و دنبال کار تهیه و تنظیم برنامهی پنج ساله برود. معتقد بودند اقتصاد باید آزاد باشد و بخش خصوص کار خودش را انجام دهد. این رویکرد به اصطکاک و نزاع فکری دیگری برمیگردد و آن اینکه ما برای جامعه یک وجود مستقلی از افراد قائل باشیم یا نباشیم. این بحث فردگرایی در برابر جامعه گرایی هست. در این باره شهید بهشتی برهان های جدی ای دارد.
وی افزود: موضوع دیگری که محل بحث بوده، این بود که آیا برنامهریزی در جامعه توسط دولت یا حاکم اسلامی باید صورت گیرد؟ شهید بهشتی در صفحهی 78 بانکداری می گوید که حکومت میتواند با استفاده از مناسبترین شیوهها دخالت کند. مرحوم طالقانی هم صفحهی 207 اسلام و مالکیت همین بحث را مطرح میکند. من خاطرهی یکی از مسئولین را میخواندم اوایلی که دولت شکل گرفته بود عدهای مخالف بودند و اجازه نمیدادند سازمان برنامه راه اندازی شود و دنبال کار تهیه و تنظیم برنامهی پنج ساله برود. معتقد بودند اقتصاد باید آزاد باشد و بخش خصوص کار خودش را انجام دهد. این رویکرد به اصطکاک و نزاع فکری دیگری برمیگردد و آن اینکه ما برای جامعه یک وجود مستقلی از افراد قائل باشیم یا نباشیم. این بحث فردگرایی در برابر جامعه گرایی هست. در این باره شهید بهشتی برهان های جدی ای دارد. در کتاب اقتصاد اسلامی در مباحث نظری صفحات 28 و 31 حق تقدم جامعه بر افراد را مطرح میکند. یادم هست زمانی که تازه بحث مترو شروع شده بود، عدهای از موضع فقهی مخالفت میکردند و میگفتند ما نمیتوانیم زمین مردم را بکنیم. یکی از فقها گفت شخص تا کجا را مالک هست! اینها بحثهای اساسی هستند. به طور مثال اگر در زمین کشاورزی شما نفت و معدن طلا و اورانیوم پیدا شد، آیا معدن برای شما هست یا برای حکومت هست؟ بعضی از فقها میگویند برای فرد است. در حق جامعه و تعارض منافع فرد و جامعه برخی سمت فرد را میگیرند.
شهید بهشتی در صفحهی 164 کتاب بانکداری بحث من و ما را مطرح میکند که من باید فدای ما شود و بحثهای جدّی در این زمینه وجود دارد. مرحوم طالقانی در صفحهی 228 کتاب مالکیت در اسلام همین بحث را مطرح میکند حتی قواعد لاضرر و لاضرار را مطرح میکند. شهید بهشتی یکی از آیات قرآن را سند میآورد اما علیرغم این ما مخالفینی داریم. شهید مطهری برای جامعه همین اولویت را قائل هست و مثالهای جالبی میزند ولی از سوی دیگر زمانی که دیدگاه آقای یزدی را مطالعه میکنیم، متوجه میشویم کفهی فردگرایی خیلی پر رنگتر هست. و البته اجزاء افکار یک اندیشمند هم خانواده هست. ایشان سال 77 پیش از خطبههای نماز جمعه مطرح میکند که رأی اکثریت نباید معیار باشد. دقیقاً مثال او این بود که اگر اکثریت بگویند نماز نخوانید نباید بخوانیم. در این باره سفسطه و مغالطهای در حال شکل گرفتن است. این نیست که لزوماً رأی اکثریت امر منطبق بر واقع یا حق باشد بلکه فرمولی برای حل معضل یا تصمیمگیری است. نباید این دو موضوع را با هم قاطی کرد.
به گزارش جماران دکتر راهداری گفت در متدولوژی ای که به روانشناسی متفکر می پردازد با این موضوع مواجه هستیم که مرجع تقلیدی میخواست دربارهی آب چاه فتوی دهد گفت اول چاه خودم را پر کنید تا فتوی دهم. او میخواست به چاه خودش تعلق خاطر نداشته باشد. خیلی از آراء بخاطر تعلق خاطر هست. شهید بهشتی در صفحهی 164 کتاب بانکداری بحث من و ما را مطرح میکند که من باید فدای ما شود و بحثهای جدّی در این زمینه وجود دارد. مرحوم طالقانی در صفحهی 228 کتاب مالکیت در اسلام همین بحث را مطرح میکند حتی قواعد لاضرر و لاضرار را مطرح میکند. شهید بهشتی یکی از آیات قرآن را به عنوان سندی در این زمینه میآورد علیرغم این، ما مخالفینی داریم. شهید مطهری برای جامعه همین اولویت را قائل هست و مثالهای جالبی میزند ولی از سوی دیگر زمانی که دیدگاه آقای یزدی را مطالعه میکنیم، متوجه میشویم کفهی فردگرایی خیلی پر رنگتر هست. و البته اجزاء افکار یک اندیشمند هم خانواده است. سال 77 پیش از خطبههای نماز جمعه مطرح میکند که رأی اکثریت نباید معیار باشد. دقیقاً مثال او این بود که اگر اکثریت بگویند نماز نخوانید نباید بخوانیم. در این باره سفسطه و مغالطهای در حال شکل گرفتن است. این نیست که لزوماً رأی اکثریت امر منطبق بر واقع یا حق باشد بلکه فرمولی برای حل معضل یا تصمیمگیری است. نباید این دو موضوع را با هم قاطی کرد.
وی گفت: موضوع بعدی ای که در آن دوره مهم بوده بحث نقش ولی فقیه هست. روزنامهی رسالت 66.4.30 میگوید هیچ وقت ولی فقیه نمیتواند چیزی که حلال هست را حرام کند یا حلال را حرام کند و مثالهای این چنینی میزند. در 66.7.4 مرحوم آقای آذری قمی مطرح میکند هیچ فقیهی نمیپذیرد که ولی فقیه یا مجلس یا حکومت قانون در مغایرت با احکام شرعی جعل کند. این در برابر سنت ایستادن است. حضرت امام در 66.10.23 و مرحوم طالقانی در صفحهی 228 کتاب اسلام و مالکیت؛ و شهید بهشتی در صفحهی 180 کتاب مباحث کاربردی، و صفحهی 148 به طور قاطع میگوید زیربنای فکری ما چنین است. کسی که قائل به بحث ولی فقیه هست جامعهگرا هم هست. او شرایط مکان و زمان را میبینید؛ او دخالت حکومت در اقتصاد را میبینید. بحث قیمتگذاری، تعمیم مالیات به سایر موضوعات را میپذیرد. دستگاه فکری او سازگار و هم سنخ هستند. اگر بخواهم در دستگاه فکری شهید بهشتی جمع بندی داشته باشم ولی فقیه و حاکمیت نقش مهمی در ساختمان فکری، فتوی، ادله و برهان دارند. او در صفحهی 148 تأکید دارد و میگوید زیر بنای فکری او چنین است.
وی گفت: مهندس موسوی در اینجا یک مطلب جالبی فرمودند که شهید بهشتی مانند فیلم سینمایی فردی است که در دویست سال آینده زندگی میکند. او دویست سال جلو بود و جلوتر را میدیدید. او دویست سال بعد و مسائل آینده را میبیند و گره گشایی میکند. شرایط زمان و مکان، مصالح عام و جامعه را مورد ملاحظه قرار میدهد. برهان عقلی به عنوان یکی از منابع که میتواند با آن فتوی دهد می پذیرد.
روزنامهی رسالت 66.4.30 میگوید هیچ وقت ولی فقیه نمیتواند چیزی که حلال هست را حرام کند یا حلال را حرام کند و مثالهای این چنینی میزند. در 66.7.4 مرحوم آقای آذری قمی مطرح میکند هیچ فقیهی نمیپذیرد که ولی فقیه یا مجلس یا حکومت قانون در مغایرت با احکام شرعی جعل کند. این در برابر سنت ایستادن است. حضرت امام در 66.10.23 و مرحوم طالقانی در صفحهی 228 کتاب اسلام و مالکیت؛ و شهید بهشتی در صفحهی 180 کتاب مباحث کاربردی، و صفحهی 148 به طور قاطع میگوید زیربنای فکری ما چنین است. کسی که قائل به بحث ولی فقیه هست جامعهگرا هم هست. او شرایط مکان و زمان را میبینید؛ او دخالت حکومت در اقتصاد را میبینید. بحث قیمتگذاری، تعمیم مالیات به سایر موضوعات را میپذیرد. دستگاه فکری او سازگار و هم سنخ هستند.
وی افزود: شهید بهشتی تعلق خاطر به این و آن را کنار گذاشته بود.با مهار نفسانی خود حجاب دانش را کنار زده بود و به این دلیل توانسته بود این گونه جامع الاطراف فکر کند. نتیجهی این گونه اندیشیدن این است که توانسته بود واقع بین باشد. علیرغم اینکه جامعهگرا و طرفدار دخالت دولت در اقتصاد هست ولی میبینیم که در صفحهی 216 حدود و ثغور آن را مطرح میکند. در قانون اساسی قید میکند آن گونه نباشد که ما به سمت سرمایهداری دولتی برویم. در صفحهی 218 در بحث تعاون میگوید: تعاونی به شرط اینکه به خوبی هدایت شود. یک واقع بینی نتیجهی عملیات فکری ایشان است بقول امام خمینی شهبد بهشتی یک ملّت برای این ملّت بود. این حرف بزرگی است؛ بدین معنا که آنچه یک ملّت نیاز دارد را او خوب میفهمید و درک میکرد. در صفحهی 151 جملهای دارد و می گوید: سخن ما با فقهای عظام این است که به رأی آنان احترام قائل هستیم اما طبق بحث طلبگی از رأی شما انتقاد داریم. برای تأمین نیازهای ضروری جامعه لازم است که مالیات را تعمیم دهیم. برای ادارهی جامعه و وضع مالیات جدید باید بیرون از آیات و روایات هم کار کنیم.
وی گفت: زمانی که قانون کار وضع شد عدهای مخالفت میکردند. همان کسانی که نقطه مقابل شهید بهشتی بودند. شهید بهشتی میفرمایند: اینکه کارفرما گفت مزد شما این هست و کارگر قبلت گفت ما بگوییم آیا مشکل شرعی ندارد؟ مشکل شرعی دارد. در صفحهی 81 میگوید اینکه می گویند صبر پیشه کنید؛ باید توجه کرد که صبر برای معضلات قهری است، نه ساختگی. شهید بهشتی میگوید: فقیه توجیه میکند که اگر کارفرما گفت این قدر میدهم و کارگر قبول کرد از نظر شرعی اشکال ندارد و استثمار میشود. او زیر فقر در حال له شدن هست میگوید صبر کن! در صفحهی 77 و 81 کتاب بانکداری بحثهای جالبی را مطرح کرده است.
زمانی که قانون کار وضع شد عدهای مخالفت میکردند. همان کسانی که نقطه مقابل شهید بهشتی بودند. شهید بهشتی میفرمایند: اینکه کارفرما گفت مزد شما این هست و کارگر قبلت گفت ما بگوییم آیا مشکل شرعی ندارد؟ مشکل شرعی دارد. در صفحهی 81 میگوید اینکه می گویند صبر پیشه کنید؛ باید توجه کرد که صبر برای معضلات قهری است، نه ساختگی. شهید بهشتی میگوید: فقیه توجیه میکند که اگر کارفرما گفت این قدر میدهم و کارگر قبول کرد از نظر شرعی اشکال ندارد و استثمار میشود. او زیر فقر در حال له شدن هست میگوید صبر کن! در صفحهی 77 و 81 کتاب بانکداری بحثهای جالبی را مطرح کرده است.
وی گفت: اگر ما خواسته باشیم اوضاع و احوال زمانه را ببینیم که آیا آنچه شهید بهشتی، شهید مطهری، حضرت امام، مرحوم طالقانی به عنوان معمار انقلاب افکار و اندیشههای هم سنخ داشتند میخواستند رسیدهایم یا نه، نتیجه بسیار جالب است. هفتهی پیش سخنرانی دکتر راغفر را پخش کردند و فاصلهی طبقاتی و فقر و اینکه عدهای کلیهی خود را میفروشند برای اینکه زندگیشان بچرخد به نمایش گذاشتند. سگهای عدهای چاق شده اند و بچههای یکسری از خانوادهها از گرسنگی مرده اند. اینها بحثهایی بودند که آنجا مطرح شد. سال 94 دو بیمار در بیمارستان پول نداشتند تا جراحی کنند، آنها را به جاده قم برده بودند آن طرف عوارضی گذاشتند. در اصفهان دکتر یک نفر را بخیه کرده بود و طرف پول بخیه را نداشت، او را برگرداندند و بخیه را باز کردند. اکنون در دانشگاهها با دانشجویانی مواجه هستیم که پول ندارند حتی کتاب بخرند. بیش از 85 درصد آموزش عالی کشور شده است و این با آنچه قانون اساسی وضع کرده بود سازگار نیست.
وی گفت: خاطرهای از آیت الله اردبیلی برای من فرستاده بودند که ایشان زمانی از زندان اوین بازدید میکند. درب یک جایی قفل بود و او تأکید میکند این چه جایی هست؟ پاسخ میدهند انبار است. او میگوید میخواهم انبار را ببینم. درب را باز نمیکنند و میگویند کلید نیست. ایشان گفت به هر ترتیب من تا دیر وقت ماندم تا درب را باز کنند. زمانی که درب را باز کردم دیدم یکسری بچه آنجا هستند و دست به دامن من شدند و گریه کردند. من ناراحت شدم و گفتم چه شده؟ گفتند پدر و مادر این بچهها جزو منافقین بودند و اعدام شدند و بچههایشان اینجا هستند. آیت الله اردبیلی گفتم اگر اینها دایی و عمه، عمو و خاله دارند و میپذیرند تحویلشان دهید، اگر نه به بهزیستی ببرید. آیت الله اردبیلی میگوید یکی از فقها در خطبههای نماز جمعه جواب داد و گفت فقهی که میگوید این بچهها را آزاد کنید کجا بود زمانی که پدران بچههای ما را ترور میکردند؟ در اینجا خلط مبحث میکند. آیت الله اردبیلی با شهید بهشتی کار کرده و نظام فکری او را شهید بهشتی تأیید کرده که با هم کار میکردند. این دستگاه فکری همانی است که میگوید اسلام را نمیتوانید بزور تحمیل کنید و سپس در اینجا می گوید بچهها به این موضوع چه ربطی دارند که آنان را داخل زندان میگذارید به جرم اینکه پدر و مادرشان جزو منافقین هستند! این دستگاه فکری در حوزهی سیاست و حوزههای دیگر این سنخیت را دارد.