به گزارش جماران؛ احمد مسجدجامعی در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت:
«در سالهای اخیر نگاه سیاسی به دوران امام صادق (ع)، بسیار غالب بوده است و اینکه موقعیت امام در دوره انتقال خلافت از اموی به عباسی، مجال وسیعی برای ایشان پدید آورد تا پایههای تشیع را از هر جهت محکمتر کنند. این بحثها البته خطا نیست، اما شرایط اجتماعی دوران ایشان هم بسیار قابل توجه است؛ مانند آنچه در باب ظهور پدیدهای نو به نام کاغذ و کتابت و نسخهبرداری در زمان ایشان میتوان مورد بررسی قرار داد.
منشأ و گسترش صنعت کاغذسازی در تمدن اسلامی، یکی از مباحث مهمی است که در عین اینکه در تمدن اسلامی بسیار مؤثر بود، هنوز به درستی مورد توجه واقع نشده است. در دنیای قدیم دوـ سه نوع کاغذ یا ورق یا قرطاس وجود داشت. قدیمی ترین آن پاپیروس مصری بود که بسیار گران و تهیه آن دشوار و دسترسی به آن اندک بود و عمدتاً برای کتابت قرآن و احکام دولتی و حکومتی به کار میرفت و به طور کلی در دسترس عموم نبود. از این رو، بسیاری از معارف وضعیت شفاهی داشتند و شعر، حدیث، روایت و تاریخ هم به صورت شفاهی نقل میشد و اگر هم کسی کتابت میکرد، امکان تکثیر آن به صورت گسترده وجود نداشت. گفتهاند که در عهد پیامبر (ص) برای کتابت از استخوان شتر و گوسفند و برگ درخت و پوست دباغی شده استفاده میکردند، بگذریم از آنکه اساساً مطالب به چه خطی نوشته میشد که خود بحث بسیار دامنه داری است. به هر حال در اوایل خلافت عباسی ایرانیان خراسانی در ساخت کاغذ که از چینیها فراگرفته بودند، بخصوص از سمرقند پیشقدم شدند و از آن به بعد صنعت کاغذسازی رواج گرفت. این تحولات درست در عهد امامت حضرت صادق آل محمد اتفاق افتاد و اتفاقاً محل توجه ما در همین نقطه است و این مبحث میتواند بخش مهمی از سیره آن حضرت را روشن کند و اگر بخواهیم پرتوی بر راه آینده ما بیفکند.
خاورشناس بنام و پژوهشگر تاریخ اسلام، آقای مایکل کوک، تحقیق درخشانی تألیف کرده است در باب «منع کتابت حدیث» و در این مقاله بلند، او با مآخذ بسیار نشان داده است که نوشتن و کتابت حدیث در قرون اولیه، بحث بسیار پردامنهای میان علمای عهد بوده و چنان که این محقق نشان داده است، تا قرنها بعد هم بحث بین علمای حدیث عامه جریان داشت که آیا کتابت حدیث رواست یا نه؟ تکثیر و نسخهبرداری آن چه صورتی خواهد داشت؟ بدعت است یا نه؟ و آیا نسخهبرداری و تکثیر در وثاقت یعنی صحت و سقم حدیث تأثیر دارد یا نه؟ به هر رو مخالفت با کتابت حدیث تا قرنها پس از خلفای راشدین در میان دانشمندان مسلمان طرفداران قدرتمند داشته است. امام صادق(ع) از سویی در زمان اوج قدرت نظری منع کتابت حدیث میزیسته و از سویی در زمان گسترش فناوریهای مربوط به کتابت. در زمان پیامبر نوشتن نه تنها به دلیل مشکلات ناشی از عمومی نبودن آموزش و سواد که به دلیل فراهم نبودن ابزار کتابت امری دشوار و دور از دسترس بوده است. این وضع عملاً محدودیتهای فناورانه را پشتوانهای اجرایی برای منع کتابت حدیث قرار میداده است. با این استدلال ساده که منابع بسیار محدود وسایل لازم برای کتابت را جز برای کتاب خدا صرف نکنیم. گسترش فناوری کاغذسازی در عصر حضرت صادق(ع) باعث شد که کم کم پای ورق یا کاغذ به سرزمینهای اسلامی باز شود یعنی مسلمانان خراسان از طریق چینیها با صنعت و تولید ورق کاغذسازی به نحو جدید آشنا شدند. در این شیوه کاغذسازی آسان و کم هزینه بود و به همین سبب یکباره با افزایش تولید ورق تکثیر و نسخهبرداری شیوع یافت. دانشمندان اسلامی در واکنش به این پدیده دو دسته شدند؛ آنها که منع کتابت را ملغی میدانستند و عموم آنان که همچنان بر منع اصرار میورزیدند. امام صادق(ع) در این میان صریح ترین و پیشروترین مدافع کتابت بود. این دفاع چنان مؤثر بود که تنها دو قرن بعد از ابن ندیم در الفهرست به گفته مترجم نامدار و همکار ما در ارغنون مرحوم رضا سیدحسینی حدود 10 هزار اثر مکتوب را نام میبرد که هر چند گروهی از آنها در دسترس نبوده و تنها وصفی از آنها به ابن ندیم رسیده بود. اما در نهایت این تعداد عنوان کتاب نشان میدهد که در قرن چهارم کتاب امری بسیار رایج و پرتعداد بوده و تنها مربوط به قرآن و کتابهای حدیثی نبوده است. امروز برای ما پیوند کتاب و معرفت و دانش چنان وثیق و واضح است که به هیچ تصویر جایگزینی نمی توانیم بیندیشیم اما در زمان امام صادق(ع) وضع اصلاً چنین نبوده است.
با در نظر گرفتن این شرایط تاریخی است که متوجه میشویم سخن امام مبنی بر اینکه «بنویسید چون چیزی را نمیتوان حفظ کرد مگر اینکه آن را نوشت» چه معنایی دارد و از چه دیدگاه بلندی بر میآمده است. یا این روایت مشهور در کافی کلینی که «نوشتههای خود را برای آیندگان میراث بگذارید که زمانی میرسد که مردم با کتاب انس بسیار خواهند یافت.» که به نظر میرسد زمینه ساز رواج کتابخانه و کتابداری در میان مسلمانان شد.
رویکرد امام صادق در این مورد نوعی از سیاست گذاری فرهنگی است و به ما میآموزد که در زمان ورود فناوریهای نوین و پدید آمدن و سهل شدن دستیابی به امکانات رسانهای جدید همچنان بر شیوهها و رسانههای قدیم اصرار نکنیم بلکه محتوا را در قالب رسانههای جدید بریزیم و امکانات و ظرفیتهای نوین را جدی بگیریم.»