پایگاه خبری جماران: مطابق آنچه در خبرها آمده است، آیت الله جوادی آملی در جلسه ای که به همت نشست دوره ای اساتید حوزه علمیه قم تشکیل شده بود، مطالبی را مورد اشاره قرار دادند [این جا] که در نوع خود قابل تأمل است.
بخشی از سخن ایشان را که مورد اشاره این نوشته قرار خواهد گرفت، می توان چنین خلاصه کرد:
١ـ ائمه اطهار(ع) محکمات دین هستند.[ امام علیه السلام فرمود ما محکمات جامعه هستیم، دیگران متشابه هستند، نخواهید که ما مثل شما حرکت کنیم، بکوشید که خود را جای ما بگذارید و مثل ما حرکت کنید و بیاندیشید، این کار امام است.]
٢ـ فقها نائب آنها هستند و به همین جهت دارای همان نقش می باشند.[ مرجعیت جای چنین امامی نشسته است، میشود محکمات جامعه....این کلینی از خود امام نقل کرد که علما جانشین من هستند]
٣ـ آنها که دارای نقش « محکم» هستند، باید علاوه بر استحکام، از عشق و شفقت برخوردار باشند. [محکم باید مادرانه ، محکم باشد، پدرانه ، محکم باشد، همه را فرزند خود بداند، راهی که خود میرود به آنها نشان میدهد، دلسوز باشد]
٤ـ بقیه ارکان جامعه نسبت به این جایگاه، نقش«متشابه» را دارند و باید خود را با محکمات تنظیم کنند.[ما نباید توقع داشته باشیم که مرجع مانند ما بیاندیشد، مرجع که محکم جامعه است نباید مثل متشابه فکر کند، متشابه باید خود را به مرجع و محکم نزدیک کند....این متشابهات باید در دامن محکمات قرار بگیرند، آن محکمات سایه افکن باشند]
٥ـ عشق لازمه توفیق در مدیریت است. [کار نظامی، کار مدیریتی، کار یکجانبه ى خشن هرگز پیش نمیرود، کار مهربانانه، عاشقانه، دوستانه، محبتوار اثر دارد]
٦ـ عشق در میان متدینین کم رنگ است در حالیکه دین، دین عشق است. [حیف این کلمه عشق که از ما گرفتند و دیگران مصرف کردند ..... این کلمه عشق را متأسفانه بیگانه از ما ربودند و طراوت و علمیت و حلاوت را از ما گرفتند، دین دین عشق است و محبت]
درباره این سخنان نکاتی را می توان مورد اشاره قرار داد:
اول آنکه توجه کنیم که این سخنان در روزهایی گفته می شود که هنوز با داستان حضرت آیت الله العظمی شبیری و نامه دبیر محترم جامعه مدرسین به ایشان فاصله نگرفته ایم.
توجه حضرت آیت الله جوادی به جایگاه مرجعیت همان نکته ای است که در سخنان برخی دیگر از اساتید حوزه نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
استاد مسیح بروجردی نوه بزرگوار امام در همین هفته با توجه به مطلب آیت الله یزدی گفته است: «حضرت امام هم که جمهوری اسلامی را تشکیل داده اند و ولایت فقیه را در رأس آن مطرح کرده اند به واسطه فتوای ایشان بوده است؛ وگرنه اگر ایشان نظریه ولایت فقیه را نمی پذیرفتند حداکثر به عنوان مبارزه با ظالم، با حکومت پهلوی مخالفت می کردند. لذا اینکه چه حکومتی جایگزین آن باشد و آیا فقیه حق حکومت دارد یا فقط کافی است شخص عادلی، امور جامعه را به دست بگیرد؛ وابسته به فتوای ایشان بوده است. به تعبیر دیگر، فقاهت و فتوای امام مقدم بر حکومت و ولایت ایشان است.»[متن کامل در این جا]
به عبارت دیگر تأکید این بزرگان بر تقدّم مرجعیت و فقاهت بر نظام اسلامی، از باب تقدم دلیل بر مدّعا می باشد. روشن است که چنین تقدمی، ملاک مشروعیت است و اگر یک عمل اجتماعی از دلیل لازم برخوردار نباشد ، طبعا از مشروعیت لازم برخوردار نیست. این درحالی است که در نامه آیت الله یزدی جایگاه حکومت بر مرجعیت و فقاهت مقدم دانسته شده بود.
نکته دوم در کلام آیت الله جوادی توجه به محبت در نظم و نظام اجتماعی است. به نظر می رسد توجه ایشان به امروز جامعه ما، توجهی کامل و نقادانه باشد. تردیدی نیست که امروزه نحوه برخورد حاکمیت را نمی توان برخوردی «کاملا خشن و عاری از محبت» دانست ولی این به معنای آن نیست که عملکرد حکومت نمی تواند از آنچه واقع است، مهربانانه تر و عاشقانه تر باشد.
شاید لازم است توجه مسئولان به این مهم بیشتر شود و به خصوص مدیران قضایی و امنیتی به این امر توجه بیشتری معطوف دارند.
نکته دیگر نیز اینکه اگرچه روی سخن استاد عالیقدر با حوزویان است ولی این کلام شامل همه دین داران می شود. شاید مناسب باشد که همه ما یک بار در زندگی شخصی خویش نیز نظر کنیم و ببینیم که آیا رفتار های قهرآمیز ما توانسته است ، اطرافیان ما را به دین نزدیک تر کند؟
واژه مورد استفاده توسط آیت الله جوادی، «عشق» است که مفهومی فراتر از محبت و مودّت را با خود دارد. عاشق تنها دوستدار معشوق نیست بلکه علاوه بر حب و عطوف، خویش را به زحمت می اندازد تا محبوب به سعادت برسد. از خویش می گذرد تا غم و رنج و سختی را از جان معشوق بزداید. نمونه کامل عشق، مادری است که در ازای خدمت، نه مزدی مطالبه می کند و نه انتظار تشکر دارد. عشق، خدمت خالصانه است.
راستی گم شده امروز جامعه دین داران، عشق است؛ تلاش در جهت اعتلای مردم بدون چشمداشت و انتظار.