باید به این بیاندیشیم که چه کنیم که گفتمان امام به فرهنگ عمومی تبدیل شود. برای آن باید در سه سطح مدیران و سیاستگذاران، نخبگان و توده مردم، تعقیب کنیم.
مراسم اختتامیه چهاردهمین جشنواره مهر بهمن در نمایندگی موسسه در اصفهان باحضور جمع کثیری از شاعران سراسر کشور، مدیر کل ارشاد استان اصفهان، نماینده استان اصفهان در مجلس شورای اسلامی، معاون فرهنگی هنری و ارتباطات موسسه و اقشار مردمی در نمایندگی موسسه در اصفهان برگزار شد.
به گزارش جماران، در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین علی کمساری، معاون فرهنگی هنری و ارتباطات موسسه در سخنانی با اشاره به یکی از مباحث مهم که در سپهر واژگانی و اصطلاحات متداول به آن پرداخته شده و بحث ها و گفتگوهای همراه با مناقشه یی در باره آن صورت می گیرد، گفت: واژه «گفتمان» و یا ( discorss) است. هر چند که "گفتمان" بحث مورد علاقه فلاسفه و دانشمندان سیاسی است اما در علوم جامعه شناسی ، زبان شناسی، انسان شناسی، سیاست و در فلسفه نیز بحث های زیادی پیرامون آن صورت پذیرفته و هر کدام از منظر نگاه خود به آن پرداخته اند.
کمساری گفت: برخی ها معنای گفتمان را به اندازه یک اصطلاح زبانی تقلیل داده و آن را با معانی متداول زبانی و به مثابه مکالمه و گفتگو همسان کرده اند؛ برخی دیگر گفتمان را به معنای مباحثه و بحث های طرفینی معنا کرده و عده ای هم گفتمان را به معنای قدرت تعریف می کنند. از جمله «میشل فوکو» معتقد است: گفتمان یعنی قدرت؛ و صاحب گفتمان برترکسی است که دارای قدرت بیشتری است.
معاون فرهنگی هنری و ارتباطات موسسه گفت: اما بنظر می رسد کاملترین معنا آن است که بگوئیم؛ گفتمان مجموعه ای از فکر منسجم و قابل دفاعِ مبتنی بر فرهنگ و اعتقادات یک جامعه است. یعنی تفکری که دارای انسجام بوده و ریشه در فرهنگ، باورها و اعتقادات یک ملت داشته باشد.
وی افزود: در میان تعاریف و تعابیر مختلف از گفتمان، تعریف اخیر جامع تر و کامل تر است و البته مورد توجه و مناقشه در افواه اندیشمندان است. از منظر این تعریف گفتمان در یک بستر تاریخی-فرهنگی و در یک خاستگاه عمومی شکل می گیرد و دارای اساس و شاکله است. بدیهی است که گفتمان دارای ارکانی است . اصلی ترین رکن گفتمان که عنصر مفهومی آن بوده و کانون و ثقل گفتمان محسوب می شود، و به آن دالّ اعظم گفته می شود و اگر آن را از گفتمان بگیریم، گفتمان فاقد هویت شده و از ماهیت خود خارج می شود.
کمساری با اشاره به دو گفتمان در دنیای اسلام تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت که توانست با ایجاد موجی تازه، جریان سازی کرده، و تبعات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بدنبال داشته باشد، تصریح کرد: یکی گفتمان سلفی – وهابی بود؛ و دیگری گفتمان اسلام جهادی، که منادی آن اخوان المسلمین در مصر بود. هر کدام از این دو گفتمان در جهان اسلام تاثیر گذار بودند و هنوز هم نماد ها و نمود های این دو گفتمان در برخی جریانهای فکری، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعیِ جهان اسلام در قالب گروههای تکفیری و جهادی مشاهده است. در عصر معاصر بعد از سرخوردگی گفتمانِ مشروطیت، گفتمان غالب دیگری را در جهان تشّیع شاهد نیستیم؛ اما با ظهور امام خمینی، گفتمان جدیدی در عرصه جهان اسلام و تشیع مطرح کردند که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد. گفتمانی که مبتنی برخواست ملت شکل گرفت و پاسخی بود به خواست دینی - تاریخی ملت ایران؛ به اعتقاد من گفتمان امام خمینی «انقلاب اسلامی» نبود؛ بلکه انقلاب اسلامی ابزاری برای پیاده سازی گفتمان امام راحل بود. بر این باورم که گفتمان امام بر مبنای دو عنصر هویتی بنا شده که اگر این دو عنصر را از گفتمان امام حذف کنیم مجموعه گفتمان امام دچار بحران هویتی می شود. با بررسی دقیق اندیشه امام راحل می توان پی برد که که این گفتمان بر پایه نیازهای تاریخی و دینی ملت شکل گرفت و به عقیده من یکی از ویژگی های یک گفتمان غالب نیز همین باید باشد. گفتمان وقتی گفتمان است که بتواند به نیازهای اساسی و تاریخی جامعه پاسخ دهد.
وی افزود: گفتمان امام بر دو پایه استوار است: جمهوریت و اسلامیت(جمهوری اسلامی). بنابراین بر خلاف نظر برخی از صاحبنظران، انقلاب اسلامی گفتمان امام نیست؛ انقلاب اسلامی، بسترپیاده سازی دو پایه این گفتمان یعنی جمهوریت و اسلامیت بود. انقلاب یک خیزش ، تغییر و تحول است برای اجرای این گفتمان؛ اگر به نص صریح کلام حضرت امام مراجعه شود، همواره این دو عنصر اصلی اسلامیت و جمهوریت خودنمایی می کند. یعنی استقرار یک نظام مردمی مبتنی بر اسلام؛ این گفتمان در واقع پاسخی به نیاز تاریخی ملت ایران بود و شعارش نیز استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی قرار گرفت. استقلال، آزادی عناصر کلیدی این گفتمان هستند. طبیعتا هر گفتمانی تا زمانی زنده و پویا است و می تواند موثر باشد که پاسخگوی نیاز های جامعه باشد؛ به بیانی موجودیت هر گفتمان بستگی به خاستگاه مردمی آن دارد. معتقدم که گفتمان امام چون برخاسته از یک نیاز تاریخی و دینی جامعه ایران از اعصار گذشته تا کنون است، پس می تواند تا سالیان دیگر پاسخگوی جامعه باشد و ما باید برای نهادینه کردن این گفتمان بیش از گذشته به فکر گویا سازی آن برای جامعه بویژه جوانان باشیم.
کمساری افزود: یادگار گرانقدر حضرت امام تعبیری جالب در این زمینه دارند که: «حضرت امام پاسخ به درد مردم را شناخت». ایشان به نکته بسیار مهم اشاره کردند و آن اینکه شناخت درد تاریخی و دینی مردم باعث شکل گیری این گفتمان حضرت امام شد. پس ما نباید در عملکردها و تعیین مشی سیاسی مان به راهی برویم که مخالف خواست مردم باشد که در آن صورت به فرموده امام عظیم الشان به بن بست خواهیم رسید. تعبیر یادگار گرانقدر حضرت امام این بود که اگر بخواهیم تفکر و شخصیت امام همچنان پویا و زنده باشد، باید این تفکر همچنان بتواند پاسخگوی درد های آنها باشد. به عبارتی مردم احساس کنند که چاره و درمان درد شان رجوع به اندیشه ها، تفکر و گفتمان امام خمینی است. جوامع فرهنگی، هنری، دانشگاهی، تصمیم سازان فرهنگی و اجتماعی باید به این نکته مهم توجه کنند؛ باید به این بیاندیشند که چه کنیم تا گفتمان امام در جامعه همچنان زنده و پوینده به راه خود ادامه دهد و به فرهنگ عمومیِ مردم تبدیل شود. ما باید برای جوانان مان این مسئله مهم را بشکافیم و هدف امام از ارائه این گفتمان را تشریح کنیم؛ پیشکسوتان مبارزه و انقلاب باید به جوانان نسل سوم انقلاب بگویند که اساسا برای چه به مبارزه با طاغوت پرداختند؟ دنبال چه تغییری بودند؟ از چه چیزهایی منع شدند؟ آزادی از منظر آنها چه معنایی داشت؟ اسلامی که امام مطرح کرد کدام اسلام بود؟ اسلامی که مردم ایران به آن پاسخ مثبت دادند، آیا اسلام متحجرانه ، واپسگرا و اسلام دگم اندیشان بود؟ و یا اسلامِ سمحه و سهله و اسلام تساهل و تسامح بود؟ به این مباحث باید در مجامع علمی و دانشگاهی بیشتر پرداخته شود. رمز ها و کدهای این مباحث در کلام حضرت امام بروشنی وجود دارد؛ اگر امام بر جمهوریت و نقش مردم تاکید می کرد، بر خلاف نظر بعضی ها نمی خواست این نقش تشریفاتی باشد. نباید اینگونه به جوانان و جامعه القاء شود که امام می خواست از حضور و رای مردم بعنوان ابزاری برای رسیدن به مقصد خودش بهره ببرد. اگر به نص صریح کلام امام مراجعه شود خواهیم دید که حضرت امام برای رای مردم هویت قائل بودند؛
کمساری در بخش پایانی سخنان خود تاکید کرد: ما وظیفه داریم در پرداخت گفتمان امام درست عمل کنیم؛ باید تلاش کنیم که گفتمان امام از هویت خالی نگردد. باید در نظر داشته باشیم که گفتمان امام امروز معارضِ بسیار دارد؛ که البته بصورت مستقیم مخالفت خود را مطرح نمی کنند. آنگونه که مقام معظم رهبری فرمودند عده ای در صدد تحریف این گفتمان امام هستند؛ نه در صورت و شکل جمله؛ بلکه محتوای و حقیقت کلام امام را نشانه گرفتند بطوریکه جمله امام را عاری از روح حقیقت می کنند و آنچه خود می پسندند از کلام امام عرضه می کنند. باید برای جوانان تشریح و گویا سازی شود که مردم واقعا در گفتمان امام ولی نعمتند؛ باید تبیین شود که نهادهای مردمی مانند مجلس در گفتمان امام واقعا در راس امورند.
معاون فرهنگی هنری و ارتباطات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی افزود: معتقدم به این زوایای گفتمان امام باید بیشتر پرداخته شود. باید به این بیاندیشیم که چه کنیم که گفتمان امام به فرهنگ عمومی تبدیل شود. برای آن باید در سه سطح مدیران و سیاستگذاران، نخبگان و توده مردم، تعقیب کنیم. در قوانین وسیاستگذاری های عمومی کشور این گفتمان باید بعنوان نقشه راه ، معیار و تراز درستیِ و صحت کار مان مورد توجه قرار گیرد. نخبگان باید مباحث گفتمان امام را به سطح فهم و باور عمومی مردم تبدیل کنند؛ برگزاری جشنواره ها، ساخت فیلم، گفتن شعر، نوشتن رمان می تواند به تبدیل این گفتمان به فرهنگ عمومی کمک کند.