تصور کنید در چنین معادله ی غیرانسانی و عجیبی یک هنرمند از سایر هموطنانش مستثناء شده و بتواند وارد خاک آمریکا شود؛ تن دادن بهتبعیض مضاعف(با فرض پذیرش امکان حضور خانم علیدوستی در جایزه اسکار)!
واکنش سریع یکی از هنرمندان برجسته کشورمان و برنده چندین جایزه داخلی و بین المللی به دستور رئیس جمهوری جدید آمریکا، طرح دیدگاههای مختلفی را میان فعالان اجتماعی، روزنامه نگاران و محافل فرهنگی، هنری داخلی و خارجی در پی داشت.
برخی معتقدند او باید در خاک امریکا حضور می یافت و در آنجا اعتراض خود را جلوی صدها دوربین بیان می کرد و عده ای دیگر که علی الظاهر اکثریت هستند، از این عمل دفاع کرده و با تعابیر و منطق های مختلف سخن خود را بیان می کنند.
در اینجا دو حالت متصور( رفتن/ نرفتن) خانم ترانه علیدوستی بررسی می شود:
1-اگر او به اسکار می رفت، چه اتفاقی می افتاد؟ بنا بر تجریه می توان گفت بیشترین کاری را که خانم علیدوستی می توانست انجام بدهد، استفاده از این تربیون برای بیان اعتراض نسبت به فرمان رئیس جمهوری آمریکاست. اقدامی که پیشتر نیز توسط اهالی هنر، روشنفکران و ... چه آمریکایی و چه غیرآمریکایی انجام شده که عمدتا اثر عملی نداشته یا اگر داشته بسیار اندک بوده است. اینگونه مخالفت های مدنی در مورد اخیر هم وجود داشته که مهم ترین آن داوطلب شدن مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا برای مسلمان خواندن خود بوده که در اعتراض به این قانون عجیب انجام شد.
2- اما حال که خانم علیدوستی به نشانه اعتراض اعلام کرده که برای گرفتن اسکار به آمریکا نخواهد رفت چه اتفاقی افتاده است؟
نکته ای مهم را در تحلیل نباید فراموش کنیم که اگر در صحنه سیاست بتوان از «عمل گرایی» و «حرکت بر اساس واقعیات موجود» دفاع کرد و بر همین اساس به عنوان مثال به سوی مصالحه و مذاکره با دولت هایی رفت که منافع ما و آنها بیشترین تصادم را با یکدیگر دارد، مقوله هنر نشأت گرفته از ارزش ها، آرمان ها و عواطف انسانی است و عملگرایی به معنای سیاسی آن، جایی در هنر ندارد. هنرمندان هم بازتاب غم و شادی مردم شان هستند و هم نمی توانند نسبت به وضعیت موجود مردم کشورشان بی تفاوت باشند؛ همانگونه که تاکنون نیز اینگونه بوده است. در جامعه ایران هنرمندان هنگام اتفاقات مختلف با مصائب یا خوشی های جامعه همراهی و همنوایی کرده اند؛ در نمونه های متعدد بلایای طبیعی یا فاجعه ای چون ساختمان پلاسکو و حتی برخی وقایع سیاسی همچون رحلت آیت الله هاشمی(ره) و انتخابات ریاست جمهوری و... می توان این واقعیت را دید.
بنابراین، نمی توان از یک هنرمند انتظار داشت چونان سیاستمدارانی که به رغم قبول نداشتن یک سازمان بین المللی برای رساندن صدای خود در آن حضور می یابند و با «دیپلماسی مصاحبه» صدای خود را می رساند تا از این ابزار برای تسخیر افکار عمومی استفاده کند، عمل کنند.
اما نکته مهم تری که در این قضیه باید بدان توجه داشت، مقوله ای است به نام «تبعیض». منطق فرمان اخیر ترامپ مبنی بر ممنوع الورود کردن اتباع 7 کشور مسلمان به آمریکا به مدت سه ماه، در نگرشی تبعیض گرایانه ریشه دارد؛ آنچنان تبعیض آلود که شهروندان کشورهایی که در عملیات تروریستی 11 سپتامبر نقش داشتند در آن جایی ندارند، اما نام ایران کشوری با چنین سابقه تمدنی و دولتی که به تازگی با شش دولت پیمان بسته است؛ وجود دارد!
تصور کنید در چنین معادله ی غیرانسانی و عجیبی یک هنرمند از سایر هموطنانش مستثناء شده و بتواند وارد خاک آمریکا شود؛ تن دادن به تبعیض مضاعف(با فرض پذیرش امکان حضور خانم علیدوستی در جایزه اسکار)!
لذا به نظر می رسد اگر به طور عملگرایانه هم به موضوع بنگریم نفع و ضرر چنین اقدامی با یکدیگر تناسب ندارد؛ ضمن آنکه از منظر اخلاقی و در جایگاه یک هنرمند که افکار عمومی از او به عنوان یک هنرمند و نه سیاستمدار انتظاراتی دارد این اقدام عملی صحیح و درخور تقدیر بود که امید است این رفتار و موقعیت شناسی الگویی برای سایر هنرمندان کشورمان باشد.