وقتی مردم می بینند شخصی که قرآن را مطالعه کرده است، آمار دروغ می دهد، حرف اسلام و قرآن را باور نمی کنند. متأسفانه رفتارهای غیراسلامی و غیر اخلاقی در رویکرد رسمی نظام رواج بسیاری پیدا کرده است. شخصی که تریبونی دست اوست به خودش اجازه می دهد انواع تهمت ها را بزند. برخی از رویکردهای رسمی نظام و مسئولان باعث می شود که مردم تلاشی برای حفظ حرمت افراد نداشته باشند. وقتی تصویر کسی را که هنوز محکوم نشده بود بدون رضایت او در تلویزیون پخش شد؛ جامعه به سمت بی اخلاقی سوق پیدا می کند. در کجای دنیا چنین حقی را برای تلویزیون رسمی قائلند؟ هر یک از این رفتارها به نوعی به دولتمردان یا روحانیان منتسب هستند. ما مردم را با رفتارمان، فیلم هایمان و ادبیاتمان تعلیم می دهیم
جماران- الهه اسلامی: حیف است رمضان، ماه بهار قرآن بگذرد و حرفی از ترویج فرهنگ قرآنی در جامعه نزنیم. بی توجهی به نیاز به بازشناسی معارف قرآنی و اخلاقیاتی که در قرآن به آنها اشاره شده است، قطعا خسران بزرگی برای ماست و این که چرا در جامعه ما که بیشترین معارف اخلاق و عرفان را در اختیار دارد، اخلاق گریزی به مسئله ای بغرنج تبدیل شده است؛ پرسشی است که پاسخ به آن می تواند در یافتن مسیر بازگشت به اخلاق تعیین کننده باشد.
همزمان با برگزاری نمایشگاه قرآن در باغ موزه دفاع مقدس، این پرسش را با حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا حشمتی معاون قرآن و عترت وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی مطرح کرده ایم و نقش فرهنگ قرانی در راه اندازی نهضت بازگشت به ادب و اخلاق را به بحث گذاشته ایم.
«در کشورهای جهان سوم دولتمردان اولین مربیان مردم هستند. اگر مربیان آنها راست بگویند، آنها راست می گویند.» این را محمدرضا حشمتی می گوید و تأکید می کند مردمی که اهل مطالعه درباره قرآن و مسائل اخلاقی نیستند، برای یادگیری ویژگی های اخلاقی به مسئولان کشور نگاه می کنند. این در حالی است که به اعتقاد او عملکرد مسئولان مردم را به این سمت سوق می دهد که تعالیم قرآنی بی تأثیر است. وقتی مردم می بینند شخصی که قرآن را مطالعه کرده آمار دروغ می دهد، حرف اسلام و قرآن را باور نمی کنند. با همه این احوال وقتی از معاون قرآن و عترت وزارت ارشاد پرسیدیم راه حل چیست؛ او در پاسخ، با مثال زدن جشنواره بخشش، نقش اقلیتی از مسئولان اخلاق گرا را در راه اندازی نهضت بازگشت به ادب و اخلاق تعیین کننده دانست. شرح این گفت و گو را در ادامه می خوانید.
به عنوان متولی امور قرآنی توضیح دهید که کاربردی کردن معارف قرآنی در زندگی مردم چه جایگاهی در برنامه های معاونت قرآن و عترت و از آن جمله نمایشگاه قرآن دارد؟ قرآن تا چه اندازه می تواند در برطرف کردن معضلات ناشی از اخلاق گریزی که امروز گریبان گیر جامعه شده، مؤثر باشد؟ و در عرصه عمومی چه بهره ای می توان از قرآن گرفت؟
می توانیم سؤال شما را این گونه مطرح کنیم که آیا کلیه فعالیت های قرآنی ما منجر به عمق بخشیدن فرهنگ قرآنی در زندگی روزمره مردم شده است؟ باید پاسخ بدهم که خیر. چرا که ما بیشتر فعالیت می کنیم و کمتر ارزیابی. به همین دلیل بیشتر فعالیت های ما بی نتیجه می مانند. مشکل دیگری که وجود دارد این است که تا به حال اتاق فکری که برنامه های مؤسسات قرآنی را مدیریت کند و به ارزیابی فعالیت آنها طبق برنامه بپردازد، در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که برنامه ریزی برای فعالیت و ارزیابی عملکرد مؤسسات قرآنی برای پایدار کردن فرهنگ قرآنی در جامعه ضروری است. مسئله دیگری که وجود دارد جدا بودن فعالیت مؤسسات مختلف از یکدیگر است. مؤسسات قرآنی بیشتر در چهارچوب برنامه خودشان فعالیت می کنند و فعالیت های آنها نظام مند نیست. از طرفی باید بدانیم که معارف قرآنی از جنس علم هستند و بدون مطالعه و آموزش دیدن نمی توانیم از کسی توقع داشته باشیم با معارف قرآنی آشنا باشد. بنابراین ما این گله را از مردم داریم که چرا کم به دنبال آموزش دیدن درباره قرآن می روند. یکی از وظایف پیامبر اکرم(ص) براساس سوره جمعه این بود که ابتدا آیات خداوند را برای مردم بخواند، سپس آنان را به تزکیه دعوت کند و در مرحله آخر به مردم کتاب و حکمت بیاموزد. کدام یک از این کارها امروز انجام می شود؟ ما برای مردم آیات خداوند را تلاوت نمی کنیم. از تلویزیون پخش می کنیم اما تلاوت درست تلاوتی است که به نیابت از پیامبر انجام شود. در درجه بعد کسی می تواند دیگران را دعوت به تزکیه کند که در مرحله اول خودش تزکیه شده باشد. در مرحله آخر آنچه که ما نیازمندیم تعلیم کتاب و حکمت است. این گردونه در کشور ما مفقود است و بنابراین هیچ یک از فعالیت هایمان منجر به ترویج فرهنگ قرآنی در جامعه نمی شود. حال من از شما این سؤال را می پرسم که اگر مردم بخواهند رفتارهای قرآنی را بیاموزند، نگاهشان به کیست، در کشورهای جهان سوم دولتمردان اولین مربیان مردم هستند. اگر مربیان آنها راست بگویند، آنها راست می گویند. اگر تهمت بزنند آنها نیز تهمت می زنند. مردمی که مطالعه را کنار می گذارند و سراغ تعلیم نیز نمی روند، سراغ یادگیری از دولتمردان خود می روند. اگر علما و وزرای ما به عدالت و حقوق انسان ها احترام بگذارند مردم به آنها تأسی می کنند. من فکر می کنم در این مدت ما نه تنها رفتار مردم را به اسلام و قرآن نزدیک نکرده ایم، در این مدت برای آنها بدآموزی هم داشته ایم. بنابراین من فکر می کنم در چنین شرایطی، آموزش مباحث قرآنی هم نتیجه ای ندارد، چرا که عملکرد مسئولان مردم را به این سمت سوق می دهد که تمام این تعالیم بیهوده است. امثال حاج سید حسن آقا به دنبال این هستند که به مردم بگویند بخشی از جامعه پاک هستند، بخشی از مسئولان درست فکر می کنند، بی ادب نیستند و راست می گویند.
از این منظر بی اخلاقی را می توان یکی از آسیب هایی دانست که پیامد فاصله ایجاد شده میان مردم و مباحث دینی و قرآنی است. مسائل اخلاقی چه جایگاهی در قرآن دارد؟
قرآن سراسر مشحون از نکات اخلاقی است. چیزی که در قرآن بیش از هر چیز اهمیت دارد امر به رفتار درست و نهی از رفتار اشتباه است. امر و نهی هم چیزی جز اخلاق نیست. از طرفی پایه قرآن براساس تفکر و تعقل است و افراد را دعوت می کند که اول سخنی را بشنوند، بعد درباره آن فکر کنند و سپس تصمیم بگیرند. قرآن فرازهایی دارد که به طور صریح به افراد آموزش می دهد که با دیگران چگونه رفتار کنند. در داستان هارون و موسی، زمانی که قوم موسی گوساله پرستی می کنند، موسی یقه هارون را می گیرد، که چرا برخورد نکردی؛ اما او پاسخ می دهد که ترسیدم از اینکه قوم دچار تفرقه شوند. همین داستان ما را به این نتیجه می رساند که در فرهنگ قرآنی انحراف جامعه بهتر از ایجاد دودستگی و تفرقه در آن است. برخی فکر می کنند تنها سوره حجرات، اخلاقی است در حالی که قرآن سرشار از مفاهیم اخلاقی است. برای مثال بخشش در قرآن از اهمیت بسیاری برخوردار است. خداوند در سوره حجر خطاب به پیامبر می فرماید «نبأ عبادی انی انا غفو الرحیم» یعنی خداوند از پیامبر می خواهد که بندگانش را از مهربانی او و بخشندگی اش آگاه کند. مگر می شود که خدا بخشنده باشد، اما مردم نبخشند و به یکدیگر ظلم کنند. رفتار پیامبر و ائمه نیز منبعث از قرآن بوده است. بنابراین بسیاری از نکات اخلاقی را می توان از رفتار آنها آموخت. برای مثال آیه «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» و ما نمود این آیه را در رفتار پیامبر زمانی می بینیم که ایشان وقتی وارد مجلسی می شد، هر جایی که پیدا می کرد می نشست، نه اینکه بخواهد به دنبال جایگاهی خاص بگردد. شما نمی توانید اصل اخلاقی ای را بیابید که در قرآن جایگاهی نداشته باشد. برای مثال کرامت انسانی جایگاه ویژه ای در قرآن دارد. قرآن از مسیحی ها و یهودی ها به این نحو تعریف می کند که اگر به آنها کوزه ای از طلا هم به امانت بدهید به شما بر می گردانند. قرآن جایگاه چنین کسانی را در بهشت می داند. این نهایت امانتداری است و هر کسی که امانتدار است باید تکریم شود. نمونه این آیات زیبا زیاد است، اما هیچ کس این وجه از قرآن را برای جوانان تبیین نکرده است. هر چه شنیده اند، آیات عذاب است.
ایجاد نهضت بازگشت به ادب و اخلاق در جامعه چگونه ممکن می شود؟ آیا بازگشت به قرآن می تواند نقشی در این نهضت داشته باشد؟
به طور کلی پاک بودن و بر مدار اخلاق حرکت کردن کار مشکلی است. البته من گناه شخصی را کنار می گذارم، منظور من بیشتر گناهان اجتماعی است، گناهانی مثل حق مردم، آبروی آنها و مالشان. ارتکاب به چنین گناهانی هم کار آسانی است، اما پاک بودن و دور ماندن از این گناهان کار سختی است. به نظر می رسد که ما ناچاریم در این وانفسای اخلاقیات اجتماعی، جمعی از علما و روشنفکران را داشته باشیم که به دسته ای از اخلاقیات اجتماعی ملتزم باشند. این اقلیت قطعا می توانند در اصلاح رفتار مردم مؤثر باشند. مردم ما هرچند که براساس منافع مالی گناهی را مرتکب می شوند، اما برای ویژگی های اخلاقی ارزش قائل هستند. همین مردم وقتی به حاج حسن آقا می رسند با او محترمانه برخورد می کنند، چرا که می بینند سجایای اخلاقی برای او اهمیت دارد. همیشه پاکی ها دوست داشتنی هستند و مردم قدردان افراد راستگو و امانتدار هستند. ما باید تعداد این افراد را بیشتر کنیم. مردم ما همیشه به عفو و بخشش اهمیت می دهند و برگزاری همایش بخشش در تالار وحدت مردم را دعوت به اخلاق گرایی می کند. این فکر و اندیشه باید در جامعه تکثیر شود و نشر خوبی ها در جامعه بدون کمک رسانه ها ممکن نیست. رسانه ها هم باید به دنبال نشر این خوبی ها باشند و مردم را در جریان این اخلاق گرایی ها قرار دهند. رسانه ها نباید تنها نشر دهنده اخبار بدی ها و بی اخلاقی ها باشند. رسانه ملی نباید منافع حزبی و سیاسی را بر اصلاح رفتار مردم مقدم بداند.
بازخوانی قرآن چه نقشی می تواند در این نهضت داشته باشد؟
نحوه بازگویی این مطالب اهمیت زیادی دارد. اگر بخواهیم جوانان با قرآن انس پیدا کنند، باید ادبیات مناسبی برای گفتن این مطالب به آنها پیدا کنیم. جوانان پیام های صریح و روشن قرآن را پیدا می کنند اگر کسی که برای آنها سخن می گوید جذابیتی هم در سخنانش به کار ببرد.
مطلبی از شهید مطهری وجود دارد که در آن ایشان از نحوه آشنایی خود با نهج البلاغه حرف می زنند و می گویند ای کاش کسی این چنین مرا با دنیای قرآن هم آشنا می کرد. در حال حاضر چه منابعی از نظر شما می توانند مثل «سیری در نهج البلاغه» ارتباط نسل جوان با قران ن ارتباط برقرار کند؟
با چنین رویکردی کتاب های زیادی داریم. برخی از روشنفکران کتاب هایی در موضوعات قرآنی تحت عنوان برداشت هایی از قرآن با رویکرد اجتماعی نوشته اند. تفسیر المیزان برای مثال یک تفسیر روشنفکری است و در آن نوآوری بسیار است. البته زبان علامه مشکل است، منتها برخی متفکران باید روی بازنویسی این اثر کار کنند تا برای نسل جوان قابل استفاده باشد. امام برداشت های عرفانی زیبایی از قرآن داشت. پنج جلدی تفسیر قرآنی که از امام منتشر شده است، نوع نگاه افراد را به آیات قرآن تغییر می دهد. پخش تفسیر حمد ایشان از تلویزیون هم به خاطر نوآوری و رویکرد عارفانه ایشان متوقف شد، چرا که سنتی ها برنتافتند. به نظر من ما متن قرآنی کم نداریم، اساتید قرآنی هم کم نداریم. جلسات تفسیر هم رونق بسیاری در جامعه دارد، اما این مربوط به خواص است و باید فرهنگ عمومی را از این گروه جدا بدانیم. مردم اسلام و قرآن را از عملکرد نظام و کارگزاران تفکیک نمی کنند. وقتی مردم می بینند شخصی که قرآن را مطالعه کرده است، آمار دروغ می دهد، حرف اسلام و قرآن را باور نمی کنند. متأسفانه رفتارهای غیراسلامی و غیر اخلاقی در رویکرد رسمی نظام رواج بسیاری پیدا کرده است. شخصی که تریبونی دست اوست به خودش اجازه می دهد انواع تهمت ها را بزند. برخی از رویکردهای رسمی نظام و مسئولان باعث می شود که مردم تلاشی برای حفظ حرمت افراد نداشته باشند. وقتی تصویر کسی را که هنوز محکوم نشده بود بدون رضایت او در تلویزیون پخش شد؛ جامعه به سمت بی اخلاقی سوق پیدا می کند. در کجای دنیا چنین حقی را برای تلویزیون رسمی قائلند؟ هر یک از این رفتارها به نوعی به دولتمردان یا روحانیان منتسب هستند. ما مردم را با رفتارمان، فیلم هایمان و ادبیاتمان تعلیم می دهیم.