جماران - اعظم گنجی: نام «حاج محسن رشید» برای بچه های جبهه و جنگ و اهالی سپاه در دهه 60 نامی آشنا و شناخته شده است. او که از مبارزین و زندانیان سیاسی زمان شاه بود؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی از عناصر تشکیل دهنده هسته اولیه سپاه، جانشین دفتر سیاسی ستاد مرکزی سپاه بود و در نخستین سال های شکل گیری این نهاد مسوولیت سخنگویی آن را برعهده داشت. محسن رشید اما، در سال های پس از جنگ نیز از جبهه دور نبود و با عهده دار شدن مسوولیت ریاست مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ و همچنین مسئوولیت تیم تهیه کننده اطلس جنگ، همچنان به دفاع از ارزش های دفاع مقدس پرداخت. در میان همه این مراتب اما، آنچه که او، خود را بدان معرفی کرده و مفتخر می داند، روضه خوان و ذاکر اهل بیت(ع) و بالاخص حضرت اباعبدالله(ع) است که به اعتقاد وی چندان دور از دیگر مسوولیت هایش نبوده است؛ چنانکه روضه ها و اشعارش نیز با اندیشه ناب امام، انقلاب و دفاع مقدس گرهی جدایی ناپذیر دارد. این شاعر اهل بیت (ع) که در سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و از نخستین سال های جوانی مداحی و روضه خوانی را آغاز کرده است؛ در گفت و گویی که پیش روی دارید؛ به تحلیل نگاه امام خمینی به روضه خوانی و عزاداری اباعبدالله حضرت اباعبدالله(ع) می پردازد؛ دردمندانه و موشکافانه از تغییر سبکی که پس از امام در این زمینه پدید آمده است سخن می گوید و زاویه گرفتن مجالس عزاداری از معیارهای مورد نظر امام خمینی و سوء استفاده های سیاسی و جناحی از این مجالس را نگران کننده توصیف می کند.
آنان که دل امام از آنها خون بود، در دهه اول انقلاب حاضر نبودند عزاداری هایشان را سیاسی کند
امام موافق طرح مسایل سیاسی- اجتماعی در مجالس عزاداری اباعبدالله بودند، بارها هم در سخنرانی های خود براین مسئله تاکید داشتند، اما آیا مسائلی که در سالیان اخیر در هیئات مطرح شد، از جنس همان مسائلی است که مد نظر حضرت امام بود؟
دهه اول انقلاب، ویژگی هایی داشت که کمک می کرد ما در صحنه سیاسی عاشورا خیلی شفاف بتوانیم عمل کنیم، مهمترین آن صحنه جنگ بود. برای مثال، اگر رزمندگان ما شب عاشورا زمزمه می کردند" امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود" فردا به چشم خود می دیدند که همرزمانشان شهید می شوند و این شعارها عینیت می یافت. ضمن آنکه ترورهایی که توسط گروهک ها صورت می گرفت، ناامنی هایی که بخصوص برای مردم انقلابی وجود داشت بگونه ای عرصه زندگی مردم را با حادثه کربلا قرین کرده بود . زمانی که این جریانات کور شد، جنگ تمام شد، بساط مجاهدین خلق برچیده شد و کردستان بتدریج آرام شد، زندگی مردم هم دستخوش تغییر شد. در واقع آن فضای ترکیب نظر و عمل درباره ی موضوع عاشورا و کربلا نمود بسیار ملموسی داشت و شاخص ها دقیق تر بود.!S1!
بارها در روایات شنیدیم کسی که در دلش آرزوی شهادت نباشد، منافق است؛ بنابراین قصه عاشورا همواره در زندگی ما شیعیان کاربرد دارد و با زندگی ما آمیخته است. زمانی البته صحنه وسیع عملی بنام دفاع مقدس وجود داشت، قبل از انقلاب هم وقتی روضه سیاسی می خواندیم، معنی اش این بود که پای حق ایستاده ایم با وجود آنکه جنگی نبود، البته زندان و شکنجه بود؛ اما میدان وسیعی مثل دفاع مقدس، قابل مقایسه با دوره قبل از انقلاب نبود و ممکن است در طول تاریخ هم تکرارشدنی نباشد. اما این قابل انکار نیست که آن انرژی که عاشورا به انسان ساطع می کند، اگر از سوی انسان به درستی دریافت و فهم شود، می تواند او را همیشه روی مدار آزادگی و حریت قرار دهد و این آزادگی در هر عرصه ای ممکن است به کار آید، گاه در یک صحنه بین المللی، گاه در زمینه سیاسی، گاه در عرصه اقتصادی و یا در مسائل روزمره زندگی . در واقع این پتانسیل، عقبه و انرژی ذخیره شده ای است که به تناسب هر حادثه ای کاربری خاص خودش را دارد. اما اصل مسئله عزاداری را اگر کسی نفی کند از آزادی و حریت فاصله گرفته است. آن آزادی و حریتی است که در گفتمان خودمانی و در فضای دینی از آن یاد می کنیم. در این فضا حریت و آزادی معنای خاص خودش را دارد. در این فضا آزادگی نمی تواند از سرچشمه دیگری جاری شود. کسی نمی تواند بگوید ما ذخیره ای غنی تر از عاشورا برای انسان سازی و ایجاد روحیه از خودگذشتگی و آزادگی برای جامعه اسلامی داریم. حتی آنهایی که متدین نیستند. امام حسین(ع) متعلق به همه مردم دین مدار است اما متاسفانه بعضی که دین را برای منافع خودشان می خواهند، بر دین مداری مردم سوار می شوند.
من مفتخرم که ذاکر امام حسین(ع) هستم ودر یک خانواده مذهبی و با جوهره سیاسی رشد کردم در آن دوره بی جایگاهی مذهبی ها در رژیم پهلوی،از 18 سالگی نوحه خوانی سیاسی می کردم. خاطرم هست که هیئتهای مؤتلفه، بنی فاطمه و خیلی از هیئت های مذهبی که بعد از سال 42 همراه با حرکت امام سیاسی شدند، روزهای تاسوعا و عاشورا در اعتراض به رژیم از تکایای خود بیرون نمی آمدند و دسته راه نمی انداختند. این خود یک حرکت سیاسی بود. بعضا اشعار و نوحه هایی هم که در این هیئت ها خوانده می شد نیز رنگ و بوی سیاسی داشت. مثلا یادم هست سال 42 هیئت بنی فاطمه در بازار تهران آمده بودند و می خواندند: " واویلا واویلا قم شده نینوا ، هر روزش عاشورا ، فیضیه قتلگاه، خون جگر علما، شد موسم یاری ما ، موسوی الخمینی" خب این شعر کاملا سیاسی است وقتی می گفتند "سرنگون شد یزید "همه براحتی متوجه می شدند که منظور از "یزید " محمدرضا پهلوی است.
امام خود بانی آمیختگی دیانت با سیاست و ورود اشعار سیاسی به تکایا بود و اتفاقا این پتانسیل در انقلاب هم بسیار موثر واقع شد. بخصوص زمانی که فشار رژیم بعد از طرح مسائله حقوق بشر بر انقلابیون کم شد، این شعارها همه گیر شد و اگر دقت کنید بسیاری از شعارهایی که مردم در تظاهرات و راهپیمایی های انقلاب سر می دادند سبک نوحه داشتند برای مثال شعار " ای شاه خائن ، آواره گردی، کشتی جوانان وطن ، آه و واویلا و...".
قبل از انقلاب، با توجه به مقتضیات زمان و روحی که از قیام 15 خرداد به این جریان دمیده شد ، جوهره عاشورا با نگاه و حرکت سیاسی آمیخته شد.این هیئات که اقلیت شاخص را شامل می شدند،یک برهه سیاسی موفق را پشت سر گذراندند. البته در همان دوران هیئاتی که اصلا ورودی به مسائل سیاسی نداشتند، در اکثریت بودند.
مدتی بعد از پیروزی انقلاب اما، قصه عوض شد. اولا جریان فرصت طلبی که پیش از این ورودی به انقلاب نداشت، سوار بر جریان انقلابی وارد عرصه سیاسی شد که البته این جریان تا امام زنده بود، قدرت مانور نداشت. جریان دیگر ، همان ولایتی هایی بودند که امام دل خون بود از آنها و اتفاقا در دهه اول انقلاب هم حاضر نبودند عزاداری هایشان را سیاسی کنند و در دوره دفاع مقدس هم، قصه جنگ را که به نوعی کربلای کاربردی شده بود، از قصه کربلا جدا می دانستند. این جریان هم در دوران پس از امام، سیاسی شد. اینکه حضرت امام می فرمودند " ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشک ها سیل جریان مىدهیم " به معنای این است که روضه از دیدگاه ایشان فراتر از فضای مداحی امروز بوده است؟
استنباط من این است نگاه امام به روضه با نوحه متفاوت بود. ایشان بین جامعه وعاظ و جامعه مداحان تفکیک قائل بود. من خاطرم هست که جامعه وعاظ تهران با امام ملاقات هایی داشتند؛ اما در مورد مداحان چنین چیزی را به یاد نمی آورم. حتی یکی از مداحان مشهور تهران که خود شاعر هم هست، یکبار یک شعری را در قالب نوحه خوانده بود که به مسئله شهادت به شکل اصیل و مطابق با آنچه در فرمایشات امام هست، پرداخته نشده بود، پیغام داده می شود که به فلانی بگویید کار خودش را بکند، چه کار به این مسائل دارد. امام بلافاصله با این انحرافات که با احساسات دینی مردم سر و کار داشت، برخورد می کردند. اگر آقای کوثری و یا از جامعه وعاظ تهران آقای سید ابوالقاسم شجاعی در حضور امام روضه می خواندند، امام برای سخن ایشان اعتبار قائل بود اما این اعتبار را اصلا برای مداحان قائل نبود... در واقع، مداحی به سبک و سیاق امروزی آن، بعد از امام شکل گرفت. صدا و سیما هم در آن دوران، این مداحی ها را پخش نمی کرد. !S2!
متاسفانه امروزه هیئات اغلب واعظ ندارند، و مداح محورند. این جنس هیئت داری و عزاداری مطلوب امام نبود، امام که می فرمایند "ما با روضه زنده هستیم" (صحیفه امام،ج13،ص330)، روضه ای دارند که مقدم بر آن وعظ و بحث و تفسیر است. توجه کنیم؛ من شنیده ام که امام به شهید مطهری پیغام می دهند که آخر منبر روضه بخوان؛ نمی گویند همه منبر را روضه بخوان، درست است که روضه نخواندن مورد انتقاد امام بود اما صرفا به روضه اکتفا کردن هم هیچگاه مورد قبول ایشان نبود. حال ای کاش روضه ای باشد که توسط روحانی و یا شاگرد روحانی خوانده شود، مقایسه کنید با امروز که مداحی وارد فضای روضه خوانی شده است و آن هم به این شکل که بعضا در هیئات مطرح و پرطرفدار مشاهده می کنیم. مداح باید شاگرد روحانی باشد، چراکه بهترین منبع برای محتوای مداحی مستندات تاریخی، عرفانی و اخلاقی است. اگربین واعظ و مداح فاصله ایجاد شد، چگونه این محتوا به عزاداری ها تزریق می شود؟ از زمانی که این جدایی صورت پذیرفت نتیجه آن شد که سالیان اخیر شاهد آن بودیم؛ یعنی سبک ، آهنگ ، لحن و موسیقی سوار بر محتوا شده و اساسا قصه عوض شده است.
هیئت های مورد نظر امام که بارها در سخنرانی هایشان از آن یاد می کنند و توصیف عزاداری آنها میگویند "مسئله، مسئلۀ گریه نیست. مسئله، مسئلۀ تباکی نیست. مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمۀ ما با همان دید الهی که داشتند"(صحیفه امام، جلد 13، صفحه 323) هیئتهایی برآمده از دل دیانت است و پرچم دیانت هم در دستان روحانیت آگاه است.
تغییر در سبک عزاداری ها به درجه تقید و دینداری مردم مرتبط است
علت آنچه که امروز به عنوان یک پدیده جدید در سبک عزاداری و مداحی ها مشاهده می شود ،چیست؟
اگر دقیق نگاه کنیم ، متوجه می شویم که این مسئله بیشتر از آنکه به سبک عزاداری ها مربوط باشد به درجه تقید و دینداری مردم مرتبط است. من می توانم با قاطعیت بگویم که پیش از انقلاب اکثر جوانان تهرانی مذهبی و نمازخوان نبودند؛ اما همین جوانان در جریان انقلاب به افرادی معتقد و متدین تبدیل شدند که در دهه اول انقلاب آن رشادت ها را از خود برجا گذاشتند. در واقع، دیانت مردم در جریان انقلاب اسلامی تقویت شد و بعدها در سال های اخیر تضعیف شد و این مسئله بالتبع در سبک عزاداری ها و هیئت داری ها نمود پیدا کرده است. این درست است که هیئات در روزهای تاسوعا و عاشورا هرسال شلوغ تر از سال قبل و مملو از حضور جوانان بوده است، اما آیا در این سال ها دیانت مردم هم تقویت شده است؟ عزاداری های ما هیچگاه مشکل جمعیت نداشته اما در برهه هایی مشکل دیانت وجود داشته است.
حاج سید حسن آقا خمینی جمله زیبایی داشتند که "دین باید کاربردش را در زندگی برای مردم اثبات کند"پیش از انقلاب مردم دریافتند که دینداری می تواند آنها را از سلطه استکبار داخلی و خارجی نجات دهد. مردم دریافتند که با ذکر " یاحسین" می توانند در مقابل پهلوی و بعدها در برابر صدام و حامیانش و همچنین منافقین بایستند و سربلند و عزتمند باشند. اما بعدها متاسفانه مردم مشاهده کردند که این دین وسیله ای شده است در دست عده ای که همه چیزشان را اعم از امنیت ،رفاه و... از این راه بدست آورده اند و بالعکس عده ای که برای این دین هزینه های بسیاری را متحمل شده اند، حتی از امنیت هم بی نصیب مانده اند. البته شاید این وضعیت بتواند اراده افراد متدین را به معنای واقعی مستحکم تر کند اما آیا می توان راجع به عامه مردم هم همین قضاوت را داشت؟ نگاه مردم امروز بگونه ای افراطی شده است که اگر شخصی یا گروهی وابسته به نظام، عملی را مرتکب شد که خلاف بود مردم آنرا با اصل اسلام و دینداری مرتبط می دانند. این اشکال متوجه جریان روشنفکری هم هست. متاسفانه روشنفکران ما درد را متوجه هستند اما نسخه را اشتباهی می پیچند، چون سر منشأ درد را بدرستی نشناخته اند.
به نظر شما این شور گرایی، دریافت شعوری را مغفول نگذاشته است؟
قشر جوان عمدتا به مجالس وعظ کمتر تمایل نشان می دهند، البته این موضوع مختص الآن نیست، قبل از انقلاب هم اینگونه بود البته نه با این شکل افراطی امروزی. این طبیعی است که جوانان عمدتا به هیجان تمایل بیشتری دارند تا بحث و وعظ . شور و هیجانی که در مداحی و سینه زنی است، در سخنرانی نیست. البته وعاظ هم مقصر هستند، برای مثال شهید مطهری با تمام عظمتی که داشت جنبه احساسی سخنرانی هایشان بسیار پایین بود. از ویژگی های منحصر به فرد امام این بود که هم عقل جوانان را بارور می کرد و هم احساس آنان را تحت تاثیر قرار می داد.امروز هم منابر برخی وعاظ که بعد احساسی قویتری دارند از استقبال خوب جوانان برخوردار است.اما منابر وعاظی که تنها روی خرد و بعد شعوری قصه کربلا تمرکز دارند، از استقبال عموم مردم برخوردار نیست. !S3!
نتیجه این شده است که مشاهده می کنیم امروزه اکثر هیئت های مشهور تهران، مداح محورند. در حقیقت، آنچه که مسلم است این است که خرد باید با احساس آمیخته شود و انرژی حرکت به جلو را از آن بگیرد اما متاسفانه آنچه که در سبک عزاداری های امروز مشاهده می شود، عکس این مطلب است.
آن چه که امروز در هیئات های سیاسی اتفاق افتاده است آن چیزی نیست که امام گفته اند
متاسفانه بنظر می رسد که بعضا محتوای مجالس عزاداری با زواید انحرافی و افراطی تؤامان شده و این سبب شده است که توجه بسیاری از جوانان از اصل پیام عاشورا منحرف شود؟
مسئله جابجایی مصادیق دینی، بسیار مهم است. ایجاد بازدارندگی و مقاوم سازی جوانان در برابر بدعت های دینی و تهاجم فرهنگی بسیار مهم تر از مقابله با آن است، این مسئله در دهه اول انقلاب هم بود؛ با این تفاوت که در آن دوران به آن پرداخته می شد و مورد توجه قرار می گرفت، اما متاسفانه در دهه های اخیر به فراموشی سپرده شد. نگاه جوانان امروز به مناسبت های دینی از جمله عاشورا از عمق لازم برخوردار نیست. برایشان صرفا یک مراسم است که هر سال مانند سالهای قبل تکرار می شود. در واقع عاشورا، عاشورای حسینی نیست، صرفا یک مراسم سنتی است که در آن سیاه می پوشند، سینه می زنند و خیمه امام حسین را می برند برای شفا. البته این خود غنیمت است اما آیا خواسته امام و انقلاب همین بوده است؛ خب این وضعیت که قبل از انقلاب هم بود. متاسفانه بسیاری از خواست های امام در عزاداری برای امام حسین محقق نشد.
آن چه که امروز اتفاق افتاده است در هیئات سیاسی، آن چیزی نیست که امام گفته اند. آن چه که امام مدنظر داشتند در دهه 50، اتفاق افتاد. در آن دهه، ترکیب سیاست و دیانت منجر به سرنگونی رژیم پهلوی شد اما امروز در هیئات ما، خودی ها دشمن می شوند. مگر در هیئات، زیارت عاشورا نمی خوانیم ، در زیارت عاشورا دو بار تکرار می کنیم " انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم"، یعنی آنکه با حسین سر سازش دارد و مطیع امر حسین است، خودی است و آنکه با حسین دشمن است، غیر خودی است. اما آیا آنچه که در هیئات ما به عنوان خودی و غیر خودی مطرح می شود، معنایش همین است؟ البته باید بگوییم که در تفسیر این جمله باید شاخص های به روز مدنظر قرار گیرد تا کار به آنجا نرسد که در روز عاشورا دو هیئت حسینی رو در روی یکدیگر قرار گیرند و با هم درگیر شوند.
اینکه سالیان اخیر، شاهد بودیم که در برخی از هیئات، مجالس روضه و عزای اباعبدالله در حد تریبون جناحی و خطی تنزل یافته و عده ای با سوار شدن بر احساسات دینی مردم و جوانان، شور و شعور آنان را در اختیار صاحبان منافع جناحی خود قرار داده اند، نتیجه همین اشتباه است. درست است که امام محصول جامعه روحانیت بود؛ اما با بسیاری از روحانیون چه در زمان خودش و چه همین امروز تفاوت های زیادی داشت. البته بذری که امام پاشید در دل حوزه امروز ثمر داده است هر چند انحرافاتی هم دیده می شود. خوشبختانه امروز سخنران و واعظی که بتواند با طرح مسائل به روز با مردم و بالاخص جوانان ارتباط برقرار کند و اعتقادات مردم را رشد دهد، نسبت به پیش از انقلاب بیشتر شده است، اما در برابر نیاز جامعه امروز ما کافی نیست.
در یک ارزیابی کلی برمبنای منطق و مقصود امام خمینی از عزاداری، محتوای مجالس عزاداری باید مورد چه بازنگرهایی قرار گیرد؟
هیئت های مذهبی عاشورا که امام بسیار بر حفظ آن تاکید داشتند، در واقع پوسته و ظاهر است آنچه که اصل است و امام نیز بر روی آن تاکید داشتند، زنده نگه داشتن محتوا است. البته این به معنای آن نیست که توجه به ظاهر قشرگرایی است خیر،محتوا باید در لفاف یک ظاهر معقول عرضه شود تا جذابیت و امکان ارائه داشته باشد. در ضمن، باید توجه داشت که در محتوا نیز اگر تحول نباشد و صرفا تکرار مکررات باشد؛ قشری گرایی می شود. حضرت امام هم این تحول را در محتوا بسیار مورد توجه داشتند و معتقد بودند این مجالس روضه و گریاندن ها اگر در یک محتوای غنی به مردم عرضه شود، بسیار اثرگذار خواهد بود.
در واقع، اگر بخواهیم محتوای مجالس عزا را مورد بررسی قرار دهیم یک محتوا که روشنفکر پسند است، موضوع آفت زدایی است البته ممکن است عامه پسند نباشد، اما بسیار ضروری است. موضوع محوری بعدی اخلاق است؛ برای مثال شاهد بودیم که درس های اخلاقی قیام عاشورا که توسط مرحوم حاج آقا مجتبی تهران سالیان سال تبیین می شد، جاذبه و اثربخشی خوبی داشت. مباحث تاریخی و پرداختن به داستان هم از آن نظر که همه فهم است، طرفداران زیادی دارد؛ به شرط آنکه واعظ بهگونهای بر آن مسلط باشد که هنر تحلیل زوایای مختلف داستان را داشته باشد. موضوع آخر که به نظر می رسد از همه مهمتر باشد، مبحث معرفتی و عرفانی است. البته ممکن است با مخالفت هایی روبرو شود اما اگر به آن پرداخته نشود؛ محتوای مباحث دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد؛ برای مثال آفت زدایی که به یک منبع معرفتی متصل نباشد، خود تخریب می شود. این انتقادی است که به جریان روشنفکری هم وارد است.
مبارزه با بدحجابی که امروز مصداق امر به معروف و نهی از منکر قرارگرفته است؛ مانند نگاه انجمن حجتیه است
نگاه کنونی به فریضه امر به معروف و نهی از منکر ؛به عنوان یکی از مهمترین اهداف قیام امام حسین(ع)، تا چه اندازه با حقیقت این فریضه از منظر آن حضرت تطبیق دارد؟
بی شک یکی از مهمترین و پرکاربردترین اهداف قیام اباعبدالله زنده کردن امر به معروف و نهی از منکر است. اما مصداق این امر به معروف و نهی از منکر نباید محدود به برخی مسائل حاشیه ای شود؛ مانند آن کاری که انجمن حجتیه پیش از انقلاب انجام می داد، مبارزه با شاه را تعطیل کرده بود و با بهائیت مبارزه می کرد.این یک فریب بود، انرژی جوانان را هدر می داد و آنها را زیر ذره بین ساواک می برد. مبارزه با بدحجابی که امروز مصداق امر به معروف و نهی از منکر قرارگرفته است؛ مانند همان نگاه انجمن حجتیه در مواجهه با رژیم شاه است. درست است که بدحجابی امروز بسیاری از متدینین را دلگیر می کند اما این خلط مبحث است. آیا امام حسین برای این قیام کرد که یزید در خانه اش مجالس فساد داشت؟ خیر، امام فراتر از این مسائل ، بیعت با یزید را حرام دانست و برای اصلاح دین جدش که توسط حکومت فاسد به انحراف کشیده شده بود، به پاخاست.!S4!
اگر مصداق بحث امر به معروف و نهی از منکر مسائل اساسی حکومت نباشد که کاربردی ندارد. من نقلی را شنیدم که پیش از انقلاب برخی از علمای قم بیانیه ای را تهیه کرده بودند که باید مشروب فروشی های قم تعطیل شوند، وقتی برای گرفتن امضای امام نزد وی رسیدند، امام پاسخ فرستاده بود؛ مشکل ریشهای تر از این حرف ها است و مشکل اصلی جای دیگری است. بدحجابی بد است و نباید گذاشت عمومیت یابد وعادی شود اما مسئله امر به معروف و نهی از منکر را نباید در صرف مبارزه با بد حجابی ،محدود کرد.
یکی دیگر از آفات عزاداری های امروز، دخالت دولت در نحوه برگزاری و سبک مراسم است، بگونه ای که بعضا محتوا را هم تحت تاثیر قرار داده است؟
حمایت کلی دولت از بحث عزاداری ها صحیح است، حال حتی اگر یک دولت فاسد هم باشد؛ برای مثال در حد تامین امنیت و در اختیار دادن بودجه و امکانات زیر ساختی توجیه دارد، اما اینکه دولت بخواهد در بحث محتوا دخالت کند، منطقی نیست و با آفت همراه است. سیره ائمه معصوم نیز این را تایید می کند. حتما شنیدهاید وقتی پس از سقیفه حضرت علی(ع) خانه نشین شدند، حضرت زهرا (س) با لحن تندی ایشان را مورد انتقاد قرار دادند، ایشان برخاستند که بیرون بروند همزمان مؤذن اذان سر داد حضرت رو به حضرت زهرا(س) فرمودند اگر می خواهی این صدای اذان همچنان بالای مناره شنیده شود، بگذار تا من سکوت کنم. این یک استراتژی است که زنده ماندن شعائر اسلام حتی به دست خلفای دین مدار غاصب بهتر از بنی امیه دین سوار است.