جماران: 25 ذیالحجه آیات مبارکی بر جان پیامبر اکرم وحی شد. آیاتی درباره موفقترین و معنویترین خانواده جهان یعنی خانواده کوچک علی و فاطمه. خدای محمد(ص) این بار از فضیلت کسانی گفت که سه روز تمام را خود گرسنه می مانند و طعام خود را به دیگران می بخشند. «و یُطعِمونَ الطّعامَ علی حُبّهِ مِسکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً * إنّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شکوراً * إنّا نخاف من رًّبِّنا یوماً عبوساً قمطریراً». تنها در سال 86 بود که شورای فرهنگ عمومی این روز بزرگ را روز «خانواده» نامید و آن را به تقویم رسمی کشور وارد کرد. اهمیت نهاد خانواده در جهان نیز از دیده ها دور نیست بطوری که سازمان ملل 15 می (24 اردیبهشت) را روز جهانی خانواده نامیده است. نهاد خانواده بنیاد جامعه اسلامی و شرقی ما است. اکنون این نهاد با مصائب و مسائل جدی بسیاری روبرو است. امام خمینی به تبعیت از دین مبین اسلام تاکیدات بسیاری به حفظ و اعتلای نهاد خانواده دارند. «جماران» به بهانه این روز بزرگ، مسائل و مصائب نهاد خانواده را به شور و نظر کنشگران و اندیشمندان گذاشته است. آنچه می آید گفتگوی جماران با دکتر جعفرزاده پور مدیر گروه جوانان و مطالعات نسلی در پژوهشگاه مطالعات علوم اجتماعی و انسانی جهاد دانشگاهی است که به تبیین بحران نسلی در مناسبات نهاد خانواده میپردازد.
برای شروع پیرامون بحث بحران نسلی در خانواده ایرانی، برای توضیحات مقدماتی بهتر است، به اهمیت و وجود این مساله در کشور ما بپردازیم. آیا واقعا این بحران در ایران وجود دارد؟
بله ابتدا باید دقت کنیم که مسئله بحران نسلی، آیا واقعاً وجود دارد یا خیر؟ مطالعات حاضر نشان داده که ارتباط موجود بین نسلها شامل طیف گستردهای از توافق نسلی، تفاوت نسلی، تعارض نسلی و انقطاع نسلی است که هر کدام تعاریف متفاوتی برای خود دارند. در کشورهای دیگر سالهاست که این موضوع مورد بررسی قرار گرفته و تقسیمبندیهایی بین نسلها مطرح شده است. در کشور ما هم، این موضوع توسط دکتر آزاد ارمکی و آقای چیتساز انجام شده است. این تقسیمبندیها شامل: نسل پیش از انقلاب، نسل انقلاب، نسل جنگ و نسل پس از جنگ که متولدین دهه هفتاد به بعد هستند.
هر یک از این نسلها یکسری ویژگی و خاطرات نسلی خود را دارند که روی رفتارها و گرایشهای آنها تأثیرگذار است و تفاوتهایی هم بین نسلهای حاضر در جامعه وجود دارد. از دوران گذشته که بر روی کتیبههای باستانی نوشته شده تا به امروز چنین دغدغهای وجود داشته که اگر به جوانان اجازه داده شود، رفتار مورد نظر خود را انجام دهند، تمدن ما از بین خواهد رفت. حتی در بعض آموزههای دینی نیز نگرش مثبتی به رفتار جوانان وجود ندارد و دوران جوانی را دوران بحران میدانند. سخن ارزشمندی از حضرت علی(ع) وجود دارد که فرمودند «هر فرد با نسل پیشین و پدران خودش متفاوت است و وی فرزند زمان خویش است»؛ همینطور فرمودند که «فرزندان خود را مانند خودتان تربیت نکنید، چون آنها به عهد و زمانی غیر از زمان شما تعلق دارند». و اینها نشان دهندهی این است که در گذشته، این تفاوتهای نسلی، مورد نظر پیشینیان ما بوده است. در جوامع سنتی چون منابع الگوپذیری بسیار محدود بوده است، نسلهای متوالی، تکرار پدران خویش هستند. اما در عصر حاضر، با تسریع و تسهیل شدن ارتباط، منابع الگوپذیری بسیار گسترده شده است. تلفن همراه و شبکههای اجتماعی باعث ایجاد الگوهای رفتاری متفاوتی در دل یک خانواده شدهاند. در اینجا نقش خانواده مخصوصاً در انتقال آموزشهای لازم به فرزندان قبل از ورود به جامعه اهمیت پیدا میکند تا جوانان بتوانند ارزشهای خانواده را انتقال بدهند.
آیا یک چنین اتفاقی رخ میدهد؟ آیا اساسا در راستای انتقال دانش، مهارت و الگوهای ارزشی اجتماعی در چارچوب خانواده توسط والدین توجه شده است؟
خانوادهها به مسئله درونی شدن ارزشها کمتر توجه میکنند. رفتاری در فرد نهادینه میشود که هنگام خردسالی در خانواده و سپس در مدرسه به عنوان دومین نهاد اجتماعی که فرد در آن حضور دارد، آموزش داده شود. این تفاهم بین خانواده و مدرسه وجود ندارد و باعث دوگانگی در افراد میشود.
علت یا علل این دوگانگی را باید در کجا جستجو کرد؟
در جهانیشدن رسانهها تأثیر بسیار زیادی روی افراد میگذارند. وقتی شما به عنوان یک فرد مدت زیادی را پای یک رسانه سپری کنید، این آموزهها در شما نهادینه میشود و جوانان و نوجوانان بیشترین بینندهی رسانه هستند و تأثیرگذاری تلویزیون به علت انتقال پیام از طریق دیداری و شنیداری بیشتر است. ابزارهایی در دست نهادهای حاکمیت و سیاستگذار برای تغییرات ارزشی در جامعه چند رسانهی بسیار مهم وجود دارد که، یکی از آنها رسانهی ملی است که نقش بسیار مهمی در انتقال ارزشها دارد. متأسفانه یک چنین نقشی در رسانه ما ایفا نمیشود. علت دیگر، نهاد آموزش و پرورش است که تنها وظیفهی آموزش علمی را ندارد، و ایجاد افراد متعهد و متعلق به کشور با هویت ملی و مذهبی قوی از دیگر وظایف آن است. ابزاری که آموزش و پرورش استفاده میکند کتابهای درسی است که متاسفانه طبق مطالعات صورت گرفته تأثیر موثری بر ایجاد هویت ملی ندارد. وقتی فرد تعلق نداشته باشد، تعهدی نمیپذیرد و این مسئله در حوزهی خانواده نیز تکرار میشود.
به غیر از نهاد آموزش پرورش و رسانه چه ساختارهای وجود دارد که بر خانواده و انتقال ارزشها در خانواده تأثیر موثری دارند؟
همه به گونهای میتوانند تأثیرگذار باشند. در حقیقت تفاوتی که بین نسلهای پیشین و نسل امروز وجود دارد، تفاوت بین نیاز و تقاضا است. در نسلهای پیشین تلاش برای رفع نیازها بوده است، اما اکنون تقاضاهای متعدد و متکثری در نسل حاضر دیده میشود که از طریق نهادهای متقاوتی به آنها منتقل میشود. برای مثال، از طریق رسانهها، از طریق همسالان، از طریق مدرسه و شبکههای اجتماعی مانند گروههای جوانان و نوجوانان که، آنها با آن در ارتباط هستند و نیازها را به تقاضاها تغییر میدهند. مثلا برای نسلهای پیشین میل به نیازهای روزمره آنها را راضی میکرد، اما امروز تقاضاهای بسیار زیادی برای نسل امروز وجود دارد که شامل نوع لب تاپ، نوع پوشش و غیره میشود و همین باعث شکاف نسلی بیشتر شده است.
آیا همین تقاضاها باعث ایجاد یک چالش جدی در مسئله خانواده شده است؟
جامعهپذیری یک فرآیند یادگیری و یادنگرفتن است. در واقع تنها جوانان نیستند که جامعهپذیر میشوند، بلکه والدین نیز از الگوهای آنها استفاده میکنند و با آنها تسامح میکنند. رفتار خانوادهها نسبت به جوانان به دلیل فشارهایی که در سطح جامعه وجود دارد، تغییر کرده است. به این علت که والدین میپندارند شرایطی که در آن زندگی میکردهاند، شرایط مناسبی نبوده و حالا در پی ایجاد شرایط بهتر برای جوانان هستند و این خود تعارضی به وجود میآورد.
تأکیدی که نسل پیشین بر ارزشهای دینی داشتهاند با نگرش جوانان به مسئله دین متفاوت شده است. در مطالعاتی که آقای سراجزاده انجام دادهاند نشان داده شده که جوانان امروز نیز دیندار هستند اما نوع دینداری آنها با گذشته متفاوت است. در بعد اعتقادی آنها کاملاً معتقد هستند اما در بعد رفتاری، پیامدی و مناسکی متفاوت از والدین هستند یعنی در ظواهر دینداری متفاوت از والدین هستند و الگوهای آنها را رعایت نمیکنند.
این در حالی است که امام خمینی(س) بر اهمیت نهاد خانواده و مساله آموزش و پرورش تاکید داشتند. از مسئولین چنین انتظاری میرود که بیش از پیش به این دو نهاد توجه کنند. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
توجه به آموزش و پرورش و نهاد خانواده همواره در اندیشههای امام(س) از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردار است، این موضوع نشان میدهد که ایشان پرورش انسان را با کمک این دو نهاد امکان پذیر میدانند و این یعنی اینکه، متخصصین و مسئولان مربوطه باید گامی اساسی در رابطه با تقلیل آسیبپذیری این دو نهاد بردارند. در واقع عدم همراهی دو بال مذکور امروز در بین جوانان دیده میشود، خانواده راهی میرود که نهاد مدرسه آن را همراهی نمیکند و حتی این موضوع در نهاد آموزش عالی نیز وجود دارد. برای مثال، مسئله حجاب در دانشگاه مورد چالش قرار میگیرد که این مسئله یا توسط خانواده یا نهاد آموزش و پرورش نهادینه نشده است. والدین باید به توانمندیهای فرد توجه کنند و توجه بسیار زیادی به الگوهایی که قرار است به آنها ارائه دهند، داشته باشند. آموزش و پرورش در یاددهی مسائل به فرزندان باید اولویتهای اصلی خودش را در هویت دینی و ملی قرار دهد. آنها باید به صورت مشخص و سیستماتیک همراه خانواده باشند. رسانه به خصوص تلویزیون از طریق پیام غیرمستقیم میتواند به تقویت و آموزش ارزشها در جامعه کمک کند. وقتی هماهنگی بین این نهادها صورت گرفت میتوان بستر مناسب رشد فرد درون خانواده را مشاهده کرد. مطالعاتی که در سالهای اخیر انجام گرفته نشان میدهد که متاسفانه، به دلیل ضعف رسانه ملی در ارائه برنامههای جذاب، در حال از دست دادن مخاطبین خود هستند و این باعث شده که جوانان و فرزندان ما به سمت رسانههای بیگانه گرایش پیدا کنند. اگر ما میخواهیم به ارزشهای ملی و مذهبی خود اهمیت دهیم، باید رسانه ملی در این زمینه فعالتر باشد و برنامههایی متناسب با این ارزشها به مخاطبان ارائه دهد.