سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری، «هنر پیرو» را قبول ندارد و «هنر پیشرو» را که جامعه و انسانها را تعالی میدهد، مورد تأیید قرار میدهد. از دیدگاه ما هنرمند نگاه خاص به طبیعت، انسان و خدا دارد و موجب پیشرفت انسان و جامعه میشود. هنر متعهد است و امام(س) هم تأکید داشتند و فرمودند که هنر باید متعهدانه باشد، یعنی هنرمند احساس مسئولیت کند و هنرش، انسان را از نقطهای به نقطهای دیگر-نقطه متعالی- برساند. نگاه سازمان تبلیغات اسلامی در بحث هنر، هنر پیشرو و هنر برای انسان آرمانی و هنر برای زندگی معقول و رشدیافته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، حجتالاسلام و المسلمین عباس اسکندری، مدیرکل تبلیغات اسلامی استان قم در این گفتوگو با تشریح عملکرد سه دهه این سازمان، به تبیین رویکردها و دیدگاههای این سازمان در زمینه فرهنگ و هنر پرداخته است که مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
در ابتدا در مورد فرایند شکلگیری سازمان تبلیغات اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توضیح بفرمایید.
قبل از انقلاب اسلامی بین مردم، روحانیون، حوزههای علمیه و علما سنتی وجود داشت که در ایام تبلیغی و مناسبتهای دینی و مذهبی، مردم از روحانیون و علما دعوت میکردند تا در محافل و مجالس آنها حضور پیدا کنند و وعظ و خطابه داشته باشند، به خصوص در مناسبتهای ماه مبارک رمضان و ماه محرم و صفر. این ارتباط به صورت خودجوش صورت میگرفت. علت این امر، نبود نظام اسلامی و عدم حمایت از برنامههای اسلامی بود. نظام حاکم تلاش میکرد تا از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند، زیرا حوزههای علمیه و روحانیون در مقابل نظام حاکم و حکومت بودند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام اسلامی طبیعتا نهادهای مورد نیاز نظام باید شکل میگرفت و امام(س) در بخشهای مختلف جامعه نهادهایی تأسیس کردند تا نیازمندیهای جامعه و نظام اسلامی تأمین شود. در حوزه مباحث فرهنگی، تبلیغی و دینی هم این ضرورت را احساس کردند. لذا اول شورایی به نام تبلیغات اسلامی تشکیل شد و مکانی را هم برای سروسامان دادن وضع تبلیغات دینی در کشور در نظر گرفتند.
خوب این مواردی که فرمودید اجمالا ما را با نحوه تشکیل سازمان تبلیغات اسلامی آشنا کرد. میخواستیم بدانیم که این سازمان از بدو تاسیس تا به امروز چه فراز و نشیبهایی را طی نموده است و امروز در چه جایگاه و موقعیتی قرار دارد؟
اگر بخواهیم فرایند شکلگیری سازمان تبلیغات را کوتاه تشریح کنیم، میتوان در سه دهه تعریف کرد. دهه اول با توجه به شرایط خاص آن دهه و عمدتا بحث دفاع مقدس و اداره کردن جبهههای جنگ، این سازمان بیشترین تلاش خود را در اعزام مبلغ به جبهههای جنگ صرف کرد و تلاش خود را در زمینه پشتوانههای تبلیغی و فرهنگی در ارتباط با جبهه متمرکز کرد. البته فعالیت در سطح کشور هم، چه در شهرها و چه در روستاها، در دستور کار بود. در زمینه فعالیتهای قرآنی بحث روخوانی، صوت، تجوید و حفظ شکل گرفت که منشأ برکات زیادی در این فعالیتهای قرآنی شد.
در این دهه سازمان تبلیغات اسلامی، فعالیتهایی چون اعزام مبلغ در مناسبتها به سطح کشور و فعالیتهای تبلیغاتی را سروسامان داد. هنوز خیلیها خاطره اعزام گروههای تبلیغی که به روستاها و شهرها مختلف میرفتند را در ذهن دارند. این گروهها هم برپایی نماز جماعت داشتند و هم در زمینه نمایش فیلمهای آموزنده و ارائه پوسترهای تبلیغاتی در سطح کشور فعالیت میکردند. نهایتا هم تلاش بر این بود که مساجد کشور از رونق برخوردار شوند. این موارد سر لوحه فعالیتهای سازمان تبلیغات در دهه اول بود. البته این سازمان اعزام مبلغ به خارج از کشور هم داشت و همچنین وارد مباحث حوزه هنری هم شد. آنچه در دهه اول از نظر سازماندهی و شکلگیری سازمان شاهد بودیم این بود که سازمان به صورت نیمه سنتی اداره میشد. در این دهه هنوز شرایط استفاده از یک چارچوب منسجم اداری و تشکیلاتی که مسئولیتها و وظایف را دنبال کند، فراهم نشده بود.
در دهه دوم سازمان تبلیغات با مدیریت حاج آقای عراقی کار خود را آغاز کرد. معاونتهای جدیدی در سازمان به وجود آمد. به نیروی انسانی توجه ویژهای شد و بحث طرح و برنامه در سازمان شکل گرفت و نگاه تازهتری در سازمان تبلیغات به وجود آمد. در دهه دوم فعالیت این سازمان در شهرها و مناطقی که ایجاد نشده بود، شکل گرفت. در این دهه وظیفه اعزام مبلغ به خارج از کشور به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی واگذار شد. همچنین در دهه دوم شاهد شکلگیری یک تشکیلات منسجم بودیم و با به وجود آمدن معاونتهای مختلف بحثهای پژوهشی، آموزشی، انتشار کتاب و نشریات جزو وظایف این سازمان قرار گرفت. موضوع اوقات فراغت با رویکرد تازهای سازماندهی شد و فعالیت مساجد در بعضی فعالیتهای فرهنگی شکل گرفت. بعضی از سنتهای اسلامی مانند پرداختن به موضوع اعتکاف احیاء شد.
در کل، در دهه دوم رویکرد فرهنگسازی را شاهد بودیم. البته هنوز نواقص و کمبودهای زیادی در بخشهای مختلف سازمان تبلیغات اسلامی وجود داشت، با این وجود عملکرد این دهه سازمان تبلیغات اسلامی را میتوان رو به رشد توصیف کرد.
در دهه سوم علاوه بر تکمیل نواقص گذشته و کمبودها اتفاقات امیدوار کننده در سازمان رخ داد. در این دهه مسئولیت به حاج آقا دکتر محسن خاموشی واگذار شد. نیروی انسانی بهینهسازی شد و سطح تحصیلات این نیروها از لحاظ کمی و کیفی رشد کرد. رویکرد سازمان کارشناسی و تخصصی شد و اعتباراتی برای این سازمان در نظر گرفته شد که با دو دهه قبل تفاوت داشت. در دو دهه قبل این سازمان اعتبارات را از دفتر امام و مقام معظم رهبری دریافت میکرد، اما در دهه سوم اعتبارات این سازمان در بودجه کشور مشخص شد و به کارها سرعت بیشتری داده شد. علاوه بر فعالیتهایی که در گذشته وجود داشت، وظایف جدیدی با حکم مقام معظم رهبری به این سازمان محول شد که منجر به خیزش فعالیتها و رشد سازمان گردید. به خصوص به بحث جوانان توجه بیشتری شد و در حد مقدورات فعالیت فرهنگی در حوزه جوانان و قشرهای تأثیرگذار در جامعه شکل گرفت. این سازمان از فضای مجازی و امکانات سایبری که شرایط زمان ایجاب میکرد، بهره برد تا جهت انتقال پیام از ظرفیتهای موجود استفاده شود.
مجموعه فرهنگی و اطلاعرسانی به نام «مؤسسه تبیان» آغاز به کار کرد و روزانه بالغ بر هفتصد هزار نفر مراجعه کننده دارد. رویکرد این سایت مذهبی است و خبری نیست و به چندین زبان دنیا فعال است و استفاده برون مرزی هم دارد. فعالیت «خبرگزاری مهر» هم تحت پوشش این سازمان قرار دارد. در حوزه نشر فعالیتهایی صورت گرفته تا این سازمان به صورت بالنده حضور پیدا کنند، به خصوص در احیای ارزشهای دوران دفاع مقدس که بعضی از آثار تا 60 بار تجدید چاپ شده است. این سازمان در حوزه هنری با نگاه تازه و متعهدتر از گذشته وارد حوزههای مختلف شد. این سازمان در حوزه نشر، سینما، تئاتر رشد خوبی کرد. همچنین سازمان دارالقرآن با استقلال بیشتر و برنامه مدونی به فعالیت خود ادامه داد و علاوه بر ارتقاء فعالیتهای گذشته، در زمینه ترجمه، تفسیر و مفاهیم هم فعال شد. در حوزه آموزش و پژوهش، آموزش مبلغان و روحانیون مستقر در مناطق مختلف صورت گرفته است. در حدود سه هزار نقطه کشور، روحانیونی مستقر هستندکه فعالیت شبانهروزی دارند و با مردم زندگی میکنند و در مناسبتها برای مردم صحبت میکنند و پاسخگوی مسائل شرعی مردم هستند. مبتکر اصلی این طرح مقام معظم رهبری هستند و این مأموریت را به این سازمان واگذار نمودند و از این فعالیت، از جمله طرحها و برنامههای موفق این سازمان است.
سازمان تبلیغات اسلامی تا چه میزان با حوزه علمیه و مراجع تقلید ارتباط دارد؟ این ارتباط در داخل سازمان رویهای مدون و مشخص دارد یا بسته به نیازهای روز و مبتنی بر سلیقههای جاری مدیران است؟
ببینید من باید اشارهای به رویکرد امام(س) داشته باشم و سپس در ادامه به سئوال شما پاسخ بگویم. امام علاوه بر ذکاوت و هوشمندی که در اداره امور داشتند، فوقالعاده به نیازهای جامعه توجه میکردند و در تأسیس بعضی از نهادها بر اساس نیاز روز، دستور صادر میفرمودند. امام به شدت از کارهای تشریفاتی و ظاهرسازی بدشان میآمد و دوست داشتند که کارها به صورت واقعی و حقیقی برگزار شود. در فرمایشات خود مستقیم و غیرمستقیم به آن اشاره داشتند و شاید به خاطر ساختار شخصیتی خود امام بوده است. امام از یک اخلاص فوقالعاده و ارتباط فوقالعاده با خداوند برخوردار بود، لذا کاری را که انجام میداد دلسوزانه و از صمیم دل آن را دنبال میکرد. در حوزه تبلیغات اسلامی هم دنبال این موضوع بودند که علماء و روحانیون گردانندگان این مجموعه باشند تا این حقیقت اتفاق بیفتد، اما این که این سازمان با حوزههای علمیه و مراجع تقلید چقدر ارتباط دارد، به این برمیگردد که هویت این سازمان به ارتباط با علماء و مراجع تقلید و روحانیون است، نه این که ما در تشکیلات و ساختار این سازمان به عنوان مثال معاونتی به این عنوان داشته باشیم که شما وظیفه دارید که با مراجع تقلید و روحانیون ارتباط داشته باشید، اینگونه نیست. این سازمان ماهیتا اگر با حوزههای علمیه و علما ارتباط نداشته باشد نمیتواند کار خود را دنبال کند. با توجه به اینکه ماهیت کار هم حوزهای است، ارتباط با این مجموعه همیشه وجود داشته و برای پیشبرد کار این سازمان ضروری است. از آن سو مراجع تقلید و حوزهها این مجموعه را یک مجموعه دینی و در جهت تبلیغات دینی-اسلامی شناختهاند و به خودی خود با ما در ارتباط هستند. این سازمان ارتباط خوبی با حوزه علمیه و شخصیتهای مطرح در حوزه دارد و بر این امر تاکید و اصرار هم دارد.
سؤالی که در بخشی از جامعه وجود دارد این است که با وجود نهادی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بر طبق قوانین موضوعه کشور، وظیفه قانونی نظارت و اداره امور فرهنگی و مسائل مرتبط به حوزه کتاب و فیلم و موسیقی و... را دارد، تاسیس سازمانی چون «سازمان تبلیغات اسلامی» از چه ضرورتی برخوردار بوده است؟
با توجه وسعت کشور ما و گستردگی جغرافیایی، حجم جمعیتی و تنوع فرهنگی آن، نفس تعدد مجموعههای فرهنگی مشکلساز نیست، حتی من معتقدم که هنوز هم اگر مجموعه فرهنگی جدیدی را هم داشته باشیم، فعالیتهای فرهنگی را مختل نمیکند. زیرا کشور ما ظرفیت آن را دارد و وجود نهادهای فرهنگی متعدد فینفسه مشکلساز نیست. از نظر فکری و فرهنگی قرارگاه و منشأ ما، مقام ولایت است، اما مشکل جای دیگری است. اگر این مجموعهها از یک قرارگاه دستور میگرفتند و کار را از نظر اجرایی پیش میبردند و تقسیم کار صورت میگرفت و به عنوان مثال حوزه فعالیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به طور مشخص روشن می شد و بدین سان سازمان تبلیغات اسلامی دیگر در این حوزه ورود نمیکرد و متقابلا با تبیین موارد ذیل سازمان تبلیغات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن حوزهها ورود نمیکرد، شاهد تداخل و برخی موازی کاریها نبودیم. البته در کنار این دو مجموعه متولی فرهنگ عمومی کشور، نهادهای دیگر و تشکلهای مردمی هم وجود دارند که نباید از تاثیرگذاری آن در عرصه فرهنگی غافل شد. بنابراین به نظر من اگر مشکلی وجود دارد در این قرارگاه اجرایی است و اینکه تقسیم کار صورت نمیگیرد و احیانا بعضی مواقع در مأموریتهای همدیگر دخالتهایی صورت میگیرد. این ایراد هم اکنون وجود دارد و باید برطرف شود. به عنوان مثال سازمان تبلیغات از بدو تأسیس تا سالهای اخیر در حوزه فعالیتهای قرآنی فعال بوده و با بدنه نیروهای قرآنی در ارتباط بوده و آموزش و تربیت داده و بر چاپ و نشر قرآن نظارت داشته است. اما ناگهان مجموعه دیگری در وزارت ارشاد تحت عنوان «معاونت قرآن و عترت» ایجاد میشود، مجموعهای که تا آن زمان فعالیت قرآنی نکرده و با نیروها در ارتباط نبوده است. شاید امکانات و اعتباراتی که در اختیار دارد بیش از ما بوده و از قضا این تاسیس جدید موجب اخلال در کار ما شده و این یک واقعیت است. در ارزیابیها مشخص است که نه آن ها به نتایج مشخصی میرسند و نه امکاناتی که باید در اختیار ما باشد تا کار به نقطه مطلوب و قابل قبولی برسد، به سرانجام میرسد. نیت آنها بد نیست، اما چه خوب بود که این کار با هماهنگی صورت میگرفت و یا این که تقسیم کار انجام میشد. اما این روحیه وجود ندارد. نقص در وجود نهادهای فرهنگی متعدد نیست، بلکه نقص در عدم هماهنگی و توزیع درست وظایف و نگاههایی است که از سر سوز و اخلاص و پیشبرد کار باشد.
آیا مجمع، نهاد یا نشستهایی برای ایجاد هماهنگی بین نهادهای مسئول در حوزه فرهنگ عمومی در کشور وجود دارد تا در آن سیاستهای فرهنگی و اجرایی تبیین شود و هماهنگی های لازم به عمل آید؟
تاکنون نبوده است، اما در یکی دو سال اخیر نهادهای فرهنگی، تحت اشراف دفتر مقام معظم رهبری جلساتی را با هم برگزار میکنند، اما وزارت فرهنگ شامل آن نیست فقط نهادهای زیرمجموعه رهبری هستند و این نواقص را در آنجا برطرف میکنند. حتی تفاهم نامهها، جلسات و شوراهایی ایجاد شده ولی هنوز در مرحله اجرایی قوت لازم را نگرفته است. در استانها هم این جلسات برگزار شده تا با هم هماهنگ شده و هم پوشانی لازم را داشته باشند.
موضوع دیگری که در زیر مجموعه «سازمان تبلیغات اسلامی» جای گرفته است، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است که در زمینه سینما و تئاتر و هنرهای معاصر فعالیت میکند. خوب این هنرها برخلاف هنرهای تجسمی چون معماری و حتی موسیقی، پیشینهای در فرهنگ ایرانی-اسلامی ندارند. سازمان در این زمینه چه سیاستگذاریهایی را در پیش گرفته است تا بتواند با توجه به اهدافش، در حوزه این دسته از هنرها ورود کند؟
ما هیچوقت با ابزاری که از غرب آمده و در اختیار هنر و هنرمند قرار گرفته، دعوا نداشتهایم. این ابزارها گناهی ندارند. لذا در سازمان و در حوزه هنری، دیدگاه برخورد با ابزار و امکانات حاکم نیست و دیدگاه این سازمان همان دیدگاه امام است که در بدو ورود خود به کشور بعد از پیروزی انقلاب فرمودند ما با سینما مخالف نیستیم ما با فسادی که در سینما اتفاق میافتد مخالفیم. دقیقا نگاه سازمان تبلیغات هم نگاه امام و رهبری است. اما این سازمان در محتوا و آنچه در حوزه سینما تولید میشود، حرف جدی دارد. لذا ملاحظه میکنید که اخیرا این سازمان در این حوزه ورود پیدا کرده و اکران بعضی از فیلمها در سینماهایی متعلق به این سازمان، ممنوع شده است.
در کل سه دیدگاه میتوان برای هنر ترسیم کرد. یک دیدگاه اینکه نباید برای هنر و هنرمند قانون وضع کرد و کسی کاری به مجموعههای هنری نداشته باشند و اجازه دهند که هرطور تولید کردند و اندیشیدند، به جامعه عرضه کنند و جامعه خطکشی و قالبی نباشد. این نگاه اکنون در غرب رایج است که اصطلاحا میگویند «هنر برای هنر». اینکه هنر تراوش یک نوع نبوغ از مغز و فکر انسان است و کسی نباید برای آن حد و حدود تعیین کند. در کشور ما این دیدگاه مورد قبول نیست. زمانی میتوان آن را قبول کرد که این فکر و اندیشه دچار آلودگی نشده باشد، آلودگی سودجویانه، اخلاقی و سیاسی. هم اکنون در دنیا، هنر ابزاری در اختیار انسانهای سودجو، زورگو و قدرتمند است. دیدگاه دوم این که بگویند هنر برای هنر نیست، بلکه هنر برای انسان است. بحث ما این است که نگاه شما به انسان چیست انسانی که بسته به شرایط ارزش دارد. این نوع هنر هم مورد قبول نیست. به عنوان مثال شما ببینید رویکرد غربیها به موضوع انسان را. آنها برای انسانی که در غرب زندگی میکند چه ارزش و اهمیتی قائل هستند و در عوض در کشورهای خاورمیانه هر تعداد انسان بی گناه کشته شود-حالا بوسیله آنها یا بر مبنای سیاست هایی که آنها اعمال می کنند- ایرادی ندارد! پس نمیتوان زیر بار هنری رفت که به صورت مطلق برای انسان است.
در کشور ما هنر مورد قبول در دیدگاه سوم برای انسان آرمانی، متعالی و رشدیافته است، یعنی هنر در اختیار انسانی قرار گیرد که در مسیر رشد یافتگی قرار میگیرد و در تعالی او تأثیر داشته باشد. اگر هنر نتواند در تعالی انسان موثر واقع شود، مورد تأیید نظام ما نیست. در غرب و اروپا هنر در جهت به قهقرا کشیدن انسان استفاده میشود. اگر بخواهم به طور خلاصه توصیف کنم باید بگویم که ما دو دسته هنر داریم؛ هنر پیرو و هنر پیشرو. در هنر پیرو هنرمند دنبال خواستههای توده مردم است، مانند قانونگذاریهایی که در غرب صورت می گیرد که اساس بر آن است که نباید خلاف میل و خواسته مردم، قانونی وضع شود. دلیل شان هم این است که مردم با قانونی که مخالف روحیه و علایق آنها باشد، مخالفت میکنند. مثلا میگویند شرب مشروبات الکلی بلامانع است اگر قانونگذار قانونی مغایر این وضع کند، قانون شکسته میشود. یعنی همانطور که در حوزه قانون طبق خواسته مردم عمل میکنند در حوزه هنر هم اینگونه است. برای اینکه محصول هنری رواج داشته باشد طبق میل مردم هنرنمایی میکنند مانند فیلمهایی که تولید میشود، در حالیکه آنها غافل هستند که توجه به بخش طبیعی و شهوانی انسان نیاز به استفاده از ابزار هنری نیست. اگر انسان را ول کنید خودش دنبال آن میرود و نیازی به هل دادن او نیست.
به نظر میرسد در حوزه اکران فیلمهای سینمایی یک رویه ثابت و مشخص وجود ندارد. سینماهای تحت نظارت حوزه هنری برخی از فیلمهایی مورد تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تایید نمیکنند و مواردی از این دست. میخواهیم بدانیم که این روندها و رویکردهای بعضا متضاد از کجا ناشی میشود؟
در برخی از موارد، اعمال سلیقههای فردی، شخصی و گروهی و باندی است. متأسفانه در کشور ما همه چیز سیاسی است، حتی در حوزه مباحث فرهنگی خیلیها سیاسی عمل میکنند، در حالیکه اشتباه است و فرهنگ باید کار خود را بکند و روی سیاست هم سایه بیندازد نه اینکه برعکس باشد. گاهی اوقات منافع مادی در تولید محتوای فیلم هم اثرگذار است تا تولیدکننده درآمد بیشتری داشته باشد و به این موضوع فکر نمیکنند که با تولید این قبیل آثار هنری به معنویت، اخلاق، وحدت، انسجام و صفا و صمیمت جامعه لطمه میزنند و بنیان خانواده را تخریب میکنند یا نه؟ خوب با این اوصاف میببینیم که فیلمی یا اثری مجوز میگیرد، کسی که ناظر این موضوع هم است، خیلی اهل توجه و دقت نیست که با پخش این فیلم یا فلان اثر هنری چه لطمهای به بنیان خانوده زده میشود.
خوب چنان که پیش تر گفتم، سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری، «هنر پیرو» را قبول ندارد و «هنر پیشرو» را که جامعه و انسانها را تعالی میدهد، مورد تأیید قرار میدهد. از دیدگاه ما هنرمند نگاه خاص به طبیعت، انسان و خدا دارد و موجب پیشرفت انسان و جامعه میشود. هنر متعهد است و امام(س) هم تأکید داشتند و فرمودند که هنر باید متعهدانه باشد، یعنی هنرمند احساس مسئولیت کند و هنرش، انسان را از نقطهای به نقطهای دیگر -نقطه متعالی- برساند. نگاه سازمان تبلیغات اسلامی در بحث هنر، «هنر پیشرو» و «هنر برای انسان آرمانی» و «هنر برای زندگی معقول و رشدیافته» است.