پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

گفتگو با دکتر محمد مهدی عبد خدایی

حذف رقبا ، باعث نابودی وحدت

اصولاوحدت در چه ابعادی مطرح می شود؟چرا حضرت امام بر وحدت بر مشترکات وارزش‌ها تأکید داشتند ؟ آیا منظور ‌از وحدت این است که اصل وحدت در ایدئولوژی و عقیده بوجود آید؟ آیا وقتی مبنای فکری افراد با هم متحد بود و آن‌ها دارای اتحاد فکری بودند، نگاهش به جامعه نگاهی وحدت‌آمیز خواهد بود؟ در گفتگو با دکتر محمد مهدی عبد خدایی از یاران شهید نامی ایران ، شهید نواب صفوی به چند سوال پیرامون وحدت پاسخ داده شده که از نظر می گذرد:
آقای دکتر ضمن تشکر از قبول انجام گفتگو با سایت جماران اصولا وحدت در چه ابعادی مطرح می شود؟
- اولین مسئله در موضوع وحدت این است که گفته می‌شود "واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا"؛ شاید منظور این باشد که اصل وحدت در ایدئولوژی و عقیده بوجود آید. وقتی مبنای فکری افراد با هم متحد بود و آن‌ها دارای اتحاد فکری بودند، نگاه به جامعه نگاهی وحدت‌آمیز خواهد بود. بارها امتحان کرده‌ام که در دوره‌ای در قبل ازانقلاب، تهدیدهایی که به انقلابیون می‌کردند کم نبود. انقلابیون بدون تماس با هم و بدون هماهنگی با هم از یک وحدت فکری بسیار اثر گذاری برخوردار بودند. اگر چه ادبیات اقدام کنندگان تفاوت داشت؛ اما محتوی دارای یک وحدت و تبلور هماهنگ بود. مثلاً بعد از شهریور 1320 و جنگ جهانی دوم حرکت‌هایی در کشورهای اسلامی بوجود آمد. اخوان المسلمین در مصر و در سوریه، جمعیت اخوت الاسلامی در عراق، فدائیان اسلام در ایران و مسلمانان فداکار در ترکیه افراد مبارزی در الجزایر و تونس همه آن‌ها با یک هماهنگی خاص به مبارزۀ ضداستعماری روی آوردند. در حالی‌که دقیقاً از نظر فکری هماهنگ با مبارزین ایران در مورد استعمار هست؛ در حالی که همه هم مسلمان نیستند ؛ از برادران اهل سنت هم هستند. نواب صفوی شیعه است. لذا خاطره‌ای در این موضوع برای شما نقل می‌کنم: در سال 1332 نواب صفوی طبق دعوت اخوان المسلمین در "معتمر اسلام" که "مقدس" در آن تقسیم شده بود که قسمتی دست کشور اردن بود، و یک قسمتی از آن در دست اسرائیلی‌ها، توسط اخوان المسلمین تشکیل شد. این معتمر که شخصیت‌های کشورهای اسلامی در آن بودند، دارای یک هماهنگی فکری بود و البته دارای اختلاف فکری هم بودند. هماهنگی فکری از این جهت بود که آقای "جمال عبدالناصر" کتاب "ناسیونالیسم عرب" را نوشت و شاید به گونه‌ای استعمار نوعی ملی‌گرایی را دامن می‌زد تا نهضت‌های اسلامی بوجود آمده را کم‌رنگ نماید. حتی نسیم این شعار عبدالناصر بچه‌های اخوان المسلمین را هم گرفته بود. لذا وقتی در" معتمر اسلامی" صحبت از حمله به فلسطین می‌شد گفتند: حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین؛ تقریباً به نوعی وحدت اعراب را می‌خواستند؛ و نه وحدت عقیدتی را. وحدت عمومی را می‌طلبیدند. شاید هم وحدت زبانی. نواب صفوی برای من تعریف کرد: وقتی من دیدم آن‌ها در این موارد صحبت می‌کنند گفتم اگر افتخار به عربیت باشد من فرزند بهترین مرد عرب هستم. شما اگر از عرب پیامبر را بگیرید عرب بدون محتوی می‌شود. این را شهید نواب صفوی در سال 1332 در "معتمر اسلامی" گفتند. افتخار عرب به پیامبر و به اسلام است. اصلاً معنی ندارد که بگویند حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین؛ باید گفت که : حمله اسرائیل به سرزمین "اسلامی فلسطین". عظمت فلسطین به این است که سرزمین اسلامی باشد و تا زمانی هماهنگی در مبارزات از نظر فکری بوجود نیاید پیروزی حاصل نمی‌شود. این سخن با الله اکبر اخوان المسلمین روبرو شد و همه گفتند :حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی فلسطین؛ لذا می‌بینیم وقتی این وحدت فکری بوجود آمد حزب الله لبنان توانست اسرائیل را شکست بدهد. معنی آن این نیست که لبنان سرزمینی از اسرائیل را به تصرف خود درآورد؛ بلکه همین که در برابر اسرائیل و در برابر بمب‌های آن کشور شکست نخورد و خواسته اسرائیل برآورده نشد، خودش یک پیروزی است. این را می‌گویند "وحدت" وحدت فکری. وحدت ایدئولوژیک، وحدت عقیدتی؛ به همین جهت تلاش اسلام و تلاش قرآن و پیامبر اکرم و ائمه معصومین و در عصر حاضر حضرت امام خمینی (رض) بوده است که وحدت عقیدتی را بوجود آورند. وقتی وحدت عقیدتی بوجود می‌آید، استنباط‌ها هم در آن وحدت بوجود می‌آید؛ و سلیقه‌ها هم کنار می‌رود. اگر این وحدت خالص باشد باعث پیروزی می‌شود. این کلام حضرت امام است.
آقای دکتر منظور از وحدت خالص چیست؟
وقتی حضرت امام خمینی (رض) موضوع وحدت عقیدتی را در کنار وحدت های دیگر مطرح می کند و وقتی در جامعه ای وحدت عقیدتی بوجود می‌آید، استنباط‌ها هم در آن وحدت بوجود می‌آید و طبعا سلیقه‌ها هم کنار می‌رود. اگر این وحدت خالص باشد باعث پیروزی می‌شود.که دیدیم این اتفاق در مورد پیروزی انقلاب اسلامی حادث گردید. این کلام حضرت امام است .وحدت خالص مورد نظر امام این بود .اگر همین وحدت تبدیل به برتری‌جویی، حذف رقبا شود، این وحدت باعث نابودی می‌شود. به نظر من اینکه اسلام می‌گوید "واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا" تلاش اسلام این است که یک وحدت عقیدتی در جهان بوجود آید. که این وحدت عقیدتی پرخاشجو باشد در برابر استعمار و امپریالیسم. به همین جهت است که پاره‌ای از اندیشمندان امروز حرکت‌های مردمی منطقه را وقتی تحلیل می‌کنند چرا می‌گویند نشأت گرفته از ایران است؟ برای اینکه ایران اولین کشوری است که توانست با نام اسلام و با نام دین و با نام قرآن انقلاب را به پیروزی برساند و برای کشورهای اسلامی الگو شد. اگر چه ایران هیچ‌گونه دخالتی در موضوع این کشورها نداشت و اگر وقتی حضرت امام فرمود: انقلاب مرزها را باز می‌کند و صادر می‌شود عده‌ای از روشنفکران خندیدند و گفتند: همین امر باعث حمله عراق شد؛ اما امروز پس از سی و دو سال که از پیروزی انقلاب می‌گذرد می‌بینیم که مردم ما از نظر فکری در مبارزه با استکبار از مردم بحرین، یمن، تونس، مصر، مراکش و الجزایر هماهنگی دارند. چون ریشه این وحدت در عقیده است. گروه‌های داخلی اگر بخواهند پیروز شوند و اگر بخواهند مخالفینی که یا با واسطه و یا بدون واسطه به طبل قدرت‌های خارجی را به صدا درآورند و از جلوی راه حرکت‌های اسلامی بردارند باید چنان به ریسمان اسلام بچسبند و همه هََم و غم آن‌ها اسلام و قرآن باشد در غیر این‌صورت وحدتی بوجود نمی‌آید. به همین جهت می‌بینیم: مولوی می‌گوید:
در میان من و معشوق همین است حجاب
وقت آن است این پرده به یک سو فکنیم
پرده خودخواهی‌ها، پرده عوام فریبی‌ها، پرده آنچه را که شرع مقدس فراهم کرده کنار زنیم و همه با هم باشیم همانگونه که حضرت امام در ابتدای انقلاب می‌فرمود: «همه با هم»، همه آن‌هایی که ضد استبداد هستند بیایند و با استبداد بجنگند اگر چه همه طرفدار براندازی نیستند؛ اما در یک موضع وحدت دارند و آن مبارزه با استبداد است. و انقلاب اسلامی پیروز نشد مگر اینکه از وحدت همه اقشار مردم برخوردار بود. خدا نکند سلائق شخصی بر عقاید زیربنایی اثر بگذارد و اگر سلائق شخصی بر عقاید زیربنای اثر بگذارد باید عمر وحدت را تمام شده دانست. امیدواریم وحدت فکری، وحدت عقیدتی، که ایجاد نگاه وحدت در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... می‌کند در جامعه ما رشد کند و بالنده باشد.
حضرت امام تأکید بسیاری بر وحدت قومی و ملی داشتند نظرشما در این زمینه چیست؟
-- تا قوم را چه معنا کنیم؟ اشاره صریح قرآن کریم است که وحدت را در کرامت انسانی می داند . اما در اینکه همه بشرها از نظر بشریت وحدت دارند، این را هم حضرت علی (ع) در فرمانش به مالک اشتر می‌گوید که مالک: به مصر می‌روی عده‌ای مسلمانند و برادر تو هستند، عده‌ای مسلمان نیستند در بشریت با تو شریک هستند؛باید نگاه بالاتری داشته باشی. به انسان به عنوان یک انسان نگاه کن. وقتی ما انسان را به عنوان یک انسان نگاه کنیم علی گونه با همه وحدت پیدا می‌کنیم و همه اقوام را انسان فرض می‌کنیم. یعنی نژاد سرخ، سیاه، زرد و سفید و ... همه را در یک چارچوب و آن هم انسانیت می‌بینیم.
فکر می کنید که چرا برای تبیین بیشتر موضوع وحدت ،حضرت امام تأکید بر وحدت بر مشترکات وارزش‌هایی داشتند ؟
-- وقتی تأکید امام در تأکید بر ارزش‌ها و مشترکات بوده باید ببینیم که ارزش‌ها چیست؟ ارزش‌های ما ارزش‌های عقیدتی است. ارزش‌های اسلامی است. ارزش‌های دینی است. لذا غیر از این‌ها ما ارزشی نداریم. سنت‌های خوب هم آنچه را که مذهب پذیرفته است قسمتی از ارزش‌ها است؛ حضرت امام همینکه می‌فرمایند وحدت در ارزش‌ها آنچه که در عالم انسانیت و عوائد انسانی ارزش قرار گرفته همه باید از او اطاعت کنند و همه باید زیر آن چتر باشند. و وقتی همه زیر چتر ارزش‌های خداگونه بودند، وحدت پیدا می‌کنند.
در نگاه امام وحدت یک استراتژی ثابت بوده نه یک تاکتیک ...؟
کاملاً درست است. یک استراتژی بود چرا که امام دیدگاه بلندی نسبت به وحدت دارد. استراتژی امری ثابت و دائمی است و موضوع وحدت همواره در باور امام بود. تاکتیک نبود چرا که تاکتیک براساس شرایط زمان اتخاذ می‌شود؛ پس در نگاه امام موضوع وحدت یک استراتژی بلند مدت بود که براساس باور قلبی ایشان شکل گرفت.
آقای دکتر در آستانه سی سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم لطفا ارزیابی خود را از موضوع وحدت در این سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیان فرمایید؟
- البته ارائه تحلیل در این زمینه نیازمند تعمق بیشتری است چراکه در این موضوع ما دچار نوسان بوده ایم ؛ اما مایل هستم موضوع را اینگونه تبیین کنم که : تحلیل این­که انقلاب چگونه پیروز شد، آیا بر اساس وحدت بود و شخصیت شاه از نظر روانشناختی چگونه افول کرد، تقریباً مثنوی هفتاد من کاغذ شود. البته باید گفت که در کنار وحدت عامه مردم برای ایجاد انقلاب ، در حقیقت حکومت دیکتاتوری شاه ، به یک بن­بست اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رسیده بود. حمایت­های شاه از حزب جمهوری­خواه در زمان نیکسون، نزدیکی شاه بعد از شکست نیکسون به کندی و بعدها نزدیکی اش به جرالد فورد و دیگران، زمینه­هایی فراهم کرد که شعار حقوق بشر دروغین کارتر در شخص شاه ایجاد وحشت کند. به­علاوه شاه مشاورین خود را از دست داده بود. مانند اشرف، اسدالله عَلَم، و ... مسئله دیگر در افول شاه ، بروز دروازه­های باز در آنزمان بود. در حقیقت بدنه حاکمیت شاه به­گونه­ای بود که قدرت جذب دلارهای نفتی بعد از جنگ اعراب و اسرائیل که نفت به­شدت گران شد را نداشت؛ و دلارهای نفتی به­عنوان تورم در دلار وارز تبدیل به بازار مصرف شد. خود این دلارها که وارد بازرهای مصرف شد، توقعاتی در جامعه به­وجود آورد. که بعد از بازگشت نفت به قیمت اولیه­اش، استخراج نفت از صحرای سینا ، مطرح شدن نفت شمال، و بورس نفت مجموعه این­ها اقتصاد ایران را در زمان هویدا فشل کرد. حتی تلاش­های شاه برای جلوگیری از مصرف زدگی بجایی نرسید. به­طوری که آقای دکتر شریعتی نوشتند: از سال 1346 تا 1351 حتی مصرف لوازم آرایشی خارجی در ایران پنجاه برابر بیشتر شده بود! شاید دکتر شریعتی از نظر جامعه­شناسی به آن نگاه می­کند که درست هم هست اما نگاه دوم اوبه مسئله اقتصادی است. این پنجاه برابر شدن با کدام دلار پنجاه برابر شد؟ و چگونه بازگشت؟ وقتی به جزیی از نیازهای جامعه نگاه می­کنیم می بینیم که این­گونه اتفاق افتاد. پس در بقیه موارد هم همین­گونه بود. انتظاراتی در جامعه در آن زمان به­وجود آمده بود؛ که با یک چرخش اقتصادی با بن­بست روبه­رو شد. مواردی از قبیل : هجوم مردم به شهرهای بزرگ، گسترش بی­رویه شهرها، وعدم رشد تولید، مصرف کالاهای خارجی، نوسان قیمت نفت در آن روزها ، گرم شدن اروپا از مجموعه عواملی بودند که در زیر بنای اقتصادی اثر داشت. البته نمی­توان گفت که این اثرها، اثرهای اصلی هستند. در جامعه ما مسائل سنتی وجود داشته و دارد ؛ بعد از شهریور 1320 جامعه ما به آن­چه که رضاخان می­خواست، لباس عمل نپوشید. رضا خان پس از این که دانشگاه­ها را احداث کرد تلاشش این بود که دین را از صحنه زندگی مردم حذف کند. حتی وقتی که دانشکده معقول و منقول را که بعدها به دانشکده الهیات تبدیل شد را ساخت، برای این بود که روحانیت ایران را از متن زندگی مردم بیرون بکشد. دانشگاهی که رضاخان ساخت دلش میخواست به نوعی اساتید، دانشجویان را تربیت کنند که حافظ سلطنت به قول خودش هخامنشی و یا 2500 ساله باشد. درحالی که شرایط جهانی بهمراه ارتباطات جهانی، پیدایش تفکرات نو شامل سوسیالیسم انقلابی، سوسیالیسم دموکراتیک ، ناسیونال سوسیالیسم ، سوسیالیسم مذهبی، این تفکرات در دنیا به­عنوان تفکرات روشنفکری مطرح شده بود حاصلی بود از دانشگاه­های ایران که در آن تعبیه شد. برخلاف نظر شاه که دانشگاهیانی که بعدا جذب دیوان سالاری دولتی شدند، طرفدار شاه باشند، در دانشگاه­ها به­عنوان روشنفکران مخالف شاه درحال تربیت بودند. چه آن­هایی که سوسیالیسم انقلابی را درس می­دادند و اساتید حزب توده بودند؛ و چه آن­هایی که سوسیالیسم دموکراتیک را درس دادند مانند اساتیدی با تفکراتی سوسیالیسم دموکراتیکی مثل کریم سنجانی و زیرک­زاده ....؛ و چه آن­هایی که ناسیونالیسم سوسیالیسم را درس می­دادند و افکارشان مثل پزشک پور، آملی و احزابی مثل ملت ایران و ... ؛ چه آن­هایی که طرفدار سوسیالیسم مذهبی بودند، مثل محمد نخشب، مرحوم دکتر شریعتی، مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم یدالله سحابی و ... همه این اساتید علیه بافته­های فکری سلطنت و ناسیونالیسمی که از غرب به خاورمیانه آمده بود و نسیم آن نیز به ایران رسیده بود، مخالف بودند.

لذا آن­چه که در دانشگاه­های ما تربیت می­شد کسانی بودند که علیه نظام سلطنتی مخالف می کردند. اگر چه هضم در حاکمیت سلطنتی شده بودند اما این مسائل موجب شد که دانشگاهیان ما مجموعاً مخالف سلطنت باشند. از طرفی در حوزه­های دینی شخصیتی مانند آیت الله بروجردی، آیت­الله صدر، آیت­الله خوانساری و بعد از آن ها نیز امام (رضوان الله تعالی علیه)، طلابی را تربیت ­کردند که مخالف حاکمیت شاه و سلطنت بودند. مرحوم آیت­الله بروجردی توانسته بود به تمام اقصی نقاط کشور روحانیونی­ اعزام کند که افکار نویی در برابر سلطنت داشتند. مخصوصاً این­که می­دیدند قانون اساسی که مشروطیت تثبیت کرده، اجرا نشد. هماهنگی ذهنی نامرئی(نوعی وحدت) بین دانشگاهیان و طلاب حوزه­های علمیه به وجود آمد. که می­توانیم بگوئیم که همه آن­ها مذهبی خالص بود. خیر؛ چون مذهب پایگاه اجتماعی وسیعی­ای در جامعه داشت.

لذا وقتی امام (رض) ناقوس مخالفت با شاه و سلطنت را سرداد هم دانشگاهیان و هم روحانیان هماهنگ با این جریان شروع به مخالفت کردند . دستگاه جهنمی ساواک هم نمی­توانست جلوی این پدیده را بگیرد. چون محرم و صفر را داشتیم. ماه رمضان و منبر داشتیم. آموزه­های شیعی هم همین بود. وقتی روحانی بر منبری صحبت می­کرد و می­گفت دو نفر آمدند از مدینه یکی به دیدار مامون و یکی به دیدار امام رضا (ع)، امام رضا در آموزه­هایش گفت: که تو نمازت را باید تمام بخوانی، این نمازش باید کسر باشد، چون این به نیت ظالم آمده و سفرش سفری حرام است و تو به نیت دیدن امام عادل آمدی و سفرت حرام نیست؛ این آموزه­های مذهبی چه در دانشگاه ، چه پیشه­ور ، چه در کارگر و ... اثر خوب می­گذاشت. لذا حاکمیت از نظر اقتصادی هم درحال ریزش بود. از نظر فرهنگی و دانشگاهی درحال ریزش بود. تبلیغات روحانیت که سکان اعتقادی جامعه­ را در دست داشت و مساجد و هیئت­ها و تکایایی را در دست داشت، مجموعه این­ها مخالف بودند. عدم شعور حاکمان آن روز و عدم درک مشاوران شاه، مسائلی که زیر پوست جامعه می­گذاشت، شرایطی به­وجود آورد که شاه در برابر هجمه های شدیدی که به نام دین و به نام روشنفکری و به­نام این­که سلطنت یک موهبت الهی است که به شاه عطا شده، این چیزها را مسخره بداند. بین آموزه‌های مذهبی و هم آموزه‌های دانشگاهی هماهنگی نامرئی به وجود آوردند که در این هماهنگی نقش امام خمینی (ره) به عنوان یک رهبر نقش عالی و آگاهی بخش و وحدت آفرین بود. نقش امام از شرایط اجتماع نقش منحصر به فردی بود. که دیگران آن را متوجه نبودند. لذا می‌بینیم که قبل از انقلاب حرکت و مکان جریان به دست شخصیتی افتاد که هم فیلسوف بود و هم کلام خوب می‌دانست هم فقه و هم تفسیر خوب می‌دانست. هم زبان دانشگاهی را می‌فهمید و هم زبان توده مردم و زبان حوزوی‌ها را خوب می‌دانست و از همه مهمتر مبانی ایجاد وحدت فکری و اجتماعی و سیاسی جامعه را بخوبی می شناخت. این ها در حقیقت برجستگی یک رهبری بود که توانست از سال 1342 به بعد زمینه‌های نارضایتی جامعه را فراهم کند و جایگزینی یک ایدئولوژی پویایی ‌های فراوان در برابر ایدئولوژی ناسیوسیالیستی برآمده از غرب را به وجود بیاورد و در جامعه یک اعتماد به نفس به وجود آورد، که می‌تواند جامعه نظامی را تغییر بدهد. و شخصاً خودش از نظر اراده و اتکا به نفس برجستگی‌های خاصی داشت به همین جهت زمینه‌های انقلاب را شما باید در تشیع و آموزه‌های تشیع و آموزه‌های امام که منطبق با تشیع بوده از سال 1340 به بعد ببیند. و این ها عواملی بود که سقوط شاه در سال 1357 را رقم زد. اعتقادات شیعی مردم باعث به ثمر رسیدن انقلاب در جامعه ایرانی بود. زمینه‌های تشیع در جامعه ایرانی وجود داشته و حضرت امام با آگاهی توانسته از این زمینه‌ها استفاده کند. این‌ها علل سقوط شاه بود. مسائل اقتصادی ، مذهبی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، مخالف ایران با استعمار، مبارزات ایران با استعمار سنتی و استعمار نو و استعمار فرانو، با مجموعه این‌ها دست به دست هم داده در یک مقطع خاص انقلاب پیروز شود.
در کنار رشد فزاینده وحدت میان همه اقشار و گروهها برای سرنگونی دولت شاه ، نوزایی درونی حکومت شاه هم کم شد وبخاطر درآمد های نفتی به سمت مصرف‌زدگی رفت. جامعه‌زایش خود را از دست داد؛ زایش در تولید را از دست داد؛ و از نظر تولید نازا شد و به سمت مصرف رفت. ذخائر را اگر نخرند توقعات جامعه سرجایش است ولی جامعه ناراضی است. پس جامعه عصیان می‌کند که مسائل دیگری هم پیش می‌آید. البته سقوط شاه پارامترهای مهم دیگری هم داشت.
پارامترهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گوناگونی هم داشت. روحیه ضعیف شاه هم جزو عوامل مهم بود. گسست نسلی بین حکومت و مردم و از نظر فرهنگی یعنی حوزوی و دانشگاهی. شاه هم نمی‌توانست تلاشی بکند چون آگاه نبود. در حقیقت دولت در یک مسند اعمال قدرت نشسته بود و گمان می‌کرد زمان اعمال قدرت به مانند سابق یعنی سال‌های 1320 است در حالی که زمان تغییر کرد. ارتباطات جمعی تغییر کرد. نظام بین‌الملل تغییر کرد. دیکتاتوری‌هایی مثل حکومت شوروی از درون در حال پوکیدن بود. سوسیالیسم داشت شکست می‌خورد. سرمایه‌داری با سردرگمی مواجه بود. شرایط قبل از شهریور 1320 دیگر وجود نداشت. عدم درک حاکمیت از شعور بالایی که در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی به وجود آمده بود باعث مرگش شد . شعور بالایی درنزد دانشگاهیان و حوزوی ها به وجود آمده بود. چگونه است وقتی که امام دستور می‌دهد اعتصاب کنند، ادارات و روحانیت و پیشه‌وران و کارگران و همه بصورت هماهنگ اعتصاب می‌کنند؟ این دارای زمینه‌های محیطی بسیاری است . هماهنگی‌های فکری قبلی به طور نامرئی و به دور از چشم آگاهی و ساواک و حاکمیت در جامعه جاری و ساری بود و به صورت خود جوش به وجود آمد. شرایط تفکرات جهانی، مجموعه کتب و انتشاراتی که صورت می‌گرفت، ترجمه‌ها، جامعۀ روشنفکری و جامعه روحانی ما را تقریباً با هم هماهنگ کرد. تقابل جامعه و حکومت در عرصه‌های فرهنگی، و سیاسی نیز قابل توجه است. در این شرایط حضرت امام با تشخیص درست و بموقع ضعف های شاه و مشاهده قدرت ملت در برقراری حکومت اسلامی با ایجاد وحدت بین همه مردم و حتی گروهای غیر اسلامی توانست به تشکیل نظام جمهوری اسلامی مبادرت کند. بطور عام وحدت شاخصه پیروزی انقلاب بود.









 
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.