من از آقایانى که در صدا و سیما هستند این توقع را دارم که مسائل را روى مسائل شخصى هیچ وقت نبرند. مسائل، روى مسائلِ مصلحت دولتى خودمان، مصلحت کشور خودمان باشد، یک کسى را من ازش ناراحت هستم، حالا بیایم در صدا و سیما مثلًا چه بکنم، که این چطور است! این با مصلحت کشور مخالف است. ما باید مسائل را اسلامى با آن برخورد بکنیم، اخلاق اسلامى داشته باشیم. و یک وقت خداى نخواسته درصدد کوبیدن یک کسى، درصدد بزرگ کردن بىجاى کسى، کوچک کردن بىجاى کسى، درصدد این مسائل نباید باشیم، ما باید نظرمان بالاتر از این معانى باشد.کسانى که متکفل صدا و سیما هستند، اینها امانتدار کشور اسلامى هستند. این با جاهاى دیگر فرق دارد، با یک وزارتخانه فرق مىکند. اینها مسائلى هستند که یک وقت مىبینید پخش مىشود، در تمام دنیا پخش مىشود، مسأله به دست آنها مىرسد، هزار جور بساط درست مىکنند. باید به این خیلى توجه بشود که موازینْ اسلامى باشد.
حضرت امام خمینی در 17 دى 1362 در جمع اعضاى شوراى سرپرستى صدا و سیما نکاتی را درباره این نهاد خاطرنشان کردند.ایشان دربخشی از سخنان خود تصریح کردند:من از آقایانى که در صدا و سیما هستند این توقع را دارم که مسائل را روى مسائل شخصى هیچ وقت نبرند. مسائل، روى مسائلِ مصلحت دولتى خودمان، مصلحت کشور خودمان باشد، یک کسى را من ازش ناراحت هستم، حالا بیایم در صدا و سیما مثلًا چه بکنم، که این چطور است! این با مصلحت کشور مخالف است. ما باید مسائل را اسلامى با آن برخورد بکنیم، اخلاق اسلامى داشته باشیم. و یک وقت خداى نخواسته درصدد کوبیدن یک کسى، درصدد بزرگ کردن بىجاى کسى، کوچک کردن بىجاى کسى، درصدد این مسائل نباید باشیم، ما باید نظرمان بالاتر از این معانى باشد.کسانى که متکفل صدا و سیما هستند، اینها امانتدار کشور اسلامى هستند. این با جاهاى دیگر فرق دارد، با یک وزارتخانه فرق مىکند. اینها مسائلى هستند که یک وقت مىبینید پخش مىشود، در تمام دنیا پخش مىشود، مسأله به دست آنها مىرسد، هزار جور بساط درست مىکنند. باید به این خیلى توجه بشود که موازینْ اسلامى باشد.
سخنرانى [در جمع اعضاى شوراى سرپرستى صدا و سیما (لزوم اصلاح برنامهها)]
زمان: صبح 17 دى 1362/ 3 ربیع الثانى 1404
مکان: تهران، جماران
موضوع: نقش صدا و سیما در ترویج اسلام و چهره ایران، و لزوم اصلاح برنامههاى آن
حضار: اعضاى شوراى سرپرستى صدا و سیما
بسم اللّه الرحمن الرحیم
لزوم توجه به کیفیت و محتواى برنامههاى صدا و سیما
من از اولى که انقلاب پیروز شد و این امور به آقایان واگذار شد، راجع به صدا و سیماى جمهورى اسلامى خیلى پافشارى داشتم که مسائلى که آنجا طرح مىشود، و وضع آنجا یک وضعى باشد که خودش مروّج اسلام باشد. اول هم بدتر شلوغ بود، خیلى خیلى ناگوار بود. زمانى که قطب زاده هم بود به ایشان من سفارش کردم که شما این موسیقىها را بردارید، این چیزهایى که نمىتوانید جدا کنید از هم، اصلش آن را نگذارید. ما یک کار حرامى را بکنیم که یک چیزى را مىخواهیم نشان بدهیم، این صحیح نیست، ایشان یا نتوانست یا نخواست، نشد. بعدش هم که اشخاص آمدند مکرر گفتند، که به ایشان هم گفتم که باید این طور باشد که این یک نمایشى از جمهورى اسلامى است، هم محتواى آن و هم کیفیت، در محتوا هم نواقصى بود، خیلى بهتر شده است، لکن باز هم اصل این طور [مطلوب] نیست که نیست، مثلًا بعض امور که لازم است گفته بشود یا کم گفته مىشود، یا گفته نمىشود. بعض امور که چندان لزومى ندارد خیلى تکرار مىشود، این باید یک جورى باشد که این وضع [را] نداشته باشد. و همین طور بعضى از آنهایى که مثلًا تئاترهایش مبتذل است خیلى، تئاترهاى تعزیهاى! من هر وقت باز مىکنم ناراحت مىشوم که اینها خیلى مبتذل درست کردهاند، تئاترهاى متعارفشان اکثراً خوب است. امّا اینهایى که به صورت تعزیهاى درمىآورند اکثراً یک چیز مبتذلى است،خلاصه انسان مشمئز مىشود از آن، حالا ممکن است در بین مردم یک عدهاى باشند که او را بخواهند، اما حالا من برداشت خودم است، این را نمایش دادن [در] آن وقت که جمهورى اسلامى این وضع را دارد یک قدرى سبک است براى جمهورى اسلامى، مسائل اساسى باید در آنجا گفته بشود. «اخبار» درست جمعآورى نمىشود از جهان. اخبار مثلًا تکرارى زیاد است؛ عمرشان را صرف مىکنند به همین تکرارهایى که کى باکى صحبت کرد، و کى با کى حرف زد و چى گفته این خیلى کوچک مىکند اینها را باید یک قدرى- حالا که آقایان هستید- اینها را باید ان شاء الله که به تدریج درست [بکنید] این راجع به این جهتش.
تکذیب نسبت نابجا به فرزند امام
راجع به افراد که در آنجا هستند، باید یک افرادى باشند که امین باشند، واقعاً این طور نباشد که مثلًا یک حرفهایى بروند در خارج بزنند که بر خلاف امانت است، مثلًا یک آقایى آمد اینجا راجع به اینکه سابقاً آقایان یک عدهاى بودند که در صدا و سیما بودند بعد هم من از باب اینکه دیدم با قانون اساسى مخالفت کردند، و یک وضعى پیش آوردند که به هم بخورد آنجا،- نمىگویم متعمّد بودند اما وضع این طور پیش آمد- که دنبال او من گفتم، به آقایان گفتم اینها را معزولشان کنید شما گفتید که نه خوب نیست معزول کنیم، خوب است که اینها استعفا بدهند. بنا بر این شد که استعفا بدهند بعد یک آقایى آمد به من گفت که براى چه شما گفتید استعفا بدهید، من هیچ یادم نبود، گفتم من یادم نیست، و گفتم نه گفتم یادم نیست حالا چه گفتم به او، از قرارى که شنیدم بعد آن آقاها رفتند بیرون، در حزب و در جاهایى حتى،- به من این جور گفتند من صحت و سقم [ش را] نمىدانم- تلفن به اطراف: که «احمد» دروغ گفته به ما، از قول فلانى! شما ببینید منزل ما را این طور معرفى کردند که احمد در اینجا از قول من دروغ مىگوید، آن هم یک همچنین دروغى، دروغى که شما مطلع مىشوید از واقعش، آقاى خامنهاى مطلع مىشود،- عرض مىکنم- مردم همه مطلع مىشوند، خوب این روى چه اساس بوده؟روى این اساس بوده است که احمد را بکوبند، احمد که کارهاى نیست، روى این اساس بوده است که اینجا را سبک کنند با یک چنین مسائلى. خوب، نمىدانم وضع چى است، اشتباه بوده است چه بوده است؟ من مترقّبم که آقایان در امور با تفکر صحبت کنند. این طور نباشد که مثلًا فرض کنید در باطن ذاتشان یک چیزى باشد، یک ناراحتى باشد، آن وقت یک دفعه بگویند که احمد از [قول] خمینى دروغى آمده به ما نقل کرده، و حال آنکه مسأله این طور نبوده. شما مطلعید، آقاى رئیس جمهور مطلعند، عرض مىکنم که ایشان مطلعند که من گفتم اینها را عزل کنید، البته نگفتم استعفا بدهند، گفتم اینها را عزل کنید براى اینکه خلاف قانون کردند، و وضع آنجا را چنین بوده است که به هم مىخورده است. بعد آقایان گفتند نه این خوب نیست و آقاى اردبیلى گفتند که این خوب نیست، آقایان استعفا بدهند، من هم گفتم خوب این طور بهتر است.
لزوم حفظ موازین اسلامى و آبروى افراد در صدا و سیما
البته من از آقایانى که در صدا و سیما هستند این توقع را دارم که مسائل را روى مسائل شخصى هیچ وقت نبرند. مسائل، روى مسائلِ مصلحت دولتى خودمان، مصلحت کشور خودمان باشد، یک کسى را من ازش ناراحت هستم، حالا بیایم در صدا و سیما مثلًا چه بکنم، که این چطور است! این با مصلحت کشور مخالف است. ما باید مسائل را اسلامى با آن برخورد بکنیم، اخلاق اسلامى داشته باشیم. و یک وقت خداى نخواسته درصدد کوبیدن یک کسى، درصدد بزرگ کردن بىجاى کسى، کوچک کردن بىجاى کسى، درصدد این مسائل نباید باشیم، ما باید نظرمان بالاتر از این معانى باشد.
کسانى که متکفل صدا و سیما هستند، اینها امانتدار کشور اسلامى هستند. این با جاهاى دیگر فرق دارد، با یک وزارتخانه فرق مىکند. اینها مسائلى هستند که یک وقت مىبینید پخش مىشود، در تمام دنیا پخش مىشود، مسأله به دست آنها مىرسد، هزار جور بساط درست مىکنند. باید به این خیلى توجه بشود که موازینْ اسلامى باشد.
باز هم این را تکرار مىکنم که موسیقىها باز کمى هست، باید اشخاصى که مطلعند اینها موسیقى هستند مشاهده کنند ببینند اگر یک چیزى را مىبینند موسیقىاش را نمىتوانید رد کنید، اصلش را رد کنید.
[آقاى محمد هاشمى [مدیر عامل صدا و سیما]: منظور غنا است؟].
همان را مىگویم [اگر] موسیقىِ حرام باشد.
آن چیزهایى که راجع به جنگ است اینها چیزى نیستند.
[آقاى محمد هاشمى: سرودها؟].
بله، اینها چیزى نیستند، اما گاهى هم هست که غناست.
[آقاى هاشمى: شما موارد خاصى که به نظرتان [هست]، اگر موارد خاصى را [در نظر دارید] معیّن کنید].
من نمىتوانم بگویم، من که نمىتوانم بنشینم پاى رادیو ببینیم چى مىگوید، اینجایش چطور است. این را باید خود شما آقایان، اشخاصى که مطلعند از آن، جدا کنند از هم، لا بد مىتوانند این را، وقتى هم که چیزى را مىخواهند [به پخش] بدهند، مىتوانند این را جداش کنند، اگر هم نتوانستند اصلش را کنار بگذارند ....
لزوم اصلاح تئاترهاى مذهبى
تئاترهایشان، نمایشنامههایشان، اینها را باید خیلى مواظب باشید که مبتذل نباشد.
گاهى سازنده است، واقعاً خوب است خیلى، غالباً من از این تئاترهایى که در ایران خودشان تهیه مىکنند به نظرم مىآید خوب است، لکن آن قسمش من نمىدانم چه جورى است که همان قسمى که تعزیه مىگیرند و چه مىکنند، ثناخوانى مىکنند و چه مىکنند، آنها به نظر من خیلى مبتذلند. حالا اگر دیگران بپسندند من حرفى ندارم اما به نظرم این جورى مىآید.
على أىِّ حال کلىِ مطلب این است که [صدا و سیما] یک بنگاهى است که سر وکارش با دنیاست، نه با ما، نه با ایران؛ یعنى مىتواند ایران را معرفى کند یک معرفى خوب به دنیا، و مىتواند معرفى کند معرفى بد به دنیا، این مىتواند بهانه دست خارج بدهد، مىتواند بهانههاى خارج را سلب بکند. این کاره است، یک چیزى که این کاره است آن وقت هم در ایران شما مىدانید همه دارند، رادیو همه دارند، دیگر نمىشود گفت یک خانه فقیر هست ندارد، پیشتر گوش نمىکردند من خودم هم گوش نمىکردم.
الآن هم علما گوش مىکنند، هم طلبهها گوش مىکنند، هم فقرا گوش مىکنند، هم دهاتىها گوش مىکنند، و هرجا هم سیماى جمهورى باشد آنجا هم همین طور است.
خوب علاوه اینها در خارج مىرود، پخش مىشود در خارج، و ما باید فکرى بکنیم که مبادا خداى نخواسته ما با دست خودمان براى دیگران بهانه درست کنیم، ما باید کوشش بکنیم اتکال به خدا بکنیم و دیگر هر چه هم شد ما مقصر نباشیم. عمده این است که ما فردا مىرویم پیش خدا مقصر نباشیم. نتوانستیم، غیر از نخواستیم است. اشتباه کردیم، غیر از این است که عمداً کردیم. این را باید جورى کنیم همچو باشد که وقتى آنجا مىرویم رویمان سفید باشد، و لو اینجا شکست بخوریم. شکست اینجا مهم نیست. به نظر من این چیزى نیست.
[آقاى هاشمى: ان شاء اللَّه اینجا هم شکست نمىخوریم]
متکى نبودن انقلاب به اشخاص
شکست توى کار نیست ان شاء اللَّه، اما گرچه من مىگویم مسأله این حرفها نیست، مسأله گذشته از این حرفها، و من به شما عرض بکنم گاهى وقتها بعضى از نزدیکان، دورها، اظهار نگرانى مىکنند که اگر تو نباشى چه مىشود. گفتم قضیه روى غلتکش افتاد، این دیگر تابع نیست که کى باشد کى نباشد. اینها همان طور که آنها خیال مىکردند که اگر حزب جمهورى را چیز بکنند و این آقایان به این عزیزى را ببرند این به هم مىخورد تمام مىشود، گفته بودند این را که یکى دو تا مانده این دو تا هم بروند، تمام است. خوب این از بىعقلىشان است، یا اینکه تشخیصشان غلط است، یا خیر عمداً مىخواهندبگویند براى اینکه تشویق کنند که آنها را هم بکشند. در هر صورت نه، این روى کار خودش افتاده است، رو غلتکش افتاده است و به دنیا معرفى شده است. دنیا هم حساب رویش باز کرده است، الآن دنیا روى ایران یک حساب خاصى، اصلًا حساب فحش بازکردن خودش مسأله است، چرا به جاهاى دیگر فحش نمىدهند این قدر همین فقط ایران است که چیز مىکند ایران است که ترور مىکند. یک جاهاى دیگر نیستند، هى در رأس همه ایران است هرجا هر چه واقع مىشود ایران کرده، این براى این است که الآن وحشت افتادهاند که مبادا اینى که مىگویند اینها که ما اسلام را مىخواهیم، واقع بشود. مبادا در کشورهاى دیگر هم برود این اسلام اینها مىترسند از این اسلام این اسلامى که قلدرها را از بین مىبرد، عرض مىکنم فاسدها را از بین مىبرد. عیاشىها را مىخواهد از بین ببرد.
شرابخورىها را مىخواهد از بین ببرد. خوب اینها ازش مىترسند یا بسیارى از اینها آن سرانشان این کاره هستند، خوب مىخواهند این اسلام نرود جاى دیگر این در ایران و لو هست در خودش خفه بشود. همین جا باشد ما هم ان شاء اللَّه دنبال این هستیم، ما که نمىخواهیم لشکرکشى کنیم به جایى، همه عالم مىدانند. و لو اینکه نمىگویند که صدام به ما تعدى کرده، مىگویند که نه، ایران، خوب حالا مىخواهد صلح کند چه بکند- چطور صلح کند، کى مىخواهد صلح کند کسى که الآن رفته با کردها مىخواهد بسازد که به ایران چه بکند. در صورتى که دروغ مىگوید به کردها، این با کردها ساختن، نمىسازد مىخواهد الآن کلاه سر کردها بگذارد، کردها را وارد کند در یک عملى که پدرشان را ما درآوریم، بعد هم خودش پدرشان را درآورد. این مىخواهد یک همچو کارى بکند، و کردها باید متوجه باشند که این طور نیست که صدام با کردها چیز شده است و مىخواهد همهاش چه باشد و فلان. و مىرود با فقرا مىنشیند، پریشب رادیو بغداد مىگفت که ببینید این رهبر عزیز ما که در دنیا این قدر چطور است، الآن مىرود مىنشیند توى این چیزهاى دهات با این فقرا مىنشیند ناهار مىخورد، با هم صحبت مىکنند هیچ کس هم نگهدار او نیست، نگهبان هم اصلًا ندارد. خوب اینها حرف هست که مىزنند ما مىدانیم خودشان هم مىدانند ...
صدور انقلاب با سخن و عمل
و دنیا هم کم کم توجه به این پیدا کردهاند، این فقراى دنیا یعنى مظلومین دنیا [توجه] پیدا کردهاند که این کارى که ایران کرده یک راهى باز مىشود براى اینکه همه جا [بیدار] بشود. ما مىخواهیم این طورى انقلابمان را صادر کنیم نه جنگى با کسى داریم، نه مىخواهیم لشکرکشى کنیم، ما مىخواهیم با صحبت و با کار خوب که در اینجا انجام مىدهیم، به دنیا بفهمانیم که اسلام وضعش این جورى است. و اسلام براى همه مظلومها خوب است. این صدور پیدا مىکند به همه، الآن خیلى جاها اینها که اظهار ندامت مىکنند و مىخواهند حدود شرعیه را جارى کنند و اینها ... واقعاً مىخواهد اسلام جارى بشود؟ این طورى است این، این نمىفهمد خودش هم، دنیا مىشناسد این را، این مىخواهد اسلام جارى بشود؟ یا خیر مىخواهد کلاه سر مردم بگذارد، که خیر ما هم مثل آنها هستیم مىخواهد این اسلام نباشد یک اسلامى خودشان درست کنند هر طور که دلشان مىخواهد درست کنند آن طورى که امریکاپسند است باشد از این جهت ما باید خیلى توجه به این داشته باشیم که همه چیزمان واقعاً اسلامى باشد، و اتّکالمان هم واقعاً به خدا باشد. یعنى قلبهایمان! این طور کنیم که به خدا متصل بشود و اگر این طور شد دیگر باکى نداریم. بالاخره مردن هست یک وقت هم اگر فرض کنید که همه ریختند سرمان کشتند ... چیزى نمىشود، مهم نیست حالا. ان شاء اللَّه خداوند همه را تأیید کند.
همه موفق باشند. و ان شاء اللَّه که همهمان موفق باشیم که به این قشر ضعیف بیچارهاى که در زیر لگد این قلدرها پایمال شدند در طول تاریخ به اینها یک خدمتى بشود. بلکه اینها به نوایى برسند ان شاء اللَّه. و خداوند ان شاء اللَّه حفظ کند شما را و سلامت باشید.
صحیفه امام، ج18، ص: 287 تا 294