از فیلم های دفاع مقدس اسلام زدایی شده شما فیلم های جدید در رابطه با دفاع مقدس را که می بینند حداقل در فیلم های مهم تقریباً هیچ کدام از رزمنده ها برای اسلام و خدا وانقلاب و آرمان نمی جنگند همه یا می خواهند خواهرشان را از دست عراقی ها نجات دهند یا مادرشان یا حداکثر وطنشان را؛ یعنی از مرزها دفاع کنند. حالا دفاع از مرزها ارزشمند است ولی ما می دانیم که ما برای چه می جنگیدیم. یک جور اصالت زدایی و اسلام زدایی از سینمای ایران شده و مقصر مستقیم و منحصر به فردش مدیران فرهنگی و سینمایی کشور هستند اینهایی که قدر دهه شصت را ندانستند. البته در دهه شصت هم اتفاقاتی افتاد که شاید مطلوب نبود ولی ای کاش نقد می کردند و همان را ادامه می دادند و ما امروز به این روز نمی افتادیم.
جشنواره آیینه و آفتاب که به زودی اختتامیه ششمین دوره آن برگزار خواهد شد در دوران معاونت هنری مهدی ارگانی در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) بنیان گذاشته شده است. مهدی ارگانی که از مدیران فرهنگی سی سال گذشته بوده است در این دوره از جشنواره آیینه و آفتاب عضو هیات داوران بخش فیلم نامه است. از جمله مسوولیت های مهدی ارگانی می توان به مدیریت صدای جمهوری اسلامی ایران، شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران، مدیرعامل سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، دبیر چندین دوره جشنواره کتاب کودک و نوجوان و رییس مرکز پویانمایی صبا اشاره کرد.
همچنین مهدی ارگانی ریاست کمیته هنری ستاد یکصدمین سال تولد امام خمینی(س) و مدیرعاملی موسسه فرهنگی هنری عروج را نیز بر عهده داشته است. گفتگویی که در پی می خوانید در رابطه با ششمین دوره جشنواره آیینه و آفتاب صورت گرفته است:
جناب آقای ارگانی شما از بانیان اولیه جشنواره آئینه و آفتاب بوده اید؛ برای آغاز بحث به نظر شما ضرورت پرداختن به شخصیت حضرت امام در جامعه با توجه به گذشت بیش از بیست سال از رحلت ایشان چیست؟
در پرسش شما نکته ای بود که من خیلی با آن موافق نیستم؛ "با توجه به اینکه 20 سال گذشته" اصلاً زمان درمورد شخصیت های بزرگ متغیر مهمی نیست یعنی اینکه چه یک سال گذشته باشد و چه بیست سال چه دویست سال فرقی نمی کند برای اینکه ما شخصیت های بزرگ را بشناسیم و بزرگی های آنان را زنده نگه داریم اصلاً مهم نیست. چه بسا ما هر چه فاصله مان از شخصیت های بزرگ بیشتر می شود نیاز بیشتریبرای بازشناسی شخصیت آنها وجود دارد . چون تاریخ معمولاً یک غباری بین آدم ها و وقایع تاریخی ایجاد می کند که هر چه این انسانها فاصله شان بیشتر می شود این غبار بیشتر می شود و شخصیت یا اتفاقات بزرگ و مهم وعبرت آموز و شخصیت هایی که الگو می باشند پشت این غبارها مخفی می شوند هر چند وقت یکبار این غبار روبی باید انجام شود. وقتی فاصله بیشتر می شود غبار هم غلظ تر می شود لذا به نظر من ما هرچه بیشتر با امام فاصله می گیریم نیاز به این بازشناسی بیشتر می شود.
اهمیت فیلم و فیلم سازی در این شناخت و به تعبیر شما غبارروبی از شخصیت حضرت امام(س) چیست؟
به هرحال سینما یک رسانه خیلی موثر است. به طور کلی هنرهای دراماتیک: سینما، تئاتر، فیلم و سریال های ویژه تلویزیون و شکل جدیدی که اخیراً پیدا شده که برای استفاده خانگی سریال تولید می شود. اما سینما رسانه ی بسیار مهمی است که چندهنر در آن نقش دارد مثل هنر بازیگری و تصویر برداری و داستان پردازی و موسیقی، پس هنر موثرتری است. منتها از آن بالاتر به عقیده من با این جشنواره ما هم می خواهیم از سینما استفاده کنیم برای معرفی امام و هم می خواهیم از امام استفاده کنیم برای اعتلای سینمای کشور. این گونه نیست که این جشنواره فقط به این معناست که سینما به امام خدمت می کند که ایشان را معرفی کند بلکه هر هنری در دنیا از جمله سینما نیاز به موضوعات ارزشمند دارد و هرچه موضوعات و درونمایه اثر هنری ارزشمند تر والاتر باشد آن اثر هنری ارزشمند تر و والاتر خواهد بود. وقتی که موضوع سینما یک شخصیتی مثل امام و یاران اصیل امام می شود یک اتفاق مهمی مثل انقلاب اسلامی که جانمایه نمایش هنری زیادی دارد جانمایه یک اثر سینمایی چه فیلمنامه و چه اثر تولیدی سینمایی می شود باعث اعتلاء و عمق و گسترش سینما هم می شود. بنابراین فی الواقع یک خدمت متقابل و یک تعامل بین شخصیت امام و انقلاب اسلامی و سینما وجود دارد. چه بسا ما با این کارمان داریم سینما را هم از پرت شدن در پرتگاه هایی که طلیعه های آن را در آثار سینمایی می بینیم نجات می دهیم یا حداقل به حفظ سینمای خوب کمک می کنیم. حضور امام و یاران امام و یک عزم و اراده دینی به نام انقلاب اسلامی قطعاً باعث می شود که کل سینما یا بخشی از سینمای ایران سینمای خوبی شود و از آن انفعالاتی که فعلا گرفتارش است تا یک حدی نجات پیدا کند. من فکر می کنم این اتفاق هم برای سینما خوب است و هم باعث معرفی امام وانقلاب می شود.
در این رابطه ارزیابی تان از سی ساله گذشته سینمای انقلاب چیست؟ آیا این اتفاق در سینمای ما افتاده است؟
دهه شصت برای سینمای ایران دهه خوبی بود و ما تقریبا به یک سینمای جدید دست پیدا کردیم که اگر امروز و از اینجا به آن نگاه کنیم ممکن است ضعف هایی در آن ببینیم ولی تمام ضعف هایش به رشد نایافتگی اش مربوط می شود. قبل از اینکه این سینما بارور شود و بتواند با مردم ارتباط تام و شاملی پیدا کند و جهانی شود هم مدیران فرهنگی و سینمایی مان و هم تولید کنندگانمان دچار نوعی انفعال شدند؛ مثلاً الان اگر بخواهیم فیلمی مثل اخراجی ها را نقد کنیم واشکالی بگیریم به نظر می آید که ما عقب مانده ایم و به نظر من با این جمله بسیار خطرناک و شیطانی این بحث ها خاتمه پیدا می کند که مردم هر چه بخواهند ما برایشان می سازیم. قبل از اینکه سینمای دهه شصت که سینمای انقلاب است مردمی شود سینمای مردمی قبل از انقلاب با همان مولفه های فیلم فارسی و سینمای مردمی امریکا نوع مبتذل نه سینمای ارزشمندش آمد و این نهاد را ریشه کن کرد و نگذاشت رشد پیدا کند و از آنجایی که مدیران سینمای ما تئوری و نظریه نداشتند این اتفاق بد را تشخیص ندادند. به جای این که آن قدر پای این درخت سینمای دهه شصت بنشینند تا آن به میوه دهی برسد در حالی که نهال بود و وقت میوه اش نبود، میوه ای که همه بتوانند از آن استفاده کنند گفتند احتمالاً این نوع سینما بی ثمر و سترون است و محل اش نگذاشتند و به آن رسیدگی نکردند و رفتند دوباره به همان سینمای مبتذل قبل از انقلاب و سینمایی که پیشنهاد غرب است رسیدند و آن نوع سینما را بارور کردند و ما به روزی افتاده ایم که حتی فیلم های اجتماعی مان یک شوک به مخاطبین وارد نمی کند و آگاهی بخش نیست. البته من معتقدم فیلمی که بیننده نداشته باشد فیلم خوبی نیست، مضمون اش هم هر چه عالی باشد فیلم خوبی نیست. ممکن است سازنده اش به بهشت برود یا از جشنواره های بزرگ جهانی جایزه بگیرد اما اگر بیننده عمومی یا حداقل بیننده خودش را نداشته باشد فیلم خوبی نیست ولی ما به جای اینکه سینمای ایران را که یک ماهیت اصیل اسلامی ایرانی داشت بارور کنیم سینمای گذشته را مجددا آوردیم و فکر کردیم که مدیران دهه شصت عقل شان نمی رسید که سینما و فیلم باید پر بیننده باشد و فی الواقع این مدیران کم اطلاع جدید با این فرض که مدیران دهه شصت سوادش را نداشتند اینگونه اقدام می کنند و متاسفانه سینمای ما به روزی افتاده که می بینیم. از فیلم های دفاع مقدس اسلام زدایی شده شما فیلم های جدید در رابطه با دفاع مقدس را که می بینند حداقل در فیلم های مهم تقریباً هیچ کدام از رزمنده ها برای اسلام و خدا وانقلاب و آرمان نمی جنگند همه یا می خواهند خواهرشان را از دست عراقی ها نجات دهند یا مادرشان یا حداکثر وطنشان را؛ یعنی از مرزها دفاع کنند. حالا دفاع از مرزها ارزشمند است ولی ما می دانیم که ما برای چه می جنگیدیم. یک جور اصالت زدایی و اسلام زدایی از سینمای ایران شده و مقصر مستقیم و منحصر به فردش مدیران فرهنگی و سینمایی کشور هستند اینهایی که قدر دهه شصت را ندانستند. البته در دهه شصت هم اتفاقاتی افتاد که شاید مطلوب نبود ولی ای کاش نقد می کردند و همان را ادامه می دادند و ما امروز به این روز نمی افتادیم.
در این میان جشنواره آیینه وآفتاب می تواند چه نقشی داشته باشد؟
من در تمام دوره مدیریت فرهنگی ام بزرگترین ماموریت را برای خودم غیر از اداره روزانه واحدی که مسئولش بودم کشف استعداد ها و حمایت از آنها می دانستم. سازمان فرهنگی هنری که رفتم نمی دانم واقعا چرا نگذاشتند ما کار کنیم برنامه ای که به شورای شهر و شهردار تهران دادم این بود که شما پول بزرگ یا قابل توجهی را در اختیار سازمان فرهنگی قرار می دهید ما چه این پول را در اختیار پیشکسوت های سینما و ادبیات و شعر و موسیقی قرار دهیم و چه ندهیم هستند کسانی که ناز آنها را بخرند و به آنها کار ارجاع دهند؛ یعنی کسانی مثل حاتمی کیا و تبریزی و مجیدی و مرحوم ملاقلی پور در این کشور می توانند فیلم شان را بسازند چه به آنها پول بدهیم چه ندهیم. اگر ما پولمان را به این دوستان اختصاص دهیم چند اتفاق بد می افتد . یکی اینکه ما این پول را جایی خرج کرده ایم که لازم و ضروری نیست چون اینها تهیه کننده خود را دارند. دوم پول خرج توسعه و رونق سینما نشده، چرا؟ چون قطعاً زمانی در اول انقلاب امثال مجیدی و حاتمی کیا و اینها جوانانی بودند و هیچ فیلمی هم نساخته بودند کسانی به اینها کمک کردند و از آنها حمایت کردند و این افراد شدند فیلم ساز. نسل این نوع استعداد که منقرض نشده است حتما کسان دیگری هم در میان جوانان ما هستند ما مدیران فرهنگی باید دنبال استعدادها بگردیم و آنها را تکثیر و زیاد کنیم. شما به هیچ وجه به یک منظره که در آن یک گل یا یک درخت یا یک متر مربع چمن نمی گویید باغ؛ باغ به معنی پر گل و گیاه درخت بودن یک منطقه وسیعی از زمین است. ما اگر تمام حمایت مان را به این افراد محدود کنیم آن موقع ممکن است فیلم خوب در ایران ساخته شود ولی سینما نداریم؛ سینما را زمانی می توانیم داشته باشیم که کارگردان خوب، فیلمساز خوب و نویسنده خوب در کشور تربیت شود و این نمی شود مگر اینکه استعدادها را پیدا کنیم. ما کشورمولوی و حافظ و بیدل و بزرگان ادب و هنریم قطعاً نباید نویسندگان رمان ما، شعرای ما و فیلم سازان ما کم باشند اینکه کم اند برای این نیست که نیستند برای این است که ما به عنوان مدیران فرهنگی دنبال آنها نگشته ایم.
آقای تبریزی و آقای حاتمی کیا اولین فیلم بلندشان را در شبکه دو ساختند چند کارگردان دیگرهم اولین فیلم هایشان را در شبکه دو ساختند آن موقعی که من بودم؛ این اولین فیلم های خوب کجاست؟ درست است جشنواره اولی ها داریم ولی اولین ها پیدا نشدند بنا دارند خودشان را نمایش دهند خیلی هایشان فقط عشق فیلم اند و خیلی هایشان به خاطر اصرار و پشتکار و یا پولی که دارند فیلم شان را می سازند ولی خیلی از استعداد ها هستند که این دسترسی ها را ندارند این چند وقتی که در پویانمایی صبا(مرکز انیمیشن صدا و سیما) بودم باز بنای من همین بود که بیشترین قرارهایم با جوانانی بود که مثلاً پنج دقیقه یا ده دقیقه انیمیشن تولید کرده بودند و می خواستند کارهای بزرگتری انجام دهند که به دلایل مختلف فرصت نشد که ما این کارها را ادامه دهیم. در همین جشنواره آئینه و آفتاب هم خود بنده بودم که باز برای پیدا کردن استعدادها بنا گذاشتیم. وقتی شما دنبال یک استعداد می گردید و اتفاقاً به آن استعداد یک پیشنهاد می دهید آن فرد همان راه را ادامه می دهد چون معمولاً هنرمندان تا آخر عمر گریبان شان در اختیار اولین کارشان است یعنی اگر با یک فیلم پلیسی موفق و مشهور شده باشند یا یک ملودرام یا یک فیلم خانوادگی یا با یک شعر درباره طبیعت شروع کرده باشند معمولاً این برایشان تا آخر می ماند. چه بهتر که ما شروع کارشان را با امور بزرگ و مفاهیمی مثل شخصیت امام و انقلاب اسلامی و حماسه و از خود گذشتگی و اخلاق وارزش ها ارتباط دهیم. که این ها جان مایه درام هم هست. من این همه فیلم دیده ام و این همه قصه و رمان خوانده ام هیچ فیلم و رمانی نخوانده ام که جنگ بین خوب و بد نباشد این یک مساله مشترک است. حالا ممکن است خوب و بدش خوب و بد اصیل نباشد مثلاً آن چیزی که نمایشنامه نویس اش می گوید خوب ما آن را نگوییم خوب ولی بالاخره آن هم جنگ بین خوب و بد است شما درامی نمی بینید که جنگ بین خوب و بد نباشد. چه بهتر که ما خوب و بد اصیل را به جوانان معرفی کنیم؛ خوب و بدی که می شود به آن تکیه کرد. لذا به این چند دلیل یکی کشف استعدادها و یکی کمک به استعداد ها که کار یا کارهای اول شان را با فکر کردن به مفاهیم بزرگ شروع کنند ما این جشنواره را شروع کردیم و به نظر من باید ادامه پیدا کند.
چه چشم اندازی را برای این جشنواره می توان در نظر گرفت؟ و چه پیش زمینه هایی لازم دارد تا به اهداف اش برسد؟
ما معمولا وقتی که با مدیران فرهنگی صحبت می کنیم هر چه که صحبت می کنیم آخرش می رسند به پول!پول هم البته مهم است. علت اصلی این است که نه اینکه خیلی وقت ها کار را نمی شناسند و نمی دانند کار چه ابعادی دارد به این نکته متوسل می شوند ساده ترین اش همان پول است یعنی آن چیزی که همه چیز را با آن می شود اندازه گیری کرد. هم ماست را با آن اندازه گیری می کنند هم جاده را و هم آثار هنری را . ولی به نظر من برگزاری درست و موثر و نتیجه بخش یک جشنواره به چیزهایی متنوع و مختلفی احتیاج دارد. یکی این که تعامل و جستجو را درست انجام دهد. یعنی این که به خوبی در معرض دید و نگاه تمام کسانی که می توانند و حق شان است در جشنواره شرکت کنند قرار گیرد. ممکن است اطلاعیه ای پخش شود وهمه ببینند ولی فراموش کنند در معرض دید قرار گرفتن یعنی به دل مشغولی کسانی که حقشان است در جشنواره شرکت کنند تبدیل شود. دوم اینکه بعد از اینکه موضوع جشنواره دلمشغولی آنها قرار گرفت جشنواره بتواند با آنها تعامل برقرار کند یعنی یک یا دو اطلاعیه ندهد و خداحافظی کند و یک سویه نباشد و فرصت گفت و گو را پیدا کنند و تماس بگیرند و ابهام هایشان و سوال هایشان برطرف شود. به نظر من این در جشنواره های ایران خیلی کم اتفاق می افتد. مساله سوم این که اگر جشنواره تخصصی است موضوع پیشنهادی علاوه بر اینکه شکل هنری کار سناریو و فیلم نامه و تولیدات موضوعاتی که مطرح می شود موضوعات خردمندانه ای باشد یعنی با پختگی معرفی شود. چون در جشنواره خود ما هم متاسفانه این قضیه کم است باید به گونه ای موضوعات جشنواره را مطرح کنیم واین عناوین به گونه ای باشد که خودش برای نویسندگان و تولیدکنندگان الهام بخش باشد و آنها را به حرکت و فکر وادار کند و سترون و سرد و غیرموثر نباشد. موضوعات و تم نباید آزادی عمل هنرمندان را از آنها بگیرد یعنی گروهی نباشند که پس بزنند و هنرمندان وقتی این موضوعات را ببینند و کار را شروع کند دست و پایشان بسته نشود. نکته بعد این که درست داوری شود. داوری خیلی مهم است؛ ما واقعا در تشخیص کارهای ارزشمند اشتباه کم بکنیم اگر قرار باشد سرتا پا اشتباه باشد دقیقاً ما یک هزینه ای کرده ایم چه وقت و چه پول وامکانات ونتیجه عکس گرفته ایم و همه را از خودمان رنجانده ایم. بعد از اینکه داوری ها مطرح شد واقعا آراء آنها قابل دفاع باشد نه اینکه داوری کنیم و از دست منتقدین و کسانی که نظر می دهند فرارکنیم. البته آنها هم باید منصف باشند و بعد هم فی الواقع جشنواره یک پژوهشی باشد در مورد وضعیت موجود فیلم نامه نویسی و تولید فیلم در بین کسانی که تازه کار و جوان اند و می خواهند تازه کارشان را شروع کنند. یعنی آنها راتشویق می کنیم و جایزه می دهیم ولی خودمان هم یک پژوهشی بکنیم که بر مبنای آن قدم برداریم و جشنواره بعدی را برگزار کنیم و با تولید کننده ها تعامل برقرار کنیم و برای فیلم و فیلمنامه سیاست گذاری کنیم؛ حالا در حوزه امام و انقلاب و دفاع مقدس و از این قبیل که در آخرش یک پژوهش هم برای ما بماند. البته جوایز خوب هم باید بدهیم منتها من همیشه می گفتم جوایز باید تناسب داشته باشد مثلا جایزه یک فیلم نامه خوب پول برای ساختن فیلم آن است که ممکن است بیش از دو سه سکه گیر آن فیلم نامه نویس بیاید و سود ببرد ولی این گونه نباشد که ما یک جایزه ای بدهیم و او برود خرج چیز دیگری بکند خرج فیلم سازی بکند که در این راه بتواند ادامه بدهد. یا وقتی یک کارگردان فیلم اش برنده می شود ما اعتبار معتنابهی برای فیلم بعدی اش جایزه بدهیم. جوایز هم باید در آن جهت باشد و نسبتاً قابل اعتنا باشد.
نکته آخر را که میتوانم بگویم این است که ما اگر خیلی زود به داد هنر در کشور و مخصوصاً سینما نرسیم و اگردر خصوص آسیب های که گریبان سینمای ما را گرفته خیلی زود دور هم جمع نشویم و صحبت نکینم قطع نظر از هر نوع ملاحظه سیاسی و صنفی به نظرمن سینمای ما و همچنین هنرمان در لبه پرتگاه قرار گرفته است و یک اتفاق منفعلانه در هنر و سینمای ما رخ خواهد داد.
کپی شد