یک استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر حفظ شأن و جایگاه زیارت امام حسین(ع)، گفت: اگر ما کرور کرور رفتیم و برگشتیم و نشانی از تغییر در بیرون ندیدیم، معلوم می شود تغییری در درون هم اتفاق نیفتاده و توفیق زیارتی که ائمه فرموده اند را پیدا نکرده ایم. شکل، ماکت و ظاهر زیارت کار دشواری نیست. چرا ما باید امر حقیقی و ریشه داری که با اعتقاد و جان ما آمیخته است را فرو بکاهیم و به برخی از مسائل سطحی و زودگذر تنزل دهیم؟ و فکر کنیم که توانسته ایم از زیارت اربعین استفاده کنیم.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در مراسم عزاداری اربعین هیأت ایثارگران در حسینیه جماران طی سخنانی گفت: مسأله زیارت اباعبدالله(ع) در فرهنگ تشیّع سابقه ای ریشه دار و موقعیتی اساسی دارد. ولی در سال های اخیر که زیارت اربعین به شکل گسترده تر و با عظمت بیشتری برگزار می شود، این سؤال را برای بسیاری از افراد پدید می آورد که «فلسفه برگزاری این زیارت چیست؟» پاسخ های متفاوتی در برابر این پرسش مطرح می شود. بسیاری از افراد این اجتماع باشکوه را یک مانور قدرت در دنیای امروز تلقی می کنند و معتقدند شیعیان با این اجتماع قدرت خود را به نمایش می گذارند.
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه سخنان خود گفت: وقتی به زیارت قبور شهدا در شهرستان های مختلف می روید، معمولا تابلوهایی با این سخن امام هست که «مظهر قدرت ایران شهدا هستند». این تعبیری که در برخی از روایات ما هست را حضرت امام(س) از روایات گرفته بودند. ایشان جملات دیگری هم دارند نظیر اینکه «شهید نظر می کند به وجه الله»، و مضامین دیگری از این قبیل درباره موقعیت شهدا. این جملات نشان می دهند که در میان ملت یک قدرت فوق العاده وجود دارد. تعبیر «قدرت» را می توان در گوشه و کنار فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دید.
سروش محلاتی با اشاره به مضمون و محتوای زیارت امام حسین(ع) اظهار داشت: این سفر دو جنبه درونی و بیرونی دارد. مسأله انکار جنبه بیرونی نیست؛ اما باید از این سفر تحول درونی اتفاق بیفتد؛ آن مانوری ارزشمند است که این تحول را ایجاد کند. اگر این تغییر اتفاق افتاد همه گناهان فرد بخشیده می شود. این سفر یک سفر عادی و معمولی نیست. نباید این زیارت را تنزل دهیم، کوچک کنیم و قدر و منزلت او را پایین بیاوریم؛ برای کسی که بتواند حق این زیارت را ادا کند، خیلی با ارزش است. انگار زائر امام حسین(ع) آمده تا آنچه حضرت از او می خواست را ادا کند و بگوید تمام وجود من امروز در اختیار شما است.
وی با اشاره به کتاب «نقطه های آغاز در اخلاق عملی» گفت: آیت الله مهدوی کنی در این کتاب نوشته، بعد از اینکه امام از ترکیه به نجف تبعید شدند، به نجف و از آنجا به کربلا رفتم و در حرم امام حسین(ع) زیارت جامعه خواندم. فرد کنارم از این حال من و اطمینانی که داشتم بسیار ناراحت بود و زیر لب جملاتی علیه ما زمزمه می کرد. آن فرد با عصبانیت گفت چه می گویی؟ دروغ را بس کن. مگر می شود انسان با اطمینان خاطر این حرف ها را بزند؟! یک مرتبه به ذهن من خطور کرد که آیا می توانم این زیارت را با این ادعاها بخوانم؟! قاعده فقهی «اخبار بداعی انشاء» به ذهنم رسید. گفتم منظورم این نیست که چنین ادعاهای بزرگی را داشته باشم. ولی ائمه(ع) به ما یاد داده اند که این را بخوانید و بخواهید این طور باشید.
این استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: اگر تغییر در درون انسان اتفاق بیفتد، به تبع آن بیرون و رفتار فرد اصلاح می شود. اگر رفتار فرد اصلاح شد، در جامعه هم تأثیر می گذارد و رفتار جامعه هم تغییر پیدا می کند. اما اگر ما کرور کرور رفتیم و برگشتیم و نشانی از تغییر در بیرون ندیدیم، معلوم می شود تغییری در درون هم اتفاق نیفتاده و توفیق زیارتی که ائمه فرموده اند را پیدا نکرده ایم. شکل، ماکت و ظاهر زیارت کار دشواری نیست. چرا ما باید امر حقیقی و ریشه داری که با اعتقاد و جان ما آمیخته است را فرو بکاهیم و به برخی از مسائل سطحی و زودگذر تنزل دهیم؟ و فکر کنیم که توانسته ایم از زیارت اربعین استفاده کنیم.
وی ادامه داد: کسی که زائر امام حسین(ع) می شود باید گواهی های داخل زیارت اربعین را بدهد. این گواهی ها زبانی نیست و اعتقادی است؛ نگاه ما یک نگاه تک بعدی است. این بدان معنا نیست که نگاه ما از پایه و اساس درست نیست. درست است، اما تک بعدی است. نگاه جامع و کامل به مسأله زیارت آن است که در خود متن این زیارتنامه ها هست. اگر انسانی در این مکتب با این الگو تربیت شود آن وقت وظیفه خودش را در صحنه سیاست و جامعه هم به خوبی انجام می دهد. اما متأسفانه همین خطا و اشتباه ظاهرگرایی که در مسأله زیارت برای برخی از افراد اتفاق می افتد، در یک سطح وسیع تر و عام تر در بسیاری از مسائل دینی دیده می شود؛ که ما هم می خواهیم دین را داشته باشیم و هم می خواهیم دین ما قدرت محور و قدرت مفسر و اختیاردار دین باشد. در حالی که باید دین حاکم بر قدرت باشد و قدرت را جهت دهی کند.
سروش محلاتی با تأکید بر اینکه اگر قدرت بر دین سوار شود چیزی از دین باقی نمی ماند، افزود: ما تجربه های تلخی در این زمینه در عالم اسلام داریم. وقتی قدرت وارد صحنه می شود و دین را مصادره و کنترل می کند، اتفاقات بدی می افتد. هر جایی می بینید حکمی تبصره ای خورده و دستکاری صورت گرفته باید ردّ پای سیاست و قدرت را ردیابی کرد. هر جایی که پای حفظ منافع قدرت ها در میان باشد ممکن است این اتفاق بیفتد. باید بر غیر معصوم دین حاکم باشد و او را کنترل کند.
وی گفت: علامه طباطبایی کتابی به نام «رسالت تشیع در دنیای معاصر» دارد. آنجا بحث هایی را با پروفسور کربن مطرح کرده است. یکی از مطالبی که علامه برای کربن مطرح کرده این است که بعد از پیامبر اکرم(ص) دستکاری هایی کردند. مثلا در اذان یک دستکاری کردند و «حیّ علی خیر العمل» را برداشتند. خلیفه دوم گفت باید این را حذف کرد. استدلال این بود که ما الآن داریم به اقصی نقاط عالم نیرو می فرستیم و داریم قلمرو اسلام را گسترش می دهیم؛ نیروی انسانی می خواهیم. اگر به این مسلمانان بگویید «خیر العمل» نماز است، کم کم باعث می شود در میدان جنگ حضور کمتری پیدا کنند. باید جبهه قدرت را تقویت کرد و تقویت آن به این است که فعلا این جمله را از اذان برداریم. شاید او نمی خواست برای همیشه بردارد ولی برداشتند.
این استاد حوزه علمیه قم افزود: امیرالمؤمنین(ع) فرمود، «پایداری قدرت اصالت ندارد»؛ اما خلفای دیگر این طور نبودند. اگر قدرت در ساحت دین ورود کند، فساد دارد. یک موقع دین را از دین شناسان می گیریم و یک موقع دین را از رجال سیاسی می گیریم. دینی که از رجال سیاسی گرفته شود لغزندگی دارد و ممکن است پایه و اساس درستی داشته باشد یا نداشته باشد.
وی تصریح کرد: اول کتاب جهاد کافی نامه ای از امام باقر(ع) به خلیفه اموی آورده که تو جهاد را خراب کردی. اتفاقا آنها جهاد را تعطیل نکردند ولی آن را خراب کردند. اولین حدّ جهاد این است که مردم باید از بردگی انسان ها آزاد شوند و فقط بنده خدا باشند. حضرت(ع) می نویسد شما دارید جهادی می کنید که مردم را برده خود کنید. امروز مردم دو گروه شده اند. مردمی که شما برای میدان جنگ می فرستید کارگر و مزدور هستند و برای حقوق می روند؛ در حالی که جهادی که قرآن فرموده معامله با خدا است. دومین گروه کسانی هستند که خودشان در میدان حضور ندارند ولی بار جنگ را باید تحمل کنند. آنها را در فقر نگه می دارید برای اینکه جنگ را تقویت کنید.
سروش محلاتی در پایان تأکید کرد: نگاه انتقادی ائمه(ع) این نیست که چرا حکومت را به ما نمی دهید. حکومت حق امام باقر(ع) است؛ ولی انتقاد و اشکال بالاتر از این است. نگاهش این است که هم دین خدا را به استخدام در آورده اید و هم مردم بیچاره را مصادره کرده اید. نه راهی برای دین و نه چیزی برای ملت باقی مانده است. لذا الگوی اسلام این نیست که مثل مسیحیت بگوید ما با قدرت کاری نداریم و قهر می کنیم. قدرت هست؛ اما این قدرت حاکم بر سرنوشت اسلام نیست. بلکه دین، اخلاق و اصول انسانی جهتگیری قدرت را مشخص می کند.