برگزاری جشنوارهای برای تقدیر و تشکر از تولیدات تلویزیونی، شاید از نظر درون سازمانی اقدام مناسبی باشد، اما دادن ابعاد وسیع رسانهای به جشنوارهای که شرکتکنندههای آن همه از منبع مشترک صداوسیما تغذیه میکنند، به اعتقاد برخی از کارشناسان، چندان حرفهای به نظر نمیرسد.
به گزارش جی پلاس، برگزاری جشنواره «جامجم» که در دوره ریاست عزتالله ضرغامی آغاز و در دوره محمد سرافراز متوقف شد، با روی کار آمدن عبدالعلی علیعسکری، پس از چهار سال وقفه، با وجود پایین بودن سطح کیفی آثار تلویزیونی سال گذشته، بار دیگر از سر گرفته شد؛ این در حالی است که نه تنها پایین بودن سطح آثار تولیدی در تلویزیون برگزاری این جشنواره را با چالشهایی همراه کرد، بلکه با تغییرات زیادی که در این چهار سال در فضای رسانهای جهان رخ داده، اساسا برگزاری این جشنواره با همان رسم گذشته نیز با پرسشهایی همراه است.
شاهین امین، منتقد درباره اصل برگزاری جشنواره «جامجم» معتقد است که «برگزاری این جشنواره به لحاظ درون سازمانی اتفاق خوبی است. همانطور که هر اداره یا سازمان دیگری میتواند برای تقویت نیروهای خود، این جنبههای تشویقی جشنواره را داشته باشد و به همین خاطر است که برد رسانهای این جشنواره خیلی قابل درک نیست.»
او ادامه داد: لازمه برگزاری این جشنواره باید در اصل اینگونه باشد که شبکههای مختلفی در این رقابت شرکت کنند که از یک منبع مشترک تغذیه نشده باشند؛ به عنوان مثال با وجود شبکههای خصوصی، برگزاری این جشنواره و رسانهای شدن آن معنا پیدا میکند. چراکه در این صورت تولیدات تلویزیونهای مختلف میتوانند با هم رقابت کنند و در جشنوارهای از بر گزیدههای آنها تقدیر شود.
جبار آذین، منتقد نیز درباره برگزاری جشنواره «جامجم» با وجود سطح کیفی آثار تولید شده در چهار سال اخیر اظهار کرد: برگزاری جشنواره «جامجم» در واقع بهانهای است برای دورهمی مدیران، مسوولان و هنرمندان وابسته به صداوسیما که برای قدردانی از یکدیگر و اهدای جوایز به هم گرد هم جمع میشوند. این در حالی است که در تمام کشورهای دنیا برگزاری جشنوارههای اینچنینی منوط به داشتن تولیدات مناسب در حوزههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، هنری و ... است. اغلب چنین جشنوارههایی با معیار هنر و رسانه و با حضور گسترده هنرمندان آن کشور برگزار میشود.
او اضافه کرد: در سالهای آغازین برگزاری این جشنواره در صداوسیما بعضی از مسوولان چنین اهدافی را مد نظر داشتند. اما به مرور به دلیل آشفتگیهای مدیریتی صداوسیما و خداحافظی تعداد زیادی از هنرمندان و کارمندان حرفهای از تلویزیون و در عین حال نفوذ عده زیادی از هنرمندان درجه چندم و کسانی که از طریق رابطه وارد این عرصه شدند، کار صداوسیما را به جایی رساند که دیگر نتوانست حتی به اندازه تولیدات دهه شصت تلویزیون از نظر کمی و کیفی، خودنمایی کند.
این منتقد با طرح این پرسش که «سازمانی که دارای توانایی لازم برای تولید و ارائه برنامهها و مجموعههای مناسب حرفهای و هنرمندانه نیست چرا باید با دستآویز قرار دادن جشنوارهای که هزینههای زیادی هم دارد، افکار فرهنگی جامعه را به بازی بگیرد؟»، خاطرنشان کرد: واقعیت این است که اگر صداوسیما تولیدات مناسبی برای شرکت در جشنواره را داشت و در عین حال شبکههای دیگری نیز میتوانستند در این رقابت شرکت کنند، آن زمان میشد روی این جشنواره حساب باز کرد؛ اما نداشتن برنامههای خوب به ویژه در حوزه آثار نمایشی در چند سال اخیر، نشاندهنده این است که این جشنواره صرفا برگزار میشود که برگزار شده باشد و عدهای از کنار آن صاحب نان و نام شوند. وگرنه با موجودیت کنونی صداوسیما هیچ لزومی برای برگزاری این جشنواره کاملا تشریفاتی وجود ندارد.