پیاده روی 100 دقیقه ای آلمانی ها در تهران!
«اگر در امریکا مسیر یک طرفهای را در خیابان اشتباه بروید، ممکن است شما را از ماشینتان بیرون بِکِشند و بکُشند اما اینجا مردم راحتتر میپذیرند و این غیرقابل پیشبینی بودن در تهران اجرای «ریموت تهران» را متفاوت کرده است.»
به گزارش جی پلاس، این جملات اظهار نظر یکی از اعضای کمپانی هنری ـ تئاتری آلمانی با نام «ریمینی پروتکل» است که در سیوششمین دوره جشنواره بینالمللی تئاتر فجر یک نمایش محیطی اجرا میکند.
این نمایش با نام «ریموت تهران» از سری اجراهای «ریموت ایکس» است که به صورت یک تور بینالمللی تاکنون در چند شهر مختلف دنیا اجرا شده است.
در این نمایش یک گروه 30 - 40 نفری در مسیری از قبل تعیین شده حرکت میکنند تا از یک نقطه شروع در گوشهای از شهر تهران به یک نقطه دیگر در پایان این راهپیمایی 100 دقیقهای برسند.
آنچه عبور از این مسیر را که ممکن است هر کدام از شرکتکنندگان در این اجرا آن را هر روز طی کنند، متفاوت میکند صدایی است که از لحظه شروع تا پایان، مخاطب را همراهی میکند؛ صدایی که البته در این گزارش به آن و انچه میگوید اشاره نمیشود تا برای آنهایی که این اجرا را تجربه میکنند، بکر باقی بماند.
«ریموت تهران» با پژوهش، نویسندگی و کارگردانی «یورگ کارنبوئر» آماده شده که کارگردان ثابت کمپانی «ریمینی پروتکل» است.
او حدود یک ماه قبل به تهران آمد تا مسیری را که برای اجرای این پروژه نیاز دارد تعیین کند؛ مسیری که از پارک شفق در منطقه یوسفآباد تهران آغاز میشود و بعد ادامه مییابد.
کارنبوئر از دعوت جشنواره تئاتر فجر برای شرکت در این رویداد ابراز خوشحالی کرد و با اشاره به اینکه این پروژه را در چند شهر مختلف دنیا اجرا کرده است، تجربه آن را در تهران متفاوت و سخت دانست چرا که هنگام تعیین مسیر هم ویژگیهایی از ایرانیها دیده که در روند اجرایی این اثر آن را متفاوت از دیگر مردم دنیا میداند.
مخاطبان «ریموت» خودشان بازی میکنند
او در ابتدا در پاسخ به اینکه چطور به چنین اجرایی رسیده تا با یک گروه و عبور از مکانهای مختلف نمایشی را اجرا کند؟ گفت: ما همیشه دنبال یک رویکرد جدید به تئاتر هستیم تا راههای تازهای را برای تجربه به مخاطبان خود بدهیم. ما به آنها میگوییم این شو و نمایش فقط برای دیدن نیست بلکه شما آن را اجرا میکنید. در واقع در کار ما مخاطبان، خودشان بازیگر هم هستند.
وی با بیان اینکه «هیچ چیز خاصی در طول این نمایشِ شهری خلق نشده است» ادامه داد: صحنه برای ما همان شهر است. ما در جستوجوی لحظات تئاتری در زندگی روزمره هستیم و بر این اساس بر یکسری نقاط معماری تمرکز میکنیم. پس برای ما همه چیز آماده است و وقتی شهر آماده است یعنی صحنه چیده شده و بازیگران هم در آن هستند. ما مخاطبان را در شرایطی قرار میدهیم تا بازیگر و تماشاگر در یک زمان و یک موقعیت باشند.
رفتار متفاوت تهرانیها با قانون
یورگ کارنبوئر در پاسخ به اینکه اگر چه نمایش به زندگی روزمره اشاره دارد اما برنامهریزی برای اجرا چطور صورت گرفته چون ویژگیهای موردنظر در شهرهای مختلف فرق دارند و مثلا تهران با برلین یکی نیست؟ گفت: سوژه متن ما معمولا درباره این است که زندگی چقدر قابل پیشبینی است و چقدر باید قابل پیشبینی باشد تا بتواند کارکرد داشته باشد. وقتی مثلا هیچکس برای چراغ قرمز توقف نمیکند هرج و مرج و تصادف پیش میآید و من وقتی به تهران آمدم متوجه شدم که متدهای متفاوتی در برخورد با همان چراغ قرمز و قانون وجود دارد. زندگی در شهر تهران به لحاظ قانونمندی و قابل پیشبینی بودن خیلی متفاوت از اروپاست چون مردم اینجا در بحث ترافیک و قوانین ترافیکی کمتر قابل پیشبینی هستند.
او با اشاره به متن نوشته شده برای این نمایش افزود: گجتهایی که در گوشیهای اسمارت استفاده میکنیم به ما میگویند چه کنیم، کجا برویم و حتی بعد از این چه چیزی را دوست داشته باشیم. تمام اینها براساس همان دادههایی است که از طریق رفتارهای بشری بویژه در شبکههای مجازی گرفته میشود، یعنی کمپانیهایی هستند که رفتار ما را پیشبینی میکنند و میگویند اگر این را دوست دارید، پس احتمالا بعدا، آن یکی را هم دوست خواهید داشت.
وی گفت: ما شهرها را به عنوان صحنه و فشردهترین موقعیت برای رفتارهای انسانی انتخاب میکنیم، جایی که پر از قوانین زندگی بشری است و هر چه آدمهای بیشتری بخواهند با هم زندگی کنند، قوانین بیشتری هم مورد نیاز است و این همان چیزی است که برای ما جالب بود که ببینیم شما چه قوانینی را هر روز پیروی میکنید و چه قانونشکنیهایی دارید.
تهران سختترین و متفاوتترین شهر برای «ریموت»
کارگردان «ریموت تهران» ادامه داد: این نمایش با صدایی که در هدفون میشنویم شروع و اجرا میشود. شاید این شیوه و چنین سیستمهایی از چند سال قبل با جیپیاسهایی که در ماشینها کار گذاشته شد شروع شده باشند و من فکر میکنم سطح ارتباطات ما در آینده براساس یک صدا خواهد بود نه یک دکمه که آن را فشار دهیم، بلکه کار به این ترتیب پیش میرود که ما صحبت میکنیم و چراغها روشن میشوند یا میزان گرما را کم میشود. دیگر احتیاج نیست چیزی را تایپ کنید یا دکمهای را فشار دهید، همه چیز با یک صدا انجام میشود. این صداها با شما صحبت میکنند و میگویند که کجا بروید و چه بکنید و تلاش میکند اعمال شما را وقتی با یکدیگر در حال حرکت در خیابان هستید، پیشبینی کند و در همان حال شما به عنوان یک عضوِ تماشاگر مجبور به واکنش نشان دادن به هر موقعیتی که در آن قرار دارید، هستید.
وی در پاسخ به اینکه با توجه به تجربههای گوناگونی که از اجرای این اثر در شهرهای مختلف دنیا داشته است، تهران را براساس چیدمانی که در نظر گرفته چطور تجربهای میداند؟ گفت: صادقانه بخواهم جواب بدهم، باید بگویم تهران سختترین و متفاوتترین تجربه در این پروژه است چون ما در هند، آمریکای جنوبی و اروپا هم این کار را اجرا کردیم و آنچه در هند و آمریکا اجرا شد خیلی متفاوت از اروپا بود اما تهران خیلی خاصتر است چرا که فرهنگ کاملا متفاوتی دارد. ضمن اینکه قوانین و محدودیتهای خاصی هم دارد. در این شهر به لحاظ محدودیتها، قوانین متفاوت هستند و قوانین جادهای هم متفاوت عمل میکنند. مثلا اگر مسیر یک طرفهای را در خیابان اشتباه بروید اگر در آمریکای جنوبی باشید مردم شما را از ماشینتان بیرون میکشند و میکُشند اما اینجا مردم راحتتر میپذیرند و این خیلی عجیب است. بنابراین با توجه به این گونه مسائل، تهران از تمام شهرهایی که تاکنون برای اجرای این کار رفتم غیرقابل پیشبینیتر است.
«ریموت» یک تور برای چرخیدن در شهر نیست
کارنبوئر درباره تعیین مسیر این پروژه نیز بیان کرد: در متن اصلی ما 13 مسیر قرمز مشخص شده که تلاش میکنیم تا جایی که ممکن است آن را در تورهای مختلف حفظ کنیم. مثلا سعی میکنیم برای شروع اجرا از یک موقعیت آرام برای تماشاگران استفاده کنیم، جایی که به دور از هیاهو و سروصدا باشد، مثل پارک و بعد سراغ وسایل حمل و نقل عمومی میرویم و برای پایان هم تلاش میکنیم جایی بلند روی یک پشت بام یا بالکن برویم، بنابراین ما دنبال معماریهای خاص نیستیم. «ریموت» یک تور هدایت شده برای چرخیدن در یک شهر و دیدن ساختمانها نیست بلکه قصدمان استفاده از سطح معماریها و بناهاست.
او همچنین در پاسخ به اینکه اعضای گروه قرار است در پایان این مسیر چه چیزی به دست آورند به ویژه آنکه ممکن است مسیر برای برخی هر روز تکرار شود، گفت: آنچه شما در این مسیر گوش میدهید متن نیست بلکه یک صداست و وقتی آن مسیرهای هر روزه را با آن صدا گوش میدهید با روزهای دیگر قطعا فرق خواهد داشت و محیط اطراف شما متفاوت میشود. در اینجا شما بر مسیری که میروید، متمرکز میشوید تا لحظهها را دریابید. برای ما متن یک فریم است و لحظهای که شما متوقف میشوید و از طریق آن فریم جایی را تماشا میکنید لحظهای است که شما آماده هستید تا یک ایده تئاتری را به آن موقعیت که صدها بار دیدهاید اضافه کنید و بعد آن لحظه با همان ایده تئاتری و جالب به یک چیز دیگری تبدیل میشود.
وی درباره پیشبینی خود از اجرای «ریموت» در تهران بیان کرد: فکر میکنم اجرای «ریموت تهران» یک تجربه خوب باشد که کاملا هم متفاوت است، چون تجربهای به شما میدهد که اگر در آن شرکت نکنید اصلا وجود نخواهد داشت. بخاطر اینکه نه صحنهای وجود دارد و نه لباسی، پس اگر تماشاگر در آن شرکت نکند در واقع هیچ چیز وجود نخواهد داشت. تا الان در شهرهای مختلفی که این پروژه اجرا شده، مردم خیلی آن را دوست داشتند و برایشان مثل یک بازی کامپیوتری در شهر بوده است.
هدف ما از «ریموت»، بازپسگیری شهر است
او ادامه داد: رویکرد ما اصلا مباحثی مثل ترافیک نیست بلکه هدف ما به دست آوردن دوباره شهر و ارتباط با آن برای مردمی است که در شهر زندگی میکنند. این کار یک ابزار است برای اینکه احساساتمان را برای بازپسگیری شهر و مردمی که در اینجا زندگی میکنند دوباره حساس کنیم، بازپسگیری شهری که بیشتر با شلوغی و سروصدا و ماشین پر شده و فضاهای کمتری برای مردم و هنر در شهر وجود دارد. برای ما این مهم بود که تئاتر را به خیابانها بیاوریم و بگوییم این کار به شهر و هنرمندان تعلق دارد. بنابراین حتی میتوان به این موضوع هم نگاه کرد که چنین پروژهای یکسری اثرات سیاسی هم در خود نهفته دارد که ما درباره آن حرف نمیزنیم بلکه در قالب یک پرفورمنس آموزشی اجرا میکنیم.
کارگردان و نویسنده «ریموت تهران» گفت: نکته جالبی که در تهران وجود دارد، این است که مردم در این شهر به همه اطرافشان آگاه هستند چون وقتی چند نفر با هدفون در شهر راه بروند همه به آنها نگاه میکنند و نوعی کنجکاوی آگاهانه وجود دارد که اطرافشان چه میگذرد، این چیزی است که در شهرهای دیگر دیده نمیشود و این برای من یک ویژگی بسیار مثبت است که مردم حواسشان به اطراف هست چون در اروپا مردم خیلی خودشان را درگیر چیزی نمیکنند.
او با اشاره به اینکه پیش از آمدن به تهران خیلی ایده و آشنایی خاصی درباره تئاتر ایران نداشته و چند نمایشی که در این مدت دیده او را شگفتزده کرده به ویژه از حضور زنانی که روی صحنه همانند سوپراستار بودند و نیز ابراز امیدواری از اینکه در آینده باز هم شرایط حضور در ایران و اجرای نمایش را پیدا کند، اظهار کرد: فرصت حضور ما در تهران به دلیل برنامهریزیهای گروهمان خیلی کوتاه است ولی پس از رفتن ما گروه ایرانی هدایت اجرا را برعهده میگیرد. با این حال خیلی هیجانزده بودیم که این پروژه را در تهران اجرا میکنیم چون فکر میکردیم چنین اجرایی در تهران خیلی معمول نخواهد بود و تماشاگران جدید و جوان را میتواند به سمت تئاتر جذب کند، ضمن اینکه این پروژه میتواند تئاتر را به طور کلی به شکلی دیگر به کسانی که تا به حال به تئاتر نرفتهاند نشان بدهد.
دیدگاه تان را بنویسید