تدوینگر فیلم هامون:
اعتبار سیمرغ در سالهای اخیر افول کرده
حسن حسندوست با اشاره به سالی که برای رسانده «هامون» ساخته داریوش مهرجویی تجربهای ویژه را از سر گذراند بر این موضوع تاکید میکند که اهدای جوایز فنی در جشنواره فجر جای تامل دارد.
به گزارش جی پلاس، حسن حسندوست تدوینگر سینما و تلویزیون است و در سال های فعالیتش بارها کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شده است. او سه بار، یکی برای «هامون» اثر داریوش مهرجویی، بار دیگر در سال 75 و برای «بچههای آسمان» مجید مجیدی و حدود هشت سال بعد با «آوازگنجشکها» ساخته مجیدی سیمرغ بلورین دریافت کرد، او انتقاداتی به این جایزه و داوری رشتههای تخصصی در جشنواره فیلم فجر دارد که در ادامه می خوانید.
«هامون» از فیلمهای برجسته کارنامه شماست که بابتش سیمرغ فجر را در سال 68 به دست آوردید. این همکاری چگونه شکل گرفت؟
میدانید که فیلم هامون سومین همکاری من با آقای مهرجویی بود و قبل از آن در فیلمهای «اجارهنشینها» و «شیرک» با هم کار کرده بودیم که هر دوی آنها در جشنواره فجر هم نمایش داده شد. مهرجویی برای فیلم «هامون» هم مرا دعوت کرد و از من خواست که از پیش از شروع فیلمبرداری در کنارش باشم و به طور همزمان با فیلمبرداری فیلم، آن را تدوین می کردم. فیلمبرداری بخشهایی از فیلم به طول انجامید و یک فصل مهم فیلم (که به عنوان شروع در نظر گرفته شده بود) برای فیلمبرداری به ماه بهمن موکول شد. تقریبا همه صحنهها را تدوین کرده بودم اما صحنههایی که در شمال رخ میداد (مربوط به افتتاحیه و بخش پایانی فیلم) هنوز فیلمبرداری نشده بود. هفتم یا هشتم بهمن ماه بود که گروه برای فیلمبرداری این دو سکانس به شمال کشور رفتند.
با این اوصاف «هامون» را چطور به جشنواره رساندید؟
جشنواره در راه بود، اوضاع پیچیده شده بود و به نظر میرسید که فیلم به جشنواره نمیرسد. هر صحنهای که فیلمبرداری میشد به سرعت آن را تدوین میکردم و به خاطر دارم که آن زمان درخواست دادم که برایم تختخواب بیاورند و در اتاق مونتاژ بمانم که سریع بخشهای فیلمبرداری را تدوین کنم. اتاق مونتاژ در فارابی بود که مدیرعامل وقت فارابی و دبیر آن دوره جشنواره (آقای بهشتی) با این کار مخالف بودند و میگفتند نمیتوان تختخواب به اتاق کار برد. در نهایت مدیر تولید و تهیهکننده فیلم برای رسیدن «هامون» به جشنواره، توانستند مدیران را راضی کنند و بالاخره برایم در اتاق مونتاژ تخت سفری و پتو قرار دادند. شبها در همان اتاق مونتاژ میخوابیدم تا کارها سریعتر پیش برود. با توجه به اینکه آقای مهرجویی برای تدوین فیلم بسیار حساس بود و بیشتر فیلمهایش متکی بر تدوین پیش میرفت، برای «هامون» هم این اتفاق رخ داد. البته اینکه احساس کنید مهرجویی همیشه در اتاق تدوین حضور داشت، نه. چنین چیزی نیست، بیشتر اوقات به اتاق تدوین سر میزد و قسمتهای مونتاژشده را میدید و نظراتش را اعمال میکرد و من آنها را اصلاح میکردم. 13 یا 14 بهمن بود که گروه کارگردانی از شمال برگشت و ما مقدار زیادی فیلم مونتاژ نشده داشتیم، در حالیکه جشنواره 12 بهمن شروع شده بود، فیلمها پخش میشد و مسابقه در جریان بود. برای اینکه کار سریعتر پیش برود مهرجویی در اتاق مونتاژ مستقر شد و ما تمام مدت بر روی تدوین فیلم کار میکردیم. همزمان با مونتاژ فیلم، موزیک و کارهای صداگذاری انجام میشد. من هم خیلی سریع پردهها را آماده میکردم به استودیو میفرستادم تا مهرجویی و حسن زاهدی کار میکس را انجام دهند. با توجه به تمام این عجلهها برای فیلمبرداری فیلم، تدوین، موسیقی و میکس، تا 20 بهمنماه هنوز فیلم آماده نبود. یادم است که اخطار آخر را به ما دادند و گفتند که اگر فیلم تا ساعت 12 شب روز 20 بهمن نرسد آن را از مسابقه خارج میکنیم. کار سرعت بیشتری گرفت و پرده اول آماده شد و برای هیئت داوران فرستادیم.
واکنش داوران به نسخه ناقص فیلم چه بود؟
داوران تا صبح، 3 پرده را دیدند و گفتند ما مینشینیم تا باقی فیلم را ببینیم! به حدی فیلم را دوست داشتند که میخواستند نتیجه فیلم را ببینند. اینگونه بگویم که هیئت داوران هم با ما نخوابیدند. تا جایی که ما بیدار بودیم، آنها هم بیدار بودند!
با توجه به ساختار پیچیده فیلمنامه در تدوین، چگونه این پیچیدگی را رعایت کردید و چگونه به فلشبکهای متعدد و ساختارشکنیهایی که در فیلم وجود دارد، رسیدید؟
«هامون» ساختار خیلی پیچیدهای داشت و اگر فیلمنامه را هم میخواندید، پیچیدگی را در آن احساس میکردید. از هر نظر فیلم سختی بود. یعنی کارگردانی و فیلمبرداری هم سخت بود و به نظر من تنها کارگردان ماهر و زبردستی همانند مهرجویی میتوانست از پس ساخت فیلم برآید. کسی دیگر نمیتوانست این سناریو را به این شکل و سرعت آماده کند و موضوع جالب این است که ما بعد از جشنواره، اصلا به مونتاژ فیلم دست نزدیم. یعنی فیلم همان شکلی که در جشنواره نمایش داده شد و داوران دربارهاش نظر دادند، به نمایش درآمد. البته فقط مسئله فلشبک نبود بلکه موضوع استفاده از زمان بود و اینکه زمان را چگونه در فیلم پیاده کنیم که تماشاگر گیج نشود و داستان را خیلی قشنگ پیگیری کند. این دقیقا تکنیکهایی بود که ما در تدوین از آن استفاده کردیم. البته، درهم رفتن زمان، جزء فلسفه فیلم بود. اینکه زمان درگذر است، درحالی که هیچ اتفاقی برای هامون نمیافتد و هیچ تکان و یا حرکت رو به جلویی در زندگیاش دیده نمیشود. برای همین است که در آخر، خودش را به دریا میزند... از همین رو باید این سیال بودن ذهن و زمان را در تدوین به دست میآوردیم که منشاء این تفکر از فیلمنامه میآمد.
چقدر دست شما در تدوین فیلم باز بود؟
با توجه به اینکه زمان فیلمبرداری طولانی بود، دست من در مونتاژ فیلم کاملا باز بود تا سیال بودن ذهن هامون یا درهم بودن زمان را در تدوین پیاده کنم.
شما در ورکشاپی گفته بودید که تدوین نباید مورد داوری قرار بگیرد، زیرا این یک مسئله کاملا تخصصی است، چرا؟
این سوال خیلی خوبی است که من همیشه علاقهمندم در موردش صحبت کنم. اصولا به نظر من داوری رشتههای تخصصی خیلی سخت است و متاسفانه جشنواره فجر خیلی توجه به این موضوع ندارد و هر سال همان روش را ادامه میدهد. به نظر من قضاوت تخصصی را نمیتوان با 7 یا 6 فرد داور که به مدت یک هفته 22 تا فیلم را میبینند و در 16 رشته تخصصی راجع به آن تصمیم میگیرند، انجام داد. به اعتقاد من این نظرات شخصی داوران میشود و از حالت تخصصی خارج میشود. ما نمیتوانیم رشتههای تخصصی را اینگونه داوری کنیم. این در هیج جای جهان مرسوم نیست و این بدعتی است که جشنواره فیلم فجر گذاشته است. از این لحاظ میگویم این نوع داوریها اشتباه است.
ولی خود شما هم این جایزه را بردهاید!
راستش با این نگاه، جایزهای هم که برای فیلم «هامون» گرفتم، اصلا مطمئن نیستم که خیلی تخصصی باشد! هنوز با این قضیه مسئله دارم که چرا فیلم «اجاره نشینها» در سال 65 کاندیدای دریافت جایزه بود اما جایزه نگرفت و با همین منطق، جایزه تدوین «هامون» هم برایم سوالبرانگیز است و میگویم نکند آنجا هم اتفاقی افتاده و کس دیگری شرایط بهتری داشته و باید جایزه را میگرفته و این جایزه درست به من داده نشده... البته نمیخواهم خدایناکرده معلومات داوران را به چالش بکشم. بدون شک داوران هم جزء سینماگران هستند اما اگر خود من هم جزء داوران بودم، چنین موضوعی را مطرح میکردم که این امکانپذیر نیست که ما رشتههای تخصصی را ظرف مدت کوتاهی بین 22 فیلم داوری کنیم و بگوییم که بهترین آن کدام است. این اشتباهات باعث میشود نگاه منتقدان و دانشجوهایی که به سینما علاقهمند هستند و تخصصی به موضوع نگاه میکنند، منحرف شود و این برای سینمای ایران مضر است. از زاویه دیگر، تعداد جوایز که بالا میرود از اعتبار سیمرغ کم میشود. یعنی از نظر من اعتبار سیمرغ خیلی پایین آمده و افول کرده است. باز هم تأکید میکنم که بهتر است داوری تخصصی را از جشنواره کنار بگذاریم و به داوری ملی بسنده کنیم. برخی از بچههای سینما با این امر موافق نیستند اما تا جایی که خودم میدانم و تحقیق کردهام و جلساتی راجع به داوریها داشتهام، شک ندارم که اکثریت سینماگران، با نظر من موافق هستند که اهدای جایزه در رشتههای تخصصی از جشنواره حذف شود. به اعتقاد من، این اتفاقات و حاشیهها باعث شده جایگاه جایزه سیمرغ خدشهدار شود. اگر جایزه نقدی نبود، شاید بهتر بود زیرا میگفتیم که داور به اعتبار سیمرغ داوری کرده است اما ...
دیدگاه تان را بنویسید