معرفی برگزیدگان چهارمین جشنواره جایزه تهران

چهارمین جایزه تهران از ۱۳ نفر از کسانی که در طول یک‌سال گذشته در حوزه‌ی تهران و تهران‌پژوهی فعالیت داشته‌اند، تقدیر کرد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، در چهارمین جشنواره «جایزه تهران» که شب گذشته –چهارشنبه ۱۳ دی - در سالن «خانه اندیشمندان علوم انسانی» و توسط اداره کل فرهنگی و ارشاد اسلامی استان تهران برگزار شد، با یادی از «داریوش تهامی» از فعالان رسانه‌ای، پیشکسوتان، عکاسان و پژوهشگران تهران قدیم که در طول یک‌سال گذشته در این زمینه پژوهش انجام داده بودند، تقدیر کرد.

در این جشنواره "مژگان انصاری" خبرنگار ایسنا و "علی تقوی" عکاس ایسنا به دلیل مخابره‌ی بیشترین اخبار منتشر شده درباره‌ی حادثه‌ی تلخ پلاسکو تقدیر شدند.

همچنین "جواد صفی‌نژاد" _ به عنوان پیشکسوت و فعال تهران‌پژوه _، "احمد مسجدجامعی" _برای تالیف کتاب جسم و جان شهر تهران و بنیانگذار تهران گردی_، "محمد عشوری" (فعال محیط زیست و میراب تهران و کسی که درختان دانشگاه تهران و خیابان ولیعصر را کاشته است_، "محمد منیعی" _تهران شناس و فعال برای معرفی جاذبه‌های گردشگری تهران_، "غلامحسین تکمیل همایون" _مسئول گنجینه کتاب تهران_، "شقایق هورشید" و "احمد چایچی" _ مولفان کتاب باستان‌شناسی شهر و میدان ارگ_، "مهرنوش دشمن‌زیاری" _ مولف کتاب آثار دیداری دو دهه ۶۰ و ۷۰_تقدیر شدند.

"گلاره مرادی" _فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ایران‌شناسی دانشگاه تهران برای دفاع از پایان نامه «تحلیل محتوای روزنامه شکوفه دومین نشریه زنان ایرانی»_، "مسعود کیمیایی" _برای ۵۰ سال فعالیت در حوزه فیلم و تئاتر_، "حسین کیایی" در حوزه تئاتر_، "معصومه آقاامینی" _خبرنگار فعال حوزه تهران_، "جواد گلزار" _عکاس خبری حوزه تهران_، و" ساتیار امامی" عکاس نیز از دیگر تقدیر شدگان در این جشنواره بودند.

همچنین دل‌نوشته‌ای از مسعود کیمیایی که به دلیل بیماری نتوانست در چهارمین جشنواره "جایزه تهران" حضور داشته باشد، توسط شادمهر راستین و به نمایندگی از او خوانده شد.

در متن مسعود کیمیایی آمده است؛ «درود بر تهران،

طهرانی در چشم نمانده و آنچه مانده یاد است. یادی از شهری که صدای موسیقی داشت، ادبیات طهرانی داشت با لهجه‌ای تهرانی. لهجه‌ای طهرانی که دیگر نیست.

مادر من که در ده طهران متولد شده بود، سال‌های آخری که از در کوچه بیرون می‌آمد گم می‌شد. کوچه‌ها را نشان می‌کرد به سرعت کوچه‌ها عوض می‌شد و مادرم باز گم می‌شد.

تهران با آب و خاکی خاص، با لهجه‌ای طهرانی با معرفت‌هایی که از تحصیلکرده‌ها تا بیکارها یک لهجه داشتند.

تحصیلکرده‌ها رفتند، بیکارها ماندند، مثل لهجه لات‌ها.

آب "سرچشمه" با آب (منطقه) "حاج امینی رضا" با چشمه "دکتر سنگ" کافی بود که لهجه آب، هم خاص طهران باشد.

من نمی‌دانم خاطره بگویم از تهران یا از نویسندگان طهرانی، شاعران طهرانی تا میرزاده‌ها.

تحصیل‌کرده‌ها و سیاسیون تهران وسعتی به اندازه یادهای رفته دارند که اگر نگهداری شوند موزه‌ای از انسان می‌ماند پر از فرهنگ.

 آرزو دارم شادمانی‌های طهران در یک خیابان بماند. شادمانی‌های موسیقی، شعر، شعار و مجلس و بزرگانی که فریادشان برای آزادی در هوای طهران اگر خوب گوش کنی هنوز هست. با لهجه تهرانی.»

 

دیدگاه تان را بنویسید