مونا فرجاد: «ماهورا» مثل یک تابلوی نقاشی زیباست

فیلم سینمایی «ماهورا» در حوزه دفاع مقدس ساخته شده است و داستانی عاشقانه را در بستر وقایع و اتفاقاتی که به جنگ مربوط است روایت می‌کند؛ این فیلم به زعم سازندگانش سعی کرده تا از هرگونه شعارزدگی به دور باشد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، فیلم سینمایی «ماهورا» یک درام عاشقانه است، کارگردانی این کار را حمید زرگرنژاد بر عهده دارد و علیرضا جلالی و مرحوم حمید آخوندی نیز تهیه‌کنندگان آن هستند. فیلمبراری این فیلم به گفته سازندگانش در لوکیشن‌های بکر و واقعی در تالاب‌ها و روستاهای جنوب انجام شده است. زرگرنژاد که خودش فیلمنامه کار را هم نوشته می‌گوید فیلمنامه را پس از ۴ سال تحقیق بر اساس یک واقعه تاریخی نوشته است. داستان این فیلم هم که در روستایی مرزی می‌گذرد درباره زیباترین دختری است که به عنوان عروس هور انتخاب می شود تا یک روز در هفته خود را به آب بسپارد و هور بارور شده و قهرش نگیرد، امین معروف به سمور؛ قاچاقچی ایرانی، عروس هور به نام ماهور را می‌دزد. حمید زرگرنژاد، کارگردان، علیرضا جلالی، تهیه‌کننده و مونا فرجاد و کامران تفتی دو بازیگر این فیلم سینمایی که به بخش مسابقه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرده است مهمان ما بودند و با آنها درباره تجربیاتشان از این فیلم سینمایی به گفت‌و‌گو نشستیم.

ابتدا برایمان بگویید قصه فیلم «ماهور» که نامش به «ماهورا» تغییر کرد از کجا و چگونه شکل گرفت:؟

حمید زرگرنژاد: سال 87 من فیلم مستندی را ساختم، البته تا به حال در عرصه مستندسازی در جنوب بیش از 100 فیلم ساختم. در حین ساخت همین فیلم‌ها درباره وقایع زیادی هم تحقیق می‌کردم درباره این واقعه هم وقتی نکاتی را شنیدم درباره آن تحقیقاتی انجام دادم و مستندش را ساختم. پیش از این فیلم هم با آقای جلالی و مرحوم آخوندی فعالیت مستندسازی داشتیم و یک فیلم سینمایی دیگر به نام «پایان خدمت» در خدمت این دوستان بودم. آقای جلالی وقتی این مستند را دیدند و فیلمنامه را هم خواندند به این کار خیلی علاقه‌مند شدند و 4 سال زمانشان را برای این کار گذاشتند. در واقع می‌شود گفت در این 4 سال زحمت زیادی برای این کار کشیده شد تا مقدمات تولید این فیلم فراهم شود.

پس به نظر می رسد به توجه به ژانر فیلم هم که دفاع مقدس است شرایط تولید متفاوتی را داشتید؟

زرگرنژاد: بله، این فیلم به لحاظ پروداکشن فیلم خیلی سنگینی است، من فقط به یک موردش اشاره می‌کنم، گروه در عرض 4 ماه یک شهرکی را ساخت که بخشی از آن هم روی آب است. به لحاظ معماری و لوکیشن هم کار خاص است. همه این موارد هم بر اساس وقایع و مستندات است.

کدام وجه از این فیلم برای خودتان به عنوان نویسنده و کارگردان پررنگ‌تر است؟

زرگرنژاد: «ماهورا» به آن قشر از مردم روستایی که تا به حال به آنها پرداخته نشده می‌پردازد، مردمی که در هور زندگی می‌کنند، اینکه آنها چه سنت‌ها و آیینی دارند و پیوند این آیین با ماجرای جنگی که شش روز است برای آنها اتفاق افتاده و درگیر عروسی هم خستند. همه اتفاقات قصه ما را شکل می‌دهند.از طرف دیگر فیلم پر از شخصیت است، گریم‌های سنگین، طراحی صحنه و لباس سنگین،  فیلمبرداری دشوار که تولید خیلی سنگینی را می‌طلبد و البته حمایت از این اثر را همه از ویژگی‌هایی این فیلم سینمایی است. همچنین بخشی از فیلم زیر آب است  و بخش زیادی از این کار را هم روی آب. ما حتی در هوا هم فیلمبرداری داشتیم.

داستان این فیلم برگرفته از یک اتفاق واقعی است، درست است؟

زرگرنژاد: بله، کاملا واقعی است. اتفاق واقعی که هیچ کس در استان به جز برخی از افراد بومی نه از آن اطلاعی دارند و نه به آن تا به حال پرداخته شده است. حتی از مسئولین هم کسی از این ماجرا و اتفاق اطلاعی ندارد. جناب آقای جلالی که با مسئولین دیدار داشتند در جریان هستند که کسی از آن‌ها از این اتفاق اطلاعی نداشتند.البته این مسئله هم ناراحت‌کننده است و هم سوال‌برانگیز که چرا چنین اتفاقی دیده نشده است. الان اوضاع طوری است که کوچکترین واقعه‌ای شبیه به این مسئله اتفاق بیفتد از آنجاییکه ایرانی‌ها را می‌شناسیم تمام مردم دست به دست هم می‌دهند تا مشکلی را حل و فصل کنند، مردم امروز کوچکترین خبری را درباره هر واقعه‌ای می‌دانند. مردم ایران 8 سال در خرمشهر می‌جنگند اما واقعا جای سوال است که چرا وقایع اینچنینی مسکوت مانده است.

آقای جلالی شما به عنوان تهیه‌کننده چرا به چنین سوژه‌ای علاقه‌مند شدید؟

جلالی: من ابتدا باید یادی کنم از مرحوم حمید آخوندی که دوست، شریک و همرزم من بود و زحمت این فیلم را هم از ابتدا تا انتها ایشان کشدیند و من در محضر ایشان فقط شاگردی کردم. امیدوارم روح ایشان از ما و این گروه راضی باشد. درباره این فیلم سینمایی هم باید بگویم که شرایط ساخت آن سخت بود. ساخت یک روستا برای یک کار سینمایی معمولا برای یک تهیه‌کننده مقرون به صرفه نیست اما ما به این دلیل که مزاحمتی برای خانواده‌هایی که در آن روستای واقعی زندگی می‌کردند نداشته باشیم اقدام به ساخت یک روستا کردیم. اهالی آن روستا به اندازه کافی در به دری و آوارگی کشیدند و دیگر جایز نبود ما هم بخواهیم آنها را اذیت کنیم. من در این کار با بازیگران خیلی خوبی افتخار همکاری داشتم که همه‌شان دلی پای این کار ایستادند و همه‌شان هم نتیجه‌اش را خواهند دید. مهمترین نکته برای من این بود که قصه‌ این کار قصه‌ای بود که چهار سال و نیم روی آن کار کردیم. گاهی اوقات یک نفر فیلمنامه‌ای می‌نویسد و خیلی هم سریع جلوی دوربین می‌رود، معمولا هم یک ماه یا دو ماه مانده به جشنواره فلیم فجر کارشان را شروع می‌کنند و کار هم تمام می‌شود، البته انشالله که خیرشان را هم ببینند اما 4 سال روی یک فیلمنامه کار کردن یعنی حساسیت. یعنی اینکه می‌خواهیم فیلم خوبی بسازیم و نمی‌خواهیم از چیزی بگذریم. من به این فیلم نیز مثل «روز سوم» افتخار خواهم کرد.

خانم فرجاد از آنجاییکه فیلم هنوز به نمایش عمومی در نیامده و از نقش‌ها اطلاعات و جزئیات خاصی در دسترس نیست از نقشی که در این فیلم بازی کردید برایمان بگویید و اینکه شخصیت‌تان در این فیلم با چه ویژگی‌ها و مشخصه‌هایی جلوی دوربین رفت؟

مونا فرجاد: بهتر است راجع به قصه حرف نزنم چون ممکن است چیزی بگویم که قصه لو برود. ولی باید بگویم برای هر بازیگری کار کردن با یک گروه حرفه‌ای و یک متن درخشان جزو الویت‌هاست. متاسفانه در این روزگاری که شاید بیشتر از ده فیلم خیلی خوب در طول سال ساخته نمی‌شود وقتی با فیلمی رو به رو می‌‌شوی که فیلمنامه خوبی دارد و تهیه‌کنندگانش آدم‌های اسم و رسم‌دار و شناخته‌ شده‌ای هستند و یک کارگردانی که انسان خیلی محجوبی است و اخلاقیات برایش مهم است و با دل و جان راجع به کاری حرف می‌زند باعث می‌شود من بازیگر مشتاق شوم تا در آن اثر حضور داشته باشم. فیلم «ماهورا» در حوزه دفاع مقدس است اما نگاه جدیدی را دنبال می‌کند که من به آن می‌گویم یک درام عاشقانه و خانوادگی که در زمان جنگ اتفاق افتاده است و داستان رشادت و دلاوری یک جوان است و بیشتر عشق را در ذهن تداعی می کند.  

ازتجربیات خودتان از بازی در نقشی که در این فیلم داشتید بگویید؟

فرجاد: این فیلم خیلی فیلم سختی بود، این را هم هم به جهت بازیگری برای نقش خودم می‌گویم و هم به لحاظ شرایطی که ما در آن فیلمبرداری می‌کردیم. قاب‌بندی‌های این کار واقعا مانند یک تابلوی نقاشی بود. امیدوارم این تابلوهای نقاشی در کنار یکدیگر اثر چشمگیر و به یادماندنی را خلق کرده باشد. زمانی که فیلم «روز سوم» در سینماها اکران شد یادم می‌آید خیلی مورد توجه قرار گرفت، من فکر می‌کنم «ماهورا» هم چنین فیلمی باشد. جایزه گرفتن خیلی خوب و دلچسب است و انگار خستگی گروهی را از تن به در می‌کند امیدوارم در جشنواره فیلم فجر امسال این اتفاق برای این فیلم بیفتد اما اگر هم این اتفاق نیفتد به نظر من چیزی از ارزش‌های این فیلم کم نمی‌کند.

از نقش خودتان هم برایمان می‌گویید؟ با توجه به اینکه اشاره کردید ژانر فیلم دفاع مقدس است چقدر فضای این فیلم را با کارهایی که پیش از این بازی کرده بودید متفاوت دیدید؟

فرجاد: من قبلا در سریالی هم در این ژانر بازی کرده بودم، اما «ماهورا» قصه متفاوتی دارد. این فیلم داستان دختری است که در روز عروسی‌اش اتفاق‌هایی برای عشیره‌اش می‌افتد. البته من این نکات را از نگاه خودم می‌گویم. من در این فیلم نقش یک دختر عرب ایرانی را بازی کردم که تجربه متفاوتی بود و تا به حال شبیه‌اش را بازی نکرده بودم. من در این فیلم باید عربی حرف می‌زدم و لهجه جنوبی یاد می‌گرفتم و همه این موارد چالش جدیدی را برای من به عنوان بازیگر این نقش به همراه داشت. من در برخی از صحنه‌های این فیلم باید روی بلمی می‌ایستادم و پارو می‌زدم، نزدیک به چهار روز زودتر سر کار رفته بودم تا فقط ایستادن روی آن بلم را یاد بگیرم. همه اینها جدای از این است که من قبل از شروع کار روی لهجه‌ام کار می‌کردم که بتوانم لهجه عربی آن منطقه را یاد بگیرم.

فیلم‌های زیادی در سالیان متمادی در حوزه دفاع مقدس ساخته شده‌اند، وجه تمایز «ماهورا» با فیلم هایی که تا به حال در این حوزه ساخته شده است چیست؟

زرگرنژاد: فکر می‌کنم بخش زندگی و شاعرانه بودن این کار خیلی پررنگ است. فیلم کاملا در مورد زندگی مردمی است که داشتند زندگی عادی خودشان را می‌کردند که یکدفعه به آنها حمله شد و همه چیز تحت تاثیر قرار گرفت.

آقای تفتی شما هم از نقش‌تان در «ماهورا» بگویید و اینکه این فیلم چه تجربه متفاوتی را در بین کارهایی که تا به حال بازی کردید رقم زد؟

کامران تفتی: به نظر من فیلم سینمایی «ماهورا» نگاهی دارد به همه پیامدهایی که از سال 69 به این‌ور همچنان در جنوب کشور حفظ شده است و به این بخش عریان جنگ نگاهی ویژه دارد. در این فیلم به واقع نشان داده می‌شود همانطور که تو می‌توانی هر روز صبح بیدار شوی و زندگی عادی‌ات را شروع کنی می‌شود یک ثانیه بعدش هم همه آن چیزی که به اسم زندگی است در چشم برهم زدنی از بین برود. مفهوم اصلی این فیلم این است که از وجه انسانی و رفتاری ما چقدر بلد هستیم که اگر همین الان هر آن چیزی که داریم را از دست بدهیم یا آن را ازمان بگیرند، چقدر می‌توانیم سرپا بایستیم و چه تصمیمی برای ادامه راه می‌گیریم. می جنگیم و ادامه می‌دهیم یا ما هم خودمان را با شرایط سازگار می‌کنیم. حضور من در این فیلم به دلیل همین مفاهیم اخلاقی و انسانی بود که در سرتا سر اثر وجود دارد. این فیلم ماهیتی دارد که به نظر من درست انگشت می‌گذارد روی مرکز قلب مخاطب، اینکه اگر تو در آن موقعیت بودی چکار می‌کردی؟ به نظرم حرف این فیلم به نوعی این است که ما کمی یادمان رفته است که همه‌مان کی بودیم، چه کاهرهایی کردیم و الان چقدر زود و ساده وا می‌دهیم و سریع به همه چیز تن می‌دهیم و می‌گوییم همین است دیگر کنار می‌آییم. نمی‌دانم چه شده که اینهمه بی‌تفاوتی و بی‌خاصیتی وجود خیلی‌هایمان را گرفته است. متاسفانه سینمایمان هم به شدت دچار این مرض شده است. سینمایی که قهرمان ندارد سینمای بی‌خاصیتی است. سینمایی که جرات حرف زدن ندارد سینمای بی‌خاصیتی است، پس وقتی من وقتی با فیلمی مواجه می‌شوم که آزادی بیان و تصمیم‌گیری انسانی به من می‌دهد و ارزش‌ها را یادم می‌اندازد، قطعا از آن استقبال می‌کنم. همه این ارزش‌ها و مفاهیم هم در بستر زندگی و خانواده اتفاق می‌افتد و کاملا هم واقعی است. با تمام وجودم افتخار مردم که در این فیلم کار کردم.

چقدر در این فیلم تلاش شد تا کار به سمت شعارزدگی‌های بعضا رایجی که در برخی فیلم‌های این حوزه به چشم می‌خورد نروید؟

تفتی: حمید زرگرنژاد سکانس‌ها را نوشته بود و آماده داشتیم، سر صحنه تمرین می‌کردیم، در همان زمان هر کلمه‌ای که حتی ذره‌ای بار شعارگونه را در ذهن متبادر می‌ساخت از دید ایشان پنهان نمی‌ماند و می‌گفتند این کلمه را حذف کنید.

جلالی: اجازه بدهید سوالتان را با یک سوال پاسخ دهم، فکر می‌کنید چرا در دنیا فیلم‌‌های مستند اینقدر بیننده دارد؟ دلیلش زنده بودن ماجرایی و داستانی است که روایت می‌شود. به نظر من وقتی یک کار مستند اینقدر خوب دیده می‌شود چه دلیلی دارد که یک کارگردام، نویسنده، تهیه‌کننده یا بازیگر شعار را قاطی کارش کند. به نظرم زیبایی در سادگی است، در ساده بیان کردن. به همین دلیل هم ما در این فیلم از شعار و شوآف پرهیز کردیم. تمام تلاش فیلمساز این بوده که وقتی مخاطب پای تماشای این فیلم می‌نشیند خودش را در پرده سینما پیدا کند.

زرگر‌نژاد: من تمام سعی‌ام را کردم که این اتفاق نیفتد. شاید کلمه مقاومت شعار باشد، ولی ما در این فیلم آن را طوری نشان دادیم که مخاطب متوجه بشوذ این کلمه جزئی از آیین و فرهنگ‌شان است. چیزی که الان این نسل نیاز دارد، فرهنگ مقاومت که الان به آن نیازمندیم ممکن است شعار به نظر بیاید اما ما در فیلم تمام تلاش‌مان را کردیم که به دور از هرگونه شعار آن را در داستانمان روایت کنیم. من مفاهیمی که مدنظرم بوده را در قالب 103 دقیقه فیلم گفتم و نه شعار.

 

دیدگاه تان را بنویسید