به گزارش جی پلاس، برگزاری بیستوپنجمین دوره هفته کتاب بهترین بهانه است تا باز هم از کتاب و کتابخوانی صحبت شود، اما پیش از آن باید مخاطبان را به خرید کتاب تشویق کرد. این یکی از برنامههایی است که در ایام برگزاری هفته کتاب و در طرح پاییزه فروش کتاب دنبال میشود. در این میان میتوان به موضوعات دیگری هم فکر کرد. همکاری ناشران و نویسندگان برای برگزاری برنامههایی برای جذب مخاطب و یا توجه بیشتر تلویزیون به تولید برنامههایی با آشنایی با کتاب دو نمونه از آنهاست. اینها موضوعاتی هستند که علی خدایی، نویسنده، به آن اشاره میکند.
پیشنهاد شما به عنوان یک نویسنده برای برگزاری برنامههای هفته کتاب و تشویق مردم به کتابخوانی چیست؟
چند ماه پیش برنامهای را در اصفهان شروع کردیم و از نویسندهها دعوت کردیم تا با مخاطبانشان صحبت کنند. ما به این فکر کردیم که جلسات نقد کتاب معمولا برگزار میشود و ما میتوانیم به شکل متفاوتی این برنامهها را با حضور نویسندگان و شاعران برگزار کنیم. تجربه برگزاری این برنامه نشان داد که توجه به کتاب و کتابخوانی بین مردم و مخاطبان عام وجود دارد. چنین برنامههایی باعث میشود مردم با کتاب بیشتر آشنا شوند و در نهایت اگر کتابی باشد که با سلیقه آنها همخوانی داشته باشد به سراغش خواهند رفت.
البته در سالهای اخیر تجربههای موفقی هم در زمینه آشنایی و تشویق مردم به خریدن کتاب داشتهایم. فصلهایی هستند که در آنها کتابها ارزانتر به فروش میرسد. معمولا کتابفروشیها خودشان هم این کار را میکنند و کتاب را با تخفیف به مخاطبان ارائه میکنند. چنین برنامههایی با استقبال روبرو میشوند و در نهایت باعث میشود کتابهای بیشتری خریداری شود. این یکی از تجربههایی است که موفق بوده و جواب هم داده است.
فکر میکنید خریدن کتاب در نهایت به خواندن آن هم منجر شود؟
باید برای آنها که کتابها را میخرند برنامه هم ارائه کرد. خانههای فرهنگ از این دست کارها زیاد میتوانند بکنند. میشود کتابها را در قالب برنامههایی شامل گفتوگو با نویسندگانشان معرفی و در اختیار مخاطبان گذاشت. نکته اصلی در این میان چیز دیگری است. حرکتهایی که در این برنامهها، مثل روزهای برگزاری هفته کتاب میشود مقطعی است و بیشتر شبیه مسکّن عمل میکند.
اینکه مردم بیشتر به کتابخوانی علاقهمند شوند کار ویژهتری میطلبد که کارشناسان باید درباره آن نظر بدهند. مساله در اینجا چیز دیگری است. ما در طول سال که هفته کتاب هم شامل آن میشود درباره کتاب و اینکه چگونه خوانده شود زیاد صحبت میکنیم، اما خیلیها هستند که ترجیح میدهند کتاب نخوانند و از طریق دیگری ارتباطشان را با کتاب حفظ کنند. این موضوع مهمی است که میتوان برای آن برنامهریزی کرد.
به نظر شما میتوان بین بخش دولتی و خصوصی در مورد برگزاری چنین برنامههایی هماهنگی ایجاد کرد؟ چنین چیزی اصلا امکان دارد؟
این کار از نظر من شدنی است. میتوان این همکاری را با بعضی از کتابها که حساسیتی در موردش وجود ندارد شروع کرد. به نظرم تمام کتابهایی که از وزارت ارشاد مجوز گرفتهاند میتوانند عامل نزدیکی بخش خصوصی و دولتی در برگزاری این برنامهها باشند. این همکاری میتواند بین ناشران در بخش خصوصی هم شکل بگیرد. ضمن اینکه ارشاد میتواند برگزاری برنامههایی مثل طرح فروش با تخفیف را بیشتر در نظر داشته باشد. در کنار اینها ما باید اعتماد مخاطب را جلب کنیم. چیزی که در حال حاضر برای ما مهم است کتابخوانی است و باید برای تشویق مخاطب به کتابخوانی برنامه تعریف کرد.
فکر نمیکنید که ناشران ممکن است با این موضوع فروش کتاب با تخفیف آن هم در برنامههای مختلفی که در طول سال ممکن است برگزار شود چندان موافق نباشند؟
قرار نیست درصدهای زیادی برای تخفیف در نظر گرفته شود. از نظر من اینها راهحلهایی است که میتوانیم به کتاب نزدیکتر شویم و حداقل کتاب را در سبد خرید خانواده قرار دهیم. در هر صورت وجود این کتابها ما را به خواندن آن هم تشویق خواهد کرد. همانطور که گفتم این موضوع را میتوان با یک اعتماد متقابل عملی کرد. ما مخاطب لازم برای کتاب داریم و فقط باید راهحلهایی برای جذب بیشتر آنها پیدا کنیم. در برنامههایی که در اصفهان برگزار میکنیم جمعیت زیادی حاضر میشوند. همین برنامهها پیوند بسیار خوبی بین نویسنده و مخاطبش ایجاد میکند. این به معنای لزوم خرید برفرض ده کتاب از آن نویسنده نیست. کسی که در این برنامهها حاضر میشود با خاطره خوشی آن را ترک میکند و همین خاطره در درازمدت او را به سمت کتاب و برنامههای مرتبط با کتاب میکشد.
این کاری است که نهادهای دولتی، تلویزیون و رادیو هم باید بکنند. این نقش را نباید نادیده گرفت. تلویزیون و رادیو درباره ادبیات معاصر و کهن ما برنامههای جذابی میتواند تولید کند. شما دقت کنید که زمانی گردشگری در ایران موضوع عجیب و غریبی بود. زندهیاد اینانلو به همراه تیمش و گروههای دیگری با هدف آشنایی مردم با این مساله در تلویزیون فعالیت کردند و همین باعث شد خیلیها با سفر و گردشگری علاقهمند شوند. به نظر من این تجربه موفق میتواند در حوزه کتاب هم معادلسازی شود.
در این میان یک مساله هم وجود دارد. کتابهای زیادی هستند که اگر چه مجوز ارشاد دارند اما مورد تایید تلویزیون و رادیو نیستند...
این درست است. کتابهایی هستند که ممکن است مورد تایید نباشد و یا حتی برای معرفی در یک برنامه تلویزیونی برای مخاطب عادی سنگین باشند. از نظر من این توجه نکردن به کتابهایی که منتشر میشود کجسلیقگی طرف مقابل را میرساند. انگار دارند سعی میکنند کتابهای خوب را نبینند. واقعیت این است که باید از سالها پیش برای این کارها برنامهریزی میکردیم. تا زمانی که چنین برنامه و تعاملی وجود نداشته باشد و تفکری نخواهد به آن توجه کند کاری از پیش نمیرود. انگار از کنار یک گل فروشی عبور کنید و با خودتان بگویید گل نرگس هم آورده. بعد هم بو بکشید و بروید. هفته کتاب از نظر من چیزی شبیه این است و ما از کنار آن میگذریم تا به سال بعد برسیم.
دیدگاه تان را بنویسید