یک کارگردان تئاتر:

چرا سازمان فعالیت‌های هنری را تعطیل کردند؟

سهراب سلیمی می‌گوید تئاتر خصوصی باید مسائل حقوقی تعریف‌شده‌ای داشته باشد و صِرفِ حضور چند نفر که کیسه سایر هنرمندان را برای دریافت کرایه‌های شبانه‌ خود خالی می‌کنند، نیست.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، با سلیمی که از هفتم آبان نمایش «بوی خواب» را، بازخوانی از «آرامش از نوع دیگر» اثر تام استوپارد، به قلم محمد چرم‌شیر در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه برده است در مورد یکی از دغدغه‌های اصلی این روزهای اهالی تئاتر صحبت کردیم؛ تئاتر خصوصی و مزایا و مضراتش.

نه سلیمی و نه هیچ کدام دیگر از تئاتری‌ها، تردیدی در مورد ضرورت وجود تئاتر خصوصی، تئاتری مستقل از دولت، ندارند اما آن‌چه این روزها بسیاری را آزرده کرده تبدیل شدن تئاتر خصوصی به موجودی است که در نبود کمک‌هزینه‌های دولتی و در جست‌وجوی راهی برای تامین اجاره‌بهای بالای تماشاخانه‌های خصوصی و تامین هزینه‌های جاری خود اعم از دستمزد بازیگرانش، به هر آن‌چه در دسترسش است چنگ می‌زند.

سلیمی که از اعضای هیئت‌مدیره نهاد صنفی خانه‌تئاتر هم هست در این مورد معتقد است که: «تئاتر دولتی تحت هیچ شرایطی نباید از شرح وظایفی که برایش تعریف می‌شود، شانه خالی کند اما مسئله این جاست که در حال حاضر این شرح وظایف وجود ندارد! تعریف تئاتر دولتی می‌تواند از طریق نمونه‌سازی‌‌های بارزِ هنرمندانِ شاخص این حوزه صورت گیرد و آن وقت است که این تئاتر می‌تواند جریان‌ساز شود، جایگاه‌اش را بیابد، با مخاطبش ارتباط برقرار کند و در روندی رو به جلو منجر به فرهنگ‌سازی شود و متاسفیم که اکنون این گونه نیست.»

شهره سلطانی و مسعود دلخواه در صحنه‌ای از «بوی خواب» به کارگردانی سهراب سلیمی 

این کارگردان و بازیگر 67 ساله ادامه داد: «ما نسلی هستیم که زیر نظر سازمان فعالیت‌های هنری، تشکیلاتی کاملا منسجم و مشخص، فعالیت کرده‌ایم و امروز که با شما صحبت می‌کنم می‌بینم که در محافل هنری به دنبال تشکیل همان سازمان هستند، سوال این است که اگر خوب بود چرا تعطیلش کردید؟! و حال چرا برای بازگشایی‌اش تا این حد مُرَدَدید؟!»

کارگردان نمایش «وانیک» براساس متنی از واسلاو هاول افزود: «طبق آخرین اطلاعات من، در حال حاضر 11 دانشکده و 110 موسسه غیرانتفاعی در حال پذیرش هنرجو هستند و یکی از اتفاقات بسیار ترسناک این است که دَرِ بعضی از این‌ها، بدون گذراندنِ آزمون به روی متقاضیان باز می‌شود! در نسل ما بالاترین تعداد دانشجویی که در هر ورودی گرفته می‌شد 15 نفر بود، برای که بتوانند فارغ‌التحصیلان را حمایت، جذب و تغذیه کنند، اما الان برای پذیرش دانشجو صرفا هزینه‌های کلان اخذ می‌شود و حتی معادل 10 درصد آن هم، خدماتِ لازم ارائه نمی‌شود. وقتی این حجم از فارغ‌التحصیل تئاتر روانه بازار کار می‌شود، نیازمند دو تعریف شفافیم که یک، تئاتر دولتی چگونه می‌تواند این‌ها را جذب کند و دو، تئاتر خصوصی چه کاری می‌تواند انجام دهد؟!»

سلیمی تصریح کرد: «صِرفِ این که چند نفر سرمایه‌ای داشته باشند و مکانی را اجاره کنند یا بخرند، تئاتر خصوصی شکل نمی‌گیرد! تئاتر خصوصی جایگاهی است که باید مسائل حقوقی تعریف شده‌ای داشته باشد و صِرفا به معنی حضور چند نفر که کیسه سایر هنرمندان را برای دریافت کرایه‌های شبانه خود خالی می‌کنند نیست. این خالی کردن کیسه هنرمندان البته، نه از تئاتر خصوصی که از جایی مانند بنیاد رودکی شروع می‌شود که اگرچه با مالیات مردم می‌چرخد اما تبدیل به مکانی شده است که برای هر شب اجرا، حدود پنج میلیون تومان طلب می‌کند!»

او ادامه داد: «این جاست که در شرح وظایف خلط مبحث شده است! یعنی به جای آن که تئاتر دولتی براساس قوانین مشخص خود، راهش را ادامه دهد به چیزی تبدیل شده است شبیه به بنگاه معاملاتی! و آن وقت یک گروه تازه‌نفس چطور می‌تواند وارد بازار کار شود؟! اطلاع دارید که سالن‌داران خصوصی شبانه چه مبالغی در ازای صندلی‌هایشان می‌گیرند؟! و می‌توانید تصور کنید که یک گروه جوان چگونه باید از پس این‌ هزینه‌ها برآید؟! این تئاتر، تئاتر خصوصی نیست، همان‌طور که تئاتر دولتی هم نیست!»

کارگردان «مده‌آ» براساس متنی از داریوفو و فرانکا رامه توضیح داد: «همان‌طور که تئاتر دانشجویی‌مان هم در تعاریفش دچار خلط مبحث شده است. نسل ما اگر در حوزه تئاتر دانشگاهی و اجرا در مکان‌هایی مثل تالار مولوی دانشکده هنرهای زیبا، دانشکده هنرهای دراماتیک و حتی دانشگاه‌هایی مثل دانشگاه ملی، موفق بود دلیلش این بود که وزارت علوم بودجه‌ای را به این امر اختصاص می‌داد اما امروز وزارت علوم انتظار دارد ارشاد این کار را انجام دهد.»

قاسم زارع در صحنه‌ای دیگر از «بوی خواب» 

سلیمی تصریح کرد: «الان که مشغول صحبت با شما هستم، به عنوان هنرمندی که نزدیک به 50 سال از عمرش را در این کار گذاشته و همواره و همیشه در تئاتر فعال بوده و از مسائل روزِ حوزه‌اش بی‌اطلاع نیست گنگ و مبهوت مانده‌ام! گنگ و مبهوت از این بازی شطرنجی که نه صفحه‌اش مشخص است و نه مهره‌هایش.»

در عکس اصلی مطلب، در کنار سهراب سلیمی (سمت چپ)، قاسم زارع را مشاهده می‌کنید که گفت‌وگویش به صورت جداگانه منتشر خواهد شد. 

 

دیدگاه تان را بنویسید