«من به فیلم "نفس" بسیار اعتقاد دارم، به ویژگیهای سینمایی و زیبایی شناختی آن، به مضمون و استانداردهای تولید آن و امیدوارم انتخاب "نفس" برای اسکار خارجی، پایان وظیفه سازمان سینمایی نباشد و حمایتها برای عرضه و معرفی در خور آن نیز دریغ نشود.»
به گزارش جی پلاس، این اظهارات بخشی از نوشتار محمد اطبایی - پخشکننده بینالمللی فیلم «نفس» - است.
در ادامه متن کامل نوشتار این پخشکننده، میخوانیم: «روزگار غریبی است حوزه بینالملل سینما، غریبتر از وضعیت خود سینما در ایران! حضور و جایزه و فروشهای بینالمللی دیگر تنها یک امر ساده فرهنگی و اقتصادی نیستند و به بخشی جدی از دیپلماسی فرهنگی کشورهای جهان تبدیل شدهاند.
سینماگران نیز خود به عرصههای بینالمللی توجه بیشتری دارند و رو در رویی با مخاطب در فرهنگهای مختلف، دیده و تحسین شدن و جایزه و حضور در رسانههای جهانی جذابیتی است، گریزناپذیر. این داستان اما در کشور ما شکل غریبتری پیدا کرده و شاید نزدیک به نود درصد تولیدات سینمای ایران در سودای حضور در جشنوارهها و بازارهای بینالمللی هستند.
حضورهای بینالمللی راه میانبری است برای رسیدن به جایگاههای بالای اجتماعی، هنری، اقتصادی و حتی صنفی! از طرفی تولید در ایران و همه جای دنیا بیشتر شده و در نتیجه رقابت برای حضور بازارها و جشنوارهها افزونتر و نکته غمانگیز آنکه ظرفیتهای نمایشی در بازارها و جشنوارههای مهم جهانی هیچ افزایشی نداشته است. شغل بنده و همکارانم برای عرضه و پخش بینالمللی فیلمهای ایرانی به ظاهر ساده و در واقع دارای ظرایف و پیچیدگیهای زیادی است. از سویی صرف ارسال یک نسخه فیلم و این روزها یک لینک ساده، به یک جشنواره، فرستنده محترم را به عنوان "پخشکننده بینالمللی" مزین میکند و برخیها چه کاسبیها در این آشفته بازار که نمیکنند!
نماینده جشنواره میشوند و حق شرکت میگیرند؛ جشنواره آن لاین فیلم (محازی) راه میاندازند و حق ورود دریافت میکنند، نقل مکالمات سینماگران و این دلالها شده: "جشنوارهای چند؟!"
و مظلوم این چند پخشکننده بینالملل سینمای ایران که باید درگیر رقابتهای غیر عادلانه داخلی و خارجی شوند و انتظارات بالای سینماگران را هم برآورده سازند.
دوستان! باور کنید هر فیلمی که ساخته میشود، ظرفیت حضور در کن، برلین و ونیز و اسکار را ندارد و عدم تحقق آن را تنها به عدم توانایی پخشکننده گره نزنید! کارشناس بین المللی هم که به وفور در جای جای سینمای ایران وجود دارد و تنها لبتر کنید تا از هر صنفی اظهارنظرهای تخصصی در تمامی حوزههای بینالملل از جشنوارهها و اسکار گرفته تا بازارها و فروش ارائه شوند!
و اما این اسکار، این اسکار لعنتی! دریچهای به سوی موفقیت و امکانی برای پرتاب شدن به معبد خدایان سینما! باید پذیرفت که در کشور ما توجه بیش از حد و غیر عادی به جایزه اسکار شده و خواهد شد. اسکار پایان دنیا نیست و تنها یک فرصت است. سینمای ایران هم باید از این فرصت استفاده کند و توجه بیشتر از این، یک آسیب است. انتخاب یک فیلم از طرف یک کشور برای جایزه اسکار خارجی نیز امری چندان شگفت انگیز نیست و همه ساله دهها کشور وارد این بازی شده و از این فرصت استفاده میکنند.
امسال هم کمیته ملی اسکار ایران تشکیل و فیلم "نفس" ساخته نرگس آبیار به عنوان نماینده ایران معرفی شد. واقعیت این است که امسال هم سینمای ایران، فیلمی را که طبق مقررات آکادمی، بتوان با اطمینان از بخت بالای آن در اسکار گفت در چنته نداشت و چند فیلمی شانس بیشتر داشتند و مابقی شانس کمتر و این انتخابها هم به طور طبیعی بر اساس نظر و سلیقه و تجربه هر فرد با فرد دیگر متفاوت است.
نگارنده از ابتدا و در میان فیلمهای به نمایش عمومی درآمده، "نفس" را دارای شانس بیشتری میدانست و پس از چندی "مالاریا" ساخته پرویز شهبازی و "تمارض" ساخته عبد آبست هم به نمایش عمومی درآمدند و با توجه به موفقیتهای بینالمللیشان و به ویژه فیلم "تمارض" با توجه به داشتن پخش کننده آمریکایی، میتوانستند از گزینههای نهایی این کمیته باشند.
اما این کمیته فیلم "نفس" را انتخاب کرده که شماری را خوشحال و شماری را بد حال کرده است. پس از دوره هشت ساله اول کاری در بنیاد سینمایی فارابی، در این بیست و یک سالی که در بخش خصوصی فعالیت کردهام، این نخستین باری است که فیلمی از میان فیلمهای تحت قرارداد من به عنوان نماینده ایران برای اسکار پذیرفته شده است.
اولین باری است که فیلمی از یک کارگردان زن ایرانی برای اسکار معرفی میشود و من به فیلم "نفس" بسیار اعتقاد دارم، به ویژگیهای سینمایی و زیبایی شناختی آن، به مضمون و استانداردهای تولید آن و امیدوارم انتخاب "نفس" برای اسکار خارجی، پایان وظیفه سازمان سینمایی نباشد و حمایتها برای عرضه و معرفی در خور آن نیز دریغ نشود.
فیلم سینمایی "نفس" تا پایان مهر ماه بیست و یک حضور بینالمللی داشته و چهار جایزه نیز دریافت کرده و نامزد جایزه بهترین فیلم کودک "جایزه سینمای آسیا پاسیفیک" در استرالیا بوده است. این فیلم، فیلمی پرچالش برای عرضه و پخش بینالمللی بوده است و شمار قابل توجهی جشنوارهها و پخشکنندههای بینالمللی در اولین برخورد با فیلم، برخوردهای صرف سیاسی داشته و دارند، هر چند با راهبردی حساب شده، "نفس" توانست کارنامه قابل قبولی برای خود در عرصههای بینالمللی ایجاد کند و این کارنامه میتوانست بسیار پر بار تر از این هم باشد اگر نگاههای سیاسی کمتری را در شماری از رویدادهای سینمایی میدیدیم.
به هر روی، این برخوردها قابل پیشبینی بود و با اعتماد به کیفیت فیلم، دعوت 9 جشنواره فیلم را پیش از اولین حضور آن در بخش مسابقه جشنواره فیلم شبهای سیاه تالین، رد کردیم و فیلم در جشنواره "الف" تالین جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد و همین جایزه را در جشنواره فیلم زنان ونکوور تکرار کرد.»