مراسم بزرگداشت افشین یداللهی در حالی برگزار شد که برادرش درباره او گفت: «فکر میکنم افشین تمام گفتوگویی که با جامعه داشت را هنوز هم دارد، اگر من برادرش هستم دلیل نمیشود تا جایگاه او را داشته باشم اما چیزهایی که پس از درگذشت او شنیدم بعد دیگری از او را برای من گشود.»
به گزارش جی پلاس، مراسم بزرگداشت افشین یداللهی شاعر و ترانهسرا سرشناس شنبه 21 مرداد با حضور دوستان و علاقهمندان این هنرمند در تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد.
در ابتدای این مراسم عبدالجبار کاکایی ترانهسرا پیشکسوت درباره یداللهی گفت: «داشتم فکر میکردم عنوان «جنون منطقی» که افشین یداللهی برای کتابش انتخاب کرده است، چه اسم خاص و درستی است که در حین وجود عقلانیت در حرفه، ترانههایش از جنون برخوردار است. جنون یک فهم درونی است که با تعطیلی حواس ظاهری شکل میگیرد. ترانه ژانر و نگاه تازه انسان امروز به محیط است و افشین جزو کسانی است که ترانه را به این شکل به کار گرفت.»
او درباره بخشهای وجودی یداللهی که در آثارش متبلور شده است، توضیح داد: «آثار افشین به سه دسته تقسیم میشوند، وطنیات که با صدای سالار عقیلی شنیده شد، عرفانیات که علیرضا قربانی آنها را میخواند و عاشقانهها که با صدای احسان خواجهامیری پخش شد.»
این هنرمند با تشبیه یداللهی به میرزاده عشقی ادامه داد: «سرنوشت یداللهی از حیث جوانمرگ شدن و شوری که به وطن داشت به میرزاده عشقی شباهت بسیاری دارد و شایسته است که از او به نیکی یاد شود. افشین نمونه صبر و آرامش بود و افراد با سلایق گوناگون را جذب و جلب خود میکرد.»
قاسم جعفری کارگردان مجموعه «غریبانه» سخنران بعدی این مراسم بود که در جملاتی کوتاه گفت: «سه شب قبل از درگذشت افشین عزیز بود که به این مکان که هنوز در حال ساخت بود آمد و از ساخت چنین موسسه فرهنگی ابراز خشنودی کرد و گفت که کلاسهای ترانهگوییاش را به اینجا منتقل میکند.»
او ادامه داد: «من از اولین کارهایم سابقه همکاری با افشین را داشتم، از «خطر قرمز» تا «شب آفتابی». روزی که خبر درگذشت او را شنیدم یک ساعت در خیابان گریه کردم.»
حسن علشیری شاعر که سابقه شاگردی افشین یداللهی را داشت، در ادامه این مراسم گفت: «بعد از این حادثه تلخ علیرغم موقعیتهایی که برای صحبت پیش میآمد، نمیتوانستم سخن بگویم. آشنایی من با ایشان به زمان دانشجوییام بازمیگردد که به سختی خود را از کرج به خانه ترانه میرساندم و در کلاسهایش شرکت میکردم.»
او سپس خاطرهای از مردمداری و بزرگواری یداللهی را برای حضار بازگو کرد و درباره شجاعت و آزاداندیشی او گفت: «او هیچگاه زیر بار حذف بخشهایی از آثارش نرفت و بر اندیشهها و باورهای خود مصمم بود و آنها را در ترانههایش نمایان میکرد. در بسیاری از ترانههایش هم که مضامین میهنی داشت در کنار بیان شکوه و عظمت به مشکلات و دردها هم میپرداخت.»
اهورا پارسا خواننده، که برای اجرای قطعاتی روی صحنه آمد، در سخنانی گفت: «من در چهلم افشین هم گفتم که حاضر شدن و صحبت کردن درباره چنین مراسمی با این عنوان بسیار سخت است. افشین دوستی مهربان و دوستداشتنی بود، ایشان صدای خیلی خوبی هم داشت و برنامههایی برایش داشتیم که متاسفانه اتفاق نیفتاد. یادم هست یک روز در دفتر از من درخواست کرد که تنبک به او بدهم تا بنوازد من زیر بار نرفتم تا اینکه اصرار زیادی کرد و وقتی شروع به نواختن کرد آنقدر عالی بود که من انتظار نداشتم.»
او سپس قطعات «بانوی ساقدوش» و «مردم آزاده» را اجرا کرد.
صابر قدیمی شاعر و طنز پرداز جوان هم در ادامه این برنامه با اشاره به جایگاه استادی یداللهی برای خود گفت: «ما باید سعی کنیم وقتی در جایگاه شاگردی قرار می گیریم به دروس استادمان گوش دهیم، یداللهی همیشه لبخند به لب داشت و این یادگاری است که از او همیشه به یاد دارم، روز ختم مادرشان در خانه ترانه وقتی پشت تریبون رفتم که غزلی بخوانم از من خواست تا شعری طنز بخوانم چون زندگی ادامه دارد و باید شاد بود.»
او افزود: «همیشه فکر میکردم اگر اتفاق خوبی مانند ازدواج بخواهد برای رخ دهد، اولین شخص ادبی که دعوت میکنم چه کسی است؟ و همیشه اولین نامی که به ذهنم میرسید دکتر یداللهی بود. او هیچوقت برای موفقیت جلوی کسی دست دراز نکرد و زیر بار چیزی نرفت.»
آرش یداللهی دیگر سخنران این بزرگداشت بود که درباره برادر خود این چنین گفت: «فکر میکنم افشین تمام گفتوگویی که با جامعه داشت را هنوز هم دارد، اگر من برادرش هستم دلیل نمیشود تا جایگاه او را داشته باشم اما چیزهایی که پس از درگذشت او شنیدم بعد دیگری از او را برای من گشود.»
او ادامه داد: «کار من تصویر است و وقتی اشعار افشین و بچههای خانه ترانه را میشنوم سراسر تصویر میبینم. از این ابراز محبتی که به برادرم دارید بینهایت سپاسگزارم، من ساعتها با افشین بود اما این مسایلی که شما میگویید را ندیدم و همیشه از این بایت حسرت میخورم.»
سعید کریمی پژوهشگر حوزه شعر و ترانه هم با حضور روی صحنه از جدیتی که یداللهی برای ترانه قائل بود گفت و افزود: «من به عده کمی استاد و دکتر میگویم و افشین هم جزو همین عده بود زیرا که بازتاب دکتر بودنش در حرفهاش بسیار نمود داشت. او جزو ترانهسرایان بعد از انقلاب بود که من با آلبومی که در زمان جام جهانی فرانسه برای تیم ملی منتشر شد با اشعارش آشنا شدم. او همیشه در حوزه ترانهسرایی جدی بود، به دلیل اینکه نیازی به پول نداشت و برای پول این کار را انجام نمیداد. انسان جدی میتواند کار جدی کند، احساس بدون اندیشه در ترانه جایگاهی ندارد. اندیشه است که هدف کار را نشان میدهد.»
او سپس ناراحتی یداللهی از یک کار احسان خواجه امیری را برای نمونهای از جدیت او در کار بیان کرد و گفت: «کارنامه کاری احسان خواجهامیری به دو بخش قبل و بعد از همکاری با دکتر تقسیم میشود، افشین هیچگاه پشت سر کسی حرف نمیزد و اعتدال داشت، حتی اگر از کسی ناراضی بود بازهم بد او را نمیگفت.»