سخنان رضا میرکریمی در برنامه «خندوانه»

رضا میرکریمی باحضور در برنامه «خندوانه» درباره جشنواره‌های جهانی فیلم فجر توضیح داد و از آینده کاری خود گفت.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، برنامه «خندوانه» شامگاه دوشنبه چهارم اردیبهشت ماه میزبان رضا میرکریمی فیلمنامه‌نویس و کارگردان بود.

او در ابتدای برنامه درباره سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر توضیحاتی ارائه داد: «ما سعی کرده‌ایم در این جشنواره چهره فرهنگی خوب و شایسته‌ای را از ایران به جهانیان نشان دهیم و یک تیم متنوع از اساتید با تجربه و جوانان داوطلب تمام تلاش خود را کرده‌اند که این امر به درستی محقق شود. مهم‌ترین مسئله‌ای که در این جشنواره ایجاد می‌شود، دیپلماسی فرهنگی است که به ما در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و ... کمک می‌کند. ما در این دوره میزبان بیش از 350 مهمان از ۶۶ کشور هستیم و این نشان دهنده این است که جشنواره توانسته جایگاه خود را پیدا کند.»

میرکریمی همچنین اضافه کرد: «بخش اعظمی از تیم اجرایی جشنواره را نیروهای جوان داوطلب تشکیل می دهند که به صورت خودجوش برای همکاری اعلام آمادگی کردند و این برای اولین بار است که در یک فعالیت فرهنگی و سینمایی عده‌ای داوطلب می‌شوند.»

این کارگردان در مورد اینکه چه زمانی دوباره فیلم می‌سازد، گفت: «خیلی دوست دارم که هرچه سریع تر پس از پایان جشنواره ساخت یک فیلم را شروع کنم، در جشنواره به فیلمسازانی که آثار خود را ارائه کرده‌اند حسودی‌ام می‌شود و خیلی دوست دارم که جایشان باشم. قصه‌ای در ذهن دارم که حتما ساخت آن را شروع خواهم کرد.»

میرکریمی در پاسخ به پرسش رامبد جوان که پرسید سال آینده هم دبیری جشنواره را قبول می‌کنی؟ بیان کرد: «اگر اجازه بدهند و ما را بیرون نکنند، چرا که نه این مسئولیت را قبول می‌کنم چون احساس می‌کنم که یک کار ملی را انجام می‌دهم.»

او سپس خاطره‌ای از جبهه رفتن خود که با مخالفت‌های پدرش همراه بود تعریف کرد: «من علاقه به جبهه رفتن داشتم، ولی پدرم همیشه مخالف بود. جالب اینجاست که تنها کسی که مرا تشویق به رفتن می‌کرد مادرم بود و بالاخره توانست پدرم را راضی کند، من هم با دوستانم خوشحال سوار اتوبوس شدم و رفتم. در مسیر به دوستانم گفتم که کار با اسلحه را بلد نیستم و قرار شد که آن ها در همین اتوبوس به من آموزش بدهند، در همین حال و هوا بودیم که اتوبوس ایستاد و پدرم آمد و من را پیاده کرد و به خانه برد خیلی خجالت کشیدم و چند روزی باهم قهر بودیم، تا اینکه پس از مدتی مادرم بار دیگر او را راضی کرد و من به جبهه رفتم. آن دوستان هم تا مقصد فقط نوحه خواندند و هیچ چیزی به من یاد ندادند.»

میرکریمی در پاسخ به این سئوال که از نگاه او دلیل استقبال مردم از فیلم‌هایش چیست٬ گفت: «مردم امید را دوست دارند و خوش‌بینی را به بدبینی ترجیح می‌دهند. من هم در همین نوع رفتار را دارم که مدیون تربیت پدرم هستم و این تربیت در فیلم‌هایم هم جریان پیدا کرده است، اگر فیلمساز به شخصیت‌هایی که خلق کرده است احترام بگذارد به دل بیننده هم می‌نشیند.»

 

دیدگاه تان را بنویسید