چرا باید دومین جایزه اسکار فرهادی را از منظر دیگری ارزیابی کنیم و آن را فقط بهعنوان یک جایزه مهم سینمایی ندانیم؟
به گزارش جی پلاس، طبیعی است که در عصری زندگی میکنیم که سایه سیاست در تمام شئونات انسانها سایه افکنده است و در این بازار مکاره، تنها موضوعی که توان رقابت با این سایه شوم را دارد «هنر» است ولاغیر و رفتاری که اصغر فرهادی در قبال فرمان تحقیرآمیز ترامپ کرد را باید بهعنوان هوشمندانهترین اقدام یک هنرمند به یک فرمان رجل سیاسی دانست و توانست رئیسجمهوری را تحقیر کند که داعیه فرمانروایی بر جهان را دارد!
اسکار دوم فرهادی فقط یک جایزه مهم سینمایی نیست و از آن دست جوایزی است که سالها میتواند منشأ سایر هنرمندانی باشد که نمیخواهند بازیچه دست سیاستمدارانی قرار گیرند که بهجز قدرت و تحقیر آحاد مردم نظری ندارند و این جایزه مهم اسکار ۲۰۱۷ فرهادی و عدم حضورش در مراسم اختتامیه و نمایندگیدادن به دو نفر از نخبگان ایرانزمین (یک زن و یک مرد) نشان از هوشمندی کارگردانی دارد که بهتبع دومین اسکار، تنها برازنده او در تاریخ ثبت خواهد شد .
در زمانی که سیاست نتواند قفلها را بگشاید و سیاستمداران، خود را متکلموحده بدانند، طبیعتا این هنر است که میتواند هرقفلی را براساس احترام به شعور مردم (برعکس رفتار پرطمطراق اما پوچ برخی از سیاستمداران) باز کند و فروشنده و کارگردان خوشقریحه آن توانستند با هوشیاری مثالزدنی کاری کنند کارستان و توانستند رئیسجمهوری را «کیش و مات» کنند که خود را بهعنوان ناجی آمریکاییها و البته جهان میداند و این ادعا در حالی است که «صیاد» چنان در هوشیاری «صید»ش گرفتار شد (آن هم در کشور خود) که بعید میدانم سالیان سال، دیگر هوس صید یا صیدهای دیگر بالاخص از میان هنرمندان کند.
رئیسجمهوری آمریکا در حالی به یک کارگردان ایرانی باخت که پرقدرتمندترین کشور جهان را باید در چهار سال مدیریت کند و این، درس عبرتی برای همه سیاستمداران است که دوران تکصدایی به سر آمده است و یک هنرمند میتواند جوری رفتار کند که رئیسجمهوری را در کشور خود به چالش جدی بیندازد و فرهادی، سینماگر ایرانی چنین کرد و درود بر او که فرزند ایرانزمین است.
"امیرحسین علم الهدی"