اسدی: می خواهم از دبیری جشنواره خداحافظی کنم
دبیر سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر به انتقادها و حواشی این جشنواره پاسخ داد.
به گزارش جی پلاس، سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از اول بهمن آغاز شده است و تا دوازدهم بهمن به دبیری سعید اسدی ادامه خواهد داشت.
یکی از نکاتی که از طرف منتقدان بیان میشود این است که چرا اسامی گروه انتخاب بخش مرور؛ عباس اقسامی، رفیق نصرتی و محمودرضا رحیمی به شکل رسمی اعلام نشد و از روی عکسهای منتشر شده دریافتیم چه کسانی هستند.
میپذیرم که اسامی گروه انتخاب باید در ابتدای خبر نمایشهای پذیرفته شده در بخش «مرور تئاتر ایران در سال 95» ذکر میشد. این کوتاهی از ما بوده است اما به این معنی نیست که قصد پنهانکاری داشتهایم.
عکسهایی که به آنها اشاره کردید در کانال تلگرام و سایت جشنواره بینالمللی تئاتر فجر منتشر شد و میتواند گواهی بر صداقت ما و سهوی بودن اعلام نکردن اسامی گروه انتخاب در قالب خبر باشد. چرا که اگر قصد پنهانکاری داشتیم، عکسی هم از آن جلسه 12 ساعته که شش عصر شروع و شش صبح روز بعد تمام شد منتشر نمیکردیم. جلسهای که در آن من به همراه رفیق نصرتی، عباس اقسامی و محمودرضا رحیمی 40 نمایش را برای حضور در بخش «مرور تئاتر ایران در سال 1395» برگزیدیم.
در طول این 12 ساعت، 219 اثری که پیشتر به صورت ویدئو دیده بودیم امتیازدهی شد. مرحله به مرحله آثاری ریزش کرد و آثاری بالا آمد تا در نهایت به عددی که میخواستیم رسیدیم. در مراحل آخر بحثهای بسیاری درگرفت و افراد تلاش کردند دیگری را اقناع و دلایل خود را برای انتخابشان اثبات کنند. این فرآیند به هیچ عنوان ساده و دمدستی نبود و ما جزئیات تک تک کارها اعم از داستان، بازیها، کارگردانی، میزانسن و بسیاری چیزهای دیگر را بررسی کردیم تا به آنچه اکنون میبینید برسیم.
انتقاد بعدی بر چرایی انتخاب این سه نفر است. چرا برای برگزیدن گروه انتخاب آثار صحنهای به سراغ کسانی نرفتید که نسبت به این سه نفر تجربه بیشتری در حوزه اجرا داشته باشند؟
هر سه این دوستان علاوه بر این که صاحب تشخیصاند، دارای قابلیتهای علمی و هنری هستند و همچنین زمینههای لازم را برای حضور در گروه انتخاب یک جشنواره دارند. ضمن این که من نیز در مقام دبیر جشنواره بر کار آنها نظارت کردم.
در واقع گروه انتخاب در حکم مشاورانم بودند. من امکانی را که به شکل قانونی در اختیارم بود به کسانی تفویض کردم که میتوانستند طرف مشورت علمی و هنری قرار بگیرند و به این ترتیب خرد جمعی را به کار گرفتم.
همه ما میدانیم یک هنرمند فوقالعاده، ممکن است معلم خوبی نباشد یا یک معلم خوب، تولیدکننده بدی باشد. صحبت ما بر سر تشخیص است و گروه انتخاب باید صاحب چند خصیصه باشند. اول این که تجربه دیدن داشته باشند، به این معنی که کارِ روزانهشان باشد. دوم این که از ساز و کار اثر هنری مطلع باشند و سوم این که ضرورتهای دراماتیک اثر را بشناسند. بیشک کسانی که خود تولیدکننده اثر هنری نیستند هم میمکن است این مولفهها را در حد کمال داشته باشند.
برای روشن شدن بحث مثالی میزنم. آندره بازن حتی یک فریم فیلم نساخته است اما از سرشناسترین و تاثیرگذارترین نظریهپردازان و منتقدان فرانسوی سینماست یا دیوید بوردول نظریهپرداز و تاریخنگار آمریکایی که بدون ساختن حتی یک فیلم کوتاه از صاحب تشخیصترینهای این حوزه است. در تئاتر هم به همین صورت، مثلا مارتین اسلین منتقد، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار مجارستانی که بسیاری از اصطلاحات تخصصی حوزه کارگردانی از ابداعاتش است، نه بازیگر بوده است و نه کارگردان اما همگی به تشخیص آنها اعتقاد داریم و برایمان پذیرفتنی است.
به شکل مشخص در مورد گروه انتخاب بخش مرور، محمودرضا رحیمی استاد دانشگاه، کارگردان، بازیگر، دراماتورژ و صاحب تشخیص در گونههای مختلف نمایشی اعم از درام کلاسیک، درام مدرن و اجراهای آلترناتیو است. عباس اقسامی هم همینطور. او در حوزه کارگردانی نسبت به بسیاری از فعالان این عرصه از تجربه بینالمللی بیشتری برخوردار و در جشنوارههای متفاوت جهانی شرکت کرده است. ضمن این که دانش آموخته دانشگاه هم هست. رفیق نصرتی هم نظریهدان و منتقدی است که در صورت گفتوگو با او متوجه میشوید تشخیصاش نسبت به بسیاری از فعالان حوزه اجرا قویتر است.
ما چهار نفر به یکدیگر اعتماد کردیم اما این به معنای هم سلیقه بودنمان نیست. کسانی که هم سلیقهاند بسیار سریع به نتیجه میرسند و اتفاقا یکی از ویژگیهای مد نظر من، این بود که اعضای گروه انتخاب از یک طیف سلیقهای نباشند چون در آن صورت فقط یک دیدگاه غالب میشد.
اما در هر انتخابی ضریبی از سلیقه وجود دارد.
قطعا ولی راهی برای به حداقل رساندن آن هم هست. زمانی که سلایق مختلف را کنار هم بگذاریم، یکدیگر را خنثی میکنند و به هم اجازه غالب شدن نمیدهند. در این صورت در حالی که یک نفر کارهای کلاسیک را میپسندد، دیگری آثار آوانگارد را دوست دارد و نفر سوم نمایشهای پر تصویر و خوش عکس را. به جرات میگویم در جدول سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر همه گونههای نمایشی لحاظ و این تنوع رعایت شده است.
چرا تصمیم گرفتید انتخاب همه آثار بخش مرور را براساس ویدئو انجام دهید؟ در حالی که میتوانستید کسانی را برای دیدن اجراهای صحنهای معین کنید و قضاوت بهتری داشته باشید.
از 219 اثر متقاضی حضور در بخش «مرور تئاتر ایران در سال 1395» تعدادی از تهران و باقی از سراسر کشور بودند. در خصوص تهران با توجه به شمار سالنهای دولتی و تماشاخانههای خصوصی و تعداد نمایشهایی که هر شب روی صحنه میرود، دیدن همه بدون آن که بدانید کدام یک فراخوان جشنواره را پر خواهند کرد و متقاضی حضور خواهند شد کاری دشوار است. حال حتی اگر این کار را در تهران انجام دهید با سایر شهرها چه میکنید؟ با توجه به این که اجرای عمومی در هر شهرستان و استان شرایط ویژه خود را دارد و شما تا پیش از انتشار فراخوان و ارسال آن به دبیرخانه توسط گروهها، چیزی در مورد تمایل یا عدم تمایل آنها برای حضور در جشنواره نمیدانید.
ما بسیاری از آثار اجرا شده در تهران را در طول سال روی صحنه دیده بودیم اما انتخاب کارهای تهران براساس اجرای زنده و کارهای شهرستان براساس ویدئو به دور از اصول حرفهای و اخلاقی بود و منجر به ایجاد نابرابری و موجب شبه هم میشد. در آن صورت متقاضی حضور از سایر شهرها که کارش براساس ویدئو قضاوت و رد شده بود میتوانست ادعا کند اگر در تهران بود و اجرای زنده صحنهایاش را میدیدیم حتما پذیرفته میشد.
قاعده این است که شما همه شرکتکنندگان را در شرایطی یکسان قرار دهید و اگر آثار تهران را با اجرای زنده روی صحنه قضاوت میکنید باید با آثار شهرستان هم همین رفتار را داشته باشید. در حالی که در هر شهر کوچک، هر استان و هر گوشهای از ایران امکان اجرای عمومی وجود دارد، پس به بودجه، نفرات و نگاهی سراسربین نیازمندید تا هیچ کدام را روی صحنه از دست ندهید در حالی که اساسا از تمایل آنها نسبت به جشنواره و بودن و نبودنشان در این فستیوال مطمئن نیستید.
ضمنا دقت کنید که در مقایسه آثار سایر شهرها و تهران فاکتورِ برابر نبودن در تقسیم امکانات هم وجود دارد. به عنوان مثال باید برای هنرمندی که از شهرستانی فاقد امکانات آموزشی میآید اما نیرویی خلاقه در اثرش جاری است نسبت به هنرمند تهرانیِ برخوردار از امکانات امتیازاتی در نظر گرفت. از جمله این امکانات در تهران میتوان به فراهم بودن زمینه روی صحنه رفتن در تماشاخانههای خصوصی بدون نیاز به ماندن در صف سالنهای دولتی اشاره کرد. در مجموع تاکید میکنم انتخاب آثار براساس فرمولی پیچیده انجام شد و امری ساده نبود.
تاکید میکنم در تمام انتخابها سه موضوع مدنظر بود. اول کیفیت آثار، دوم انطباق با سیاستهای فرهنگی و محورهای موضوعی فراخوان و سوم گستره ملی تولید تئاتر در ایران. همه متقاضیان برحسب داشتن یا نداشتن این ویژگیها انتخاب شده یا پذیرفته نشدند.
مسئله دیگر اعتراض به اعضای گروه انتخاب مسابقه نمایشنامهنویسی است. چه شد که به ترکیبی از حسین پاکدل، روزبه حسینی و جواد عاطفه رسیدید و آیا بهتر نبود از کسانی دعوت میکردید که سابقه طولانیتر و کارنامه پربارتری در نمایشنامهنویسی دارند؟
(با خنده) دوست ندارم سوالتان را با سوال جواب دهم وگرنه باید میپرسیدم مثلا چه کسانی؟
تعداد مجربینی که هم وجهه هنری دارند، هم مقبولیت عمومی و هم تجربه داوری محدود است و اگر بخواهیم هر بار از تجربیات همان افراد استفاده کنیم در دایرهای بسته میافتیم و در گروه انتخاب و داوری هر جشنواره ای اعم از جشنواره تئاتر شهر تا جشنواره بینالمللی فجر افرادی ثابت را میبینیم که وجود این دایره بسته در داوری خود یکی از نقدهایی است که عمدتا به جشنوارهها وارد میشود.
از سوی دیگر صراحتا میگویم خیلی از متخصصانی که برای حضور در گروه انتخاب و داوری در نظر داشتیم دعوتمان را به دلایل مختلف نپذیرفتند. وقتی به کسی پیشنهاد میدهید او نیز باید به عنوان مثال تمایلی به خواندن 300 نمایشنامه برای انتخاب تعدادی از آنها را داشته باشد و بسیار پیش میآید که افراد حوصله چنین کاری را ندارند. همچنین خیلیها از ورود به پروسه داوری و انتخاب ابا دارند و ترجیح میدهند کار هنریشان را انجام دهند و بعضی نمیخواهند تبعات انتخاب یا داوری را بپذیرند.
از سوی دیگر ایجاد ترکیبی از مجربین صاحب کسوت و جوانان آگاه و توانا میتواند با توجه به جوان بودن درصد زیادی از تولیدکنندگان تئاتر ایران ایجادکننده جذابیت و تازگی در جشنواره باشد.
به طور مشخص در مورد اعضای گروه انتخاب مسابقه نمایشنامهنویسی، حسین پاکدل به عنوان هنرمندی شناخته شده و صاحب قدرت تشخیص که هم ساختار نمایشنامه را میشناسد و هم به کرات در مورد این قضیه تصمیمگیرنده بوده است، میتواند به عنوان یک صاحب کسوت ستون این گروه باشد. روزبه حسینی نیز نویسنده و کارگردانی است که از نمایشنامههایی با دیدگاههای متفاوت استقبال میکند و جواد عاطفه به عنوان نمایشنامهنویس، منتقد، مترجم و داستاننویس دانشآموخته این رشته هم هست.
گاهی اوقات نقد به ترکیب گروههای انتخاب و داوری از مسائلی فراتر از امر هنری نشأت میگیرد و مشکل اساسی این است که ما به یکدیگر بیاعتمادیم و از سوی دیگر هنگامی که ناممان در میان انتخابهای نهایی نیست همه چیز را نفی میکنیم.
پیشنهاد من این است که در فراخوانهای بعدی جشنواره تئاتر فجر هم زمان با اعلام شرایط، اسامی گروه انتخاب و داوری را هم منتشر کنیم و بگوییم مسابقه با رایگیری این افراد انجام خواهد شد. بنابراین کسی که اساسا گروه انتخاب و داوری را قبول ندارد از ابتدا تکلیفش مشخص میشود هر چند نکته جالب این جاست که بعضیها وقتی مطلع هم میشوند میگویند بمانیم ببینیم نتیجه چه میشود و با اعلام نتایج و نبودن اسمشان اساس کار را زیر سوال میبرند.
آیا هنرمندانی بودهاند که با وجود دعوت شما تمایلی به حضور در جشنواره نداشته باشند؟
بله کسانی بودند اما این مایل نبودن به معنای مخالفت با جشنواره نبود. متاسفانه در ایران مفهوم گروه دچار چالشهای متعددی است و تعداد هنرمندانی که در طول سال و در قالب گروه مجموعهای از تولیدات داشته باشند بسیار اندک است. در واقع گروههای ما ائتلافهایی هستند که فقط برای تولید یک نمایش شکل میگیرند چون بازیگران و سایر عوامل ناچارند برای تامین مالی به طور هم زمان در چند اثر حضور داشته باشند. طبیعتا چنین نمایشهایی وقتی برای حضور در جشنواره دعوت میشوند امکان بازیابی و اجرای مجدد اثرشان را ندارند و اینها مسائلی است که به حوزه تولید مربوط میشود.
ما حتی بعد از تهیه فهرستمان، با چند نفر تماس گرفتیم و پرسیدیم چرا درخواستی برای شرکت در جشنواره ندادهاند و آنها را برای حضور در این رویداد دعوت کردیم اما اکثرشان نتوانستند مجددا گروه اجرایی را دور هم جمع کنند.
هدفی که سعید اسدی از برگزاری سیوپنجمین دوره جشنواره بینالمللی تئاتر فجر دنبال میکند چیست؟
بیایید برای یک بار هم که شده تعریفمان را از جشنواره تئاتر فجر بررسی کنیم. ما اگر جشنوارهای پربار میخواهیم در قدم اول باید تولید تئاتر را در بیرون از ساختار آن و در طول سال تقویت کنیم و رونق دهیم تا جشنواره بتواند در پایان سال تئاتریمان از حاصل مفید و با کیفیت آن بهرهبرداری کند.
از سوی دیگر باید از خود بپرسیم که چرا فقط بر مخاطبی تمرکز میکنیم که ساکن تهران است؟ و مخاطب شهرستانی کجای تئاترمان قرار میگیرد؟ چرا فعال رسانهای یا مخاطب جدی تئاترِ ساکن تهران میلی به دیدن تئاتر مشهد، خوزستان یا یزد ندارد؟ و چرا در زمانهای دیگر به کرات از ما در مورد سهم استانها از تئاتر میپرسند و با دیدن جدول امسال از اختصاص بخش عمدهای از اجراها به شهرستانها انتقاد میکنند؟
بخشی از درد من این است که با جشنواره تئاتر فجر مانند تکاپوی رسیدن به پایان سال شمسی برخورد میکنیم. تا پیش از رسیدن به زمان تحویل سال همگی در حال دویدن هستیم و به محض وقوعاش رهایش میکنیم بدون این که از شکوه بهار شگفتزده شویم. در مورد جشنواره تئاتر فجر هم همین طور است. چرا هیچ کس در پایان جشنواره خروجی آن را بررسی نمیکند و نمیبیند چه حاصلی داشته است؟
منتقدان ما در طول سال کجا هستند؟ خواهش میکنم به این سوال با سنجش نسبت نمایشهایی که روی صحنه میروند و نقدهایی که نوشته میشوند پاسخ دهید. منظور من از نقد بحثهای محفلی و جمع شدنها دور هم و گفتوگوهای درون گروهی نیست بلکه نقدی است که تاثیرش را بر ارتقای کیفی و موضوعی آثار ببینیم و برای مخاطب مرجعی مناسب و قابل اعتماد جهت دیدن یا ندیدن آن اثر باشد و حتی جشنواره بتواند از این نقدها برای ارزشیابی و یافتن ملاکهای بهتر انتخاب بهره بگیرد. البته وضعیت نقدنویسی مبتلا به مسائل بسیاری است از جمله این که منتقد هم باید رغبت کند بنویسد. وقتی اکثر رسانهها مبلغی بابت نقد پرداخت نمیکنند و یا چنان اندک است که منتقد نمیتواند به عنوان یک حرفه به آن نگاه کند کسی هم دست و دلش به کار نمیرود.
آیا سعید اسدی سال آینده هم دبیر جشنواره بین المللی تئاتر فجر خواهد بود؟
واقعیت این است که مایلم در اختتامیه از همه دوستان در انجام این مسئولیت خطیر خداحافظی کنم. در طول این دو سال تمام کوشش خود را به شکلی صادقانه و با همکاری بسیار خوب مدیران ستادی انجام دادم و گمان میکنم وقت آن است که کمی هم به کارهای خودم برسم.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید