یادداشت حمیدرضا صدر درباره ستاره فقید هالیوود

حمیدرضا صدر در یادداشتی در پنجمین سالگرد درگذشت رابین ویلیامز، به مرور زندگی این ستاره فقید سینمای جهان پرداخته است که در نهایت به خودکشی منتهی شد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، حمیدرضا صدر منتقد سینما و پژوهشگر در تازه‌ترین پست اینستاگرامی خود، یادداشتی را درباره رابین ویلیامز بازیگر فقید سینمای جهان و پنجمین سالی که از خودکشی‌اش می‌گذرد، منتشر کرده است که بدین شرح است: «از وداع رابین ویلیامز پنج سال گذشت... به این عکس دوران کودکی رابین ویلیامز خیره شده ام. پسری با نگاهی ساده و صمیمی در جامه ای آراسته که به دوربین چشم دوخته. چگونه می شود چنین پسری در بزرگسالی اش با آن همه محبوبیت و معروفیت زندگی اش را با دستان خودش پرپر کرده باشد؟

آن سادگی و صمیمیت با کلام شیرینی گره خوردند و از او مرد بزرگ حرفه نمایش ساختند. همه تصور می کردند او را می شناسند و مردی است که همان دور و برشان بسر می برد. در آثارش پزشک شد، معلم، جن، زن، پیتر پن... همه را به وجد می آورد. خنداند و امید داد، اما حالا که اگوست رسیده پنج سال از خودکشی اش سپری شده. گویی همین دیروز بود خبر حلق آویز کردنش در خانه اش همه را میخکوب کرد. مأموران اورژانس که رسیدند سه چهار ساعت از مرگش گذشته بود. در شصت و سه سالگی. 

افسرده بود و دلمرده. بی نشان از رابین پر شر و شوری که می شناختیم. یک سالی با خودش کلنجار میرفت. همسرش نوشت بیماری زوال عقل مغز رابین را به گلوله بسته بود. دوستش گفت پارکینسون گرفته بود و یکی از پزشکانش برای توصیف وخامت حالش افزود شبیه این بود سلول های سرطانی یک به یک اعضای بدنش را به بند کشیده اند. رابین به خواب نمی رفت، توهم زده بود، مبتلا به فراموشی، به زحمت قدم برمی داشت و روز و شب را گم کرده بود... هر که بود، دیگر رابین نبود.

خودش روزگاری گفته بود همیشه فکر می کردم بدترین چیز در زندگی این است تنها بمانید، ولی دریافتم بدترین چیز این است آدم های دور و برتان به شما احساس تنهایی القا کنند... و چه پایان طعنه آمیزی. رابین در تنهایی رفت و با وداع ناگهانی و تلخش به خیلی ها احساس تنهایی القا کرد. دوباره به عکس رابین پسر بچه نگاه می کنم، ولی عکس ها همیشه حقیقت را نمی گویند.»

جسد رابین ویلیامز در تاریخ ۱۱ اوت ۲۰۱۴ در خانه‌اش پیدا شد و پس از تحقیقات، مشخص شد که او خودش را حلق آویز کرده است، به گفته همسرش او در سال های پایانی عمرش از افسردگی شدید رنج میبرد و به پارکینسون مبتلا شده بود.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید