در این یادداشت به قلم محمد عسلی صاحب امتیاز و مدیرمسئول این روزنامه آمده است: مردم انقلابی و مسلمان ایران در طول 40 سال حرکت انقلابی به منظور تحقق اهداف استقلال‌طلبانه و آزادی‌های مشروع و مقابله با استبداد و استعمار و استثمار حاضر نیستند تبعیض، رانت‌خواری، توصیه‌طلبی، اعمال نفوذ، پارتی‌بازی و آقازادگی‌های عذاب‌آور اقتصادی را بپذیرند.
فساد از هر نوع آن که همانند شبکه‌های موریانه‌ای در بدنه ادارات و نهادها رخنه کرده زمینه و شرایط آلودگی‌های جمعی را فراهم نموده است.
باور مردم به عملکرد مدیران دچار تردید و تضعیف است به گونه‌ای که ریاکاری و دروغ گویی از قباحت افتاده و به قول برزویه طبیب در مقدمه کلیله و دمنه «می‌بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارند و چنانستی که گویی خیرات مردم را وداع کردستی. افعال ستوده و اخلاق پسندیده مردوس گشته و راه راست بسته و طریق ضلالت گشاده و عدل ناپیدا و جور ظاهر، و علم متروک و جهل مطلوب لوم و دنائت مستولی و کرم و مروت منزوی. دوستی‌ها ضعیف و عداوت‌ها قوی، نیکمردان رنجور و مستذل و شریران فائق و محترم، دروغ مؤثر و مثمر و راستی مردود و مهجور. حق منهزم و باطل مظفر، متابعت هوا سنت مطبوع و ضایع گردانیدن احکام خرد، طریق مشروع و مظلوم محق ذلیل و ظالم مبطل عزیز، حرص غالب و قناعت مغلوب و عالم غدار بدین معانی شادمان و به حصول این ابواب تازه و خندان و …»
و اما بعد:
40 سال پرتلاش و پرایثار همراه با مجاهدت‌ها و صبوری‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حال گذر است و بار سنگین تمامی نبردهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همه بر دوش مردم بوده است. در این میان فرصت‌طلبی‌هایی در لباس خدمتگزاری توانسته سودها ببرد و سرمایه‌ها افزون نماید. به غدر و دشمنی با مردم و به خیانت به دولت و نظام و سوءاستفاده از شرایط تحریم در موقعیت‌های شغلی چنانکه دست بسیاری از شاغلین پست‌های کلیدی هم به این فسادهای مالی و اداری و اخلاقی دراز شده و آلوده گردیده است.
بخشی از این نابسامانی‌ها ناشی از تحریم و شرایط چه کنم است و بخشی مولود عدم نظارت دقیق، صریح و کارآمد.
گویی همه کسانی که برای مدیریت‌ها گزینش و شناسایی شده‌اند تا پایان خدمت مصون از تمامی جرائم‌اند در صورتی که چنین نیست و به قول سنایی:
چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا
کسانی که جرم اختلاس، دزدی و سوءاستفاده از موقعیت‌های شغلی‌شان به اثبات رسیده است گذشته از ربودن اموال و پول بیت‌المال می‌توان به نامسلمانی آنان هم حکم داد به کلاهبرداری، و افساد در سرزمین و به خیانت در امانت، خواه وزیر باشند یا وکیل مجلس و یا هر پست و مقام دیگر.
تأسف‌آور است که به هر دلیل قانونی یا مصلحت‌طلبی اسامی مفسدین اعلام نمی‌شود و در پرده پنهان‌کاری می‌ماند تا درست یا غلط تصورات و تخیلات به شیاع برسند و همگانی شود و بسیاری از مسئولان بی‌گناه را هم در بر گیرد و ما مدام شاهد تکذیب فلان خبر از جانب فلان شخص باشیم.
و اما بعدتر:
مردم می‌خواهند همه چیز شفاف باشد و شفافیت خبری را از رسانه‌های کشوری بشنوند. متأسفانه شرایط به گونه‌ای رقم خورده که برای کسب خبر، نگاه‌ها به رسانه‌های خارجی دوخته شده و آنها از این خلأ سوءاستفاده کرده راست و دروغ طوری به هم تداخل می‌دهند که دروغشان هم باورکردنی می‌شود و آثار تخریبی باور مردم را امروز علنی کرده است.
نمونه آن را می‌توان در شعارهای معترضین کم و بیش شنید. مردم بر علیه فساد اداری، گرانی و تبعیض و رانت‌خواری و اختلاس پا به میدان تظاهرات می‌گذارند اما القاء کنندگان شعارها را به رنگ براندازی و ارتجاع‌طلبی تبلیغ می‌کنند. به عنوان مثال چند نفری که در بین جمعیت شعار رضاشاه روحت شاد می‌دهند نه دوران رضاشاه را دیده‌اند و نه سرگذشت او را خوانده‌اند و نه هیچ اطلاعی از عملکرد گذشته او و محمدرضا پهلوی دارند.
راستی چه قدر عملکرد اقتصادی و فرهنگی مسئولان ما غیرعالمانه بوده که امروز خاندان منفوری که انقلاب مردمی ما بر علیه آنها بود در بعضی اذهان جوانان جلوه می‌کنند که بخشی عمده از این رویداد حاصل تلاش رسانه‌های خارجی برای خوب جلوه دادن عملکرد شاهان پهلوی است و بخشی هم حاصل اوضاع و احوال فعلی و ناآگاهی کسانی که چنین شعارهایی را تکرار می‌کنند و به گذشته و ارتجاع روی می‌آورند.
دولتمردان آمریکایی اخیراً اعتراف کرده‌اند که هر میزان به مردم ایران فشار آورده شود و گرانی‌ها به آنها تحمیل گردد برای مقابله با آمریکا در صفوف متحدتری به اجماع می‌رسند و به تعبیر یکی از بزرگان: «اگر هر یک از اقدامات براندازانه‌ای که بر علیه جمهوری اسلامی با تمامی قدرت اعمال شده است بر سر هر نظام و ملتی آورده می‌شد آنها را از پای درمی‌آورد…»
اما ملت ایران مقاوم و استوار در برابر تهاجم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی آنها ایستاده و می‌ایستد لیکن تسلیم خیانتکاران داخلی نمی‌شوند زیرا ملتی که آمریکا را زیر پا گذاشته قادر است مفسدین اقتصادی را به سزای اعمال خود برساند.
قوه قضاییه باید بدون فوت وقت و مصلحت‌اندیشی و حتی کنار گذاشتن بعضی از قوانین دست و پاگیر ضرب شستی نشان دهد و بدون اینکه بخواهد فرد یا گروهی را وابسته به فلان و بهمان مقام بداند کار را تمام کند و اجرای مجازات‌ها را طولانی نکند. وزارتخانه‌ها هم در داخل خود به یک خانه تکانی نیاز دارند و اینکه بعضی شبکه‌های اختاپوسی را کشف و به اخراج و مجازات آنها اقدام نماید.
وقتی یک جوان 30 ساله بدون پشتوانه علمی و شغلی و صرفاً به وسیله واسطه و رانت خود واسطه خرید و فروش چند تن سکه می‌شود از طرف هر نهاد یا دستگاه اقتصادی که مأمور شده باشد یا نشده باشد بدین معنی است که فکر و اندیشه اعمال خلاف و شرم‌آور از آن مدیران است و آنها عمله ظلم و اشتباهند. هر دو را باید مجازات کرد هم عامل هم مبشر، تا مردم مطمئن شوند که مدیران دست‌پاک و دست‌ناپاک چه کسانی هستند.
مردم نه شاه می‌خواهند نه شاپور و نه هیچ حزب و گروه خیانتکاری را که پرونده‌شان در اذهان عمومی باز است و جنایاتشان بسیار. مردم می‌خواهند حاکمیت خود را اصلاح کنند راه‌های اشتباه رفته را باز گردند.
به درد دل مردم گوش کنید و فوراً راهکار مرهم‌گذاری بر زخم‌های ناسورشده بیابید. مردم گرفتار چه کنم شده‌اند. کارگران و معلمان و بسیاری از صنوف و اقشار دیگر توان تحمل بار سنگین گرانی‌های کاذب را ندارند. اگر برخی نرخ‌های رسمیت یافته در بازار حباب است این حباب‌ها را بترکانند و بر نرخ‌های اعلام شده نظارت مستمر و دقیق کنند.
ذکر یک نکته بی‌مناسبت نیست هر چند طایفه هزار فامیل شاه کشور را غارت می‌کردند اما وقتی بازرسان شاهنشاهی به ادارات مراجعه می‌نمودند ترس و رعب به جان همگان می‌افتاد زیرا آنها مو را از ماست می‌کشیدند.
ما به چنان بازرسان باهوش، آگاه و نترسی نیاز داریم.
متأسفانه در امر پیشگیری از وقوع جرم بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم.
وقتی خبر اختلاس 3 هزار میلیاردی رسانه‌ای شد بعضی‌ها احساس غبن می‌کردند و حیف و دریغ خوردند چرا آنها نیز دمی به خمره نزدند و دستی به بیت‌المال دراز نکردند. ای کاش آن خبر رسانه‌ای نمی‌شد ای کاش به فوریت اقداماتی جهت پیشگیری از اختلاس‌های دیگر می‌شد ای کاش مسئولان اقتصادی به یک ساختارشکنی فوری دست می‌زدند و ای کاش‌های دیگر که جای بحث فراوان دارد.
مردم به مدیران آگاه، پاک‌دست، چشم‌پاک و دلسوز و زیرک نیاز دارند.
بعضی از مدیران ما شایسته مدیری نیستند آنها را شناسایی کنید و قبل از وقوع واقعه به اصلاح و جابه‌جایی آنها اقدام نمایید.
معلمان، بازاریان، نظامیان، بسیجیان و نیروهای امنیتی که همه ستون و محور امنیت کشورند امنیت امروز ما حاصل عملکرد آنهاست اما ناامنی شغلی، ناامنی اخلاقی و ناامنی معیشتی ناشی از غفلت برخی از دست‌اندرکاران است که باید به خود آیند و اطرافشان را بهتر ببینند.
همین امروز که فردا خیلی دیر است.
منبع: روزنامه عصرمردم
9873/ 2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.