در این یادداشت به قلم اسماعیل عسلی آمده است: گاهی ما با واژه‌ها و الفاظ بازی می‌کنیم بدون این که درکی واقع‌بینانه از آن داشته باشیم. همین که اصطلاحی یا واژه‌ای گنجانیده شده در ماده یا تبصره‌ای قانونی بر سر زبان‌ها افتاد عده‌ای پشت سر هم آن را تکرار می‌کنند.
فراوانی کاربرد اصطلاحات و عباراتی چون “اصل 44 قانون اساسی”، “شفاف‌سازی”، “اقتصاد مقاومتی”، “کار جهادی”، “عملیاتی کردن”، “کار فرهنگی” و “تکریم ارباب رجوع” در گفتمان‌های رسمی و اداری و اخبار رسانه‌ها توسط کسانی که کمترین پایبندی به آنها را ندارند نشان می‌دهد که الصاق بسیاری از دستورالعمل‌ها در ویترین ادارات و سازمان‌ها و مدارس تأثیر زیادی بر کیفیت کارها ندارد.
برای نمونه اگر بخواهیم مصادیق عدم رعایت “تکریم ارباب رجوع” را در مدارس مورد بررسی قرار دهیم به نتایج درخشانی می‌رسیم. امروز صبح یکی از شهروندان شیرازی با روزنامه عصر مردم تماس گرفت و گفت: همسرم برای گرفتن کارنامه‌ی فرزندم در یکی از مدارس منطقه‌ی سراج به مدیر و معاون مدرسه مراجعه کرده و به او گفته‌اند برای دریافت کارنامه‌ی فرزندت باید دویست هزار تومان بدهی. این شهروند عصبانی می‌گفت مگر تحصیل رایگان نیست چرا من باید چنین پولی را بپردازم پاسخ شنیده بود که برو به هر کجا هم که می‌خواهی شکایت کن!
آیا شأن و جایگاه یک آموزشگاه دولتی که وظیفه‌اش تربیت دانش‌آموز است با چنین ادبیاتی همخوانی دارد؟ اساساً رد و بدل شدن چنین دیالوگ‌هایی بین ولی یک دانش‌آموز و گردانندگان یک آموزشگاه در حضور دانش‌آموز صحیح است؟ چرا پدر یا مادر یک دانش‌آموز باید جلوی چشم فرزندش تحقیر شود و ناگزیر به اظهار ناداری و فقر شود؟ مگر اخذ کمک‌های مردمی تابع قوانین و مقررات خاص خود نیست؟
تا آنجایی که من اطلاع دارم درخواست از اولیای دانش‌آموزان برای کمک به مخارج اداره مدرسه یا باید در جلسه‌ای عمومی مطرح شود که در آن صورت هر کس مایل بود و استطاعت داشت مبلغی را به حساب اعلام شده واریز نماید و یا اگر مدیر مدرسه تشخیص می‌دهد ولی دانش‌آموز از تمکن بالایی برخوردار است او را به جلسه‌ای خصوصی دعوت کند و با تشریح وضعیت عمومی مدرسه و ارائه فهرست نیازهای بر زمین مانده فرد مورد نظر خود را به کمک مالی ترغیب نماید.
مدیر یک مدرسه به چه قیمتی می‌خواهد بیلان کاری خود را در زمینه جذب کمک‌های مردمی نزد اداره بالا ببرد؟ به قیمت سلب حیثیت از ولی یک دانش‌آموز و سرخوردگی یک کودک!؟
وقتی مسئولان ارشد وزارت آموزش و پرورش با حضور در صدا و سیما رسماً اعلام می‌کنند که اخذ وجه بابت هزینه‌ی تحصیل در مدارس دولتی خلاف قانون است چرا یک مدیر به خود اجازه می‌دهد بدون درخواست کتبی و نامه‌ی رسمی که قابل پیگیری باشد از ولی دانش‌آموز بخواهد که مبلغی را به حساب مدرسه واریز کند؟
من به آن شهروند که خود را ف. اعتمادی معرفی کرد گفتم نامه‌ای از مدیر مبنی بر لزوم پرداخت چنین مبلغی بابت تحویل کارنامه بگیر تا من بتوانم نام مدرسه را در یادداشتم ذکر کنم در پاسخ گفت نامه نمی‌دهد ولی پس از این که پول را پرداختم اصل قبض پرداختی را می‌توانم برایتان بیاورم! یعنی مدیر مدرسه حتی حاضر نیست درخواست خود را مکتوب کند زیرا بعداً می‌خواهد بگوید ولی دانش‌آموز با طیب خاطر و رضایت قلبی چنین پولی را پرداخته است!
البته همگان در این شرایط وانفسای اقتصادی که برای دولت پیش آمده به تنگناهای ایجاد شده برای مدیران که می‌خواهند مدرسه‌ی خود را به بهترین وجه مدیریت کنند وقوف دارند اما تکلیف تکریم ارباب رجوع و حفظ شأن محیطی فرهنگی و آموزشی و رعایت قانون و مقررات چه می شود؟ ظاهراً این شهروند تا زمانی که داد و بیداد راه نیندازد و به اینجا و آنجا مراجعه نکند نمی‌تواند مطمئن باشد که کرامتش حفظ می‌شود و قانون در مورد او رعایت خواهد شد.
منطقه‌ی سراج محله‌ای است که اغلب ساکنانش افراد کم برخوردار هستند. ممکن است چنین برخوردی در مدرسه‌ای دولتی واقع در منطقه‌ای که ساکنانش رفاه نسبی دارند قابل توجیه باشد اما برای کسی که اجاره‌نشین است یا کارگر است پرداخت چنین پول‌هایی ممکن نیست‌! چند روز پیش یکی از مسئولین آموزش و پرورش از افزایش تعداد دانش‌آموزان از تحصیل بازمانده سخن می‌گفت. چگونه است که ما از یک سو نهضت سوادآموزی راه می‌اندازیم تا از شمار بیسوادان بکاهیم و از سویی دیگر خانواده‌ها را طوری تحت فشار مالی قرار می‌دهیم که زیر بار ادامه تحصیل فرزندشان نروند؟
در پیوند با این موضوع و برای این که اولیاء دانش‌آموزان نگاهی تردیدآمیز به چنین مطالباتی نداشته باشند لازم است که اولاً مدیران مدارس چنین درخواست‌هایی را به صورت مکتوب و در پاکت‌های دربسته به اولیاء بدهند و در نامه هم قید کنند که اجباری در کار نیست و ثانیاً در پایان هر سال در جمع اولیاء دانش‌آموزان میزان کمک‌ها و هزینه کردها را گزارش کنند و تأثیرات کمی و کیفی این کمک‌ها را نیز تشریح نمایند و از همه مهمتر این که مجوز ارسالی از اداره برای مطالبه‌ی پول از اولیاء را به صورت خوانا و درشت در معرض دید مراجعین قرار دهند!
تا آنجایی که من اطلاع دارم بسیاری از مدارس دولتی خصوصاً پس از انقلاب خیرساز هستند یعنی این که نقش مردم در حمایت از آموزش و پرورش کم نیست تنها چیزهایی که ظرف این مدت لطمه دیده کیفیت آموزش، تنزل جایگاه معنوی مدارس، تنگناهای معیشتی معلمان، کوچک شدن فضاهای آموزشی و پرهزینه‌تر شدن تحصیل است تا آنجا که یکی از دلایل اساسی بی‌رغبتی خانواده‌ها به فرزندآوری همین هزینه‌ی بالای تحصیلی است که برای کشوری ثروتمند و سرشار از معادن نفت و گاز که برخی از کشورها چشم به کمک‌هایش دارند پسندیده نیست.
7375/ 2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.