در این یادداشت به قلم حمید مقدس فرد آمده است: سه سال دیگر تا پایان دهه ای که از 2011 تا 2020 را در جهان، دهه ایمنی جاده ای نام گذاری کرده اند مانده ولی در ایران هنوز تحول چشمگیری در این زمینه رخ نداده و زمین بازی درجاده ها در دست تصادف و خودروهای غیر استاندارد و رانندگان شتابزده و نا آزموده است و افزایش ایمنی در عمل محقق نشده است.
درحالی که ایران دارای بالاترین میزان های کشته و خسارت درتصادف های جاده ای است افزایش ایمنی می تواند معنا و نتایج کاملا متفاوتی داشته باشد. پیش نیازها و الزام های ایمنی هم برای ایران متفاوتند، به خصوص به این دلیل که بارترافیک جاده ای بی وقفه در حال افزایش است. به خاطر چند علت؛ افزایش تقاضای سفر با اتومبیل شخصی، افزایش تولید اتومبیل سواری و ضعف ناوگان عمومی و شبکه ریلی. افزایش ایمنی جاده ای در این شرایط به کارآمدترشدن دستگاه ها و سیستم های کنترلی نیاز دارد و برای این کار هم به بودجه بیشتر و تکنولوژی های نو نیازمندند.
بهبود رفتار ترافیکی رانندگان نیاز جدی بعدی است که به توسعه انسانی و بالا رفتن سطح مسئولیت پذیری گره خورده و به این وابسته است که رانندگان خود را در جایگاه شهروندی ببینند.
بهبود شبکه جاده ای از جهت فیزیکی نیز مهم است. با آنکه پیشرفت هایی به سوی استاندارد سازی در چند سال گذشته صورت گرفته ولی هنوز جاده استاندارد در ایران به ویژه در قالب شبکه ساخته نشده است.
حتی اگر از همه این موانع بگذریم هنوز اتومبیل های غیراستاندارد و بی کیفیت بزرگترین مانع ایمن سازی کامل جاده ها هستند.
یک برنامه جسورانه برای حذف این اتومبیل ها از شبکه جاده ای هنوز مانند یک خیال است ولی برای واقعیت یافتن ایمنی جاده ای ازهر کار دیگری لازم تر است، گرچه با واقعیت های اقتصاد ایران درتضاد است و بیشتر با طرز فکر خودروسازها و حامیان آنها درگیر است که مانند رانندگان ایرانی آموزش کافی ندیده اند و نسبت به حقوق دیگران و نقش و جایگاه خود چندان حساس نیستند.
نقش باورهای کهن و تقدیرگرایی را نیز که در زیر لایه های وجدان جمعی فعالند نباید نادیده گرفت. بسیاری به دلیل این باورها به نقش تصمیم گیری و اراده شخصی در جلوگیری از حادثه، باور ندارند و گمان می برند کشته شدن تا نزدیک به 20 هزار نفر در سال ( کشته شدن 2تا3تن درهر24 ساعت به ویژه در تعطیلاتی مانند نوروز) بخشی از نصیب و قسمت است.
شاید همین باورهاست که درناخودآگاه دستگاه های مسئول مانع تدوین و اجرای قوانین مدرن و به روز شده که نقشی کلیدی درکاهش ریسک سفر جاده ای دارند.
موردی که پراکندگی تعطیلات و به خصوص در نوع چند روزه آن در میان روزهای تعطیلی مناسبتی آن را تشدید کرده اند. ریسک سفر جاده ای درتعطیلات کوچک چندروزه در نوروز و در مناسبت هایی که تعطیلی دارند بیشتر است. با درنظر گرفتن همه این موارد و برای تحقق ایمنی جاده ای طراحی یک مدل توسعه انسانی برای رفتار ترافیکی، فوری ترین کاری است که می توان به آن امید داشت.
استانداردسازی اتومبیل ها و شبکه جاده ای و مدرن ساختن شبکه عمومی حمل و نقل، دهه ها زمان می برد ولی استانداردسازی رفتار ترافیکی می تواند دریک دهه به صورت نسبی ممکن شود. این کاری است که فقط با تشدید نظارت و سخت ترشدن قوانین تنبیهی انجام نمی شود.
کاراصلی را باید در تغییر رفتارهای تکنیکی خودروسازها و رفتار اداری وزارتخانه مسئول و رفتارترافیکی راننده ها صورت داد و ایمنی را پیش از هر چیز درذهن و باور آنها و تقویت احساس مسئولیت درآنها جست وجو کرد؛ چیزی که به نظرنمی رسد تا سه سال دیگر محقق شود.
9873/ 2027
درحالی که ایران دارای بالاترین میزان های کشته و خسارت درتصادف های جاده ای است افزایش ایمنی می تواند معنا و نتایج کاملا متفاوتی داشته باشد. پیش نیازها و الزام های ایمنی هم برای ایران متفاوتند، به خصوص به این دلیل که بارترافیک جاده ای بی وقفه در حال افزایش است. به خاطر چند علت؛ افزایش تقاضای سفر با اتومبیل شخصی، افزایش تولید اتومبیل سواری و ضعف ناوگان عمومی و شبکه ریلی. افزایش ایمنی جاده ای در این شرایط به کارآمدترشدن دستگاه ها و سیستم های کنترلی نیاز دارد و برای این کار هم به بودجه بیشتر و تکنولوژی های نو نیازمندند.
بهبود رفتار ترافیکی رانندگان نیاز جدی بعدی است که به توسعه انسانی و بالا رفتن سطح مسئولیت پذیری گره خورده و به این وابسته است که رانندگان خود را در جایگاه شهروندی ببینند.
بهبود شبکه جاده ای از جهت فیزیکی نیز مهم است. با آنکه پیشرفت هایی به سوی استاندارد سازی در چند سال گذشته صورت گرفته ولی هنوز جاده استاندارد در ایران به ویژه در قالب شبکه ساخته نشده است.
حتی اگر از همه این موانع بگذریم هنوز اتومبیل های غیراستاندارد و بی کیفیت بزرگترین مانع ایمن سازی کامل جاده ها هستند.
یک برنامه جسورانه برای حذف این اتومبیل ها از شبکه جاده ای هنوز مانند یک خیال است ولی برای واقعیت یافتن ایمنی جاده ای ازهر کار دیگری لازم تر است، گرچه با واقعیت های اقتصاد ایران درتضاد است و بیشتر با طرز فکر خودروسازها و حامیان آنها درگیر است که مانند رانندگان ایرانی آموزش کافی ندیده اند و نسبت به حقوق دیگران و نقش و جایگاه خود چندان حساس نیستند.
نقش باورهای کهن و تقدیرگرایی را نیز که در زیر لایه های وجدان جمعی فعالند نباید نادیده گرفت. بسیاری به دلیل این باورها به نقش تصمیم گیری و اراده شخصی در جلوگیری از حادثه، باور ندارند و گمان می برند کشته شدن تا نزدیک به 20 هزار نفر در سال ( کشته شدن 2تا3تن درهر24 ساعت به ویژه در تعطیلاتی مانند نوروز) بخشی از نصیب و قسمت است.
شاید همین باورهاست که درناخودآگاه دستگاه های مسئول مانع تدوین و اجرای قوانین مدرن و به روز شده که نقشی کلیدی درکاهش ریسک سفر جاده ای دارند.
موردی که پراکندگی تعطیلات و به خصوص در نوع چند روزه آن در میان روزهای تعطیلی مناسبتی آن را تشدید کرده اند. ریسک سفر جاده ای درتعطیلات کوچک چندروزه در نوروز و در مناسبت هایی که تعطیلی دارند بیشتر است. با درنظر گرفتن همه این موارد و برای تحقق ایمنی جاده ای طراحی یک مدل توسعه انسانی برای رفتار ترافیکی، فوری ترین کاری است که می توان به آن امید داشت.
استانداردسازی اتومبیل ها و شبکه جاده ای و مدرن ساختن شبکه عمومی حمل و نقل، دهه ها زمان می برد ولی استانداردسازی رفتار ترافیکی می تواند دریک دهه به صورت نسبی ممکن شود. این کاری است که فقط با تشدید نظارت و سخت ترشدن قوانین تنبیهی انجام نمی شود.
کاراصلی را باید در تغییر رفتارهای تکنیکی خودروسازها و رفتار اداری وزارتخانه مسئول و رفتارترافیکی راننده ها صورت داد و ایمنی را پیش از هر چیز درذهن و باور آنها و تقویت احساس مسئولیت درآنها جست وجو کرد؛ چیزی که به نظرنمی رسد تا سه سال دیگر محقق شود.
9873/ 2027
کپی شد