در این یادداشت به قلم حمیدرضا جعفری نایینی آمده است: مطبوعات و رسانه‌ها به‌عنوان ابزار اجتماعی در یک نظام مردمی، امکان تبادل افکار و اطلاعات را در بین مردم و دولت فراهم می‌کنند و دولت و مردم را در جریان مواضع و خواسته‌های یکدیگر قرار می‌دهند.
سؤالی که امروز مطرح است، این است که مطبوعات در کشور ایران و در نظام جمهوری اسلامی، کجای کار هستند؟ آیا زائد و سربارند؟ زینت‏المجالسند؟ یا یک عنصر حقیقی و مؤثر و اجتناب‏ناپذیر و سازنده‏اند؟
مقام معظم رهبری در پاسخ به این سؤال چنین بیان می‌کنند: «ما معتقدیم که مطبوعات برای نظام جمهوری اسلامی، یک مقوله تجملاتی و تشریفاتی نیست. بنابراین افزایش، تنوع و کیفیت یافتن آن و اگر خطایی دارد، تصحیح آن، جزو کارهای اساسی در این نظام است.»
ایشان در پاسخ به این سؤال که «مگر نظام جمهوری اسلامی چه خصوصیتی دارد که چنین پرداختن و رویکردی به مطبوعات، جزو کارهای اساسی آن است؟» می‌فرمایند: «خصوصیت این است که نظام جمهوری اسلامی یک نظام مردمی است و کسی نمی‏تواند این را منکر شود. مخالفان ما هم نمی‏توانند این را منکر شوند. سر و کار ما با مردم است؛ پس این نظام، نظامی است مردمی. نظام مردمی، جز با آگاهی مردم ممکن نیست پیش برود.»
از جمع‌بندی سخنان ایشان اینطور برمی‌آید که هرچه مردم بیشتر آگاه شوند، نظام جمهوری اسلامی، بیشتر سود می‏برد. بنابراین، این نظام، به آگاهسازی مردم نیازمند است و مطبوعات رکنی از ارکان پیشرفت و تداوم نظام اسلامی هستند.
بی‌تردید مطبوعات و رسانه‌ها به‌عنوان یکی‌از مهمترین زیربناهای ساختار ارتباطی و اطلاعاتی در دنیا، جزو مهمترین ارکان نظام اسلامی در پیوند مردم و دولت هستند که وظیفه‌شان صیانت از اتحاد ملی است. روابط موجود میان دولت و ملت در هیچ مقطعی از تاریخ به اندازه دوران معاصر نبوده است. درواقع رسانه‌ها از یکسو با انعکاس اخبار و اطلاعات میان اجزای سازنده عرصه عمومی ارتباط برقرار می‌کنند و با افزایش سطح آگاهی عمومی مبادرت به مهندسی افکار عمومی می‌کنند و از سوی دیگر با جمع آوری و انعکاس نظرات، انتقادات و عقاید مردم و مسئولان، میان حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان ارتباط برقرار می‌کنند.
از طرفی مطبوعات برای تحکیم روابط بین ملت و دولت نیازمند حمایت مادی و معنوی مسئولان و مردم هستند حتی اگر این مطبوعات متعلق به بخش خصوصی باشند. مقام معظم رهبری درباره وظیفه دولت نسبت به مطبوعات می فرمایند: «دولت باید موضوع مطبوعات را خیلی جدی بگیرد. دولت، ناگزیر باید در مسائل مطبوعات سهم داشته باشد. حالا یک وقت سهم مادی است؛ مثل سهمیه‏ها و یارانه‏هایی که در بخش‌های مختلف می‏دادند و کمک‌هایی که می‏کردند. یک وقت هم سهم حمایت‌های معنوی است که آن حمایت‌های معنوی، مهم‌تر از حمایت‌های مادی و کمک‌های گوناگون است.»
اما شرایط امروز مطبوعات فارس، از قصه‌ای دیگر حکایت دارد. در حالی که نوسانات بازار ارز و افزایش ارزش ارزهای خارجی، بر روی قیمت کاغذ اثر گذاشته و منجر به افزایش قیمت این کالا در بازار شده است، مسئولان انتظار دارند مطبوعات فارس با قیمت فعلی کاغذ، افزایش 20درصدی حقوق، افزایش نهاده‌های تولید این محصول فرهنگی، کاهش یارانه‌های مطبوعاتی، عدم دریافت به موقع مطالبات خود از ادارات دولتی و قطع کردن اشتراکات همچنان در راستای انجام رسالت خود به‌عنوان پل ارتباطی بین مردم و دولت، به حیات خود ادامه دهند، حیاتی که تا پیوستن به بایگانی تاریخ مطبوعات فاصله‌ای ندارد.
انتشار روزنامه با هزینه بالا و افزایش هزینه‌ها نسبت به درآمد، منجر به افزایش بدهی روزنامه‌های فارس به چاپخانه‌ها و واکنش اهالی مطبوعات فارس شده است. در وضعیتی که اقتصاد رسانه‌های چاپی به مویی بند است؛ آنچه در نگاه اول به راحتی با ورق‌زدن صفحات روزنامه به چشم می‌آید اخبار نهادهای دولتی است که جهت تنویر و آگاهی افکار عمومی روی صفحات نقش بسته است. اخباری که اگر بخواهیم هزینه‌های ایجادشده، از مراحل تهیه تا انتشار آن را محاسبه کنیم به قیمت انتشار روزنامه خواهد افزود و سؤال اینجاست که اگر هرنهاد دولتی بخواهد اخبار خودش را هرروز چاپ و در اختیار مردم قرار دهد چه هزینه‌هایی را به هزینه دولت اضافه خواهد کرد.
اوضاع مطبوعات بدون این شوک‌های مالی قبلاً در مرز مرگ و بقا قرار گرفته بود. اهرم فشار فضای مجازی و نشر الکترونیک نیز به آسیب‌پذیری نشریات مکتوب دامن زده است. با این شرایط آیا می‌توان پنجره اطلاع‌رسانی که هماهنگ با مراجع قانونی و دارای اعتبار است را به روی مردم بست و اگر فاتحه این بستر اطلاع‌رسانی خوانده شود آیا سایر روش‌های نشر خبر همچون فضای مجازی به راحتی قابل کنترل و نظارت است؟ مدیران فعلی آگاهانه یا ناآگاهانه تیشه به ریشه مطبوعات می‌زنند. اگر تلاش مدیران ادارات انحصار آگهی‌های دولتی و اختصاص آن به روزنامه‌هایی خاص است، چرا این همه در منابر مختلف و سخنرانی‌های خود بر فرهنگ و اعتلای آن تأکید دارند و این تناقض را چگونه می‌توان داوری کرد؟ و اگر همت آنها بر این است که به مدیران مسئول مطبوعات بفهمانند که دوران مطبوعات کاغذی به سر آمده است، می‌توان با تعطیل کردن مطبوعات کاغذی، بدون هیچ دردسری خیال مسئولان را از این عنصر مزاحم در جامعه راحت کرد و با این شیوه دیگر نیازی به این همه ساختار و دستگاه در بدنه دولت برای رسانه، نظارت بر آن و دادگاه مطبوعات و... نیست.
و البته آثار این بحران درآینده از دامنه تأثیر بیشتری برخوردار است. آنجا که کمترین التهابات فضای مجازی، جامعه را با شایعات و اخبار کذبی که هیچ مرجعی برای مراجعه به آنها وجود ندارد، دست‌خوش موج‌های مخرب و شکننده خواهد کرد.
روزنامه‌های دولتی به دلیل اتصال به خزانه دولتی از افزایش قیمت تمام‌شده چاپ و کاغذ متضرر نمی‌شوند. در بین روزنامه‌های غیردولتی هم روزنامه‌ای وجود دارد که به واسطه تعدد آگهی، تعرفه بالا و تعدد اشتراکات بالای نهادهای دولتی با مشکل خاصی روبرو نخواهد شد؛ اما سایر روزنامه‌های استان به واسطه همین کم‌توجهی‌ها درآستانه تعطیلی قرار خواهند گرفت و در این صورت آیا داشتن یک یا دو روزنامه زیبنده استان فرهنگ‌دوست فارس است؟
آیا تعطیلی روزنامه‌هایی که توانسته‌اند با مشکلات فراوان، بیش‌از 20سال هنوز در دکه‌های روزنامه‌فروشی باشند، به فرهنگ استان لطمه‌ای نخواهد زد؟
کافی است یک هفته کیوسک‌های مطبوعاتی از روزنامه‌ها خالی شوند تا معلوم شود آیا دولت به رسانه احتیاج دارد یا رسانه به دولت؟
کاغذ روزنامه طی یک سال گذشته در بازار ایران بیش از 50درصد افزایش قیمت پیدا کرده است. اواسط سال گذشته قیمت هرکیلو کاغذ کاهی روزنامه حدود 2200تومان بود که این رقم هم‌اکنون به 4800تومان در هرکیلو رسیده است. با چنین افزایش قیمتی تنها در یک نهاده تولید این محصول فرهنگی، در شرایط بی‌مهری مسئولان چگونه می‌توان ادامه حیات داد؟ و این وضعیت جز محدودیت رسانه‌های خصوصی چه حاصلی خواهد داشت؟ و البته باید اضافه کرد به دنبال تعطیلی روزنامه‌های استان در سال حمایت از کالای ایرانی، اولین قربانی شاغلینی هستند که به خیل بیکاران جامعه اضافه خواهند شد.
علی‌رغم اینکه رسانه‌های مکتوب به‌دلیل استمرار خود، تأثیر عمیقی بر عمق بخشیدن به فرهنگ و تاریخ جامعه دارند متأسفانه در کشور ما، به دلایل مختلف اقتصاد رسانه خودکفا نیست به همین خاطر مطبوعات با تحولات و تکانه‌های اقتصادی با چالش جدی مواجه می‌شوند.
در حال حاضر رسانه‌های حوزه خصوصی مظلوم‌ترین قشر هستند. زمانی که مدیرمسئول روزنامه امکان کافی برای حقوق کارکنان خود را ندارد، خبرنگار و سردبیر و موزّع و... هم دچار مشکل مالی خواهند شد. لذا وضعیت بغرنج صنفی جامعه رسانه‌ای و بحران موجود در مطبوعات موجب شده تا معیشت و کرامت اصحاب رسانه دچار خدشه شود و خانواده این صنف در معرض آسیب‌های جدی قرار گیرند. وقتی قاطبه اصحاب رسانه در زمینه میزان درآمد و معیشت در حداقل ممکن و کمتر از حقوق کارگران است، بی‌تردید این وضعیت و حال بد آنان بر تعهدات جامعه رسانه‌ای تأثیر نامطلوبی خواهد گذاشت و انفعال مطبوعات در راستای انعکاس مشکلات مردم مقدمه‌ای برای آسیب‌دیدگی اصل تحکیم روابط ملت و دولت خواهد بود.
مشکل فعلی این رسانه‌ها مساله حل‌شدنی است و با همکاری دستگاه‌های مربوطه و حمایت مردم حل‌شدنی است. خود صاحبان رسانه نیز باید با هوشمندی عمل کرده و آینده‌نگر باشند. حداقل مطالبه مطبوعات و اصحاب رسانه استان آن است که دستگاه‌های دولتی با پشتیبانی و حمایت مادی و معنوی از مطبوعات و نیز تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان کالاهای مطبوعاتی، نقش‌آفرینی کنند تا مطبوعات هم متعهدانه و به بهترین شکل برای به سرانجام رساندن رسالت خود تلاش کنند.
7375/ 2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.