امسال، شیرازی هایی که میخواهند یا می توانند از این رویداد سینمایی بهرهمند شوند، شاهد تغییراتی ملموس در روند برگزاری هستند که مهم ترین آن،تماشای فیلمها در پردیسهای سینمایی تازه تأسیس و مجهز است و دیگر اختصاص چهار سالن برای اکران که شیراز را از دیگر شهرستانها متمایز میکند.
سالنهایی با ظرفیت 200 تا 250 نفر که هر شب از تماشاگران پر میشود. تالار حافظ نیز تنها تالاری است که گرچه برای تماشای فیلم ساخته نشده است و از این لحاظ به هیچ وجه استاندارد نیست و شرایط تماشای یکسانی را برای مخاطبان فراهم نمیکند، هر شب جمعیتی بالغ بر 800 تا هزارنفر را در خود جای میدهد.
در این میان، آنچه در این هیاهو بیش از همه به چشم میخورد، جای خالی خانوادهها در این جشن ملی است.
آنان که در سالهای گذشته با کودکانشان در صفهای طویل برای خرید بلیت میایستادند و حامیان واقعی این رویداد بودهاند تا امروز در این سطح برگزار شود، بهعلت قیمت بلیت پشت درهای پردیسها ماندهاند.
بلیتهایی که اعتراض به قیمت آنها از روز نخست، توجه رسانهها را جلب کرد و با قیمت 12، 15 و 20 هزار تومان ارائه میشود، عملاً اقشار متوسط را بیبهره کرده است و ترجیح خانوادهها این است که انتظار بکشند تا این جشن بهظاهر ملی به اتمام برسد.
شاید زمانی دیگر به تماشای فیلمهایی بنشینند که معلوم نیست آیا همه آنها قادر خواهند بود پروانه نمایش بگیرند یا اگر گرفتند آیا اکران آنها تضمین میشود یا خیر؛ اتفاقی که در چند سال اخیر برای چند فیلم معتبر جشنواره افتاده است و همچنان نیز ادامه دارد.
شهرام عضدی یکی از مخاطبان جشنواره فجر است، او که 45 سال دارد روزگاری را به یاد میآورد که جشنواره فجر میزبان همه گروههای مردم بود و میگوید: در آن دوران، خوب به یاد دارم که همه مردم ازجمله کودکان کار، قشر کارمند و کارگر به سینما میآمدند و حتی ایستاده فیلمها را تماشا میکردند.
او خود را از طرفداران سینما میداند و بیان میکند: سالیان سال است که برای دیدن جشنواره میآیم؛ چه آن زمان که پشت گیشه صفهای طویل چندین متری بود و در سینماهایی قدیمی فیلم میدیدیم، چه امروز که وضع سینماها بهمراتب بهتر شده است ولی آنچه امروز میبینم این است که سالن ها پر است اما کمتر در میان این جمعیت خانوادهای چهار یا پنجنفره حضور دارد.
مسعود پناهی، یکی دیگر از مخاطبان جشنواره فجر که در مراسم افتتاحیه این رویداد حضور داشت نیز معتقد است: مشکل اساسی این است که برای ارگانها و سازمانها سهمیه بلیت درنظر میگیرند و به بسیاری از مردم بلیت نمیرسد.
او که به گفته خودش به دلیل کافی و بموقع نبودن تبلیغات، از خرید بلیت فیلمها جامانده و توانسته با کمک دوستش به مراسم افتتاحیه برسد، ادامه میدهد: امسال جشنواره شیراز ظاهراً بزرگتر و بهتر است؛ دستکم از لحاظ کیفیت نمایش و صدا، قبلاً جایی وجود نداشت که بتوان در آن افتتاحیه اینچنینی برگزار کرد. تنها مشکل، کمبود سهمیه آزاد است.
او همچنین سطح این جشنواره را متوسط توصیف میکند و میگوید: جشنواره امسال از کارگردانهای خوب تهی است و خیالم راحت است که چیز بزرگی را از دست نمیدهم.
خبرنگاران نیز دل خوشی از این جشنواره نداشته اند، از تدابیری که در روز افتتاحیه برای جایگاه آنها به کار بسته نشد تا جایی که برای آنها در تالار حافظ باوجود وعدههای دادهشده روی صندلیهای اصلی تعلق نگرفت و ناچار روی صندلیهای چیدهشده غیراستاندارد بود و کارتهایی که کاربرد خاصی ندارد و بیشتر تزئینی به شمار میرود.
احسان اکبرپور، دبیر سرویس گزارش روزنامه افسانه میگوید: جشنواره امسال در برگزاری، از نظم بهتری برخوردار است و رویه خرید بلیت به صورت بستهای که سال گذشته اعمال شد، برداشته شده است که اتفاق خوبی است.
اما او همچنین معتقد است: این جشنواره با هدف اصلی آن که برقراری پیوند میان مردم و فرهنگ و هنر در جشنهای پیروزی انقلابی مردمی است، فاصله گرفته است و در جامعهای که پایه حقوق 900هزار تومان است، قیمت بلیتها ماهیت جشنواره را مخدوش کرده است؛ بنابراین صحبت کردن از کیفیت هم محلی از اعراب ندارد و عملاً اقشار متوسط از آن محروم هستند.
این انتقادها در حالی مطرح میشود که قیمت بلیت سینما در روزهای عادی از 6 هزار تومان تا 10 هزار تومان است و بنابراین مردم می گویند جشنواره فجر شیراز از هویت مردمیاش دور شده است.
با آنکه ظهور بخش خصوصی در بخشهای هنری شیراز رونق و شمایلی مطلوب به جلوههای فرهنگی این شهر میدهد، استفاده صد درصدی از این ظرفیت در مراسمی ملی که متعلق به همه گروههای مردم است به نظر می رسد به دلیل هدف اقتصادی این بخش و تلاش برای کسب سود بیشتر، عملاً ضربهای بر بدنه جامعه محسوب میشود.
در سال های نه چندان دور کمک دستگاههایی همچون استانداری و شهرداری گاه تا چند صد میلیون برای برگزاری جشنواره فجر انقلاب اسلامی میرسید که امروز با اتکای صرف به بخش خصوصی کاملاً حذف شده و به پشتیبانیهای بدون نقدینگی منحصر شده است.
این واقعیت را نباید دور داشت که در کلانشهر شیراز با جمعیتی دو میلیونی افرادی با عنوان مصرفکنندگان هنر وجود دارند که اقلیت جامعه را تشکیل میدهند و حاضرند هر بهایی برای تماشای کنسرت یا رفتن به سینما بپردازند و نمونه آن خرید بلیت یک میلیونی برای دیدن کنسرت یکی از خوانندگان پاپ بوده است و در این میان صاحبان اصلی این جشنواره یعنی مردم عادی، هنرمندان، خبرنگاران و دانشجویان ناخودآگاه رانده میشوند.
حمید ستوده، یکی از سینمادوستان شیرازی نیز که از تماشای جشنواره فجر بازمانده است، معتقد است: سرمایهگذاری اشتباه بخشهای خصوصی نباید مردم را از برخورداری از جشنوارهای ملی محروم کند. همین که فیلمسازان برجسته فیلمی به جشنواره ندادهاند، نشان میدهد نارضایتی تنها به مردم منحصر نمیشود و امروز افرادی سالنهای سینما را پر میکنند که بهصورت تکنفره یا دونفره به تماشای فیلمها میروند و حضور خانوادگی در این مراسم گران از آب در میآید.
به گفته علی آذری، منتقد سینما و مدیر اجرایی پردیس گلستان، اکران فیلمها میبایست در سالنهایی با گنجایش 500 نفر صورت میگرفت اما با رایزنیهای انجامشده سالنهای سینما گلستان و هنرشهرآفتاب با ظرفیت 200 تا 250 نفر به این جشنواره اختصاص داده شد.
وی میافزاید: بنابراین جز تهران، تنها شیراز است که در بیش از سه سالن فیلمها را نمایش میدهد و بههمین دلیل از زیر چتر حمایتی معاونت سینمایی خارج شد که ناچار باعث شد قیمت بلیتها بیش از معمول شود و پای اسپانسرهای مالی برای تعدیل قیمتها به میان آید و قیمتهای کنونی بلیت تنها با حمایت حامیان مالی میسر شده است.
بهکار بستن این تفکر که برای لذتبردن از سینما، باید هزینه آن را هم پرداخت کرد، در روزهای برپایی جشنی ملی و مردمی چندان پذیرفتنی نیست زیرا در 11ماه از سال با حمایت و استقبال مردم این موضوع عملی میشود و شاهد آن، فروش میلیاردی فیلمها در زمان اکران است.
آنچه در سالهای اخیر به روالی عادی بدل شده است همین فروش های میلیونی است زیرا در گذشته فیلمی که میتوانست از سد فروش میلیونی بگذرد، تعجب و تحسین همگان را برمیانگیخت.
کسب درآمد از جشنواره مردمی، با هدف پربار کردن گیشه بخشهای خصوصی نتیجهای جز در خانهماندن قشر عظیمی از مردم و دورشدن آنها از صنعتی فرهنگساز و تأثیرگذار ندارد و همه سازمانها و نهادها برای برگزاری این جشنواره انقلابی و رنگ و بو دادن به آن به هر وجهی وظیفه دارند.
جشنواره هفدهم فیلم فجر شیراز از شنبه 14 بهمن 96 آغاز شد و تا 22بهمن ادامه دارد.
گزارشگر: سیده سمیرا متین نژاد ** انتشاردهنده:غلامرضا مالک زاده
7375 /1876
سالنهایی با ظرفیت 200 تا 250 نفر که هر شب از تماشاگران پر میشود. تالار حافظ نیز تنها تالاری است که گرچه برای تماشای فیلم ساخته نشده است و از این لحاظ به هیچ وجه استاندارد نیست و شرایط تماشای یکسانی را برای مخاطبان فراهم نمیکند، هر شب جمعیتی بالغ بر 800 تا هزارنفر را در خود جای میدهد.
در این میان، آنچه در این هیاهو بیش از همه به چشم میخورد، جای خالی خانوادهها در این جشن ملی است.
آنان که در سالهای گذشته با کودکانشان در صفهای طویل برای خرید بلیت میایستادند و حامیان واقعی این رویداد بودهاند تا امروز در این سطح برگزار شود، بهعلت قیمت بلیت پشت درهای پردیسها ماندهاند.
بلیتهایی که اعتراض به قیمت آنها از روز نخست، توجه رسانهها را جلب کرد و با قیمت 12، 15 و 20 هزار تومان ارائه میشود، عملاً اقشار متوسط را بیبهره کرده است و ترجیح خانوادهها این است که انتظار بکشند تا این جشن بهظاهر ملی به اتمام برسد.
شاید زمانی دیگر به تماشای فیلمهایی بنشینند که معلوم نیست آیا همه آنها قادر خواهند بود پروانه نمایش بگیرند یا اگر گرفتند آیا اکران آنها تضمین میشود یا خیر؛ اتفاقی که در چند سال اخیر برای چند فیلم معتبر جشنواره افتاده است و همچنان نیز ادامه دارد.
شهرام عضدی یکی از مخاطبان جشنواره فجر است، او که 45 سال دارد روزگاری را به یاد میآورد که جشنواره فجر میزبان همه گروههای مردم بود و میگوید: در آن دوران، خوب به یاد دارم که همه مردم ازجمله کودکان کار، قشر کارمند و کارگر به سینما میآمدند و حتی ایستاده فیلمها را تماشا میکردند.
او خود را از طرفداران سینما میداند و بیان میکند: سالیان سال است که برای دیدن جشنواره میآیم؛ چه آن زمان که پشت گیشه صفهای طویل چندین متری بود و در سینماهایی قدیمی فیلم میدیدیم، چه امروز که وضع سینماها بهمراتب بهتر شده است ولی آنچه امروز میبینم این است که سالن ها پر است اما کمتر در میان این جمعیت خانوادهای چهار یا پنجنفره حضور دارد.
مسعود پناهی، یکی دیگر از مخاطبان جشنواره فجر که در مراسم افتتاحیه این رویداد حضور داشت نیز معتقد است: مشکل اساسی این است که برای ارگانها و سازمانها سهمیه بلیت درنظر میگیرند و به بسیاری از مردم بلیت نمیرسد.
او که به گفته خودش به دلیل کافی و بموقع نبودن تبلیغات، از خرید بلیت فیلمها جامانده و توانسته با کمک دوستش به مراسم افتتاحیه برسد، ادامه میدهد: امسال جشنواره شیراز ظاهراً بزرگتر و بهتر است؛ دستکم از لحاظ کیفیت نمایش و صدا، قبلاً جایی وجود نداشت که بتوان در آن افتتاحیه اینچنینی برگزار کرد. تنها مشکل، کمبود سهمیه آزاد است.
او همچنین سطح این جشنواره را متوسط توصیف میکند و میگوید: جشنواره امسال از کارگردانهای خوب تهی است و خیالم راحت است که چیز بزرگی را از دست نمیدهم.
خبرنگاران نیز دل خوشی از این جشنواره نداشته اند، از تدابیری که در روز افتتاحیه برای جایگاه آنها به کار بسته نشد تا جایی که برای آنها در تالار حافظ باوجود وعدههای دادهشده روی صندلیهای اصلی تعلق نگرفت و ناچار روی صندلیهای چیدهشده غیراستاندارد بود و کارتهایی که کاربرد خاصی ندارد و بیشتر تزئینی به شمار میرود.
احسان اکبرپور، دبیر سرویس گزارش روزنامه افسانه میگوید: جشنواره امسال در برگزاری، از نظم بهتری برخوردار است و رویه خرید بلیت به صورت بستهای که سال گذشته اعمال شد، برداشته شده است که اتفاق خوبی است.
اما او همچنین معتقد است: این جشنواره با هدف اصلی آن که برقراری پیوند میان مردم و فرهنگ و هنر در جشنهای پیروزی انقلابی مردمی است، فاصله گرفته است و در جامعهای که پایه حقوق 900هزار تومان است، قیمت بلیتها ماهیت جشنواره را مخدوش کرده است؛ بنابراین صحبت کردن از کیفیت هم محلی از اعراب ندارد و عملاً اقشار متوسط از آن محروم هستند.
این انتقادها در حالی مطرح میشود که قیمت بلیت سینما در روزهای عادی از 6 هزار تومان تا 10 هزار تومان است و بنابراین مردم می گویند جشنواره فجر شیراز از هویت مردمیاش دور شده است.
با آنکه ظهور بخش خصوصی در بخشهای هنری شیراز رونق و شمایلی مطلوب به جلوههای فرهنگی این شهر میدهد، استفاده صد درصدی از این ظرفیت در مراسمی ملی که متعلق به همه گروههای مردم است به نظر می رسد به دلیل هدف اقتصادی این بخش و تلاش برای کسب سود بیشتر، عملاً ضربهای بر بدنه جامعه محسوب میشود.
در سال های نه چندان دور کمک دستگاههایی همچون استانداری و شهرداری گاه تا چند صد میلیون برای برگزاری جشنواره فجر انقلاب اسلامی میرسید که امروز با اتکای صرف به بخش خصوصی کاملاً حذف شده و به پشتیبانیهای بدون نقدینگی منحصر شده است.
این واقعیت را نباید دور داشت که در کلانشهر شیراز با جمعیتی دو میلیونی افرادی با عنوان مصرفکنندگان هنر وجود دارند که اقلیت جامعه را تشکیل میدهند و حاضرند هر بهایی برای تماشای کنسرت یا رفتن به سینما بپردازند و نمونه آن خرید بلیت یک میلیونی برای دیدن کنسرت یکی از خوانندگان پاپ بوده است و در این میان صاحبان اصلی این جشنواره یعنی مردم عادی، هنرمندان، خبرنگاران و دانشجویان ناخودآگاه رانده میشوند.
حمید ستوده، یکی از سینمادوستان شیرازی نیز که از تماشای جشنواره فجر بازمانده است، معتقد است: سرمایهگذاری اشتباه بخشهای خصوصی نباید مردم را از برخورداری از جشنوارهای ملی محروم کند. همین که فیلمسازان برجسته فیلمی به جشنواره ندادهاند، نشان میدهد نارضایتی تنها به مردم منحصر نمیشود و امروز افرادی سالنهای سینما را پر میکنند که بهصورت تکنفره یا دونفره به تماشای فیلمها میروند و حضور خانوادگی در این مراسم گران از آب در میآید.
به گفته علی آذری، منتقد سینما و مدیر اجرایی پردیس گلستان، اکران فیلمها میبایست در سالنهایی با گنجایش 500 نفر صورت میگرفت اما با رایزنیهای انجامشده سالنهای سینما گلستان و هنرشهرآفتاب با ظرفیت 200 تا 250 نفر به این جشنواره اختصاص داده شد.
وی میافزاید: بنابراین جز تهران، تنها شیراز است که در بیش از سه سالن فیلمها را نمایش میدهد و بههمین دلیل از زیر چتر حمایتی معاونت سینمایی خارج شد که ناچار باعث شد قیمت بلیتها بیش از معمول شود و پای اسپانسرهای مالی برای تعدیل قیمتها به میان آید و قیمتهای کنونی بلیت تنها با حمایت حامیان مالی میسر شده است.
بهکار بستن این تفکر که برای لذتبردن از سینما، باید هزینه آن را هم پرداخت کرد، در روزهای برپایی جشنی ملی و مردمی چندان پذیرفتنی نیست زیرا در 11ماه از سال با حمایت و استقبال مردم این موضوع عملی میشود و شاهد آن، فروش میلیاردی فیلمها در زمان اکران است.
آنچه در سالهای اخیر به روالی عادی بدل شده است همین فروش های میلیونی است زیرا در گذشته فیلمی که میتوانست از سد فروش میلیونی بگذرد، تعجب و تحسین همگان را برمیانگیخت.
کسب درآمد از جشنواره مردمی، با هدف پربار کردن گیشه بخشهای خصوصی نتیجهای جز در خانهماندن قشر عظیمی از مردم و دورشدن آنها از صنعتی فرهنگساز و تأثیرگذار ندارد و همه سازمانها و نهادها برای برگزاری این جشنواره انقلابی و رنگ و بو دادن به آن به هر وجهی وظیفه دارند.
جشنواره هفدهم فیلم فجر شیراز از شنبه 14 بهمن 96 آغاز شد و تا 22بهمن ادامه دارد.
گزارشگر: سیده سمیرا متین نژاد ** انتشاردهنده:غلامرضا مالک زاده
7375 /1876
کپی شد