چهره شیراز دهه 90 شمسی با شیرازی که در دهه 80 یا پیش از آن میشناختیم، از منظر فرهنگی بسیار تغییر کرده است. امروز شهری که هویت آن با نام فرهنگ گره خورده، بیش از گذشته هوای فرهنگ و هنر دارد.
میتوان جرقه آغازین ورود بخش خصوصی به حوزه هنر و فرهنگ را در دهه 80 یافت. آن زمان که در شیراز هنوز جمعهای هنری در فضای خانهها و محافل خصوصی شکل میگرفت و جریانهایی خردهپا نیز در دانشگاهها به فعالیتهای فرهنگی دانشجویی میپرداخت و آن کس که تمایل داشت اندکی از فضای این حلقههای هنری بهرهمند شود، ناگزیر یا باید جزوی از قشر هنرمند سرشناس میبود و توسط آنها شناخته میشد یا دانشجو میبود و در دانشگاه مجالی برای همفکری و تبادل نظر در زمینه فرهنگی مییافت.
با پدید آمدن کافهها و اقبال مردم، بهخصوص جوانان به برگزاری نشستهای مختلف در این مکانها، وجود جایگاهی ثابت و عمومی برای بهرهمندی از برخی امکانات همچون نمایشگاه و فرصتی برای گفتوگو و دیدار بیش از پیش احساس شد. کمکم تعداد کافهها افزایش یافت و با این افزایش، رقابتی در جذب مخاطب شکل گرفت که بیشک تنها میتوانست به حوزه فرهنگ و هنر کشیده شود.
برگزاری جلسات شعرخوانی، امضای کتاب، دیدار با نویسندگان و شاعران، شب شعر و شب نقد و حتی شبهای ترجمه در کافههای شیراز، نشان میداد مردم خود فارغ از امکاناتی که دولت در قالب فرهنگسراها برای آنها فراهم آورده است علاقه مند به اداره و برگزاری برنامههایی هستند که براساس زمان، نیاز آن را احساس میکنند.
نیازها موجب شد مجتمع های فرهنگی چندمنظوره شکل گیرد که دیگر وابسته و پیوسته به کافه نبود بلکه کافه به بخش کوچکی از آن مجتمع بدل شد که امروز تنها به منزله یاریگر اقتصادی این موسسات به شمار میرود و درآمد آن به برگزاری برنامههای رایگان برای عموم کمک میکند.
بدین ترتیب، مجتمعهای فرهنگی توسط افراد دغدغه مند،عموماً در مرکز شهر برپا شد که در حوزه ادبیات، فیلم، موسیقی، گالری داری، کافه داری و کتاب فعالیت میکنند و به صورت همزمان به نیازهای قشر عظیمی از مخاطبان هنر و فرهنگ پاسخ میدهند و محفلی را برای تبادل نظر و آموزش و انتقال تجربیات فراهم آوردهاند.
** مجتمعهای خصوصی فرهنگی، رابط فرهنگی هنرمندان
مسعود هوشیار که پژوهشگر و فعال فرهنگی است می گوید: از ویژگیهای بسیار مهم این مجموعههای خصوصی ارتباط دادن افراد به یکدیگر است. پیش از این، فرهنگوران شیرازی هریک در گوشه ای مشغول به کار خود بودند؛ نویسنده برای خودش داستان مینوشت، شاعر شعرش را میگفت و به همین ترتیب هریک در تنهایی به فعالیت میپرداخت.
وی در مصاحبه با ایرنا بیان کرد: با آغاز به کار این مؤسسات، افراد به مجموعههای فرهنگی جذب شدند و در آنجا با یکدیگر به تعامل پرداختند که ورای این دیدار، آشنایی با رویکردهای یکدیگر و ایجاد تعامل و همفکری است که خروجی آن رونق فعالیتهای هنری و فرهنگی و تولید محتواست.
این فعال فرهنگی بر وجهه اقتصادی این مؤسسات تأکید میکند و میگوید:اگر این مؤسسات رویکرد اقتصادی نداشته باشند، دوام نمیآورند بنابر این باید بخشهایی همچون کتاب فروشی و کافه به صورت کمکی و برای تأمین نیازهای مالی مؤسسات وجود داشته باشد.
هوشیار ادامه داد:از دید من این مجموعههای خصوصی از برخی نهادهای دولتی بیشتر فعالیت میکنند و برنامههای کاربردیتری ارائه میدهند. این مجموعهها از دل مردم برآمدهاند و بهصورت دغدغهمند برای مردم کار میکنند و در درازمدت تأثیر بسیاری بر پویایی شهر و پررنگتر شدن نقش فرهنگ در آن خواهند داشت.
** سینماداری مدرن و جریانسازی فرهنگی
از سوی دیگر تولد یک سینما و دو پردیس سینمایی از سال 1394 تاکنون و افزوده شدن 12 سالن به ظرفیت سینمایی شیراز نیز بر اساس نیاز جامعه به شکلگیری محیطهای چندمنظوره فرهنگی انجامیده که در آن فیلم محور اصلی و نقطه اشتراک همه علاقه مندان به شمار میآید.
مدیر اجرایی پردیس سینمایی گلستان و سینما فرهنگ شیراز میگوید:تا سال 1394 هیچ سینمای خصوصی در شیراز وجود نداشت و قدمت سینماهای موجود به بیش از 50 سال میرسید که پاسخگوی نیازهای مردم در عصر جدید نبود اما امروز کیفیت خدمات از صندلی گرفته تا محیط، صوت و تصویر در انتخاب تماشاچی نقش دارد و نمیتوان مردم و بهویژه نسل جوان را از این پیشرفتها محروم کرد.
علی آذری معتقد است: مقداری از روی آوری مردم به بخش خصوصی و رونق آن، به واسطه سیاست گزینشی فیلم در سینماهای حوزه هنری بوده است.
وی در گفت و گو با ایرنا بیان کرد:تحریم برخی فیلمها وافزایش این رویکرد در مقطعی خاص، حق انتخاب را از مخاطب گرفته بود و بخش خصوصی با ورود به حوزه سینما این مشکل را حل کرد و موضوع انتخاب را به مردم واگذار کرد.
با به میان کشیده شدن پای بخش خصوصی به حوزه سینمایی، رقابتی در زمینه جذب مخاطب صورت گرفت و امروز در شیراز زمزمههایی مبنی بر ورود حوزه هنری به مقوله ساخت پردیسهای سینمایی نیز به گوش میرسد بهعلاوه بسیاری از سینماها بازسازی شد و این موضوع دست مخاطب را در نقاط مختلف شهر برای انتخاب سینما و همچنین فیلم بازتر کرد و باعث رونق فرهنگی در حوزه سینمایی شد به گونهای که رویکرد فعالیت در حوزه سینما تغییر کرد و از رویه سنتی آن خارج شد.
سینماهای بخش خصوصی در شیراز، علاوه بر آنکه پاسخگوی نیاز مخاطبان عام بودهاند، زمینه را برای رفع نیازهای قشر خاص نیز فراهم کردهاند، آنان که فیلمها را تخصصیتر میبینند و به دنبال محفلی برای نقد و تبادل نظر میگردند.
آذری در این زمینه می گوید: سینماداری امروز تنها جنبه سرگرم کنندگی ندارد بلکه از مفهوم عامهاش فراتر رفته و به تولید جریانهای فرهنگی بدل شده است.
وی ادامه داد: اینکه امروز فیلمهای هنر و تجربه در شیراز به نمایش درمیآید و برای آنها مخاطب وجود دارد، باعث شده بازار به فیلمهایی خارج از جریان عام یا بدنه نیز روی خوش نشان دهد آنچه پیش از این در محلی همچون سینما کمتر رخ میداد.
مدیر اجرایی پردیس سینمایی گلستان و سینما فرهنگ شیراز گفت:همین تولید جریان فرهنگی به حضور و رشد بخشهای جانبی همچون موسیقی، ادبیات و نقد در فضای سینماهای امروز میانجامد که باعث میشود افراد خود را در حرکتهای فرهنگی دخیل بدانند.
این فعال بخش خصوصی از تداوم تغییر بر اساس نیازهای جامعه نیز سخن میگوید: با گذر زمان قطعاً شاهد شکلگیری نیازهای جدیدی خواهیم بود و امیدوارم تغییراتی مثبت و رو به جلو رخ دهد تا امکان تنوعبخشی را فراهم آورد زیرا این بخشی از دنیای سرگرمی سازی فرهنگی است که موجب شکوفایی فرهنگی در آیندهای نزدیک خواهد شد.
** سرمایه اجتماعی، محصول فعالیت بخش خصوصی در حوزه فرهنگی
البته جز سینما که به اعتقاد بسیاری از فعالان اقتصادی درحالحاضر سودآورترین حوزه فرهنگی و هنری محسوب میشود، همه مجموعههایی که با سودای فرهنگ ورزی در شیراز آغاز به کار کردهاند،سرنوشتی مشابه ندارند و نخواهند داشت زیرا وضعیت اقتصادی بر گنجایش سبد فرهنگی اقشار مختلف تأثیرگذار است.
امروزه مجموعههایی هستند که با وجود فعالیت اقتصادی، از ناهماهنگی درآمدها و هزینهها میگویند و گاه زمزمههایی از ناتوانی در اداره مالی یا تعطیلی شعبههایشان به گوش میرسد اما آنها که در گذار ناملایمات میمانند، میتوانند به بخشی از تاریخ فرهنگی و هنری و مردمشناسانه شهر بدل شوند و حرکتهایی هنری و ادبی را شکل دهند که سالهاست از تکاپو افتاده است و دیگر کمتر به چشم میخورد.
همچنین رونقگیری بخش خصوصی در حوزه فرهنگ و هنر باعث شده مقداری از بار سنگین فرهنگزایی از دوش دولت برداشته شود و مردم در آفریدن فضایی که خود را به آن نیازمند میبینند، سهیم شوند و بدینترتیب مشارکت اجتماعی افزایش یابد و از رهگذر آن سرمایهای اجتماعی در حوزه فرهنگ و هنر شکل گیرد.
شهرکتاب کاغذی یکی از این مؤسسات است که از دو سال پیش و با محوریت کتابفروشی در شیراز فعالیت میکند.
سید علی محمد حسینی مؤسس این مجموعه، علت راهاندازی آن را دغدغه کتابخوانی و رساندن کتاب به دست مخاطبان برشمرد و گفت: برای حل معضلاتی که در پخش کتاب وجود داشت، با دیگر دوستانم به فکر راهاندازی مجموعهای شدیم که هم کتابهای مختلف در آن موجود باشد و هم بتوان در آن نشستهای مختلف ادبی هنری فلسفی، پخش فیلم، راهاندازی بخش کودک و نوجوان و کافه را بهصورت همزمان برگزار کرد.
وی حاصل این پیوند را بسیار خوب توصیف کرد و افزود: استقبال مردم از این مجموعه بیش از حد انتظار بوده است و فعالیت مجموعهای آن بر میزان استقبال تأثیر داشته است.
مجموعه فرهنگی پیرسوک هم بیش از یک سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است و محوریت آن برگزاری جلسات ادبی، مانند نقد ادبی، شبهای شعر و ترجمه و مباحث فلسفی است و در کنار اینها به گالریداری، کافهداری و فروش کتاب نیز میپردازد.
نیما تقوی مؤسس این مجموعه به تمرکز هنرمندان و مجموعه داران بزرگ در تهران اشاره می کند و شهرستانها را در فعالیتهای فرهنگی تنها میبیند و معتقد است: گسستی فرهنگی میان مردم و هنرمندان وجود دارد و از بین بردن این گسست دستمایه ایجاد مرکزی برای گردهم آوردن نویسندگان و هنرمندان شده است.
این مجموعه به صورت ماهانه با برگزاری برنامههای مختلف سعی میکند همزمان با پایتخت برنامههای روز فرهنگی و هنری را در شیراز با حضور هنرمندان ملی فراهم آورد.
او توانسته است در این مجموعه هم میان هنرمندان و نویسندگان شیرازی و هم میان مردم و هنرمندان پلی برقرار کند که پیش از آن دسترسی به آن یا ناممکن بود و یا دشوار.
تعداد این مجموعهها با جمعیت قریب به دو میلیونی شیراز مناسبتی ندارد و همچنان باید برای افزایش سرانه فرهنگی و نیز بهرهمندی همه اقشار و تقسیم جغرافیایی این مراکز برنامهریزی و هزینه کرد.
گزارشگر: سیده سمیرا متیننژاد ** انتشاردهنده:غلامرضا مالک زاده
7375 / 1876
میتوان جرقه آغازین ورود بخش خصوصی به حوزه هنر و فرهنگ را در دهه 80 یافت. آن زمان که در شیراز هنوز جمعهای هنری در فضای خانهها و محافل خصوصی شکل میگرفت و جریانهایی خردهپا نیز در دانشگاهها به فعالیتهای فرهنگی دانشجویی میپرداخت و آن کس که تمایل داشت اندکی از فضای این حلقههای هنری بهرهمند شود، ناگزیر یا باید جزوی از قشر هنرمند سرشناس میبود و توسط آنها شناخته میشد یا دانشجو میبود و در دانشگاه مجالی برای همفکری و تبادل نظر در زمینه فرهنگی مییافت.
با پدید آمدن کافهها و اقبال مردم، بهخصوص جوانان به برگزاری نشستهای مختلف در این مکانها، وجود جایگاهی ثابت و عمومی برای بهرهمندی از برخی امکانات همچون نمایشگاه و فرصتی برای گفتوگو و دیدار بیش از پیش احساس شد. کمکم تعداد کافهها افزایش یافت و با این افزایش، رقابتی در جذب مخاطب شکل گرفت که بیشک تنها میتوانست به حوزه فرهنگ و هنر کشیده شود.
برگزاری جلسات شعرخوانی، امضای کتاب، دیدار با نویسندگان و شاعران، شب شعر و شب نقد و حتی شبهای ترجمه در کافههای شیراز، نشان میداد مردم خود فارغ از امکاناتی که دولت در قالب فرهنگسراها برای آنها فراهم آورده است علاقه مند به اداره و برگزاری برنامههایی هستند که براساس زمان، نیاز آن را احساس میکنند.
نیازها موجب شد مجتمع های فرهنگی چندمنظوره شکل گیرد که دیگر وابسته و پیوسته به کافه نبود بلکه کافه به بخش کوچکی از آن مجتمع بدل شد که امروز تنها به منزله یاریگر اقتصادی این موسسات به شمار میرود و درآمد آن به برگزاری برنامههای رایگان برای عموم کمک میکند.
بدین ترتیب، مجتمعهای فرهنگی توسط افراد دغدغه مند،عموماً در مرکز شهر برپا شد که در حوزه ادبیات، فیلم، موسیقی، گالری داری، کافه داری و کتاب فعالیت میکنند و به صورت همزمان به نیازهای قشر عظیمی از مخاطبان هنر و فرهنگ پاسخ میدهند و محفلی را برای تبادل نظر و آموزش و انتقال تجربیات فراهم آوردهاند.
** مجتمعهای خصوصی فرهنگی، رابط فرهنگی هنرمندان
مسعود هوشیار که پژوهشگر و فعال فرهنگی است می گوید: از ویژگیهای بسیار مهم این مجموعههای خصوصی ارتباط دادن افراد به یکدیگر است. پیش از این، فرهنگوران شیرازی هریک در گوشه ای مشغول به کار خود بودند؛ نویسنده برای خودش داستان مینوشت، شاعر شعرش را میگفت و به همین ترتیب هریک در تنهایی به فعالیت میپرداخت.
وی در مصاحبه با ایرنا بیان کرد: با آغاز به کار این مؤسسات، افراد به مجموعههای فرهنگی جذب شدند و در آنجا با یکدیگر به تعامل پرداختند که ورای این دیدار، آشنایی با رویکردهای یکدیگر و ایجاد تعامل و همفکری است که خروجی آن رونق فعالیتهای هنری و فرهنگی و تولید محتواست.
این فعال فرهنگی بر وجهه اقتصادی این مؤسسات تأکید میکند و میگوید:اگر این مؤسسات رویکرد اقتصادی نداشته باشند، دوام نمیآورند بنابر این باید بخشهایی همچون کتاب فروشی و کافه به صورت کمکی و برای تأمین نیازهای مالی مؤسسات وجود داشته باشد.
هوشیار ادامه داد:از دید من این مجموعههای خصوصی از برخی نهادهای دولتی بیشتر فعالیت میکنند و برنامههای کاربردیتری ارائه میدهند. این مجموعهها از دل مردم برآمدهاند و بهصورت دغدغهمند برای مردم کار میکنند و در درازمدت تأثیر بسیاری بر پویایی شهر و پررنگتر شدن نقش فرهنگ در آن خواهند داشت.
** سینماداری مدرن و جریانسازی فرهنگی
از سوی دیگر تولد یک سینما و دو پردیس سینمایی از سال 1394 تاکنون و افزوده شدن 12 سالن به ظرفیت سینمایی شیراز نیز بر اساس نیاز جامعه به شکلگیری محیطهای چندمنظوره فرهنگی انجامیده که در آن فیلم محور اصلی و نقطه اشتراک همه علاقه مندان به شمار میآید.
مدیر اجرایی پردیس سینمایی گلستان و سینما فرهنگ شیراز میگوید:تا سال 1394 هیچ سینمای خصوصی در شیراز وجود نداشت و قدمت سینماهای موجود به بیش از 50 سال میرسید که پاسخگوی نیازهای مردم در عصر جدید نبود اما امروز کیفیت خدمات از صندلی گرفته تا محیط، صوت و تصویر در انتخاب تماشاچی نقش دارد و نمیتوان مردم و بهویژه نسل جوان را از این پیشرفتها محروم کرد.
علی آذری معتقد است: مقداری از روی آوری مردم به بخش خصوصی و رونق آن، به واسطه سیاست گزینشی فیلم در سینماهای حوزه هنری بوده است.
وی در گفت و گو با ایرنا بیان کرد:تحریم برخی فیلمها وافزایش این رویکرد در مقطعی خاص، حق انتخاب را از مخاطب گرفته بود و بخش خصوصی با ورود به حوزه سینما این مشکل را حل کرد و موضوع انتخاب را به مردم واگذار کرد.
با به میان کشیده شدن پای بخش خصوصی به حوزه سینمایی، رقابتی در زمینه جذب مخاطب صورت گرفت و امروز در شیراز زمزمههایی مبنی بر ورود حوزه هنری به مقوله ساخت پردیسهای سینمایی نیز به گوش میرسد بهعلاوه بسیاری از سینماها بازسازی شد و این موضوع دست مخاطب را در نقاط مختلف شهر برای انتخاب سینما و همچنین فیلم بازتر کرد و باعث رونق فرهنگی در حوزه سینمایی شد به گونهای که رویکرد فعالیت در حوزه سینما تغییر کرد و از رویه سنتی آن خارج شد.
سینماهای بخش خصوصی در شیراز، علاوه بر آنکه پاسخگوی نیاز مخاطبان عام بودهاند، زمینه را برای رفع نیازهای قشر خاص نیز فراهم کردهاند، آنان که فیلمها را تخصصیتر میبینند و به دنبال محفلی برای نقد و تبادل نظر میگردند.
آذری در این زمینه می گوید: سینماداری امروز تنها جنبه سرگرم کنندگی ندارد بلکه از مفهوم عامهاش فراتر رفته و به تولید جریانهای فرهنگی بدل شده است.
وی ادامه داد: اینکه امروز فیلمهای هنر و تجربه در شیراز به نمایش درمیآید و برای آنها مخاطب وجود دارد، باعث شده بازار به فیلمهایی خارج از جریان عام یا بدنه نیز روی خوش نشان دهد آنچه پیش از این در محلی همچون سینما کمتر رخ میداد.
مدیر اجرایی پردیس سینمایی گلستان و سینما فرهنگ شیراز گفت:همین تولید جریان فرهنگی به حضور و رشد بخشهای جانبی همچون موسیقی، ادبیات و نقد در فضای سینماهای امروز میانجامد که باعث میشود افراد خود را در حرکتهای فرهنگی دخیل بدانند.
این فعال بخش خصوصی از تداوم تغییر بر اساس نیازهای جامعه نیز سخن میگوید: با گذر زمان قطعاً شاهد شکلگیری نیازهای جدیدی خواهیم بود و امیدوارم تغییراتی مثبت و رو به جلو رخ دهد تا امکان تنوعبخشی را فراهم آورد زیرا این بخشی از دنیای سرگرمی سازی فرهنگی است که موجب شکوفایی فرهنگی در آیندهای نزدیک خواهد شد.
** سرمایه اجتماعی، محصول فعالیت بخش خصوصی در حوزه فرهنگی
البته جز سینما که به اعتقاد بسیاری از فعالان اقتصادی درحالحاضر سودآورترین حوزه فرهنگی و هنری محسوب میشود، همه مجموعههایی که با سودای فرهنگ ورزی در شیراز آغاز به کار کردهاند،سرنوشتی مشابه ندارند و نخواهند داشت زیرا وضعیت اقتصادی بر گنجایش سبد فرهنگی اقشار مختلف تأثیرگذار است.
امروزه مجموعههایی هستند که با وجود فعالیت اقتصادی، از ناهماهنگی درآمدها و هزینهها میگویند و گاه زمزمههایی از ناتوانی در اداره مالی یا تعطیلی شعبههایشان به گوش میرسد اما آنها که در گذار ناملایمات میمانند، میتوانند به بخشی از تاریخ فرهنگی و هنری و مردمشناسانه شهر بدل شوند و حرکتهایی هنری و ادبی را شکل دهند که سالهاست از تکاپو افتاده است و دیگر کمتر به چشم میخورد.
همچنین رونقگیری بخش خصوصی در حوزه فرهنگ و هنر باعث شده مقداری از بار سنگین فرهنگزایی از دوش دولت برداشته شود و مردم در آفریدن فضایی که خود را به آن نیازمند میبینند، سهیم شوند و بدینترتیب مشارکت اجتماعی افزایش یابد و از رهگذر آن سرمایهای اجتماعی در حوزه فرهنگ و هنر شکل گیرد.
شهرکتاب کاغذی یکی از این مؤسسات است که از دو سال پیش و با محوریت کتابفروشی در شیراز فعالیت میکند.
سید علی محمد حسینی مؤسس این مجموعه، علت راهاندازی آن را دغدغه کتابخوانی و رساندن کتاب به دست مخاطبان برشمرد و گفت: برای حل معضلاتی که در پخش کتاب وجود داشت، با دیگر دوستانم به فکر راهاندازی مجموعهای شدیم که هم کتابهای مختلف در آن موجود باشد و هم بتوان در آن نشستهای مختلف ادبی هنری فلسفی، پخش فیلم، راهاندازی بخش کودک و نوجوان و کافه را بهصورت همزمان برگزار کرد.
وی حاصل این پیوند را بسیار خوب توصیف کرد و افزود: استقبال مردم از این مجموعه بیش از حد انتظار بوده است و فعالیت مجموعهای آن بر میزان استقبال تأثیر داشته است.
مجموعه فرهنگی پیرسوک هم بیش از یک سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است و محوریت آن برگزاری جلسات ادبی، مانند نقد ادبی، شبهای شعر و ترجمه و مباحث فلسفی است و در کنار اینها به گالریداری، کافهداری و فروش کتاب نیز میپردازد.
نیما تقوی مؤسس این مجموعه به تمرکز هنرمندان و مجموعه داران بزرگ در تهران اشاره می کند و شهرستانها را در فعالیتهای فرهنگی تنها میبیند و معتقد است: گسستی فرهنگی میان مردم و هنرمندان وجود دارد و از بین بردن این گسست دستمایه ایجاد مرکزی برای گردهم آوردن نویسندگان و هنرمندان شده است.
این مجموعه به صورت ماهانه با برگزاری برنامههای مختلف سعی میکند همزمان با پایتخت برنامههای روز فرهنگی و هنری را در شیراز با حضور هنرمندان ملی فراهم آورد.
او توانسته است در این مجموعه هم میان هنرمندان و نویسندگان شیرازی و هم میان مردم و هنرمندان پلی برقرار کند که پیش از آن دسترسی به آن یا ناممکن بود و یا دشوار.
تعداد این مجموعهها با جمعیت قریب به دو میلیونی شیراز مناسبتی ندارد و همچنان باید برای افزایش سرانه فرهنگی و نیز بهرهمندی همه اقشار و تقسیم جغرافیایی این مراکز برنامهریزی و هزینه کرد.
گزارشگر: سیده سمیرا متیننژاد ** انتشاردهنده:غلامرضا مالک زاده
7375 / 1876
کپی شد