به گزارش روز دوشنبه ایرنا، او این روزها به واسطه درخشش اثر پویانمایی 'چشمانداز خالی' در سطح بین المللی خبرساز شده است.
وی پیش از این توانسته بود با انیمیشن 'عروسک چینی بابا'، رنجهای دختری را به تصویر بکشد که پدرش زندانی است و این بار در 'چشم انداز خالی' از چشمبهراهی مادری میگوید که منتظر فرزند شهیدش است.
'چشمانداز خالی' که 19مهرماه جاری در پردیس سینمایی گلستان شیراز رونمایی شد، با گذشت تنها سه ماه از پخش جهانیاش موفق شد جایزه بهترین انیمیشن جشنواره انگلستان UK Monthly Film Festival، جشنواره مستقل فیلم لسآنجلس Los Angeles Film Awards، Asians on film آمریکا، Chania Cartoon & Animation یونان و جشنواره Sunfilm توکیو را به دست آورد.
این فیلم همچنین به مرحله نهایی جشنواره های Los Angeles Cinefest آمریکا، Feel The Reel انگلستان وLos Angeles Independent Film Festival آمریکا راه یافت.
موسیقی این اثر پویانمایی نیز که ساخته محمدرضا علیقلی است در جشنواره Asians on film آمریکا لوح تقدیر بهترین موسیقی متن را برای ایران به ارمغان آورد.
زارع قناتنوی که خود، نویسندگی فیلمنامههایش را بر عهده دارد، درباره چرایی پرداختن به صلح و جنگ در آثارش میگوید: 'بهترین روزهای کودکی و نوجوانیام را در محیط پرهراس جنگ گذراندم، در مدرسه منتظر آژیر خطر بودیم، تا چشم بر هم میگذاشتیم، باید به پناهگاه میرفتیم، میدیدم که کودکستان را بمباران میکنند و بچهها در مراسم تولدشان پرپر میشوند. بمبارانهای هوایی دهشتباری در شیراز اتفاق افتاد. وحشتناک است که همیشه سایه هراس و ترس را بالای سرت حس کنی. ما این ترس و ناراحتی و درد را به یدک کشیدیم تا دوران بعد ازجنگ، با آن همه شهید و مجروح.'
این کارگردان، اثرش با عنوان 'چشمانداز خالی' را نماد چشمبهراهیهای مادربزرگش میداند که هر روز منتظر رسیدن خبری از دو پسرش بوده که در جبههها میجنگیدند، میگوید: دیدن رنج این انتظار به دغدغه بدل شد و سعی کردم این دغدغه را در فیلم بگویم. فیلمها دغدغههای ذهنی من هستند.
قنات نوی ادامه میدهد: 'در نوشتن فیلمنامه 'چشمانداز خالی' به تراژدی دردناک انتظار مادرانی پرداختم که فرزندانشان در جنگ بودند. مادر بزرگم از صبح تا شب چشمش به در بود که پستچی نامهای بیاورد. رادیو باتریدارش را با خودش به همهجا میبرد و اخبار جنگ را گوش میداد. صدای زنگ تلفن در محله ما شبیه کابوس بود، با هر زنگی همه ساکن و ساکت میشدند، منتظر بودیم ببینیم خبر خوبی در راه است یا بد و این تجربهها بسیار عجیب بود. '
زارع قناتنوی این دغدغهها و تجربهها را الهامبخش طرح اولیهاش در نوشتن فیلمنامههایی با موضوع جنگ و پیامدهایش میخواند و اظهار می کند: 'این دغدغهها در ذهنم مانده بود تا آنکه به طرحهای اولیه بدل شد، یکی شد رنج از دست دادن پدر که براساس داستانی از هوشنگ گلشیری شکل گرفت و دستمایه ساخت 'عروسک چینی بابا' شد و دیگری، که چشمانتظاری را نشان میدهد و به ساختهشدن 'چشمانداز خالی' انجامید. در چشمانداز خالی، طرح اولیه در 6ماه بازنویسی شد؛ چون بر سر ساختار بصریاش بسیار گفتوگو میکردیم. وقتی طرح به نقطه خوبی رسید، نوشتن نسخه اولیه فیلمنامه کار سختی نبود و بازنویسیهای بعدی سریعتر انجام شد تا آنکه هم نسخه فارسی اثر و هم نسخه انگلیسی بسیار مورد توجه قرار گرفت.'
این کارگردان که چشمانداز خالی را تجربهای نو در سینمای ایران مینامد، عنوان میکند: 'این اثر از لحاظ تکنیکی برای نخستین بار در ایران اجرا شده است و روش ساخت آن حتی در جهان نیز پرطرفدار نیست. این اثر حاصل تلفیق سه تکنیک انیمیشن سهبعدی، دو بعدی و رتوسکوپی است؛ به بیان دیگر ما سه بار یک انیمیشن را ساختیم. '
رتوسکوپی تکنیکی است که سازندگان فیلم های پویانمایی در آن حرکت فیلم زنده را فریم به فریم کپی می کنند. در واقع در این شیوه تصاویر فیلم زنده روی یک پرده مات بازتابیده شده و به وسیله انیماتورها دوباره ترسیم می شوند.
زارع قنات نوی انتخاب این روش تلفیقی را چالشی سخت برای پیشرفت و برداشتن گامهایی عنوان میکند تا آن را از اثر قبلیاش عروسک چینی بابا متمایز کند، انیمیشنی که دو بار در فهرست 90تایی اسکار جای گرفت و بیش از 30 جایزه بینالمللی کسب کرده است، میگوید: 'عروسک چینی بابا تقریباً پنج سال پیش ساخته شد و در این پنج سال، امکانات جدیدی در حوزه سختافزاری و نرمافزاری انیمیشن فراهم شده است و کسب پنج جایزه بینالمللی در طول سه ماه از پخش بینالمللی چشمانداز خالی نشان میدهد زحمتها و تلاشها و صبوریهای تیم سازنده، به بار نشسته است. '
** نتوانستهایم در سینمای دفاع مقدس حق مطلب را ادا کنیم
علی زارع قناتنوی دغدغههایش را متوجه همه گروهها میداند و معتقد است: 'قرار نیست همه نسلها، همه اتفاقات را تجربه کنند تا بتوانند آن را درک کنند.'
او درمان عدم ارتباط نسلها را با هم، رسانه میداند و سینما را بهمثابه یکی از همین رسانهها معرفی میکند. زارع قناتنوی در این زمینه به تأثیر نامطلوب فیلمهای آمریکایی برای قهرمانسازی اشاره میکند و بیان میدارد: 'فیلمهای هالیوودی سرشار از دروغهایی درباره روایتهای جنگ است، برای مثال، آنها که بهعنوان متجاوز به ژاپن حمله کردهاند، فیلمی میسازند که از امریکاییهای متجاوز به خاک ژاپن قهرمانهایی میسازد که مردم هم با آنها ارتباط برقرار میکنند؛ این در حالی است که به ما، جنگی تحمیل شد و ما مظلوم آن جنگ بودهایم؛ اما نتوانستهایم در سینمای دفاع مقدس حق مطلب را ادا کنیم و فیلمهای ژانر دفاع مقدس همه نگرشها و دیدگاهها را نشان نمیدهد؛ بههمین دلیل هم، همه فیلمهای جنگی ما شبیه فیلمهای قبلی است.'
این کارگردان معتقد است تنوع موضوعی در ژانر دفاع مقدس باعث میشود جوانان بهجای نسخههای غربی و پر رنگ و لعاب امریکایی فیلمهای جنگی، به سمت فیلمهای ایرانی کشیده شوند.
زارع قناتنوی میافزاید: 'ایران بهترین قهرمانهای دنیا را در هشت سال جنگ به خود دیده است و نوابغ بسیاری را از دست داده است که داستان رشادتهای آنان زیباست. آنها انسانهایی خاص بودند که نیازی نیست از آنها قهرمان بسازیم؛ زیرا بخشی از آن قهرمانسازی که باید در درام ایجاد شود، در شخصیت آنها وجود دارد و هنوز نتوانستهایم اینها انتقال دهیم و تنها به برخی جنبههای خاص پرداختهایم.'
این فیلمساز خود را هنرمندی مستقل معرفی میکند و میافزاید: 'کار من تجارت نیست، کار من احترام گذاشتن به نسلی است که هشت سال در این مملکت زحمت کشید و بازماندههای آنان که هنوز هم دارند سختی و ناراحتی آن سالها را با خودشان میکشند؛ هرچند فیلمهایم در جشنوارههای جهانی بازخوردهای خوبی داشته است، در جشنوارههای ایرانی چندان مورد توجه قرار نگرفته و در بسیاری از آنها کنار گذاشته شده است.'
او با انتقاد از اینکه آثارش را سیاهنمایی و فیلم جشنوارهای میخوانند، عنوان کرد: 'فیلمهای من جشنوارهای نیست و حتی وقایع اجتماعی روز را نیز بازتعریف نمیکند، زمان و مکان ندارد و نشاندهنده جلوههای سیاه اجتماعی نیست. حذف هنرمندان از جشنوارههای ملی به بهانه شرکت در جشنوارههای بینالمللی اتفاق خوبی نیست. فیلمسازهای توانمندی داریم که پرچم ایران را در رویدادهای بینالمللی بلند کردهاند و با نسبت دادن نادرست اینکه فیلم جشنوارهای ساختهاند، در جشنوارههای ملی جایی ندارند. '
** ساخت دو مستند فرهنگی و اجتماعی درباره شیراز
علی زارع قنات نوی علاوهبر حوزه پویانمایی در ساخت فیلمهای مستند نیز دست دارد و هماکنون مشغول ساخت 2 طرح بزرگ در معرفی جلوههای فرهنگی و اجتماعی شیراز است. او در این زمینه از مستندی با عنوان «خیابان زند» یاد میکند و میگوید: 'خیابان زند در صد سال اخیر در خاورمیانه مشهور بوده است و وضعیتی منحصر به فرد دارد، هم از جنبه تاریخی و هم اقتصادی. تقریباً همه کسانی که حتی برای یک بار به شیراز سفر کردهاند از این خیابان خاطره دارند. زندگی زیرپوستی و خاص مردم طبقه متوسط رو به پایین در این خیابان و فضای تجاری ویژه آن همیشه برایم جالب بوده است. مراحل فیلمبرداری و پژوهش این اثر دو سال به طول انجامید و هماکنون به موسیقی و تدوین پیشرفته نیاز دارد.'
این فیلمساز همچنین به مستند چهرهنگار 'با باران ببار' که درباره نویسنده شهیر شیرازی، امین فقیری است، اشاره میکند و میگوید:فیلمبرداری و تحقیق و پژوهش این اثر یک سالونیم به طول انجامید.
به گفته زارع قناتنوی هماکنون 70درصد این دو پروژه انجام شده است و اتمام و تکمیل آنها ازلحاظ مالی نیازمند حامیانی همچون شهرداری، شورای شهر یا متولیان فرهنگی دیگر است.
** مدرسه کارگاهی سینما موزه مردمشناسی بود
علی زارع قناتنوی در سال 1382 مدرسه کارگاهی سینما را در شیراز راهاندازی کرد که پس از دوازده سال ناچار به تعطیلی آن شد، او از تأسیس مدرسه کارگاهی سینما باعنوان نقطه عطف زندگیاش یاد میکند و آن را بخشی از تاریخ هنری و سینمایی شیراز می داند.
این هنرمند درباره تعطیلی این مدرسه می گوید: مدرسه کارگاهی سینما پایگاهی بود برای ارائه و آموزش و ساخت آثار سینمایی که تولیدات مهم و خوبی را در طول یک دهه فعالیت ارائه داد؛ اما با افول شرایط اقتصادی مردم و عدم حمایت، تعطیل شد.
او مدرسه کارگاهی سینما را موزهای مردمشناسی میداند که در طول یک دهه پذیرای هزاران هنرمند و جوان مستعد بوده است که بیشترین کارگاه سینمایی را در کشور برگزار کرده و بزرگترین چهرههای سینمایی در آن گرد هم جمع آمدند و به تدریس پرداختهاند. این کارگردان ادامه میدهد: با بستهشدن این مدرسه، بسیاری از هنرمندان پایگاه خوبی را از دست دادند و حتی برخی از آنها از وادی هنر کنار کشیدند و امیدوارم روزی دوباره امکان بهرهمندی و ساخت اینگونه فضاها فراهم شود.
** شهرستانها در عرصه سینما در فقر مطلق هستند
این فیلمساز، سینمای ایران را سینمایی دولتی معرفی میکند که برای پیشرفت به حمایت دولت در همه شئون نیازمند است و معتقد است امکانات و شرایط باید برای همه بهصورت یکسان فراهم باشد و بیان میکند: در شهرستانها هیچ گونه برنامهریزی و تشکیلاتی در نظر گرفته نشده است؛ در واقع شهرستانها در عرصه سینما در فقر مطلق هستند و همهچیز در تهران تجمیع شده و من فیلمساز ناچارم برای ساخت هر فیلم، چند ماه از زندگیام را در تهران بگذرانم بنابراین، باید فکری اساسی برای این معضل کرد.
او هنرمندان را فاقد پشتوانه اجتماعی و مالی میداند و عنوان میکند: مشکلات جامعه هنرمندان، همچون بیمه آنها، تنها با وعده حل نمیشود و نیازمند سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ و هنر راه مبارزه با تهاجم فرهنگی است و از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و روحیروانی جلوگیری میکند.
انیمیشن 'چشمانداز خالی' محصول سال 2017 است که در شیراز ساخته شده است. این اثر پویانمایی به نویسندگی و کارگردانی علی زارع قناتنوی و با سرپرستی علی زهتابزاده تولید شده، دیگر هنرمندان این مجموعه عبارتاند از: بهاره پیشآهنگ، محسن جعفری، محمدهادی سبحانیان، محمدرضا علیقلی،آرش قاسمی، علی امامزاده ،بهروز بصیریفرد،معصومه باغبانی، متین ترابی،محمد قاسمی، وحید مباشری،محمد حسن پور، محمد جواد زارع قنات نوی،لیلا محمدی، سمانه زارع،مینا جواهربین، نگین فلاحی،علی لاوری منفرد ، هایده پرویز، سجاد زارع،محمد هادی زاهدی و حامد زهتابزاده.
7375/ 2027
مصاحبه: سیده سمیرا متین نژاد ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
وی پیش از این توانسته بود با انیمیشن 'عروسک چینی بابا'، رنجهای دختری را به تصویر بکشد که پدرش زندانی است و این بار در 'چشم انداز خالی' از چشمبهراهی مادری میگوید که منتظر فرزند شهیدش است.
'چشمانداز خالی' که 19مهرماه جاری در پردیس سینمایی گلستان شیراز رونمایی شد، با گذشت تنها سه ماه از پخش جهانیاش موفق شد جایزه بهترین انیمیشن جشنواره انگلستان UK Monthly Film Festival، جشنواره مستقل فیلم لسآنجلس Los Angeles Film Awards، Asians on film آمریکا، Chania Cartoon & Animation یونان و جشنواره Sunfilm توکیو را به دست آورد.
این فیلم همچنین به مرحله نهایی جشنواره های Los Angeles Cinefest آمریکا، Feel The Reel انگلستان وLos Angeles Independent Film Festival آمریکا راه یافت.
موسیقی این اثر پویانمایی نیز که ساخته محمدرضا علیقلی است در جشنواره Asians on film آمریکا لوح تقدیر بهترین موسیقی متن را برای ایران به ارمغان آورد.
زارع قناتنوی که خود، نویسندگی فیلمنامههایش را بر عهده دارد، درباره چرایی پرداختن به صلح و جنگ در آثارش میگوید: 'بهترین روزهای کودکی و نوجوانیام را در محیط پرهراس جنگ گذراندم، در مدرسه منتظر آژیر خطر بودیم، تا چشم بر هم میگذاشتیم، باید به پناهگاه میرفتیم، میدیدم که کودکستان را بمباران میکنند و بچهها در مراسم تولدشان پرپر میشوند. بمبارانهای هوایی دهشتباری در شیراز اتفاق افتاد. وحشتناک است که همیشه سایه هراس و ترس را بالای سرت حس کنی. ما این ترس و ناراحتی و درد را به یدک کشیدیم تا دوران بعد ازجنگ، با آن همه شهید و مجروح.'
این کارگردان، اثرش با عنوان 'چشمانداز خالی' را نماد چشمبهراهیهای مادربزرگش میداند که هر روز منتظر رسیدن خبری از دو پسرش بوده که در جبههها میجنگیدند، میگوید: دیدن رنج این انتظار به دغدغه بدل شد و سعی کردم این دغدغه را در فیلم بگویم. فیلمها دغدغههای ذهنی من هستند.
قنات نوی ادامه میدهد: 'در نوشتن فیلمنامه 'چشمانداز خالی' به تراژدی دردناک انتظار مادرانی پرداختم که فرزندانشان در جنگ بودند. مادر بزرگم از صبح تا شب چشمش به در بود که پستچی نامهای بیاورد. رادیو باتریدارش را با خودش به همهجا میبرد و اخبار جنگ را گوش میداد. صدای زنگ تلفن در محله ما شبیه کابوس بود، با هر زنگی همه ساکن و ساکت میشدند، منتظر بودیم ببینیم خبر خوبی در راه است یا بد و این تجربهها بسیار عجیب بود. '
زارع قناتنوی این دغدغهها و تجربهها را الهامبخش طرح اولیهاش در نوشتن فیلمنامههایی با موضوع جنگ و پیامدهایش میخواند و اظهار می کند: 'این دغدغهها در ذهنم مانده بود تا آنکه به طرحهای اولیه بدل شد، یکی شد رنج از دست دادن پدر که براساس داستانی از هوشنگ گلشیری شکل گرفت و دستمایه ساخت 'عروسک چینی بابا' شد و دیگری، که چشمانتظاری را نشان میدهد و به ساختهشدن 'چشمانداز خالی' انجامید. در چشمانداز خالی، طرح اولیه در 6ماه بازنویسی شد؛ چون بر سر ساختار بصریاش بسیار گفتوگو میکردیم. وقتی طرح به نقطه خوبی رسید، نوشتن نسخه اولیه فیلمنامه کار سختی نبود و بازنویسیهای بعدی سریعتر انجام شد تا آنکه هم نسخه فارسی اثر و هم نسخه انگلیسی بسیار مورد توجه قرار گرفت.'
این کارگردان که چشمانداز خالی را تجربهای نو در سینمای ایران مینامد، عنوان میکند: 'این اثر از لحاظ تکنیکی برای نخستین بار در ایران اجرا شده است و روش ساخت آن حتی در جهان نیز پرطرفدار نیست. این اثر حاصل تلفیق سه تکنیک انیمیشن سهبعدی، دو بعدی و رتوسکوپی است؛ به بیان دیگر ما سه بار یک انیمیشن را ساختیم. '
رتوسکوپی تکنیکی است که سازندگان فیلم های پویانمایی در آن حرکت فیلم زنده را فریم به فریم کپی می کنند. در واقع در این شیوه تصاویر فیلم زنده روی یک پرده مات بازتابیده شده و به وسیله انیماتورها دوباره ترسیم می شوند.
زارع قنات نوی انتخاب این روش تلفیقی را چالشی سخت برای پیشرفت و برداشتن گامهایی عنوان میکند تا آن را از اثر قبلیاش عروسک چینی بابا متمایز کند، انیمیشنی که دو بار در فهرست 90تایی اسکار جای گرفت و بیش از 30 جایزه بینالمللی کسب کرده است، میگوید: 'عروسک چینی بابا تقریباً پنج سال پیش ساخته شد و در این پنج سال، امکانات جدیدی در حوزه سختافزاری و نرمافزاری انیمیشن فراهم شده است و کسب پنج جایزه بینالمللی در طول سه ماه از پخش بینالمللی چشمانداز خالی نشان میدهد زحمتها و تلاشها و صبوریهای تیم سازنده، به بار نشسته است. '
** نتوانستهایم در سینمای دفاع مقدس حق مطلب را ادا کنیم
علی زارع قناتنوی دغدغههایش را متوجه همه گروهها میداند و معتقد است: 'قرار نیست همه نسلها، همه اتفاقات را تجربه کنند تا بتوانند آن را درک کنند.'
او درمان عدم ارتباط نسلها را با هم، رسانه میداند و سینما را بهمثابه یکی از همین رسانهها معرفی میکند. زارع قناتنوی در این زمینه به تأثیر نامطلوب فیلمهای آمریکایی برای قهرمانسازی اشاره میکند و بیان میدارد: 'فیلمهای هالیوودی سرشار از دروغهایی درباره روایتهای جنگ است، برای مثال، آنها که بهعنوان متجاوز به ژاپن حمله کردهاند، فیلمی میسازند که از امریکاییهای متجاوز به خاک ژاپن قهرمانهایی میسازد که مردم هم با آنها ارتباط برقرار میکنند؛ این در حالی است که به ما، جنگی تحمیل شد و ما مظلوم آن جنگ بودهایم؛ اما نتوانستهایم در سینمای دفاع مقدس حق مطلب را ادا کنیم و فیلمهای ژانر دفاع مقدس همه نگرشها و دیدگاهها را نشان نمیدهد؛ بههمین دلیل هم، همه فیلمهای جنگی ما شبیه فیلمهای قبلی است.'
این کارگردان معتقد است تنوع موضوعی در ژانر دفاع مقدس باعث میشود جوانان بهجای نسخههای غربی و پر رنگ و لعاب امریکایی فیلمهای جنگی، به سمت فیلمهای ایرانی کشیده شوند.
زارع قناتنوی میافزاید: 'ایران بهترین قهرمانهای دنیا را در هشت سال جنگ به خود دیده است و نوابغ بسیاری را از دست داده است که داستان رشادتهای آنان زیباست. آنها انسانهایی خاص بودند که نیازی نیست از آنها قهرمان بسازیم؛ زیرا بخشی از آن قهرمانسازی که باید در درام ایجاد شود، در شخصیت آنها وجود دارد و هنوز نتوانستهایم اینها انتقال دهیم و تنها به برخی جنبههای خاص پرداختهایم.'
این فیلمساز خود را هنرمندی مستقل معرفی میکند و میافزاید: 'کار من تجارت نیست، کار من احترام گذاشتن به نسلی است که هشت سال در این مملکت زحمت کشید و بازماندههای آنان که هنوز هم دارند سختی و ناراحتی آن سالها را با خودشان میکشند؛ هرچند فیلمهایم در جشنوارههای جهانی بازخوردهای خوبی داشته است، در جشنوارههای ایرانی چندان مورد توجه قرار نگرفته و در بسیاری از آنها کنار گذاشته شده است.'
او با انتقاد از اینکه آثارش را سیاهنمایی و فیلم جشنوارهای میخوانند، عنوان کرد: 'فیلمهای من جشنوارهای نیست و حتی وقایع اجتماعی روز را نیز بازتعریف نمیکند، زمان و مکان ندارد و نشاندهنده جلوههای سیاه اجتماعی نیست. حذف هنرمندان از جشنوارههای ملی به بهانه شرکت در جشنوارههای بینالمللی اتفاق خوبی نیست. فیلمسازهای توانمندی داریم که پرچم ایران را در رویدادهای بینالمللی بلند کردهاند و با نسبت دادن نادرست اینکه فیلم جشنوارهای ساختهاند، در جشنوارههای ملی جایی ندارند. '
** ساخت دو مستند فرهنگی و اجتماعی درباره شیراز
علی زارع قنات نوی علاوهبر حوزه پویانمایی در ساخت فیلمهای مستند نیز دست دارد و هماکنون مشغول ساخت 2 طرح بزرگ در معرفی جلوههای فرهنگی و اجتماعی شیراز است. او در این زمینه از مستندی با عنوان «خیابان زند» یاد میکند و میگوید: 'خیابان زند در صد سال اخیر در خاورمیانه مشهور بوده است و وضعیتی منحصر به فرد دارد، هم از جنبه تاریخی و هم اقتصادی. تقریباً همه کسانی که حتی برای یک بار به شیراز سفر کردهاند از این خیابان خاطره دارند. زندگی زیرپوستی و خاص مردم طبقه متوسط رو به پایین در این خیابان و فضای تجاری ویژه آن همیشه برایم جالب بوده است. مراحل فیلمبرداری و پژوهش این اثر دو سال به طول انجامید و هماکنون به موسیقی و تدوین پیشرفته نیاز دارد.'
این فیلمساز همچنین به مستند چهرهنگار 'با باران ببار' که درباره نویسنده شهیر شیرازی، امین فقیری است، اشاره میکند و میگوید:فیلمبرداری و تحقیق و پژوهش این اثر یک سالونیم به طول انجامید.
به گفته زارع قناتنوی هماکنون 70درصد این دو پروژه انجام شده است و اتمام و تکمیل آنها ازلحاظ مالی نیازمند حامیانی همچون شهرداری، شورای شهر یا متولیان فرهنگی دیگر است.
** مدرسه کارگاهی سینما موزه مردمشناسی بود
علی زارع قناتنوی در سال 1382 مدرسه کارگاهی سینما را در شیراز راهاندازی کرد که پس از دوازده سال ناچار به تعطیلی آن شد، او از تأسیس مدرسه کارگاهی سینما باعنوان نقطه عطف زندگیاش یاد میکند و آن را بخشی از تاریخ هنری و سینمایی شیراز می داند.
این هنرمند درباره تعطیلی این مدرسه می گوید: مدرسه کارگاهی سینما پایگاهی بود برای ارائه و آموزش و ساخت آثار سینمایی که تولیدات مهم و خوبی را در طول یک دهه فعالیت ارائه داد؛ اما با افول شرایط اقتصادی مردم و عدم حمایت، تعطیل شد.
او مدرسه کارگاهی سینما را موزهای مردمشناسی میداند که در طول یک دهه پذیرای هزاران هنرمند و جوان مستعد بوده است که بیشترین کارگاه سینمایی را در کشور برگزار کرده و بزرگترین چهرههای سینمایی در آن گرد هم جمع آمدند و به تدریس پرداختهاند. این کارگردان ادامه میدهد: با بستهشدن این مدرسه، بسیاری از هنرمندان پایگاه خوبی را از دست دادند و حتی برخی از آنها از وادی هنر کنار کشیدند و امیدوارم روزی دوباره امکان بهرهمندی و ساخت اینگونه فضاها فراهم شود.
** شهرستانها در عرصه سینما در فقر مطلق هستند
این فیلمساز، سینمای ایران را سینمایی دولتی معرفی میکند که برای پیشرفت به حمایت دولت در همه شئون نیازمند است و معتقد است امکانات و شرایط باید برای همه بهصورت یکسان فراهم باشد و بیان میکند: در شهرستانها هیچ گونه برنامهریزی و تشکیلاتی در نظر گرفته نشده است؛ در واقع شهرستانها در عرصه سینما در فقر مطلق هستند و همهچیز در تهران تجمیع شده و من فیلمساز ناچارم برای ساخت هر فیلم، چند ماه از زندگیام را در تهران بگذرانم بنابراین، باید فکری اساسی برای این معضل کرد.
او هنرمندان را فاقد پشتوانه اجتماعی و مالی میداند و عنوان میکند: مشکلات جامعه هنرمندان، همچون بیمه آنها، تنها با وعده حل نمیشود و نیازمند سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ و هنر راه مبارزه با تهاجم فرهنگی است و از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و روحیروانی جلوگیری میکند.
انیمیشن 'چشمانداز خالی' محصول سال 2017 است که در شیراز ساخته شده است. این اثر پویانمایی به نویسندگی و کارگردانی علی زارع قناتنوی و با سرپرستی علی زهتابزاده تولید شده، دیگر هنرمندان این مجموعه عبارتاند از: بهاره پیشآهنگ، محسن جعفری، محمدهادی سبحانیان، محمدرضا علیقلی،آرش قاسمی، علی امامزاده ،بهروز بصیریفرد،معصومه باغبانی، متین ترابی،محمد قاسمی، وحید مباشری،محمد حسن پور، محمد جواد زارع قنات نوی،لیلا محمدی، سمانه زارع،مینا جواهربین، نگین فلاحی،علی لاوری منفرد ، هایده پرویز، سجاد زارع،محمد هادی زاهدی و حامد زهتابزاده.
7375/ 2027
مصاحبه: سیده سمیرا متین نژاد ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
کپی شد