منصور اوجی، شاعر پرآوازه شیرازی در حاشیه مراسم اعطای نشان درجه یک هنری خود در گفت و گو با خبرنگار ما اظهار داشت: «برای خودم خیلی شاکرم که این کار انجام شد اما بسیاری از عزیزان و هنرمندان شهر و استان ما رفتند و احترامی که باید را در حق آنها، ادا نکردند». این شاعر که همزمان با 80 سالگی خود نشان درجه یک هنری اش را دریافت کرد، با بیان این که مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس کار خوبی را در زمینه پاسداشت بزرگان شروع کرده اند، گفت: برای خودم دریافت یا عدم دریافت این نشان فرقی نداشت، اما جای خیلی بزرگانی که مورد تقدیر و تجلیل قرار نگرفتند، همیشه خالی است.امین فقیری، دیگر فرد نخبه و سرشناس شیرازی بود که موفق شد نشان درجه یک هنری را از آن خود کند. او هم در حاشیه برگزاری مراسم بزرگداشت و اعطای نشان خود به خبرنگار ما گفت: «شخصاً باید از چند طیف تشکر کنم. یکی از خانواده که بستر فرهنگی رشد و بالندگی من و برادرانم را فراهم کردند، بستری که برای ما حکم یک دانشگاه و مرکز آموزش را داشت». خالق مجموعه داستانی «دهکده پر ملال» سپس از برادران خود ابوالقاسم و مرحوم محمدصادق فقیری که نقش بزرگی در موفقیتاش در عرصه ادبیات و داستان داشتند، تشکر کرد و گفت: خانوادهام که به هیچ عنوان برای فعالیتهای ادبی و هنریام مانعی ایجاد نکردند نیز شایسته قدردانی هستند. این نویسنده موفق که 30 آذرماه جاری 74 سالگی را به پایان میرساند و در ابتدای زمستان، وارد هفتاد و پنجمین بهار زندگیاش میشود، ابرازداشت: باید تشکر و قدردانی ویژه ای هم از مردم داشته باشم که با خرید کتابهای من، زمینه شهرت و اعتبارم را فراهم کردند. او در پاسخ به این که آیا دریافت این نشان در زمانی که باید اتفاق افتاده یا خیر نیز گفت: «من نمیتوانم بگویم این کار دیر است یا زود اما حرکت مثبتی است که کسانی به هنرمندان فکر و از آن ها به نوعی قدردانی میکنند». فقیری با تأکید بر این که قدردان این اتفاق هستم و مسایل مادی آن برایم مهم نیست، گفت: «وقتی به این نشان نگاه می کنم احساس می کنم عمری که به پای ادبیات گذاشته ام به هدر نرفته است اما واقعیت این است که من کار خودم را می کنم و احتیاجی به این کارها ندارم». فقیری همچنین در توصیه ای به نویسندگان جوان گفت: «توصیهای که دارم این است که نویسندگان جوان به کار خود ادامه دهند و به «به به و چه چه»های مصنوعی دل نبندند، آن ها باید کار خود را با قوت به بازار ارایه دهند، ان شاء ا... موفق می شوند».گفتنی است، در مراسم اعطای نشان درجه یک هنری به امین فقیری و منصور اوجی و همچنین نکوداشت هشتاد سالگی این شاعر که بعد از ظهر پنج شنبه در مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس برگزار شد، محمد ابراهیم انصاری لاری، مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش و استاندار اسبق فارس به عنوان میهمان ویژه سخنرانی کرد. در این برنامه همچنین کتاب «یکصد و ده نامه از دو سیمین» که به تازگی به سعی اوجی به چاپ رسیده نقد و بررسی شد. در این کتاب مجموعهای از نامههای سیمین دانشور و سیمین بهبهانی به منصور اوجی به چاپ رسیده است. بر اساس اعلام روابط عمومی مرکز اسناد و کتابخانه ملی، انصاری لاری در این نشست گفت: این کتاب بهانه ای شد که در خصوص مثلث اوجی، سیمین داستان و سیمین شعر ادبیات معاصر ایران سخن بگویم. منصور اوجی علاوه بر سرایش شعر و انتشار کتابهای ارزشمند، دو اقدام دیگر نیز داشته که یکی اهتمام به نامه نگاری به برخی بزرگان اهل اندیشه و فرهنگ و ادب و دیگر انتشار این نامه ها به صورت کتاب است. در واقع یکی از مهمترین کارکردهای این اقدام منصور اوجی، احیای نامه نگاری است که امروز در حال احتضار است. وی توضیح داد: «نامه» در لغتنامه دهخدا بهمعنای نوشته، کاغذ و حکم و فرمان تلقی شده است. وقتی فضای مجازی هنوز ظهور نکرده بود، نامهها نیمی از دیدار بود اما امروز متأسفانه نامه نوشتن در حال رنگ باختن است، از همین رو یکی از کارکردهای این اقدام فرهنگی منصور اوجی احیای این سنت میان فرهنگوران است. نامه های معمولی با واژه های یکسان و معمولی پرداخته میشد اما نامههای رد و بدل شده میان دانشوران و فرهنگوران اگرچه موضوعات شخصی را هم در بر داشت اما مسایل و موضوعات اجتماعی فرهنگی را هم در خود مطرح میکرد. در کتاب «صد و ده نامه از سیمین»، نامههایی از سه شخصیت ممتاز فرهنگ و ادب کشور خطاب به منصور اوجی درج شده است. این نامه ها از اظهار عواطف دوستانه و احوال پرسیهای معمول تا مناسبات حاکم میان اصحاب فکر و فرهنگ و ادب، مناسبات دولتهای وقت با آنها، شوخیهای دوستانه، انتقادهای آرام و نرم یا سخت و طوفانی و مبادله اخبار فرهنگی را شامل میشود. مؤلف «گزیده شعر معاصر فارس» درباره «صد و ده نامه از سیمین» ادامه داد: ما در این کتاب نشانی از نامههای اوجی به دو سیمین را نداریم؛ به نظرم این مجموعه کاملتر بود اگر موضوع نامه ها و نامههای اوجی را نیز میداشتیم. اشاره ای میکنم به تک نامه جلال آل احمد به نامه اوجی درباره ماجرای مرگ صمد بهرنگی؛ موضوع نامه برمیگردد به برداشت دقیق اوجی که معتقد بوده مرگ صمد غرق شدن عادی او در رود ارس بوده و نه قتل. این ابتدا نشان دهنده ذکاوت و جسارت اوجی است و بعد هم صداقت و شفافیت جلال در پذیرفتن این اشتباه و حتی بازگفت انگیزه پنهانش از قصه سازی از مرگ صمد. وی گفت: جلال در این نامه در پاسخ به درخواست اوجی برای انتشار اشعار و مطالبش در دو مجله فرهنگی «آرش» و «جهان نو» میگوید؛ من در این دو نشریه فقط یک «وردست» هستم که هم نوعی دلداری است به اوجی و هم اشاره صادقانه به موقعیت خود در این دو مجله؛ همچنین است صمیمیت و عاطفه قوی جلال نسبت به اوجی جوان برای اهتمام در انتشار کتاب دومش. به نظرم این از بخت بلند اوجی بوده که همنشینی و نامهنگاری با شخصیتهایی چون جلال آل احمد و سیمین دانشور و سیمین بهبهانی نصیبش شده است. انصاری لاری درباره نامههای «دو سیمین» به اوجی گفت: نقاط مشترک نامهها در اظهار عواطف دوستی به اوجی با تعابیری مثل «اوجی عزیز» و «برادر عزیز» است؛ البته سیمین دانشور بیشتر از موضعی مادرانه، بزرگوارانه، بامتانت و آرامش و سیمین بهبهانی از موضع خواهرانه، دلسوزانه و باحرارت و احساسی بیشتر نسبت به اوجی نامه نوشتهاند. هر دو موقعیت ادبی و منزلت شاعری اوجی را ارج میگذارند و از نظر هر دو اوجی شاعری ممتاز و سرآمد است. وقتی هم با نگاهی نقادانه و گاه بیرحمانه غزل یا شعری از اوجی را نقد میکنند، تواضع و دلجویی را در نامههایشان دارند. این پژوهشگر حوزه فرهنگ تأکید کرد: هر دو سیمین در نامههایشان اظهارنظرهایی درباره دیگر شاعران هم عصر دارند که به نظر من بسیار ارزشمند است، زیرا این دو بانو دو مرجع ادب فارسی هستند و اظهارنظرهای این دو، ارزش استناد کردن دارد.وی درباره نقطه افتراق نامه های «دو سیمین» گفت: در نامه های «سیمین نویسنده»، تم فلسفی و عرفانی و توجه به مرگ و تعبیرات مختلف از مرگ را میتوان مشاهده کرد؛ از دیگر سو نوعی متانت متناسب با شخصیت و جایگاه او کاملاً مشهود است. در نامههای سیمین شاعر اما نوعی بیپروایی و «جوانانگی» دیده میشود. از اوجی میخواهم نامه های بزرگان دیگر که در اختیار اوست و همچنین نامه هایی که خودش به بزرگان نوشته است را منتشر کند، زیرا انتشار آن ها خدمتی کمتر از سرودن و انتشار شعرهایش نیست.
شعراوجی؛ زبان ساده با درون مایه اجتماعی
در ادامه این نشست، کوروش کمالی سروستانی با بیان این که اوجی از چهره های شاخص امروز شعر ایران است که سبک و سیاق و زبان و بیان خودش را از پسِ پنج دهه حضور ادبی اش، به دلالت شاعرانه شکل میدهد، گفت: زبان شعر او تغزلی است و ذهن خود را بیشتر در امواج وزن ها رها میسازد. اوجی در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسایل اجتماع تصاویر زیبا میآفریند و در شعر نو نیمایی تجارب قابل توجهی دارد. وی ادامه داد: توجه منصور اوجی در شعر بیشتر به فرم است. او با پرداخت واژه ها به طرق گوناگون، به ذهن خواننده شعرش نزدیک میشود؛ زبان شعر او ساده و خوشآهنگ است با درون مایه ای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت.کمالی تأکید کرد: اشعار منصور اوجی نشان از کوشش پیوسته او برای یافتن شکل خاص و نوینی دارد و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر است. همزیستی با جریان ها و جنبش های عمده ادبی در گذر دهه های مختلف، او را شاعری توانمند، صاحب سبک و اندیشه ساخته است. از همین روست که محمد حقوقی در کتاب «شعر نو از آغاز تا امروز» او را از زمره پنج شاعری میشناسد که در دهه چهل به زبان و بیان ویژه خود رسیده اند؛ در کنار اسماعیل خویی، محمد علی سپانلو، احمدرضا احمدی و طاهره صفارزاده. مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس گفت: اوجی، پیش از آن که به جریان شعر نو نیمایی بپیوندد، شعر کلاسیک را در قالب غزل و مثنوی و رباعی تجربه کرد و از آن پس با رویارویی با جریان شعر نیمایی، دلبسته آن شد و نگاهش و کلامش در قالب این سبک شعری هویت گرفت؛ به واسطه این امر شعر سپید شاملویی را به شیوه خود محملی برای بیان شاعرانه یافت؛ چنان که امروز بیش از هر قالب دیگری در شعرش نمود یافته اما به واقع تأثیرگذاری و نامآوری او را باید در عرصه خلاقانه دیگری بازجست. مدیر دانشنامه فارس ادامه داد: با مروری بر کارنامه رباعیسرایی معاصر، میتوان منصور اوجی را پیشگام رباعیسرایی معاصر دانست که خود به نوعی منجر به جریانسازی رباعی سرایی در شیراز شد؛ چنان که امروز، از پس گذر این تاریخ، روند رو به پیشرفت رباعی سرایی در شیراز را در آثار شاعران توانمند این سرزمین باز مییابیم. این امر با انتشار کتاب «مرغ سحر»، دربرگیرنده 40 رباعی اجتماعی و انقلابی، در سال 1356 آغاز شد و از آن پس، شاعران نامی دیگر چون قیصر امین پور و حسن حسینی بدین سیاق همت گماشتند، چنان که ساعد باقری در کتاب «شعر امروز»، مسعود تاکی در کتاب «چهار جوی بهشتی» و سید علی میرافضلی در کتاب «گوشه تماشا» بدین امر اشاره کرده اند.
وی تأکید کرد: منصور اوجی در شعرش به طبیعت میاندیشد و در لایههای پیدا و پنهان آن اندیشههایش را میجوید؛ با همه همزیستی در جهان مدرن و پست مدرن اما هنوز وامدار سنت است؛ واژگانش و بسامد واژگانی و مضمونیاش در شعر نیز همان است: شیراز، مرگ، شعر، عشق، و... و طبیعتی که زیرساخت اصلی و بنیاد بیچون شعر اوست.کمالی درباره اوجی ادامه داد: شاعرانه اندیشیدن در زلال زندگیاش جاری است؛ چنان که در کتاب «یکصد و ده نامه از دو سیمین»، کتابی که تاریخ یک دوره را با تمام فراز و نشیبهایش در خود حمل میکند، میبینیم؛ در این کتاب بخشی از نامهها، به ادبیات و سخنانی پیرامون شعر کلاسیک ایران، ادبیات غرب و مقایسه آن با ادبیات ایران اختصاص یافته و مسیری که ادبیات معاصر میپیماید اما نکته قابل توجه در این نامه ها، شعرهایی است که منصور اوجی در نامه هایش ضمیمه میکرده تا نشان از روح شاعرانگی او باشد.
تفاوت دنیای «دو سیمین»
پس از کمالی سروستانی، منیژه عبداللهی از اساتید دانشگاه دیگر سخنران این نشست بود. او با تحلیل کتاب «یکصد و ده نامه از دو سیمین» توضیح داد: این کتاب حاوی 45 نامه از سیمین دانشور در یک دوره 23ساله و 68 نامه از سیمین بهبهانی در یک دوره 15ساله است که خطاب به منصور اوجی نگاشته شده اند. در این نامه ها مطالب مطرح شده را میتوان به دو بخش خصوصی و اجتماعی طبقه بندی کرد؛ دنیای خصوصی بهبهانی بیپرواتر، رنگارنگتر و صمیمانهتر از نامه های دانشور است که آرام و دوستانه است. امیدوارم روزی با کمک این منبع مستند، ما به شیوه غربیها زندگینامه های دقیقتری از این بزرگان را بنویسیم. وی درباره جنبه اجتماعی نامه ها توضیح داد: بخشی از این گفت و گوها درباره آثار دانشور و بهبهانی است. بخش مهم دیگر، گفت وگو درباره دیگران است که گاه درباره نقد و بررسی آثار دیگر نویسندگان و شاعران و گاه هم حتی شبیه گفت و گوهای درگوشی است؛ بخش دیگری از این قسمت به فضای عمومی فرهنگ و روشنفکری اشاره دارد و شاید مستندترین اخبار درباره فضای فرهنگی کشور در یک دوره را در این نامه ها ببینیم. وی افزود: انتقاد اصلی که حسرت خواننده را برمیانگیزد، نبود خصلت دو طرفه و گفت و گو محور این کتاب است؛ چون در این کتاب نامه های اوجی غایب است و معلوم نیست این نامه ها در پاسخ به چه مطالبی نوشته شده است. در برخی نامه ها هم نویسندگان اشاره کرده اند که شعر یا داستانی را ضمیمه نامه شان میکنند که این اشعار و داستان ها نیز در کتاب غایب است. عبداللهی تأکید کرد: درباره این کتاب باید از اوجی سپاسگزاری کرد که هم بانی این نامه ها بود و هم آن ها را چون گنجینه ای حفظ کرده و به دست چاپ سپرده است.
دانشور اقیانوس آرام و بهبهانی کوه آتشفشان بود
منصور اوجی، نیز در ادامه این مراسم با اشاره به سابقه آشنایی خود با سیمین دانشور و جلال آل احمد گفت: در سال1347 نامه ای به جلال درباره روایت او از مرگ صمد بهرنگی نوشتم و نظر او درباره قتل صمد را مردود دانستم. بعد هم جلال نامه ای به من نوشت و اذعان کرد که صمد غرق شده است و به قتل نرسیده است. نامه نگاری من با سیمین دانشور هم بعد از سال 58 آغاز شد و تا سال 1381 ادامه یافت که در این مدت خانم دانشور 45 نامه به من نوشت. وی با اشاره به این که سابقه آشنایی من با سیمین بهبهانی به سال اول دانشگاه بر می گردد آغاز مکاتبات خود با این شاعر را نیز سال 58 عنوان کرد و افزود: من به نوعی حتی واسطه آشنایی سیمین بهبهانی و سیمین دانشور نیز شدم. اوجی ادامه داد: هر دو سیمین دلسوز بودند؛ اما دو انسان متفاوت. خانم دانشور مانند اقیانوس آرام بود و خانم بهبهانی مانند کوه آتشفشان. نامه های خانم دانشور موجز، فشرده و کوتاه است و آرامش و طمأنینه از نامه هایش مشهود است، اما نامه های خانم بهبهانی بلند و طولانی است و روحیه ناآرام او در نامه هایش نیز هست.
گفتنی است؛ پس از پایان سخنرانیها، عبدالنبی سلامی، مشاور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی به نمایندگی از بهزاد مریدی به روی سن رفت و نامه ای را قرائت کرد که با لحنی صمیمی و خودمانی، روایتگر ستایش مدیرکل فرهنگ و ارشاد فارس از دو هنرمند فرهیخته این استان بود.
46