بی رحمانه ترین خشونت هایی که علیه بی دفاع ترین انسان ها روا داشته میشود؛ خشونت علیه کودکان؛ خشونت عاطفی، جنسی و جسمی است. مرگ پشت مرگ. هنوز مردم ایران از داغ شکنجه و مرگ ستایش قریشی، دختر بچه افغان و دختر بچه دیگری به نام ستایش در نی ریز در شوک بودند که در پارس آباد اردبیل خشونت و مرگ، دامن کودکی دیگر را گرفت. این بار آتنا اصلانی. و هنوز غم این داغ سرد نشده، بنیتای 8 ماهه که پس از ربودن عملا او را به حال خود رها کردند تا جان خود را از دست داد. اخیرا هم اعمال خشونت علیه کودکی در استان مرکزی که با این اتفاق به کما رفت. این موارد اما به خاطر شدت خشونتی که در آنها به کار رفته است، مجال مطرح شدن در رسانه ها پیدا کرده اند. این طور که معلوم است، زیر پوست شهر روزانه هزاران مورد کودک آزاری رخ می دهد و آن طور که رئیس اورژانس اجتماعی کشور اعلام کرده است، فارس و دو استان دیگر، بیشترین شمار این آزارها را دارند. آزارهایی که از «سوءاستفاده مالی» از کودکان تا «آزار جنسی» را در بر می گیرد. و از قرار معلوم در این رویداد بیشترین آزار و اذیت را خانواده کودک انجام می دهند.
کودکان «قاچاقچی»
آمار تکان دهنده است؛ 75 درصد آزار کودکان بوسیله خانواده خانواده آنها صورت می گیرد. در مواردی که کودک مورد آزار جنسی قرار گرفته گفته می شود که کودک فرد متجاوز را می شناسد. این یعنی، سوءاستفاده گر، یکی از نزدیکان کودک است. اینک اما این طور که به نظر می رسد در فارس شمار سوءاستفاده از کودکان کم نیست. البته بالا بودن این آمار لزوما به این معنا نیست که در استان های دیگر، کودک آزاری از فارس کمتر است بلکه در فارس، اورژانس اجتماعی بهزیستی موفق شده گزارش های بیشتری از کودک آزاری را ثبت کند. این طور که به نظر می رسد، یکی از شایع ترین انواع کودک آزاری، بر سر مواد مخدر رخ می دهد. به عبارت دیگر، برخی افراد - چه قاچاقچی یا خانواده معتاد- کودکان را برای جابجایی مواد مخدر به کار می گیرند یا آنها را مجبور می کنند که کار کرده و پول مواد پدر و مادر معتاد را تامین کنند. این طور که مرتضی موسوی، مدیرکل بهزیستی فارس به گزارشگر «خبرجنوب» می گوید، یکی از رایج ترین انواع کودک آزاری در فارس همین مورد است؛ او البته میگوید که بی توجهی به کودک و به ویژه کم توجهی عاطفی به او، شایع ترین نوع کودک آزاری در فارس به شمار میرود. در عین حال، داریوش اسد بیگی، رئیس اورژانس اجتماعی کشور از این گفته که در کشور هم، بیشترین کودک آزاری ناشی از مصرف مواد مخدر است: «از ۲ هزار و ۷۶۵ مورد، بیشتر از نصف موارد بر اثر مصرف مواد مخدر بوده است، یعنی ۱۴۰۴ نفر به دلیل اعتیاد اقدام به کودک آزاری کردهاند. از این تعداد ۴۷ نفر براثر مصرف الکل، ۱۸۰ نفر به دلیل بیماری روانی آزاردهنده، ۲۹ نفر به دلیل عقبماندگی آزاردهنده، ۳۰ نفر بیماری جسمی آزاردهنده، ۵۱۳ نفر تندخویی، ۱۴۸ نفر انتظار پیروی بی چون و چرا، ۲۳ نفر مشکلات جسمی کودک، ۷۰ نفر انحراف جنسی سوءاستفادهکننده، ۱۰۸ نفر بیکاری آزارگر که معمولاً شامل والدین میشود و ۲۱۳ نفر نیز به دلیل بهانهگیری بیمورد اقدام به کودک آزاری کردهاند».این موارد البته مربوط به پرونده های گزارش شده است و 75 درصد آزارگرها، اعضای خانواده و به ویژه پدر و مادر بوده اند. بیشترین کودک آزاری هم در این استانها به شماره 123 اورژانس اجتماعی گزارش شده است: «خراسان جنوبی، یزد، کرمانشاه، فارس و همدان».اگرچه دریافت گزارشهای بیشتر کودک آزاری در فارس یک موفقیت برای اورژانس اجتماعی به شمار می رود، اما این پرسش به میان می آید که چه عواملی باعث کودک آزاری در این استان می شود.
بی توجهی عاطفی هم
کودک آزاری است
به نظر مدیرکل بهزیستی فارس، اینکه در این استان موارد کودک آزاری بیشتری گزارش می شود، لزوما نشان دهنده بیشتر بودن این پدیده در فارس نیست بلکه اثربخشی فعالیت اورژانس اجتماعی در این استان را نشان می دهد. دکتر موسوی در عین حال وعده میدهد که تا پایان سال، 21 شهرستان به پایگاه اورژانس اجتماعی مجهز شوند. آن هم در شرایطی که عواملی چون «مهاجر پذیری شیراز» باعث میشود پدیده کودک آزاری در این شهر مشاهده شود؛ او توضیح می دهد: «میزان کودک آزاری در فارس از میانگین کشوری بیشتر نیست ولی در عین حال گزارشهایی از آزارهای درون خانواده داشته ایم. کودک آزاری، همسر آزاری، سالمند آزاری و... در عین حال بیشترین کودک آزاری در فارس مربوط به بی توجهی به کودک است؛ به ویژه بیتوجهی عاطفی به او. آن هم در شرایطی که خانواده ها آگاهی کافی در این باره ندارند».
این طور که مدیرکل بهزیستی فارس میگوید آزارهای روحی در فارس بیشتر از آزارهای جسمی است ولی در عین حال آزارهای جسمی طیف گوناگونی از کتک زدن و تنبیه بدنی، وادار کردن کودک به کار و تامین مواد مخدر پدر و مادر معتاد تا سوءاستفاده جنسی را در بر می گیرد. از نظر روان شناسان، این آزارگری ها، ابتلا به اختلالات روانی در آینده را پیش بینی می کند؛ خطرناک تر از همه، اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که خطرات آن متوجه همه افراد یک جامعه می شود.
کودک را به سرعت درمان کنید
همین چند روز پیش اعلام شد که 12 میلیون ایرانی به اختلالات روانی مبتلا هستند و بیش از 2 میلیون نفر برای دریافت خدمات روان شناختی به روان شناسان مراجعه کرده اند. اگرچه عوامل زیادی برای ابتلا به اختلالات روانی در جامعه ما وجود دارد ولی روان شناسان می گویند در اینکه یک فرد مستعد ابتلا به اختلال روانی میشود، بیش از همه تجربه های کودکی نقش دارند. نظر روان شناسان پیرامون «تجربیات کودکی» از چند ماه اول زندگی در نظریه های ملانی کلین تا 7 سالگی در نظریات فروید را در بر میگیرد. این است که باید از اینکه کودکان مورد تجربه های آزارگرانه قرار بگیرد پیشگیری کرد و اگر هم چنین شرایطی پدید آمد، باید به سرعت او را تحت درمان روان شناختی قرار داد. دکتر محمد علی گودرزی، روان شناس بالینی و استاد دانشگاه شیراز بر این باور است که آزارگری های مختلف در دوران کودکی باعث ابتلا به اختلالات متفاوتی در بزرگسالی می شود. او به گزارشگر «خبرجنوب» می گوید: «آزارگری کودکان عموما به 3 بخش تقسیم میشود؛ یکی سوءاستفاده از کودکان برای درآمدزایی، دیگر آزارگری بدنی و سرانجام آزارگری جنسی. اگر یک کودک مورد سوءاستفاده مالی قرار بگیرد، یعنی از او برای درآمدزایی استفاده کنند، این کودک عملا موفق به ادامه تحصیل نمی شود و خیلی زود با مشکلات اجتماعی روبرو شده و عملا دوره کودکی را سپری نمی کند این وضع می تواند به اختلالات افسردگی، بحرانهای عاطفی و... بینجامد».کودکانی که تحت آزارگری بدنی قرار می گیرند هم به باور این روانشناس، «با خشم فروخورده ای روبرو می شوند که چنین وضعی می تواند به مسائل اجتماعی منجر شود»؛ این طور که به نظر می رسد یکی از اختلالاتی که فصل مشترک آزارگری جسمی و بدنی به شمار می رود، «اختلال شخصیت ضد اجتماعی» است. دکتر گودرزی توضیح می دهد: «در این کودکان، به ویژه آن دسته که آزارهای جنسی را تجربه کرده اند، در شکل دادن به هویت خود، ازدواج، ارتباط با اعضای خانواده و... دچار مشکل می شوند و در خطر اختلالات شخصیت، افسردگی و دیگر اختلالات شدید روانی هستند؛ از همه بیشتر اختلال شخصیت ضد اجتماعی».از آنجا که بیشتر آزار را خانواده انجام میدهد، این امکان که کودک فرصت بیان مشکل را پیدا کند و از دیگری کمک بخواهد به شکل قابل توجهی کاهش می یابد. اورژانس اجتماعی چنانچه از این رویداد باخبر شود و افراد شایسته را برای نگهداری کودک نیابد، او را مورد حضانت قرار می دهد ولی واقعیت این است که بسیاری از این موارد اصلا گزارش نمی شود. به نظر دکتر گودرزی، در چنین شرایطی معلمان نقش مهمی می توانند ایفا کنند؛ به عبارت دیگر، آموزگاران باید فضای امنی را پدید بیاورند که کودک به آنها اعتماد کرده و مسئله را با آنها در میان بگذارد و معلم هم باید با توجه به حساسیت این موضوع به سرعت اقدامات لازم را انجام دهد. او درباره کودکانی که به مدرسه یا مهد کودک هم نمی روند می گوید: «باید به کودکان آموزش گسترده ای داده شود تا چنانچه در خطر آزارگری قرار گرفتند بتوانند از خود دفاع کنند».آنچه در اینجا اهمیت بسیار زیادی دارد و دکتر گودرزی هم به آن اشاره میکند این است که این کودکان به سرعت تحت درمان روان شناختی قرار بگیرند تا قربانیان امروز در آینده افراد دیگری را قربانی نکنند.
48