سناریوی این پرونده زمانی کلید خورد که دختر جوانی به دادسرای شیراز مراجعه کرد و به طرح شکایت از خواستگار خود پرداخت.وی که دختر یک تاجر است و به راحتی فریب یک پسر جوان را خورده در شکایت خود به دادیار گفت: چند وقت پیش با پسر جوانی آشنا شدم. از همان لحظه آشنایی به من پیشنهاد ازدواج داد و گفت که خانوادهاش بهزودی از شهرستان به شیراز آمده و همراه آنها به خواستگاریام میآید.
خیلی غافلگیر شدم و احساس میکردم بهترین پسر دنیاست. هر وقت او را می دیدم با تلفن همراهش صحبت میکرد. او میگفت که مهندس عمران است.
وی ادامه داد: چند وقت پیش وقتی با او بیرون رفته بودیم متوجه رفتارهای مرموزش شدم. همان شب دیدم که کارت حافظه دوربین مرا به سرقت برده است. با او تماس گرفتم و گفت که میخواسته عکسهای شخصیام را ببیند تا اینکه متوجه شدم عکس هایم را در تلگرام گذاشته است. دیگر نمیتوانستم این وضعیت
را تحمل کنم.
نمیدانستم از این کار چه انگیزهای دارد. هرچه با او تماس میگرفتم جوابم را نمیداد تا اینکه یک پیامک تهدید آمیز از او دریافت کردم که نوشته بود باید یک میلیون تومان پول به او بدهم تا عکسهایم را بردارد. باورم نمیشد. اوکه زمانی از عشق و دوست داشتن حرف میزد حالا مرا تهدید میکرد و همه حرفهایش دروغ بود. او فریبم داد و من طعمهای برای نقشه اخاذی او بودم.
برای همین تصمیم گرفتم از او شکایت کنم. من آدرس دقیق خانه او را نمیدانم. فقط یک شماره تلفن اعتباری از او دارم که وقتی دید پول را پرداخت نمیکنم خطش را قطع کرده است.
پس از شکایت این دختر جوان دادیار دستور تحقیق در این پرونده را صادر کرد تا با ردیابی و بازداشت متهم زوایای پنهان پرونده
آشکار شود.
بدین ترتیب با ردیابی های صورت گرفته متهم شناسایی و دستگیر شد و در حال حاضر در بازداشت بسر می برد.
متأسفانه امروزه دختران به راحتی فریب میخورند و پسران تبهکار نیز دختران ساده لوح را سوژه قرار میدهند و در نقش خواستگار به اجرای توطئه شوم خود که عمدتا اخاذی و باجگیری است، میپردازند.
بسیاری از این دختران هم از ترس حاضر به شکایت نمیشوند و متأسفانه بیشتر فریب میخورند. در این پروندهها بهتر است که دختران هرچه زودتر به مراجع قضایی مراجعه کنند و به طرح شکایت بپردازند تا حادثه بدتری اتفاق نیفتد.
46
