با افتخار با پیکر مرده اش عکس یادگاری گرفتند؛ همان کسانی که با شلیک یک گلوله او را از پا در آوردند. از خواب زمستانی برخاسته بود. به دنبال غذا می گشت که مرگش فرا رسید. البته نه مرگی طبیعی. ماجرای مرگ یک خرس قهوه ای در منطقه کوه خرسی شهرستان مرودشت البته یادآور انبوه مرگ گونه های نادر جانوری در اینجا و آنجای استان فارس است. اگرچه برای یکی دوسال خبری از این حوادث نبود، اما به تازگی دوباره مرگ کوه ها و بیابان های فارس را
در می نوردد تا این جانوران را از پا در بیاورد. همین دو سال پیش، دو قلاده پلنگ پس از خارج شدن از زیستگاهشان - پارک ملی بمو- در تصادف با خودروهایی که از جاده های اطراف این منطقه می گذشتند تصادف کرده و مردند. چندی پیش از آن در مرز فارس و کهگیلویه و بویراحمد یک کشاورز با قرار دادن طعمه سمی ،پلنگی را از پای در آورد و در مواردی گزارش هایی از مرگ دردناک خرس ها در شهرستان سپیدان منتشر شده است. آن طور که مدیرکل مشارکت های مردمی سازمان محیط زیست کشور به گزارشگر «خبرجنوب» می گوید، برخی زنبورداران، عسل را روی کوزه هایی شبیه کندو می ریزند و در داخل آن گچ. خرس گچها را می خورد و پس از مدتی این گچ در شکمش می بندد و می میرد. ناآگاهی مردم از یک طرف، عوامل پرشمار دیگری هم بر روند مرگ این گونه های نادر جانوری اثر می گذارد؛ مهمتر از همه احتمالا، کوچک شدن زیستگاه. همین پارک ملی بمو که پس از جنگل گلستان دومین زیستگاه گیاهی و جانوری با ارزش کشور به شمار می رود سال ها پیش به دو نیمه تقسیم شده است؛ با گذر جاده شیراز اصفهان از میان آن. اکنون دیگر در نیمه شرقی آن هیچ زیستمند جانوری را نمی توان یافت. در همسایگی بخش غربی آن هم پالایشگاه ساخته اند و انبوهی کارخانه. تازه می خواهند یک پالایشگاه دیگر هم راه بیندازند. حتی خانم معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست کشور چند روز پیش که برای شرکت در آیین خاکسپاری زنده یاد دکتر حمزه ولوی، مدیرکل فقید محیط زیست فارس به شیراز سفر کرده بود، در پاسخ به گزارشگر «خبرجنوب» که پرسید «تکلیف این پالایشگاه چه می شود»؟ تنها به این پاسخ بسنده کرد: «در این باره نمی توانم اظهار نظر کنم. بگذارید پیوست زیست محیطی طرح آماده شود». او البته پیش از این تاکید کرده است که تنها در صورتی که پالایشگاهی تازه جایگزین پالایشگاه کنونی شود، اجازه این کار داده خواهد شد و نه پالایشگاهی جدید. هرچند متولیان ساخت پالایشگاه گاه و بیگاه می گویند این طور نیست و می خواهیم پالایشگاهی جدید بسازیم. البته در دولت محمود احمدینژاد برای ساخت پالایشگاهی خصوصی در فارس، از دل منطقه ملی بمو، خط لولهای گذر دادند. البته این تنها بمو نیست که به چنین روزی افتاده است. تقریبا همه مناطق طبیعی استان چنین وضعی دارند. شاهدش منطقه بسیار متنوع و پرارزش بهرام گور که بسیاری از مسئولان نسبت به بهره برداری از معدن های سنگ آهن آن اصرار می کنند. خشکسالی هم که مزید بر علت شده است؛ خشکسالی که پدیده ای است طبیعی، با دخالتهای بی رویه اهالی فارس چنان افسار گسیخته طبیعت استان را شخم می زند که انسان و حیوان هر دو همزمان قربانی آن می شوند. اکنون، در شرایطی که انسان ها به سراغ حیوانات در طبیعت رفته و زیستگاهشان را نابود کرده و می کنند، حیوانات هم برای تغذیه چاره ای ندارند جز اینکه نزدیک مناطق مسکونی شوند؛ انسان ها هم در موارد بسیاری بدون ترحم آنها را از پای در می آورند بی آنکه بدانند آسیب های چنین رفتاری مستقیما خودشان را تهدید می کند.
از هر دستی که بدهی...
طاعون نشخوار کنندگان کوچک. این بیماری واگیر هنوز هم در منطقه بمو وجود دارد. بیماری که می تواند به سرعت به دام محلی سُرایت کند و اقتصاد دامداری را به خاک سیاه بنشاند. اکنون مشخص شده به این خاطر این طاعون در حال گسترش است که شمار جانوران شکارگر همچون پلنگ در منطقه بمو کم شده است. آن وقت جانوران گیاهخوار بیشتر زنده می مانند و ابتلایشان به بیماری هایی این چنین می تواند در صورت نزدیک شدن دام های اهلی، آنها را بیمار کند. این تنها یک نمونه از آسیبهایی است که مرگ گونههای جانوری میتواند اکوسیستم را به هم ریخته و آسیب هایش را مستقیما متوجه انسان کند. در این شرایط، مرگ مدام به سراغ گونه های نادر جانوری می رود؛ مرگی که البته آن را انسان ها به ارمغان میآورند. یکی از نمونه های آن، همین خرسی که چند روز پیش در شهرستان مرودشت کشته شد. نام منطقه ای که این خرس در آن می زیست، «کوه خرسی» است. از نامش هم پیداست که منطقه زندگی خرس است. آن طور که اسماعیل امیری، رئیس اداره حیات وحش محیط زیست فارس به گزارشگر «خبرجنوب» میگوید، «این خرس پس از آنکه از خواب زمستانی بر می خیزد و به دنبال غذا می رود از یک کشتزار در پیرامون منطقه سر در می آورد. کشاورز هم با شلیک گلوله او را می کشد». در حالی که نه تنها این منطقه به عنوان منطقه شکار ممنوع به شمار میرود بلکه بیش از 10 سال است که در سراسر فارس، شکار ممنوع شده است. گرچه شکارچیان و صید کنندگان وقعی به این منع نمی گذارند و شاهد این بی توجهی ، کشف سالانه بیش از یک هزار تخلف زیست محیطی در یگان حفاظت محیط زیست فارس است. اینک پرسش اینجاست که چرا از چنین وضعی پیشگیری نمی شود؛ اصلا در همین فارس که یکی از زیستگاه های اصلی پلنگ به شمار می رود، کمتر کسی می تواند تفاوت میان پلنگ و یوزپلنگ را تشخیص دهد. و البته رئیس اداره حیات وحش محیط زیست فارس برای این وضع و اینکه «چرا سازمان محیط زیست نسبت به اطلاع رسانی پیرامون چگونگی برخورد با حیوانات شکارگر به قدر کافی تلاش نمی کند»، می گوید که محدودیت منابع اعتباری اجازه این کار را نمی دهد. پیش از این هم بارها مدیران کل محیط زیست استان و حتی رئیس سازمان محیط زیست کشور گفته اند و باز گفته اند که حجم مسئولیت های سازمان محیط زیست در برابر امکاناتش بسیار زیاد است. البته تنها کمبود اطلاع رسانی نیست. حتی مشخص نیست در فارس چه تعداد خرس قهوه ای زندگی میکنند. اگرچه آمارهایی از شمار پلنگ ها وجود دارد و سرشماری حیات وحش از زندگی 6 قلاده پلنگ در پارک ملی بمو حکایت می کند، اما چنین سرشماری برای خرس ها انجام نشده است. امیری می گوید که این سرشماری هم نیازمند اعتبارات مالی است: «نه تنها محدودیت منابع مالی، بلکه ضعف پژوهشی هم در استان وجود دارد. شما نمی بینید که دانشگاه های فارس بخش پژوهش حیات وحش داشته باشند و اگر به مواردی از پژوهش های این چنینی دانشگاه برخورده باشیم مربوط به دانشجویانی است که از استانهای دیگر آمده اند».
چگونگی برخورد با حیوانات شکارگر
خرس هایی که در سپیدان با شلیک گلوله از پا در می آیند یا پلنگانی که در اثر تصادف و طعمه سمی می میرند، لزوما تهدیدی برای انسان نیستند؛ مگر اینکه در شرایط خاصی قرار بگیرند. رئیس اداره حیات وحش محیط زیست فارس می گوید خرس تنها در صورتی که «توله داشته باشد یاانسان ها آن را محاصره کنند و... » به انسان حمله ور میشود و اصولا حیوانات از حمله به انسان خودداری می کنند. ضمن اینکه حتی اگر خرس ها و پلنگها به کشتزارها خسارتی وارد کنند، محیط زیست این خسارت را می پردازد. امیری توضیح میدهد: «پلنگ های ما بیمه هستند و بیمه پذیرفته که اگر پلنگ ها خسارتی وارد کنند، آن خسارت را جبران کند».باز باید گفت که این حیوانات نیستند که به محل زندگی انسان آمده اند، این انسانها هستند که به محل زیست آنها رفته اند؛ با جاده سازی، با ساخت پالایشگاه و کارخانه و حتی ایجاد زمین های کشاورزی در همسایگی و یا در دل منطقههای بکر طبیعی. این جانداران زیبا و خوش خط و خال اما در برابر یک اشاره انگشت بر ماشه تفنگ بی دفاع هستند. ما انسان ها در طبیعت گیاهی و جانوری پیشروی میکنیم بیآنکه بدانیم آسیب این پیش روی بی رحمانه در نهایت به خود ما می رسد.
46