در شهرک رکنآباد شمال شیراز که از جنوب به دروازه قرآن میرسد، باغی اوقافی قرار دارد، نه چندان کوچک است و نه بزرگ. هم درختهای جوان دارد و هم کهنسال، در میان باغ، نیمکتهای چوبی و فلزی قرار دارد و آفتاب ظهر تابستان بر تن زمین افتاده است.
از در ورودی بزرگی وارد مجموعه میشویم و تا به ساختمانهایی که در انتهای باغ قرار دارند، برسیم چند دقیقهای طول میکشد. سکوت و آرامشی خاص در فضا هست، از آنگونه سکوتها که با دلتنگی نیز آمیخته است.
از در ورودی سالن سرای سالمندان شیراز، پیرمردی بر ویلچر نشسته که چشمانش با دیدن مراجعهکنندگان برق میزند، در سلامکردن پیشدستی میکند، میگوید: "خوش آمدید، صفا آوردید" انگار به خانه خودش پا گذاشته باشیم.
مدیر مجموعه، پروین ظهری نام دارد، زنی است جوان و آراسته، بیرون میآید و به پرستاری میگوید مرد کهنسال را به داخل ببرد تا استراحت کند.
او بدون فوت وقت آسایشگاه را معرفی میکند. بنا بر گفتههای خانم ظهری در سال ۱۳۷۴ عدهای از خیران دور هم جمع شدند و ضرورت ایجاد سرای سالمندان را مطرح کردند.
هدف این خیران ایجاد مکانی برای سالمندان آبروداری بود که حتی حقوق بازنشستگی و خانه هم داشتند؛ اما در روزگار پیری عصای دستی نداشتند.
یک سال پس از تصمیم این حلقه از خیران، سرای سالمندان شیراز به ثبت رسید؛ اما زمان بسیاری برای تهیه زمین مناسب صرف شد سرانجام ساختن ساختمان مجموعه از سال ۱۳۸۶ آغاز شد و در نهایت در سال ۱۳۹۰ همه مجموعه اعم از آسایشگاه و ساختمان اداری و پشتیبانی احداث شد.
در بهمنماه این سال، با کسب مجوزهای مربوط مددجویان کهنسال بهزیستی به این ساختمان منتقل شدند و در سال ۱۳۹۱ افتتاح رسمی توسط رئیس بهزیستی کشور رقم خورد.
این مجموعه ۱۶۰۰ متر زیربنا دارد که ۱۰۸۰ متر آن زیربنای بخش است.
هدف از ایجاد خانه سالمندان اختصاص مکانی برای کهنسالان آبروداری بود که حتی حقوق بازنشستگی و خانه هم داشتند؛ اما در روزگار پیری عصای دستی نداشتند.اتاقی برای همه پدربزرگها و مادربزرگها
از در ورودی بخش که وارد میشویم، سالنی لابیمانند را میبینیم، با چندین مبل راحتی و تلویزیون. در میان نشیمن، تکصندلیهای چوبی قدیمی که در خانه هر پدربزرگ و مادربزرگی دیده میشود نیز وجود دارد.
سمت چپ سالن به راهرویی منتهی میشود که بخش زنان است و سمت راست هم راهرویی که به بخش مردان میرسد.
زیرزمینی که فیزیوتراپی میشود
در سرای سالمندان فضای کافی برای استقرار وسایل و ادوات فیزیوتراپی وجود ندارد، بنابراین یکی از آسایشگاههای بخش زنان به مکانی برای این کار اختصاص داده شده است.
مدیر مجموعه به ایرنا میگوید: فاز دوم سرای سالمندان در حال ساخت و ساز است و قصد داریم زیرزمینی را برای ارائه خدمات فیزیوتراپی، آبدرمانی و کاردرمانی تجهیز کنیم؛ همچنین باید طبقات خصوصی را راهاندازی کنیم تا مددجوهای آزاد از مددجوهای بهزیستی جدا شوند و بتوانیم خدمات تخصصی هر گروه را ارائه دهیم.
۴۵ کهنسال در این مجموعه در کنار هم زندگی میکنند و ۳۵ نیروی کار نیز در بخشهای مختلف مشغول خدمت هستند.
طبابت، بدون حتی یک ریال هزینه
آنچه در خانه سالمندان بیش از همه به چشم میخورد، القای حس خوب نوعدوستی و حمایت است. در تایید این نکته همین بس که مسئولان میگویند در طول سالهای فعالیت حتی ۵۰۰هزار تومان هم بابت ویزیت پزشک متخصص و فوق تخصص پرداخت نکردهاند و همه پزشکان بهصورت رایگان به سرکشی و درمان مددجویان میپردازند؛ افزون بر این ۲۰ تن از پزشکان متخصص نیز در مطب شخصی خود یا در درمانگاهها مددجویان را خارج از نوبت و بدون فرانشیز ویزیت میکنند.
همچنین هشت داروخانه در سطح شهر ماهی دو نسخه رایگان در اختیار کهنسالان این مجموعه قرار میدهند و دو آزمایشگاه تشخیص طبی نیز همه نیازهای درمانی مربوط به آزمایشگاه را بدون دریافت هیچ وجهی رفع میکنند.
ظهری تاکید میکند: با وجود خیران و نیکاندیشان، اگر حمایت سازمانهای دولتی نباشد، خیرین نیز از زحمتی که میکشند، ناامید میشوند.
ادارههایی که بار خاطرند
او درباره چگونگی حمایت نهادهای دولتی میگوید: متاسفانه ادارات آنچنان که بایسته است، به خیریهها توجه نمیکنند، برای امور مربوط به دفترچه بیمه، مسائل مرتبط با اداره آب و برق و گاز باید خیلی پیگیری کنیم، اگر این مسائل در سطح کلان حل شود و برای آن برنامهریزی صورت گیرد، بسیاری از دغدغههای خیریههای اینچنینی رفع خواهد شد.
مدیر سرای سالمندان شیراز میافزاید: تنها کاری که این سالها بهخوبی انجام شده است، معافیت از مالیات است، فقط در این زمینه تکلیف ما با اداره دارایی روشن است؛ اما از پرداخت حق آب و برق و گاز معاف نیستیم، پرداخت عوارض سنگین شهرداری نیز یکی دیگر از مشکلات ماست.
او در این باره توضیح میدهد: برای تغییر کاربری همین ساختمان بیش از یک سال است که خیر و پیمانکار منتظر است و شهرداری ۶۸ میلیون تومان عوارض نوسازی میخواهد، نگرانیم که با استمرار این وضعیت خیر و پیمانکار نیز پشیمان شوند.
مسائل اقتصادی باعث شده تعداد خیران نیز کاهش یابد و این موضوع امروز برای خیریهها، از جمله این سرای سالمندان به بحران بدل شده است.افزون بر اینها نیازهای بهداشتی و پوشینه بزرگسالان نیز در سالهای اخیر از اقلامی بوده است که دچار نوسان قیمت شدیدی شده است، بهگونهای که اگر حمایتهای ثانویه خیرین و مشارکتکنندگان نباشد، تامین هزینههای آن از پس دولت بر نمیآید.
از سوی دیگر مسائل اقتصادی باعث شده تعداد خیران نیز کاهش یابد و این موضوع امروز برای خیریهها، از جمله این سرای سالمندان به بحران بدل شده است.
بنا بر آمار، بودجه دولتی برای پوشینه هر بیمار ۱۰ هزار تومان است، قیمت هر بسته پوشینه ۸۳ هزار تومان است که تناسبی با کمکهای دولتی ندارد. بهطور معمول نیز هزینه هر تخت در سرای سالمندان ۴ میلیون و نیم است.
در این مجموعه کمتر سر و صدایی به گوش میرسد، سالمندان در گوشهای نشسته، تنها به خود و گذشتهشان شاید فکر میکنند، برخی خانمها با بافتنی مشغولاند، بعضی مردها با بازیهایی که روی میز بخش نشیمن برایشان تدارک دیده شده است. چند تایی هم مینشینند و گوشهای با هم گپ میزنند.
وقت تفریح و ورزش هم برایشان لحاظ شده و در زمانهای مختلف سال به گردشهای دستهجمعی میروند و وقتی هوا خوب باشد، در باغ قدم میزنند.
در انتهای راهرو سمت راست، جایی که مادربزرگها دور میزی نشستهاند، آسایشگاه بانوان قرار دارد، بسیار تمیز و مرتب است. هیچکس در اتاقش نیست. همگی نشستهاند و با دیدنمان سلام و خوشآمد میگویند.
شادی در چهرهشان نمایان میشود، یکی از آنها که واکری هم در دست دارد و نشسته است، با صدای بلند و با بیان شعرگونهای از اینکه به دیدنشان رفتهایم، از ما تقدیر میکنند، در انتهای حرفهایش هم از آرزویش برای رفتن به کربلا میگوید و اشکی میریزد.
بقیه مادران هم اگر هنری دارند، نشان میدهند، یکیشان لیف میبافد، دیگری کاموایی در دست دارد و هنوز به طرح و شکل مشخصی نرسیده است.
میگویند اینجا همهچیز خوب است و به ما رسیدگی میشود.
در سمت دیگر راهرو، جایی که معماریاش قرینه این قسمت است، بخش پدربزرگهاست.
آنها مشغول خوردن نهار بودند، برای همین هم تنها به ادای احترامی بسنده کردیم؛ هرچند تمایل داشتند خوش و بش کنند.
نمادی برای جای خالی فرزنددر این قسمت نیز همه خوابگاهها خالی بود. در یکی از اتاقها میزی پر از گل و گیاه دیده میشد، گلهایی همه تازه و سرسبز. پدربزرگها به گلهایشان رسیدگی میکردند، شاید با این خیال که یکی از فرزندانشان باشد.
پرورش گل به یاد فرزندان
در یکی از اتاقها پیرمردی با آرامش و سکون خاصی گویا به دنبال چیزی میگشت. آنقدر آرام که بهنظر میرسید مهمترین و دقیقترین کار دنیا را انجام میدهد. متوجه ما شده بود اما چندان هم برایش مهم نبود که ممکن است ملاقاتکنندهای داشته باشد.
در بخش دیگری از سرای سالمندان هم مانند مهدکودک، بازیهای فکری و خمیر بازی و کاردستیهای مختلف وجود داشت. اینجا کارگاه بازی بود. جایی برای تقویت حافظه و مهارتهای مختلف، برای زندهنگاه داشتن فکر و آزمون توان عضلات و انگشتان.
خواهناخواه مسائل اقتصادی، درگیریهای فردی، پدیده مهاجرت، از دست دادن همسر یا اعضای خانواده و کاهش ازدواج، جامعه را به کهنسالی در تنهایی سوق میدهد، فراهمساختن زیرساختهای مناسب و تسهیل موانع قانونی برای خیرین باعث میشود که نسلهای آینده با آرامش بیشتر و در امکانات مناسبتری دوران پیری را سپری کنند؛ بنابراین کمک به ایجاد مراکز شبهخانواده برای کهنسالان و نیز سراهای سالمندان، میتواند از امروز راهگشای فردایی باشد که در آن دوران پیری با سلامت و آرامش طی شود.
۹۸۸۵ /۶۱۱۳