در این نوشتار به قلم حمید مقدس فرد آمده است: آمارهای نرخ اشتغال و بیکاری در استان همواره با کمی شک و ناباوری روبه روست؛ به علت توانایی ها و داشته ها درحالی که به علت های بیکاری نمی پردازند.
ازسوی دیگر علت بیکاری از خود آن مهمتر است و علت را نمی توان انکارکرد که گمگشتگی هویتی در اقتصاد استان، آشفتگی دامنه دار در فرایندهای مهاجرت نیروی کار و سرمایه و فرهنگ عمومی و عادت های تاریخی و مدیریت بد و ناتوانی یا نداشتن اراده برای جذب سرمایه است.
هویت سردرگم اقتصاد استان در درجه اول به دلیل نبود سیاست های آمایش سرزمین در ایران است. اگر چنین نبود فارس از جهت داشتن پتانسیل های سرزمینی به عنوان استان شاخص درکشاورزی و ترانزیت کالا، می توانست منابع و سرمایه های داخلی و خارجی را جذب کند.
فرار سرمایه و نیروی کار از استان پیش از هر چیز به علت ناتوانی مدیریت اقتصادی است که مهمترین علت آن همان نبود تعریف شاخص ها و شناسه ها برای پایه راهبردی اقتصاد استان درکشاورزی و ترانزیت است که هردو می توانند در ایجاد فرصت های اشتغال نسبی، بیشترین نقش را داشته باشند.
روشن است که دولت باید این فرصت ها را ایجاد کند. یک شبکه از تعاونی های تولید کشاورزی با بهره گیری از آخرین تکنولوژی ها می تواند نتیجه سرمایه گذاری اولیه ناشی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی و داخلی باشد.
یک شبکه آزادراهی و ریلی هم می تواند راهرو ترانزیتی کشور از داخل استان باشد که خیلی دیر به آن پرداختند و هنوز برنامه ای راهبردی برای جذب سرمایه گذاری برای این دو ندارند.
از دست رفتن فرصت ها برای پاسخ دادن به نیازهای توسعه در دو بخش کشاورزی و ترانزیت به دلیل باورهای غلطی بوده که در مورد تجاری بودن و یا داشتن پتانسیل های تجاری استان سال های زیادی را از استان گرفت.
درحالی که ساختارهای تجاری و سوداگری فارس نسبت به استان همسایه، بسیار ضعیف ترند. کار وکسب در فارس به این دلیل ضعیف و کم رمق است که ساختارهای تجاری آن رشد و توسعه کافی نیافته اند.
تجارت فقط هنگامی رشد می کند که یک صنعت، پشتوانه آن باشد. بسته به اینکه آن صنعت تا چه اندازه استراتژیک باشد تجارت نیز رشد و دامنه بیشتری می یابد؛ چیزی که در اصفهان روی داده.
اشتباه بعدی که هنوز هم به آن دچارند این است که فکر می کنند همه استان ها باید در رشته های همانند هم به صنعتی شدن بپردازند؛ چیزی که نه ممکن و نه منطقی است.
درحالی که ظرفیت های استان برای کشاوزی صنعتی و ترانزیت، به شرط برنامه های راهبردی کلان و تدوین سیاست های آمایش سرزمین، آماده تراست اصرار بر صنعتی شدن آن در مقیاس انبوه، بی نتیجه بوده به خصوص به این خاطر که گذشته از آن عوامل اصلی اولیه، زیرساخت های چنین کاری در استان آماده نیست و در این مورد هم سال های طولانی از استان هایی مانند اصفهان و تهران و مرکزی و آذربایجان شرقی عقب تراست.
درحالی که آن استان ها از آن دو جهت کلیدی یعنی کشاورزی و ترانزیت به حد فارس نمی رسند. شرط توسعه فارس و فراهم شدن فرصت های اشتغال و کاهش بیکاری این است که کلید توسعه فارس درآن دو رشته جست وجو شود به ویژه با این تمهید که ماهیت فعالیت های کشاورزی و ترانزیت در آن به روشنی مشخص شوند.
توسعه کشاورزی در فارس باید به سوی گونه تجاری آن باشد. تعریف این نوع از کشاورزی براساس شرایط خاص استان و پتانسیل های آن در توسعه روستایی، تحقق پذیر است به شرط آنکه توسعه روستایی در اولویت گذاشته شود.
کلید توسعه در فارس در دست بخش کشاورزی تجاری و ترانزیت است. توسعه در این دو رشته که می تواند از جهت ماهیت و هدف با هم شکل بگیرند در بلند مدت مهاجرت نیروی کار در فارس را برنامه پذیرمی کنند و همزمان توسعه ترانزیتی را هم ازجهت اقتصادی معنی دار و سرمایه گذاری برای آن را ممکن می سازند.
ولی هنوز هم جای یک گونه مهم از سرمایه یعنی سرمایه اجتماعی خالی است که تا پر نشود فارس فعلی هم بدون داشته ها و نیازهای اصلی توسعه عمومی باز می ماند.
حل مسئله توسعه در گرو حل مسئله هویت اقتصاد استان است.
منبع : روزنامه افسانه
6113
ازسوی دیگر علت بیکاری از خود آن مهمتر است و علت را نمی توان انکارکرد که گمگشتگی هویتی در اقتصاد استان، آشفتگی دامنه دار در فرایندهای مهاجرت نیروی کار و سرمایه و فرهنگ عمومی و عادت های تاریخی و مدیریت بد و ناتوانی یا نداشتن اراده برای جذب سرمایه است.
هویت سردرگم اقتصاد استان در درجه اول به دلیل نبود سیاست های آمایش سرزمین در ایران است. اگر چنین نبود فارس از جهت داشتن پتانسیل های سرزمینی به عنوان استان شاخص درکشاورزی و ترانزیت کالا، می توانست منابع و سرمایه های داخلی و خارجی را جذب کند.
فرار سرمایه و نیروی کار از استان پیش از هر چیز به علت ناتوانی مدیریت اقتصادی است که مهمترین علت آن همان نبود تعریف شاخص ها و شناسه ها برای پایه راهبردی اقتصاد استان درکشاورزی و ترانزیت است که هردو می توانند در ایجاد فرصت های اشتغال نسبی، بیشترین نقش را داشته باشند.
روشن است که دولت باید این فرصت ها را ایجاد کند. یک شبکه از تعاونی های تولید کشاورزی با بهره گیری از آخرین تکنولوژی ها می تواند نتیجه سرمایه گذاری اولیه ناشی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی و داخلی باشد.
یک شبکه آزادراهی و ریلی هم می تواند راهرو ترانزیتی کشور از داخل استان باشد که خیلی دیر به آن پرداختند و هنوز برنامه ای راهبردی برای جذب سرمایه گذاری برای این دو ندارند.
از دست رفتن فرصت ها برای پاسخ دادن به نیازهای توسعه در دو بخش کشاورزی و ترانزیت به دلیل باورهای غلطی بوده که در مورد تجاری بودن و یا داشتن پتانسیل های تجاری استان سال های زیادی را از استان گرفت.
درحالی که ساختارهای تجاری و سوداگری فارس نسبت به استان همسایه، بسیار ضعیف ترند. کار وکسب در فارس به این دلیل ضعیف و کم رمق است که ساختارهای تجاری آن رشد و توسعه کافی نیافته اند.
تجارت فقط هنگامی رشد می کند که یک صنعت، پشتوانه آن باشد. بسته به اینکه آن صنعت تا چه اندازه استراتژیک باشد تجارت نیز رشد و دامنه بیشتری می یابد؛ چیزی که در اصفهان روی داده.
اشتباه بعدی که هنوز هم به آن دچارند این است که فکر می کنند همه استان ها باید در رشته های همانند هم به صنعتی شدن بپردازند؛ چیزی که نه ممکن و نه منطقی است.
درحالی که ظرفیت های استان برای کشاوزی صنعتی و ترانزیت، به شرط برنامه های راهبردی کلان و تدوین سیاست های آمایش سرزمین، آماده تراست اصرار بر صنعتی شدن آن در مقیاس انبوه، بی نتیجه بوده به خصوص به این خاطر که گذشته از آن عوامل اصلی اولیه، زیرساخت های چنین کاری در استان آماده نیست و در این مورد هم سال های طولانی از استان هایی مانند اصفهان و تهران و مرکزی و آذربایجان شرقی عقب تراست.
درحالی که آن استان ها از آن دو جهت کلیدی یعنی کشاورزی و ترانزیت به حد فارس نمی رسند. شرط توسعه فارس و فراهم شدن فرصت های اشتغال و کاهش بیکاری این است که کلید توسعه فارس درآن دو رشته جست وجو شود به ویژه با این تمهید که ماهیت فعالیت های کشاورزی و ترانزیت در آن به روشنی مشخص شوند.
توسعه کشاورزی در فارس باید به سوی گونه تجاری آن باشد. تعریف این نوع از کشاورزی براساس شرایط خاص استان و پتانسیل های آن در توسعه روستایی، تحقق پذیر است به شرط آنکه توسعه روستایی در اولویت گذاشته شود.
کلید توسعه در فارس در دست بخش کشاورزی تجاری و ترانزیت است. توسعه در این دو رشته که می تواند از جهت ماهیت و هدف با هم شکل بگیرند در بلند مدت مهاجرت نیروی کار در فارس را برنامه پذیرمی کنند و همزمان توسعه ترانزیتی را هم ازجهت اقتصادی معنی دار و سرمایه گذاری برای آن را ممکن می سازند.
ولی هنوز هم جای یک گونه مهم از سرمایه یعنی سرمایه اجتماعی خالی است که تا پر نشود فارس فعلی هم بدون داشته ها و نیازهای اصلی توسعه عمومی باز می ماند.
حل مسئله توسعه در گرو حل مسئله هویت اقتصاد استان است.
منبع : روزنامه افسانه
6113
کپی شد