این نشریه در شماره دهم اردیبهشت خود همزمان با روز ملی خلیج فارس به نقل از عباس رضایی پژوهشگر حوزه تاریخ نوشت: موقعیت سرزمینی ایران در یکی از حساس‌ترین مناطق جغرافیایی جهان، دیرزمانی است که تهدیدات و فرصت‌های متنوعی را متوجه ساکنین و حاکمان آن ساخته و می‌سازد. مرزهای طولانی این سرزمین پرتاریخ، تحولات و دگرگونی‌های وسیعی را تاکنون از سر گذرانده است تا به شمایل امروزی به ما رسیده است.
ضلع جنوبی ایران آنجا که خشکی به پایان می‌رسد، پهنه آبی وسیعی آغاز می‌شود که از کهن‌ترین ایام تا به امروز خلیج‌فارس نامیده‌اندش‌. این آبراهه پر جنب‌و‌جوش؛ بدون شک از مهمترین و حساس‌ترین مناطق در نگرش‌های ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک و اکولوژیکی است که از منظر تاریخ و تمدن، موقعیت و جایگاهی منحصر به فرد در جهان داشته و دارد و با توجه به دگرگونی‌های جهانی و منطقه‌ای در دو سدۀ اخیر، در کانون توجه بین‌المللی بوده و به تعبیر کلاسیک ژئوپولیتیک، از آغاز قرن بیستم که مکیندر انگلیسی؛ هارتلند جهان ژئوپلیتیک سنتی را در نقطه‌ای واقع در باختر آسیا و خاور اروپا تعیین کرد، بر اهمیت آن افزوده شد.
به لحاظ هویتی، تمامی روایت‌های تاریخی، جغرافیایی، تفسیری و دینی تا ابتدای دهه 1930 میلادی، نام دریای جنوبی ایران را خلیج‌فارس نامیده و به کار برده‌اند. امّا به ناگاه در این سال، سِر چارلز بِلگِریو، کارگزار انگلیسی حاضر در بحرین (بحرین هنوز جزئی از خاک ایران بود ولی تحت‌الحمایه انگلستان بود.) که سال‌ها در خدمت خاندان آل خلیفه بود، در راستای تداوم سیاست‌های اختلاف افکنانه بریتانیا در منطقه و تضعیف قدرت رو به احیاء ایران در این منطقه، واژه جعلی‌ای را به کار برد که سرآغاز مناقشات کلامی و ایجاد دشمنی در میان ملل منطقه شد. بعدها و با ظهور جنبش‌های ملی‌گرای عرب به رهبری جمال عبدالناصر در مصر، عبدالکریم قاسم در عراق و حزب بعث سوریه، بهانه خوبی برای استفاده از این واژه جعلی در به غلیان آوردن احساسات و در دست گرفتن رهبری جهان عرب به دست مروجان ملی‌گرایی عربی فراهم شد تا با بکارگیری این واژه تحریفی اهداف سیاسی خود را دنبال کنند. تحریف هویت تاریخی خلیج‌فارس هر چند که از سوی حکومت وقت، نهادهای مختلف و مردم بی‌جواب نماند لیکن تخم لقّی در دهان واحدهای سیاسی تازه تأسیس منطقه شکست که تا به امروز بر روابط تاریخی منطقه سایه افکنده است.
داستان تحریف که در حکومت پهلوی شروع شد و استمرار یافت و سرانجام برخی از مهمترین محافل علمی دنیا همچون مؤسسه نشنال جئوگرافیک آمریکا به تبعیت از کشورهای عربی، نام دریای جنوبی ایران را تغییر دادند. به یکباره و با اقدام این نشریه معروف در سال 1384 خورشیدی، در تغییر نام خلیج‌فارس، موجی از واکنش ایرانیان در دفاع از هویت تاریخی و ایرانی خلیج‌فارس برانگیخته شد و این حرکت مردم نه تنها به اتحاد و وحدت عنصر ایرانی در جهان انجامید که منتج به این شد تا دولتمردان ما نیز از سکوت و بی عملی به درآیند و پس از سالها سکوت به اقدامی عملی در دفاع از نام خلیج فارس و هویت ملی ایران مبادرت ورزند.
یکی از اقدامات جمهوری اسلامی ایران برای پاسداری از میراث خلیج فارس، رسمیت دادن به روز ملی خلیج فارس در تقویم رسمی بود و در سال 1384 روز 10 اردیبهشت روز ملی خلیج فارس نام گذاری شد که سالروز اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز و خلیج فارس در دوره صفوی است.
باید تاکید کرد که اسامی و نام‌های جغرافیایی بخش‌های جدایی‌ناپذیر هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت هستند. نام‌های جغرافیایی بازگوکننده هویت فرهنگی و طبیعی ملل روی زمینند که اغلب به دور از امیال سیاسی و اجتماعی پدید آمده و در حقیقت زاییده فطرت انسان‌ها هستند.
نام‌های جغرافیایی ریشه در فرهنگ و زبان ملل ساکن در واحدهای مختلف جغرافیایی دارند و به منزله سند هویت و شناسنامه اقوام مختلف محسوب می‌شوند.
بنابراین هرگونه تلاش برای تحریف و یا تغییر نام یک سرزمین یا منطقه جغرافیایی اگر در تعارض با هویت تاریخی آن سرزمین باشد، محکوم به شکست است.
به همین دلیل، جعل نام خلیج فارس حتی اگر با صرف دلارهای نفتی برخی کشورهای عربی و حمایت مغرضانه قدرت‌های فرا منطقه‌ای صورت گیرد، موفق نخواهد بود. اما این مسأله ما را از پرداختن به وظایف خودمان در قبال نام خلیج فارس بی نیاز نمی گرداند.
موضوع خلیج فارس، تنها یک نام نیست؛ بلکه به منافع ملی ما ارتباط دارد. در هر سرزمینی، افرادی که دارای دردها و رنج های مشترک و شادی های مشترک باشند، احساس علقه و همبستگی بیشتری نسبت به هم دارند. ما نیز از این قاعده مستثنی نیستیم.
تاریخ کهن سرزمین ایران دارای پیشینه دینی و فرهنگی پربار و غنی و سابقه تاریخِ سیاسیِ باشکوه و پراقتدار است. جانِ هر فرد ایرانی چه در داخل مرزهای جغرافیایی تعریف شده ایران و چه در جای جای کره خاکی، به عنوان عضوی از ملت ایران مشحون است از خاطرات مشترک تاریخی با هویت دینی و فرهنگی خاص این سرزمین. مستندات تاریخی همواره گواه بالیدن ایرانیان به تاریخ و فرهنگ خود است.
بسیاری از سفرنامه‌نویسان خارجی در نوشته های خود از میزان توجه و دلبستگی ایرانیان به تاریخ و فرهنگ کشور خود نه‌تنها اظهار شگفتی کرده اند، بلکه به صورت تلویحی از آن به عنوان عامل همبستگی میان ایرانیان یاد کرده اند.
به نظر می رسد همین حس مشترک، نگبهان این سرزمین در برابر ناملایمات و تهاجمات بیگانگان بوده است. ما در طول تاریخ این مرز و بوم شاهدیم که بارها و بارها به رغم فروپاشی، به پشتوانۀ این حس زیبای مشترک بلند شدیم و از نو بالیدیم و بهتر جلو یافتیم.
حتی در مواجه با تجدد نیز به پشتوانه همین تاریخ و فرهنگ مشترک یک‌سره نباختیم و با حس غروری که هر ایرانی از فرهنگ و تاریخ کشورش دارد در آن غرق نشدیم بلکه در صدد علاج مشکلات برآمدیم. یکی از اساسی ترین عناصر و پیش شرطهای ضروری دستیابی به وحدت و همبستگی ملی، هویت ملی است.
هویت ملی نوعی احساس تعلق و تعهد اعضای یک جامعه به رموز و نمادهای فرهنگی شامل هنجارها، ارزش ها، زبان، دین، ادبیات و تاریخ مشترک است که موجب تمایز آن جامعه از دیگر جوامع و تقویت انسجام ملی می شود. منافع ملی یکی از بنیادی‌ترین و رایج‌ترین مفاهیم و واژه‌های سیاسی جهان به ویژه در ادبیات مربوط به سیاست خارجی کشورهاست.
به عبارتی منافع ملی آن دسته از منافعی تلقی می‌شوند که دولت‌ها به عنوان یک مجموعه و به نمایندگی از ملت‌هایشان در روابط خود با سایر کشورها در پی صیانت یا تحقق آن می‌باشند.
اگر چه هر ملت متشکل از تک تک شهروندان خود است، اما منافع ملی حاصل جمع منافع کلیه شهروندان یک کشور بشمار می‌رود که بر اساس موئلفه‌های مختلفی همچون مولفه‌های تاریخی، فرهنگی و ملی ارزیابی می‌شود.
منافع ملی کشورها تنها با عموم مردم یک جامعه در ارتباط نیست بلکه با نوع نظام سیاسی حاکم کشور نیز در ارتباط مستقیم است. امّا حراست و حفاظت از هویت تاریخی خلیج‌فارس و منافع ملی، به صرف گفتن و شعارزدگی برآورده خواهد شد؟ و اگر نیاز به اقدام هست چه باید کرد؟ یا اینکه چه اقداماتی می‌تواند صورت بگیرد که بیشتر و بهتر از گذشته به پاسداری از نام خلیج‌فارس کمک کند؟
در این مقاله کوتاه، چند نکته مختصر را بر اساس تجاربی که آموخته‌ام بیان می‌کنم. یافته‌های ناچیز اینجانب به دلیل اشتغال در حوزه مطالعات تاریخی خلیج‌فارس در این چندساله، نشان می‌دهد که در دو دهه گذشته به اندازه کافی در داخل کشور به برگزاری همایش و سمینارهای مختلف مبادرت کرده‌ایم و همچنین در عرصه نوشتاری و تولید مقالات و نوشتارهای پژوهشی در تاریخ و جغرافیای خلیج‌فارس موفق بوده‌ایم امّا متأسفانه و رفته‌ رفته به امر کلیشه‌ای تبدیل شده که هر ساله و در همه جای کشور سمینار و پاسداشتی برگزار می‌شود که فقط کارکرد درون کشوری داشته و هیچ بازخوردی در جوامع علمی خارج از ایران ندارد و عملاً رسالتی که قرار بوده است برآورده سازند محلی از اِعراب ندارد.
مردم ما در درون کشور که مشکلی با نام خلیج‌فارس ندارند و برگزاری این حجم از همایش‌ها و جلسات برای افراد داخل کشور چه ضرورتی دارد جز اینکه تبدیل به مسابقه و نمایشی برای پاسداشت بانیان آن گشته است.
ما باید به دنبال اثبات نام خلیج‌فارس به جهانیان باشیم و برای این مهم یا باید همایشهایی با حضور چهره‌های علمی جهان در این حوزه برگزار کرده و یا شرایطی فراهم کنیم که پژوهشگران ایرانی بتوانند در همایشهای جهانی خارج از کشور پیرامون خلیج‌فارس شرکت کرده و از حق ایران دفاع کنند.
مسأله مهم دیگری که شاهد رواج روزافزون آن در سطح وسیع هستیم، سرمایه‌گذاری کلان کشورهای جنوبی حوزه خلیج‌فارس در برخی محافل علمی دنیا و صرف هزینه زیاد در حوزه باستان‌شناسی و آوردن باستان‌شناسان معروف دنیا (که روزگاری در مراکز ایران‌شناسی مشغول به کار بودند) به کشورهای عربی است.
با حمایت‌های مالی‌ که از طرف دولتهای عربی از این هیئت‌ها می‌شود هم به گسترش مراکز عرب‌شناسی در دنیا شده و هم متأسفانه به دلیل حمایت‌های مالی، واژه جعلی خلیج عربی در متون علمی دنیا امر عادی شده است (هر چند که کار غیر اخلاقی و در راستای سیاست‌های استعماری غرب قابل تفسیر هست) که تقریبا در حال فراگیر شدن است و اندک باستان‌شناسان قدیمی و علاقه‌مند به ایران هستند که هنوز وجدان علمی خود را حفظ کرده‌اند.
در صورتی که می‌خواهیم بیشتر از این ادامه نیابد، باید شرایطی فراهم کنیم که محوطه‌های تاریخی جنوبی ایران و حوزه خلیج‌فارس به روی آنان گشوده شده و نتیجه تحقیقات آنها منتشر شود که در نتیجه آن، نام خلیج‌فارس در این متون جهانی و علمی، فراگیر شود. و نکته آخر اینکه باید با ساخت فیلم های مناسب و موثر در خصوص خلیج فارس(فیلم مستند درباره خلیج فارس ، تاریخ خلیج فارس – کارتون و انیمیشنِ خلیج فارس برای کودکان و ...) با همکاری سازمان صدا و سیما و بخش های خصوصی داخلی و خارجی و انعکاس آن در شبکه های تلویزیونی جهانی، ماهواره‌ای و سایت‌های اینترنتی، این موضوع را جهانی کنیم.
و پایان سخن، اینکه «خلیج فارس» بازگوکننده هویت فرهنگی و طبیعی ایران در خلال تاریخ هزاران ساله بشریت بوده و می باشد؛ که می تواند به عنوان وجه مشترک جغرافیایی و تاریخی میان همه اقوام ایرانی در درون و بیرون از مرزهای ایران، وحدت و یکدلی به وجود بیاورد و غفلت از مسأله‌ای اینچنین مهم، تکرار برخی خاطرات تلخ سده‌های اخیر تاریخ ایران را در پی خواهد داشت.
منبع: هفته نامه سپهر فارس
9769/ 2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.